کد خبر 2311
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۶:۳۴

فتواي رهبري در امتداد فتواي امام است؛ دو گروه با اين فتوي مسئله دارند؛ معيار و محک مدعيان التزام به ولي فقيه روشن شد؛ رهبري عمق بيشتري به مرز خودي ها دادند؛

سکوت برخي مدعيان پيروي از خط امام و همچنين برخي مدعيان دفاع از ولايت تامل برانگيز است؛ اين فتوا بسط جمهوريت ، آزاد انديشي و عقلانيت است؛ اين فتوا وحدت آفرين است.
به گزارش مشرق، انتشار پاسخ مقام معظم رهبري به يک استفتا درباره شرايط التزام به ولايت فقيه که براي اولين بار در "پايگاه خبري مشرق" انتشار يافت، چنان با واکنش شتابزده رسانه هاي معاند و مخالف نظام روبرو شد که گويي آنها افق هاي متفاوتي در سپهر فقاهت شيعه را کشف کرده اند!
فتواي وحدت بخش مقام معظم رهبري از دو جنبه مفهوم شناسي ولايت فقيه (از منظر حاکميت فقيه و مجتهد جامع الشرايط) و مفهوم التزام به ولايت فقيه (با عنوان حکم حکومتي) قابل توجه و بررسي است. فتوايي که محتواي آن بارها و بارها از سوي امام (ره) ، ساير مراجع عظام و رهبر معظم انقلاب مورد توجه و تاکيد قرار گرفته و تاکيدي است بر آنچه در قانون اساسي بر آن تصريح شده است.
واکاوي دلايل جوسازي رسانه هاي غرب به اين فتوا موجب شد با دکتر محمد باقر قاليباف به بحث و بررسي بنشينيم. پيش از ارائه اين گفتگو متن استفتاء و پاسخ مقام معظم رهبري را بازخواني مي کنيم.
پرسش: خواهشمند است درباره «التزام به ولايت فقيه» توضيح دهيد. به عبارت ديگر، چگونه بايد رفتار کنيم تا بدانيم به جانشين بر حق آقا امام زمان (عج) اعتقاد و التزام کامل داريم؟
پاسخ حضرت آيت‌الله خامنه‌اي: «ولايت فقيه به معناى حاکميت مجتهد جامع‌الشرايط در عصر غيبت است و شعبه‌اى است از ولايت ائمه اطهار - عليهم السلام - که همان ولايت رسول الله - صلى الله عليه و آله - مى‌باشد و همين که از دستورات حکومتى ولى امر مسلمين اطاعت کنيد، نشانگر التزام کامل به آن است.»
آنچه در پي مي آيد گفتگوي مهر با شهردار تهران براي کاوش در ابعاد مختلف اين فتوا است:

* پاسخي که مقام معظم رهبري به يک استفتاء درباره معيار التزام به ولايت فقيه دادند نگاههاي جنجال آفرين رسانه هاي معاند اعم از نوشتاري و مجازي از يکسو و سکوت عده اي از مدعيان داخلي را از ديگر سو به دنبال داشت. جالب اينکه رسانه هاي بيگانه فتواي رهبري را بدعتي در احکام صادره از سوي مرجعيت شيعه جلوه دادند و بر تاريخ پر افتخار مرجعيت و فقه پوياي شيعه در اين باب چشم بستند. لطفا از منظر يک سياستمدار و يک مسئول اجرايي برداشت خود را مطرح کنيد.
- محمد باقر قاليباف: در فتواي رهبر معظم انقلاب هيچ حرف جديدي در اين حوزه نسبت به نگاههايي که حضرت امام به اين موضوع داشتند وجود ندارد. نه تنها موضوع جديدي مطرح نشده ، بلکه احساس مي کنم شايد نگاه فقهي حضرت آقا در حوزه ولايت مطلقه فقيه نسبت به حضرت امام (ره) يک ملاحظه مکرري در مورد انطباق اختيارات شخص ولي فقيه از جهت موازين فقهي فراهم کرده است.
من خاطرم هست وقتي اصل ولايت فقيه در قانون اساسي در اصل 110 آمد ، حضرت امام يکجا به اين موضوع اين گونه اشاره کردند که درست است که در قانون اينگونه آمده است، که من هم قبول دارم ، اما اختيارات ولايت فراتر از بحث قانون است و عين همان ولايت رسول الله و ولايت مطلقه است.
از جهت فقهي حضرت امام (ره) يک نکته ديگر هم مطرح کرده اند. نگاه فقهي حضرت امام که مبناي انقلاب اسلامي و حکومت اسلامي است. حضرت امام بر اين اعتقاد هستند که حتي ما مکلفيم براي بدست آوردن قدرت مثل وقتي که قدرت در اختيار ما هست تلاش بکنيم. چون امام در اختيار داشتن قدرت سياسي را مقدمه اي مهم براي اقامه احکام الهي مي دانستند. اصلا فلسفه انقلاب اسلامي به رهبري امام هم از همين جا نشات گرفت.

