به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي مشرق،در ميان کشورهايي که از قدرت ديپلماسي عمومي برخوردارند، ايالات متحده کشوري است که از اين قدرت برخوردار است و فرانسه مهمترين فرهنگ سنتي در روابط بين فرهنگي را داراست و کشور چين داراي سابقه تاريخي و پيشينه فرهنگ سنتي است و خود جامعه بينالملل در حال حاضر به عنوان يک "قدرت بزرگ" مطرح است. ايالات متحده آمريکا و فرانسه از تجربه عملي در ديپلماسي عمومي برخوردار بوده، و فعاليتهاي ديپلماسي عمومي در چين نيز براي انجام برخي از کارها از مرجعيت برخوردار است.
ديپلماسي عمومي راهبردي ايالات متحده
در ايالات متحده، ديپلماسي عمومي بخش مهم استراتژي کشور را تشکيل ميدهد. هدف آن تعيين موقعيت ايالات متحده به عنوان "فانوس دريايي تمدن جهان" و کسب احترام، اطاعت و خدمتگذاري جهان براي تدوين استراتژي جديد امپراتوري آمريکا است. هدف از اين تعيين موقعيت ترويج دموکراسي آمريکايي و ارزشهاي ليبرال است.
سازمان اطلاعات ايالات متحده در سال 1953 تاسيس شد و وظيفه اصلي آن "استفاده از ابزار گفتگو با مردم ساير ممالک براي نشان دادن اهداف و سياستهاي ايالات متحده به عنوان متضمن آزادي و پيشرفت مطابق با خواستههاي مشروع آنها براي صلح" است.
معاون وزير امور خارجه در بخش ديپلماسي عمومي، شارلوت بيرز، تشريح کرد که ديپلماسي عمومي ايالات متحده داراي سه اهداف استراتژيک است: اول؛ تقويت ارزشها و اعتقادات آمريکايي براي ايجاد يک الگوي ارتباطي بر اساس ارزشهاي مشترک، دوم؛ نشان دادن دموکراسي و زمامداري مناسب در ايالات متحده و يک فضاي باز براي برطرف کردن سوء تفاهمات ميان کشورهاي ديگر و ايالات متحده، سوم؛ حمايت از آموزش جوانان در کشورهاي ديگر براي بهبود وجهه ايالات متحده است.
در ديپلماسي عمومي ايالات متحده سه جنبه اصلي وجود دارد: پخش بينالمللي راديويي و تلويزيوني، فعاليتهاي اطلاعاتي و فعاليتهاي تبادل آموزشي و فرهنگي.
پخش بينالمللي راديويي و تلويزيوني عمدتا برعهده راديو و تلويزيون بينالمللي صداي آمريکا، راديو آزاد اروپا، راديو مارتي و ايستگاههاي تلويزيوني و همچنين فعاليتهاي راديوهاي آزاد آسيا است.
اين عملياتها از سه مجرا در جريان است: اول؛ کنگره ايالات متحده و رئيس جمهور و قوه مجريه، دوم، سازمان اطلاعاتي ايالات متحده و دفتر صدا و سيماي بينالمللي با رهبري و مديريت خاص، سوم؛ صداي آمريکا و ديگر سازمانهاي پخش بينالمللي خود محور.
فعاليتهاي بينالمللي اطلاعاتي، به طور عمده از طريق دفتر پروژه بينالمللي اطلاعات وزارت امور خارجه انجام ميشود. 140 دفتر پروژه اطلاعات بينالمللي مسئول طراحي، توسعه و اجراي طيف وسيعي از اقدامات اطلاعاتي و اجراي پروژههاي ارتباطات استراتژيک، از جمله اينترنت، نشريات چاپي، گردشگري، پخش و انتقال الکترونيکي منابع اطلاعاتي پروژهها و خدمات در بيش از 140 کشور در جهان به رسانهها، مقامات دولتي، خواص جوامع و عموم مردم هستند.
فعاليتهاي تبادل آموزشي و فرهنگي هسته اصلي اقدامات سازمان اطلاعاتي ايالات متحده را تشکيل ميدهد؛ از جمله برنامه فولبرايت، پروژه هامفري، طرحهاي ويژه تبادل دانشجو، آموزش زبان انگليسي، برنامه مطالعات آمريکا، برنامههاي بازديد کنندگان بينالمللي، برنامههاي مبادلههاي عمومي، پروژههاي تبادل فرهنگي جوانان.
