
به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي مشرق، آر اس زهرانا (R.S Zahrana) در کتابش، "گذر از نبردها: ارتباط استراتژيک ايالات متحده و ديپلماسي عمومي بعد از 11 سپتامبر"، به بررسي شکست هر يک از اين پروژهها به عنوان محصول کاستيها و ضعفهاي پي در پي دولت آمريکا ميپردازد: تلاش براي جلوگيري از مشکلات مربوط به سياست، عدم دخالت رياست جمهوري، اتکاي بيش از حد به استراتژيهاي جنگ سرد و مقاومت در برابر عقايد خارجي از جمله اين ضعفها است.
زهرانا در "گذر از نبردها"، استدلال ميکند که ديپلماسي عمومي ايالات متحده در ايجاد يک استراتژي بزرگ مناسب براي عصر ارتباطات اينترنتي ناموفق بوده است.
زهرانا مي نويسد، دو مورد از ويژگيهاي ديپلماسي عمومي ايالات متحده که به دنبال حملات تروريستي 11 سپتامبر نمايان شد عبارتند از: خلاقيت، مهارت و گسترهاي از استراتژيهاي گوناگون به کار گرفته شده که همگي به شکست کامل انجاميدند.
آر اس زهرانا (R.S Zahrana) در تجزيه و تحليل پيشگامانه خود از دولت ايالات متحده که براي بهبود تصوير خود در واکنش به نفرت جهاني گسترده تلاش ميکند، با مهارت عيوب اساسي و نقاط ضعف مربوط به ديپلماسي عمومي ايالات متحده را شناسايي نموده است.
زهرانا ابتدا ديپلماسي عمومي ايالات متحده بعد از حادثه 11 سپتامبر، از طريق استراتژيهاي مختلف به کار گرفته شده توسط هر يک از ابزارهاي ديپلماسي عمومي از قبيل راديو ساوا، مجله سلام، تلويزيون الحره و ديگر ابتکارات پر هزينه و طراز اول را ترسيم ميکند.
با وجود اينکه سياستگذاران شديدا از جانب مردم براي گفتمان و ارتباط با خاورميانه و ديگر دول خارجي فراخوانده شدند، اما دولت آمريکا سرسختانه بر استراتژيهاي خود به عنوان ايدئولوژي مبارزات اطلاعاتي اصرار ورزيد و در اين راستا بر انتقال پيام از طريق رسانههاي جمعي مانند راديو، تلويزيون و روزنامه به شيوه سنتي و يک طرفه تاکيد کرد. مخاطبان خارجي سريعا دست به انتقاد از اين تلاشها زدند و آنها را جاهلانه، تبليغاتي پر زرق و برق ناميدند. بنابراين برنامههايي که با حسن نيت براي آموزش و پرورش درنظر گرفته شده بودند همگي تضعيف شدند. اين استراتژي نشان از ناآگاهي و يا عدم تمايل براي باز کردن کانالهاي ارتباطي واقعي و تعامل در يک رويکرد رابطهاي با مخاطبان مورد نظر بود.
زهرانا به وفور اثبات ميکند که چگونه ديپلماسي عمومي ايالات متحده تلاش ميکند قدرت نرم را اداره کند، و چگونه سرمايههاي سياسي خود را براي ترويج برنامههاي اطلاعاتي از پيش تنظيم شده صرف ميکند. اين در حاليست که شرکت هاي غيردولتي (NGO) و شبکههاي مدافع فرامليگرايي قادرند از طريق شبکه سازي ميان همه بازيگران در يک چارچوب مشترک، تقويت همکاري و شکستن معادله ما در برابر آنها (تقسيم بندي ما در برابر آنها) قدرت نرم افزاري ايجاد کنند. به عنوان مثال، کمپين بينالمللي براي ممنوعيت مينهاي زميني، از يک استراتژي کامل شبکهاي براي ايجاد اعتبار، هويت و ايجاد يک روايت مشترک استفاده کرد و موفق شد 156 دولت را در زمينه ممنوعيت مينهاي زميني ضد نفر متقاعد کند.
به نظر نويسنده، کساني موفق هستند که، وابستگي و استراتژيهاي شبکهاي را در عصر ارتباطات جهاني درک کنند. در اين نبرد ايالات متحده به طور قابل توجهي عقب افتاده و با يک ماموريت غيرممکن براي اقدام بين تغييرات مطالبات عمومي از يک طرف و سازماني که در پشت پرده با اين مطالبات ميجنگد از طرف ديگر مواجه شده است.
ديپلماسي عمومي ايالات متحده، به منظور بازتاييد دوباره خودش از نظر جهاني، بايد همه تلاشهايش را به سمت يک استراتژي بزرگ جديد، بر اساس احترام به مخاطبان جهاني، گفتمان و روابط متقابل بسيج کند. سياستگذاران آمريکايي بايد ياد بگيرند که به مخاطبان جهاني اعتماد کنند و به آنها احترام بگذارند و به اندازه کافي از نظرات و نگرانيهايشان براي يک گفتمان مشترک استفاده شود.
کنترل اطلاعات بايد شيوهاي براي هماهنگي پيامها باشد و ديپلماسي بايد از يک کالاي محصول دولت آمريکا به يک فرايند درک متقابل تغيير جهت دهد.
در جنگ اطلاعات، سياستگذاران ايالات متحده به طور مطلق در برقراري ارتباط با مخالفانشان در خارج شکست خوردهاند و اين شکست در درجه اول به اين دليل است که همچنان به ايده جنگ اطلاعات به عنوان يادگاري از جنگ اطلاعاتي به سبک دوره جنگ سرد پايبند هستند در حاليکه ارتباطات سياسي به شدت تحت تاثير پوياييهاي ارتباطات بينالمللي قرار گرفته است.
ايالات متحده هرگز نميتواند به پيروزي نهايي يک جانبه اميدوار باشد و به طرز خطرناکي به شکست نزديک شده است. زهرانا يک نمونه خوب و منطقي براي يک استراتژي بزرگ جديد فراهم ميکند، او شالودهاي براي ارتباطات هدفمند و پويا در يک چارچوب شبکه بندي شده فزاينده ترسيم ميکند که مستلزم کنترل کمتر، آزادي بيشتر، انتقاد و احترام بيشتر به مخاطبان خارجي است.
وي معتقد است اين فرايند ممکن است مانند خوردن يک قرص براي سياستگذاران ايالات متحده تلخ باشد؛ اما تنها راه اميد به موفقيت در آينده نيز محسوب ميشود.