* مقايسه ديدگاه امام و فتواي مقام معظم رهبري نشان از انطباق و بسط نظريه امام در اين باب دارد. اين خود سندي بر پويايي فقه و اجتهاد شيعي است. به نظر مي رسد جو سازي رسانه هاي غرب و اپوزيسيون در اين زمينه حمله به اصل و سابقه تاريخي تفکر شيعه به عنوان يک فرصت وحدت آفرين است. نظر شما چيست؟
- بله؛ واقعا هيچ اتفاق يا فتواي متفاوتي از ديدگاه امام و حتي ساير مراجع بزرگ شيعي چه در قرن اخير و چه قرن هاي سابق نيفتاده است. حتي برخي مراجعي که نقدهايي بر نظريه ولايت فقيه هم داشته اند ، خود قائل بوده اند که هر گاه مجتهد عادل جامع الشرايطي در جايگاه حاکميت قرار گرفت ، حکم او (و نه فتوا در حوزه احکام فردي و شرعي مقلدين) براي همه لازم الاتباع است. فتواي حضرت آيت الله مکارم شيرازي هم در همين باب است. من نمي خواهم از جهت شرعي موضوع را مورد بررسي قرار دهم زيرا وظيفه متخصصين اين عرصه است ، اما از جهت سياسي ديدگاه خودم را مي گويم که به نظرم رهبر معظم انقلاب قائل به اختياراتي خارج از چارچوب موازين فقهي نيستند و سقف اين اختيارات نيز صرفا تحکيم حدود شرعي ، رعايت مصلحت ها ، حفظ نظام اسلامي و منافع عمومي است.

* غرب انسجام و اتحاد ملت مسلمان ايران را نمي خواهد و اين يک نکته کاملا روشن است و شايد به دليل واقف بودن به قدرت نفوذ ولايت فقيه به عنوان رکن اساسي اعتقادات شيعه به موضوع اين فتوا و شبهه آفريني دامن زدند. اين حمله آنها به فتواي رهبري شايد از قبل قابل پيش بيني بودند اما چرا هجمه در اين وسعت صورت گرفت و ادامه يافت. به نظر مي رسد برخورد عده اي در داخل و دشمنان خارجي نظام بايد واکاوي شود.
- خارجيها وضعيتشان روشن است. اين نظام اسلامي که ايستاده و محور وحدت و حرکت انقلاب اسلامي است از روز اول مورد هجمه اين گروه بوده است. بنابراين برخورد اين گروه کاملا طبيعي است و بيش از يک جوسازي نابخردانه و ناجوانمردانه از آنها توقعي نيست. من سئوال شما را به گونه اي که اهميت بيشتري دارد پاسخ مي دهم. فتواي حضرت آقا از دو جهت مورد کم محبتي و بي محتبي قرار گرفت که واکاوي آنها بسيار مهم است. اولين جفا از سوي نيروهاي خارجي و در واقع اپوزيسيون نظام و مخالفين نظام ولايي صورت گرفت که البته از آنها که پز روشنفکري و دلسوزي هم مي دهند جز اين انتظاري نيست. اين گروه يک موضوعي که طبيعي بوده و نسبت به گذشته هم بسط بيشتري پيدا نکرده را به غلط جنجالي، ديکتاتور آميز، مخالف دموکراسي و مباني جمهوريت مطرح کردند و غير عقلاني و عجولانه به پاسخ رهبري به استفتاء درباره "التزام به ولايت فقيه" واکنش نشان دادند و آن را مورد هجمه قرار دادند تا بهره برداري سياسي کنند.