پس از سال 1999، دفتر امور آموزشي و فرهنگي، مسئوليت مديريت فعاليتهاي مبادلات آموزشي و فرهنگي در حوزه دانشگاهيان، سازمانهاي غيردولتي و ديگر سازمانهاي جامعه مدني با هدف ادغام منابع براي دستيابي به منافع ملي و ايجاد ارتباط بين شهروندان آمريکايي و ديگر کشورها در جهت افزايش درک متقابل بين مردم و براي ترويج تبادل آزاد اطلاعات و افکار را عهده دار شد. بيشتر فعاليتها مربوط به بنياد فولبرايت، موقوفه ملي دموکراسي و ديگر نهادها بوده، که اين نهادها از کمکهاي مالي دولتي و مردمي برخوردار بوده و به عنوان يک منبع قوي در ديپلماسي عمومي ايالات متحده نقش دارند.
مشکل تمام کشورها به استثناء ايالات متحده در مورد منابع ديپلماسي عمومي، عمدتا شش مورد زير است:
1. منابع اقتصادي و مالي قوي؛ با توجه به گزارش شوراي مشورتي ديپلماسي عمومي در سال 2002 ميزان سرمايه گذاري وزارت امور خارجه در بخش ديپلماسي عمومي در حدود 10 ميليارد دلار بوده است، بخشهاي ديگر مرتبط نيز سالانه بيش از 60 ميليون دلار براي ديپلماسي عمومي هزينه کردهاند.
2. منابع علمي و تکنولوژيهاي پيشرفته.
3. منابع غني فرهنگي و اجتماعي؛ در سالهاي اخير، ارزش بازار صنايع فرهنگي ايالات متحده تا صدها ميليارد دلار رسيده است. محبوبيت و تنوع فرهنگ آمريکايي در سراسر جهان به ويژه در ميان جوانان بسيار فراگير بوده است.
4. منابع دموکراتيک اجتماعي سيستم؛ دموکراسي مبتني بر قانون اساسي در آمريکا باعث ايجاد فضاي نسبتا باز در اين کشور شده است. پس از جنگ سرد ايالات متحده از اين سرمايه در جهت ترويج استراتژي صدور دموکراسي و تلاش براي رسيدن به دموکراسي به سبک امريکايي استفاده کرده است.
5. منابع رسانههاي فراگير. قدرت رسانههاي آمريکا در به قدرت رسيدن آن به عنوان يک ابر قدرت جهاني قابل توجه بوده است. اين قدرت به تدريج تبديل به يک "امپراتوري رسانهاي فراگير" در سراسر جهان شد تا از اين طريق ايالات متحده تاثيرات سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ايدئولوژيک خود را اعمال نموده و حتي بر تصميمات داخلي کشورها نيز تاثيرگذار باشد.
6. منابع موثر و با نفوذ گروههاي مدني؛ از سال 1959 تا 2001 ، "دايرة المعارف انجمنها" تعداد اين گروهها را از حدود 6000 تا 22000 ذکر کرده است.
در طول نيم قرن، ديپلماسي عمومي ايالات متحده به تدريج از فلسفه، ساختار، منابع، استراتژي و مکانيزمهاي عملياتي براي ساخت يک مدل راهبردي ديپلماتيک براي ديپلماسي عمومي آمريکا استفاده کرده است. که ويژگيهاي اصلي آن عبارتند از:
(1) مفهوم، يک مفهوم رئاليستي عميق با خصوصيا آرمان گرايي قوي.
(2) سازمان، غالبا با وضعيت نيمه رسمي و با يک "بخش ثالث" براي ايفاء نقشهاي محوله
(3) سيستم ، تشکيل يک حکومت چند جانبه
(4) منابع، منابع کثير و هم افزايي آنها در تعامل با يکديگر.
(5) استراتژي، عملياتها و طرحهاي مخفي دولت با احتساب انعطاف پذيري.
ديپلماسي فرهنگي فرانسه
فرانسه اولين کشور غربي که به ديپلماسي فرهنگي متعهد شد. فرانسه کشوري است فرهنگي، با ادبيات بسيار غني و منابع هنري و علمي. از طرف ديگر دولت فرانسه همواره بر ارزشهاي عالي فرهنگي و ترويج ديپلماسي فرهنگي تاکيد داشته، و تصوير انساني و فرهنگي خود را حفظ کرده است.
در اوايل ديپلماسي فرهنگي فرانسه عمدتا از طريق فعاليتهاي مبلغين در سطح بينالمللي انجام ميشده است. تا قرن 17 بيشتر شکوفايي کليساي کاتوليک فرانسه از طريق فعاليتهاي مبلغين در خارج از کشور و با حمايت پادشاه و دولت فرانسه بوده است.
در سال 1883 ائتلاف فرانسه تشکيل و بدين ترتيب ترويج آموزش زبان فرانسوي در مستعمرات فرانسه و ديگر نقاط جهان آغاز شد. و يک شبکه ارتباطي در ميان فرانسوي زبانان براي حمايت از زبان و فرهنگ فرانسه در خارج از کشور بوجود آمد.