* و گروه دومي که معتقديد فتواي رهبري را مورد کم محبتي قرار دادند چه کساني هستند؟
- متاسفانه بعضي در داخل کشور و نظام که خود را هم در دايره دفاع از حکومت ديني و ولايت مي بينيند ، عکس العملي مناسب و روشنگرانه ، نه خودشان و نه رسانه هايشان نسبت به اين فتوا و جنجالهاي گروه اول نشان ندادند.

* علت اين سکوت چيست؟
- اين افراد همانهايي هستند که به عنوان مثال در جاهاي مختلف تا يک حرفي و صحبتي مطرح مي شود با شتاب و پر سر و صدا مي گويند فلاني ضد ولايت فقيه است. حضرت آقا با فتواي اخيرشان در واقع خيلي شفاف و روشن براي خيلي از دستگاهها از جمله شوراي نگهبان و آنهايي که مي خواهند اظهار نظر سياسي کنند مانند احزاب و گروهها نظر فقهي خودشان را صريح اعلام کردند و ميزان اينکه شخصي طرفدار ولي فقيه هست يا نيست را خيلي روشن مطرح کردند. ايشان در اين فتوا خيلي شفاف اعلام کردند که ميزان، صرفا تبعيت از حکم حکومتي ولايت فقيه است . اين خيلي نکته مهمي است.
يعني اگر فردي از احکام حکومتي رهبري اطاعت کرد ولي بنا بر استدلال و برهان عقلي و شخصي نتوانست اين رهنمودها را از ديد خودش بپذيرد، با توجه به فتواي خود رهبري نمي توانيم مصداقا به او بگوييم که ضد ولي فقيه است. در واقع رهبري تاکيد کردند اين ميزان و ملاک نيست. کساني را ما مي توانيم ضد ولايت فقيه بدانيم که مخالف با حکم حکومتي ولي فقيه باشند نه همه ديدگاههاي رهبري. فتواي ايشان ضامن حقوق يک شهروند نظام اسلامي است و لذا شخصي که مقلد مرجع ديگري است ملزم به تبعيت از فتاواي همان مرجع است.

* آنچه شما مورد تاکيد قرار داديد در واقع حاکي از آن است که بر اساس فتواي مقام معظم رهبري منظور از التزام به ولايت فقيه تبعيت از دستورات حکومتي است و اگر عده اي از طرف خود موضوعي را به رهبري مرتبط کنند هيچ سنديتي در اين باب ندارد. ضمن اينکه مقام معظم رهبري با اين فتوا برداشتهاي سليقه اي را حذف و شرط التزام را به روشني بيان کرده اند که چون دايره ملتزمان به ولايت را گسترده و جذب حداکثري را فراهم مي کند به مذاق عده اي خوش نيامده است. اين برداشت صحيح است؟
- ايشان با اين نگاه در واقع عمق و گستره بيشتري به جغرافياي خودي ها دادند و اين از جهت سياسي همين نکته اي است که شما به آن اشاره کرديد. من زماني خدمت ايشان بودم که بحث خودي و غيرخودي مطرح شد و فرمودند عده اي از دوستان ما بحث خودي و غير خودي را بد تفسير کردند و بد فهميدند. ما حالا مي فهميم که اين بحث خودي و غير خودي که آقا مي فرمودند به چه معني است و چه شعاعي دارد. حالا در مي يابيم و باور بيشتري پيدا مي کنيم که راهبرد حکومتي ايشان جذب حداکثري است.

* چرا جذب حداکثري نبايد به مذاق عده اي که خود را در دايره نظام و ولايت مي بييند خوش بيايد؟!
- اين به نظرم از آن نکاتي است که ما در داخل متاسفانه مي بينيم. نه تنها عده اي از مدعيان اصولگرايي و طرفداري از ولايت ، بلکه طيفي از مدعيان اصلاح طلب پيروي از خط امام هم هستند که اين نوع فتوا به ذائقه شان خوش نمي آيد و احساس مي کنند آن نگاههاي بسته و زمختي که خودشان دوست دارند به نوعي به خطر افتاده است. اين مدعيان پس از فتواي مقام معظم رهبري درباره "التزام به ولايت فقيه" هيچگاه به ميدان نيامدند تا موضوع را به درستي براي جامعه مخصوصا براي جوانان باز کنند که واقعا فقه شيعه، نگاه حکومت ديني، نظر فقهي حضرت امام و نظر فقهي مقام معظم رهبري چقدر عرصه سياسي و جمهوريت را باز مي کنند. حال آنکه حکم حکومتي را همه مي پذيرند. همه مراجع حکم حکومتي صادر شده از ولايت مجتهد جامع الشرايطي که قدرت در يد دارد را بدون استثناء در عصر غيبت حکم نافذ مي دانند.

* به نظر مي رسد اين فتواي مقام معظم رهبري آن قدر صريح است که هيچ ابهام را به جاي نمي گذارد و شايد همين امر بايد ملاک بسياري از قضاوت ها و ارزيابي هاي عرصه سياسي باشد.
- به نظر من اين فصل الخطاب شد براي خيلي از کساني که در عرصه سياسي و در عرصه اجرايي در سطوح مختلف فعال هستند و خدايي نکرده همراه با دشمنان انقلاب اسلامي نسبت به تضعيف حکومت الهي گام بر مي دارند. البته ما توقعمان اين بود که همه رسانه ها که به هر حال مدعي دفاع از افکار امام (ره) هستند و آنهايي که مدعي دفاع از افکار ولايتند يکپارچه به ميدان بيايند و دفاع کنند که متاسفانه اينگونه نشد و مورد دستاويز دشمنان خارجي و افراد فرصت طلب در داخل قرار گرفت. دشمناني که سر و صدايي بيخودي به راه انداختند و يک موضوع روشن مسلم فقهي را که از قبل بوده و حتي به عبارتي دامنه آن از حوزه نفوذ قدرت محدودتر هم شده است را با جوسازي نادرست وارونه جلوه دادند.

* اين حد نصاب حداقلي براي التزام به ولايت فقيه که دايره شمول ملتزمان به ولايت را بسيار گسترده مي کند و در جهت جذب حداکثري و دفع حداقلي است ، در موقعيت فعلي چقدر مي تواند وحدت آفرين باشد.
- اگر اين فتوا به درستي براي جامعه ما باز شود و واقعا مورد بحث همه صاحبنظران از جهت شرعي، سياسي و ساختاري قرار گيرد نقطه عطفي است براي وحدت ملي ما . و براي درک مخصوصا نسل امروز انقلاب از اختيارات ولي فقيه و از پويايي فقه سنتي ما که فقه سنتي شيعه چقدر پويا است و اين همان نکته اي است که حضرت امام نيز بر روي آن تاکيد داشتند.

* شما هجمه خارجيها را با توجه به مخالفت غرب با انسجام ملت ايران طبيعي برشمرديد اما بيشترين گلايه خود را از بعضي افراد در داخل کشور مطرح کرديد. چقدر گلايه شما به تنگ نظري عده اي از مدعيان بر مي گردد. تنگ نظراني که وسعت نگاه امام و مقام معظم رهبري را ناديده مي گيرند و در سليقه سياسي خود را گاه به عنوان نظر رهبر انقلاب تفسير مي کنند و ...
- گله مندي ما از برخي دوستان در داخل است. من نمي خواهم پيش داوري کنم اما شايد فتواي اخير براي بعضي ها که سکوت کردند ، از بعد سياسي خوش نيامد. آنهايي که تا امروز به هر کسي فورا برچسب ضد ولي فقيه مي زدند و بر اين مبنا هم تصميم گيري مي کردند، به افراد در عرصه سياسي اجازه ورود مي دادند يا بر اين اساس افرادي را در افکار عمومي تقويت و برخي را تضعيف و حذف مي کردند.
شنيده ام شخصي به اين مضمون به حضرت امام (ره) گفته بود که فلاني شما را قبول ندارد که امام (ره) فرمودند مگر من اصول دين هستم که من را قبول دارد يا ندارد که مبنا قرار مي دهيد. رهبري نيز چندي پيش در صحبتي که با دانشجويان داشتند فرمودند چه کسي گفته از ولايت فقيه انتقاد نکنيد. چه کسي همه آنچه شخص ولي فقيه مي گويد الا و لابد بايد مورد پذيرش قرار گيرد. اين سخنان از تلويزيون هم پخش شد و گواه ديدگاه والاي ايشان در ترويج فرهنگ نقد پذيري است.
امام و مقام معظم رهبري اينقدر موضوع را باز مي بينند اما يک قشر اندکي در حوزه سياسي مي خواهند مرتب با اين حربه آدمها را از درون نظام حذف کنند، آنها استفاده ابزاري کنند. ما در واقع از اين بخش و از اينگونه رفتارها گله منديم و آسيب مي بينيم
اين فتوا بايد ملاک همه دستگاههاي حکومتي قرار گيرد. بر اساس اين فتوا ميزان براي تشخيص طرفداران ولي فقيه و ضد ولايت فقيه که راحت از اين ابزار استفاده مي شود تبعيت از حکم حکومتي است. تنها کساني را مي توان ضد ولي فقيه دانست که عملا تابع حکم حکومتي ولي فقيه نباشند. رهبر انقلاب يکبار در حرم حضرت امام (ره) اين مورد را تاکيد کردند که مصداق منافق بودن و مصداق ضد ولي فقيه بودن به اين راحتي نيست که عده اي بيان مي کنند. اين ابعاد گستره خودش را دارد که فکر مي کنم در فتواي اخير رهبري به خوبي و روشني مشخص شد.