در سال 1910، وزارت امور خارجه فرانسه "صندوق هيئت مدارس فرانسوي در خارج از کشور" را تاسيس کرد. که مسئوليت کلي آن هماهنگي آموزش فرانسه در خارج از کشورو فعاليتهاي تبادل فرهنگي به عنوان نخستين نهاد ديپلماسي فرهنگي دولت بود.
در سال 1923، وزير امور خارجه فرانسه "انجمن فعاليتهاي هنر فرانسه" را با ماموريت تبادل فرهنگي و همکاري تاسيس کرد.
در سال 1945، فرانسه نهاد "روابط فرهنگي" را که بعدها به "مديريت همکاري و توسعه بينالمللي" تغيير نام يافت و تعداد ديگري از نهادهاي خارج از کشور را با مسئوليت کلي توسعه تبادل با خارجيها تاسيس کرد که ماموريت آنها هدايت، هماهنگي مراکز فرهنگي خارج از کشور، مذاکرات فرهنگي و امضاء توافق نامههاي فرهنگي با کشورهاي ديگر از طرف فرانسه بود.
از سال 1959، دولت شارل دوگل شروع به توسعه طرح پنج ساله اول گسترش و ترميم روابط در فعاليتهاي فرهنگي خارجي (1959-1963) کرد، که در آن ديپلماسي فرهنگي به عنوان بخش مهمي از چارچوب استراتژي بزرگ ديپلماسي فرانسه بود.
در اوايل قرن 21 فرانسه بيش از 100 موافقت نامه فرهنگي و برنامه تبادل فرهنگي در 68 کشور جهان امضا کرده و 134 مرکز فرهنگي و 28 مؤسسه تحقيقات علوم اجتماعي، به عنوان مهمترين کانال ارتباط خارجي براي انجام بسياري از فعاليتهاي ديپلماسي فرهنگي از طريق اين موسسات افتتاح کرد. که اين سرمايه گذاري فرانسه در مجموع بالاترين رقم در ديپلماسي فرهنگي در جهان است.
مفهوم ديپلماسي فرهنگي از نظر فرانسه را ميتوان در "فرانسه بزرگ" خلاصه کرد. که در اين ايده تجلي عظمت فرانسه بوسيله علوم انساني و از طريق آموزش زبان فرانسه، صنايع فرهنگي، ارتباطات اجتماعي و کانال هاي راديو و تلويزيون بينالمللي نمود پيدا کرده و موجب تقويت تصوير فرانسه به عنوان کشور صاحب فرهنگ و نفوذ سياسي بين المللي ميشود.
ديپلماسي فرهنگي فرانسه مثمر ثمر بوده است. همچنانکه پل کندي در کتاب "ظهور و سقوط قدرتهاي بزرگ" ميگويد: "نفوذ فرانسه در امور جهان به مراتب بيشتر از سهم آن در توليد ناخالص داخلي جهان بوده است."
چهار عامل اصلي موفقيت ديپلماسي فرهنگي فرانسه به شرح زير است:
(1) اهميت تضمين منابع براي سرمايه گذاري در اين حوزه از طرف دولت. در سالهاي اخير، سرمايه گذاري فرانسويها در ديپلماسي عمومي به 1350 ميليون يورو در سال رسيده است. اين نهادهاي فرهنگي خودگردان نبوده و بودجه آنها بطور مستقيم تخصيص داده ميشود.
(2) سيستم ديپلماسي فرهنگي داراي يک برنامه زمان بندي و سازماندهي مشخص است. وزارت فرهنگ و وزارت امور خارجه تنها مرجع تصميمگيري در اين خصوص نبوده و اداره کل توسعه و همکاريهاي بينالمللي در اين زمينه از قدرت ديپلماتيک فرهنگي زيادي برخوردار بوده و کل کشور مسئول اجراي سياست فرهنگي خارجي دولت با اولويت تلاش براي ايجاد ارتباطات فرهنگي خارجي، برنامههاي مبادله فرهنگي با کشورهاي خارجي، مديريت و استفاده از بودجه دولت براي امضاء، توافق نامههاي فرهنگي با کشورهاي ديگر براي تبادلات فرهنگي از طرف دولت، هدايت سفارتخانه و پروژههاي فرهنگي و راهنمايي و کمک به مراکز فرهنگي فرانسه در کشورهاي خارجي است.
(3) پيشبرد ديپلماسي فرهنگي با تکيه بر با منابع غني فرهنگي.
(4) تاکيد بر سازمانهاي محلي براي اجراي اصول ديپلماتيک.