* تکليف مردم و آحاد جامعه و حتي خواص نسبت به رهنمودهاي رهبري بر اساس اين فتوا چيست؟ آيا اين فتوا معيار روشني براي بصيرت سياسي نيست؟
- دوست داشتن نسبت به يک امري يا ميل داشتن ولايت فقيه نسبت به يک کاري مادام که حکم حکومتي نيست، حجيتي شرعي براي انجام آن کار بوجود نمي آورد. اگر ايشان دستور حکومتي دادند آن موقع براي همه حجيت پيدا مي کند و همه مکلف مي شويم آن را اجرا کنيم .در موارد عادي انتظار رهبري اين است که ما بايد به عقلمان، تحليلمان، نگاهمان و به آن چيزي که فرداي قيامت و امروز جامعه از ما سئوال مي شود رجوع کنيم. معناي فتواي رهبري پويايي عقلانيت است نه تعطيلي آن. ما بايد بينديشيم تا پاسخي داشته باشيم که با چه حجتي اين کار را انجام داده ايم. اين نکته خيلي مهمي است يعني ما از اين فتوا اين را برداشت مي کنيم که فقه شيعه واقعا چقدر پويا است.
رهنمودهاي رهبري بر اساس پاسخ ايشان به استفتاء درباره التزام به ولايت فقيه تکليف شرعي براي افراد نيست که اگر انجام ندادند ضد ولايت فقيه يا حتي به تعبير عده اي خاص مرتد خوانده شوند. گرچه طبيعتا نظر و رهنمود سياسي نظر مقام معظم رهبري کاملا متفاوت است با نظر هر فرد ديگر و لذا اين رهنمودها نيز کاملا ارجمند ، قابل احترام و لازم الرعايه و توجه است.

* تاکيد کرديد که علاوه بر خواص موضوع اصل مترقي ولايت فقيه بايد براي جريانات فکري نسل جديد مخصوصا جوانان هم مطرح شود. چرا و چگونه؟
- براي آنهايي که شايد با مباني انقلاب آشنايي ندارند واقعا اين بهترين موضوع بود که مورد بحث قرار گيرد. ضمن اينکه اين موضوع از موضوعاتي است که بايد در کرسيهاي آزاد انديشي دانشگاهها و محافل روشنگري که مد نظر ايشان است مورد بحث و بررسي قرار گيرد تا ابعاد اصل مترقي ولايت فقيه روشن شود. نبايد دشمنان انقلاب فرصت يابند و القا کنند که اصل مترقي ولايت فقيه يک اصل شبيه به ديکتاتوري است. اين تعبيري از دشمنان غرب است که در خيلي از رفتارهاي سايتهاي خارجي، در نگاهها و تحليلهايشان مشاهده مي کنيم. اين همان جنگ نرم عليه باورهاي ماست و متاسفانه عده اي بي تحرک فقط نظاره گر آنند.

* و توصيه و تاکيد شما در ادامه راه ...
- نکته اي که من در ذهنم بود و مي خواستم باز بگويم اين است که يک سکوتي در داخل و يک هجمه ناجوانمردانه از خارج نسبت به اين موضوع صورت گرفت. خوب است که رسانه ها و صاحب نظران اين را مورد بحث و بسط قرار دهند. اين فرصت مناسبي است که از اصل مترقي ولايت فقيه به درستي مخصوصا در حوزه سياسي دفاع شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس