حياط خانه معاون پيشين وزير دفاع رنگ پاييز گرفته ولي اين نشانه قديمي بودن خانه نيست.
پله هاي ساختمان را که بالا مي روي کلنگي بودن خانه خودش را نشان مي دهد.
در طبقه دوم هر جا که سرت را مي چرخاندي عکس «عليرضا عسگري» را مي بيني. عکس هايي غير از آن يکي که در اين چند سال ضميممه خبرهايي درباره او بود. چهار عکسي که چهارگوشه خانه اش بر ديوار قاب شده بود حکايت از سال شمار ربوده شدن او داشت.
عسگري در همه جاي خانه حضور داشت عکس هايي که خاطره عسگري را در ياد نگه مي داشت به ترتيبي که با يک بار ديدن در ذهن هر فردي حک مي شد. خانه اي که در غيبت او شاهد عروس شدن زهرا، زينب و سميه سه دخترش بود.
زيبا احمدي، همسر عليرضا عسگري که با خوشرويي «خبر» را پذيرفت از دوران سختي سخن مي گويد که ناچار بوده علاوه بر پيگيري هايي که براي پيدا کردن همسرش انجام مي داده به زندگي فرزندانش نيز سر و ساماني بدهد.
همسر عسگري که «کار روتين» خود را نامه نگاري با مقامات مسئول در سفارت ترکيه و وزارت امور خارجه مي داند اميدوار است که هرچه زودتر چشم انتظاري تمام شود تا بار ديگر عسگري را به جاي عکسها در خانه ببيند نه اينکه دخترانش ناچار شوند سر سفره عقد عکس پدر را بر روي صندلي آن سوي سفره ببينند.
همسر عسگري که اصالتا سردشتي است خونسرد و محکم مي گويد اميدوار است که خبر شهادت همسرش درست نباشد. او سخن خود را اينگونه تکميل مي کند که اگر شهيد هم شده باشد به آرزوي خود رسيده.
زيبا احمدي 6 روز قبل از اينکه در 20 ديماه جشن تولد 50سالگي همسرش را بگيرد ميزبان «خبرآنلاين» شد. وي اميدوار است که هر چه زودتر «عسگري» به خانه خود قدم بگذارد تا پسرش که در انتظار حضور پدر براي ازدواج است به خانه بخت برود. البته احمدي، بخشي از گلايه هاي خود را متوجه وزارت خارجه کرد که آنطور که شايسته است پي گير ماجرا نيست اما در عين حال از عزم خانواده خود خبر داد که اجازه نخواهند داد که پرونده وي به سرنوشت متوسليان و موسوي و... دچار شود و براي پيگيري ماجرا حاضرند در هر نهاد بين المللي حاضر شوند.
***
چندي روز خبري روي خروجي دو روزنامه صهيونيستي قرار گرفت مبني بر اينکه آقاي عليرضا عسگري در زندان هاي رژيم صهيونيستي خودکشي کرده اند هر چند ما اميدواريم که چنين خبري صحت نداشته باشد اما بعد از انتشار اين خبر شما چه کار کرديد آيا تلاش کرديد که از صحت و سقم اين خبر مطلع شويد؟
ما هم اين خبر را از طريق اين رسانه ها شنيديم اما مطمئن هستيم که عسگري هيچگاه خودکشي نمي کند. چون انتساب اين تهمت به عسگري يک توهين بوده و به هيچ وجه صحت ندارد. اين را از سر تعصب نمي گويم بلکه نتيجه تجربه زندگي من با عسگري است. از طرفي تا کنون سابقه نداشته که در زندان هاي رژيم صهيونيستي فردي خودکشي کرده باشد. زيرا در اين زندان ها به قدري دوربين هاي متعدد وجود دارد که امکان ندارد کسي بتواند در اين زندان خودکشي کند چون زنداني به شدت تحت نظر است. اگر هم عسگري کشته شده باشد به طور قطع رژيم صهيونيستي وي را به قتل رسانده که در اين صورت وي به آرزوي خود که همانا شهادت بوده نايل شده است.
بعد از انتشار اين خبر چه کرديد؟
ما بلافاصله با وزارت خارجه صحبت کرده و قرار شده که با آقاي صالحي ديداري داشته باشيم. در اين ديدار ما بار ديگر بر خواسته خود که روشن شدن وضعيت همسرم است پافشاري خواهيم کرد. ما بارها اين مساله را فرياد زديم که عسگري بايد زنده به ايران بازگردانده شود يا اگر شهيد شده بايد پيکر وي را به ما تحويل دهند. ما ازخواسته خود کوتاه نيامده و نخواهيم آمد. اگر در ايران به اين خواسته دست پيدا نکنيم همگي عازم ترکيه خواهيم شد. ما اجازه نخواهيم داد که پرونده عسگري به سرنوشت شهيد متوسليان و موسوي دچار شود بنابراين اين پرونده را با جديت پي گيري مي کنيم. ما در اين راستا ذره اي عقب نشيني نخواهيم کرد چون ما چهار سال است چشم انتظار هستيم و نمي توانيم با يک خبر شهادت قانع شده به آن اکتفا کنيم هر چند شهادت همواره آرزوي وي بوده و تازه اگر به دست رژيم صهيونيستي باشد که اين سعادت عظيم تر است.
براي پيگيري به غير از وزارت امور خارجه از چه نهادهايي در خواست کمک داريد؟
ما از تمام نهادهاي بين المللي و سازمانهاي حقوق بشرتقاضا داريم که به ما کمک کنند. اين نهادها که مرتب دم ازحقوق بشر و حقوق شهروندي مي زنند بايد ما را ياري کنند تا ما حرفهاي آن را باور کنيم .
پيش از اين هم ديداري با آقاي صالحي و يا متکي داشتيد؟
يکي دو بار با آقي متکي ديدار داشتيم و فقط در 18 آذر که روبروي سفارت ترکيه تجمع کرديم از وزارت امور خارجه مجوز گرفتيم ولي تا کنون با آقاي صالحي ديداري نداشتيم.
فارغ از تقاضاي ديدار با آقاي صالحي آيا با ساير مقامات از جمله نمايندگان مجلس يا .... را داده ايد؟
ما امروز (سه شنبه) ساعت دو با آقاي بروجردي رئيس کميسيون امنيت ملي مجلس وقت ملاقات داريم. البته نماينده اي از سوي دفتر مقام معظم رهبري از خانه ما ديدار کرد و همچنين در دوبار ملاقات با آقاي احمدي نژاد خواستار رسيدگي به پرونده ايشان شديم و ايشان قول مساعد داد تا اين مساله را پي گيري کند .
من در خبري ديدم که آقاي شمخاني نيز پي گير اين مساله شدند ايشان چه اقداماتي را انجام دادند؟
بله اوايل آقاي شمخاني نيز مثل بقيه پي گير ماجرا بودند ولي پي گيري ايشان هم به نتيجه اي نرسيد. البته بايد به اين نکته اشاره کنم که پي گيري ماجرا، وظيفه آقاي شمخاني نيست. بايد وزارت امور خارجه اين مساله را پي گيري کند هر چند ايشان پي گير ماجرا بودند و چند بار به ما سر زدند که مبادا مشکلي داشته باشيم.
وزارت خارجه آنطور که بايد و شايد پي گيري کرده؟
وزارت خارجه پي گيري مي کند، اما انتظار ما اين است که در اين مورد جديت بيشتري داشته باشد. الان که خبرنگارهاي خارجي که بازداشت شده اند چطور اجازه دارند که با خانواده هايي خود ديدار کنند اما اين شرايط را براي ما فراهم نمي کند در حاليکه مي توانست در خواست ما را به عنوان درخواست متقابل مطرح کند تا فرزندان من بعد از گذشت اين دوران بتوانند پدر خود را ببينند.من توقع دارم که در برابر در خواست خبرنگاران آلماني و آمريکايي درخواست ما را مطرح کنند تا آنها در برابر اين فشار ناچار شوند که درخواست ما را اجابت نموده و ما را از سرنوشت عسگري آگاه کنند. البته چون عسگري در ترکيه ربوده شده ايران بايد به ترکيه فشار وارد کند. بخصوص اينکه چهار سال از اين دوران گذشته و بايد عسگري به خانه بازگردد چون ديگر صبر خانواده ما تمام شده است.
در طول چهار سالي که از ربوده شدن ايشان مي گذارد سفارت ترکيه چه جوابي به شما داده است؟
کسي تا به حال به ما جواب نداده و تنها پاسخ اين سفارتخانه به اين خلاصه شده که به خاک اين کشور ورود قانوني داشته و در اين کشور ناپديد شده است. به نظر من حتي نيروهاي اطلاعاتي ترکيه در ربودن عسگري به اسراييل کمک کرده اند.
ايشان با توجه به جايگاهي که در وزارت دفاع داشته و معاون آقاي شمخاني بودند چگونه توانستند به اين راحتي از کشور خارج شوند؟
ايشان اجازه داشتند و به صورت قانوني از کشور خارج شدند. در اين زمينه منعي نداشتند هر چند ايکاش ممنوع الخروج مي شدند و هر گز به اين سفر نمي رفتند.
در برخي از رسانه ها اينگونه نقل شده بود که ايشان با ويزاي توريستي عازم اين سفر شدند.
قبل از اين حادثه، سفري به تايلند داشتند و در نهايت به لبنان و سوريه رفتند. از سوريه عازم ترکيه شدند و هرگز ممنوع الخروج نبودند.
ايشان چرا اينقدر زود خودشان را بازنشسته کردند؟
آقاي عسگري متولد 20 دي 1339 هستند و بعد از گذشت اين مدت زمان خودشان خواستند که بازنشسته شوند و به اين نتيجه رسيدند که بايد در حوزه ديگري به فعاليت بپردازند و کار تجاري مي کردند.
روندي که منجر به ناپديد شدن ايشان شد چگونه رخ داد؟
16 آذر 85 مصادف با 7 دسامبر 2006 وارد ترکيه شد و 18 آذر مصادف با 9 دسامبر از هتل جيران توسط نيروهاي رژيم صهيونيستي ربوده شد حتي دوربين هتل را خراب مي کنند تا از رفت و آمدهاي صورت گرفته کسي مطلع نشود تا اينکه وي با چه کسي ملاقات کرده و در نهايت توسط چه افرادي ربوده شده است.
چه مقامي خراب شدن دوربين را تائيد کرد؟
اين خبر را پس از پي گيري هاي صورت گرفته مطلع شديم و مقامات هتل اين خبر را به مقامات مسئول دادند. تلاش مسئولان براي بررسي اين مساله که در عرض دو روزي که عسگري آنجا بوده چه افرادي به هتل رفت و آمد کردند، به جايي نرسيد. صاحب هتل در برابر درخواست مسئولان ايران براي بازبيني دوربين، گفت که دوربين خراب شده است در حاليکه اين دوربين سالم بوده اما همکاري لازم را انجام ندادند و حاضر نشدند که فيلم را به ايران بدهند.
ارزيابي خودتان در مورد اين مساله چيست؟
ارزيابي من به صورت قاطع اين است که عسگري ربوده شده است زيرا تمام سرنخ هاي موجود از اين مساله حکايت دارد. اين اقدام توسط عوامل رژيم صهيونيستي انجام شده است در عرض اين چهار سال که از خانه خارج شده نه با ما تماسي گرفته نه ما با او تماس گرفتيم و از وي کاملا بي خبريم. اما فريادهاي ما در طول اين چهارسال به جايي نرسيده است و در کمال تنهايي اين مساله را پي گيري کرديم و دراين زمينه مظلوم واقع شديم.
همراهي هاي صورت گرفته تا کنون چگونه بوده است؟
ابتدا اين مساله خيلي پي گيري شد اما به مرور زمان کمرنگ شد و بعداز گذشت مدت زماني بي هيچ وجه در اين مورد پي گيري صورت نگرفته است. به عبارت بهتر پي گيريي پرونده ايشان به مرور زمان کمرنگ شد و مشمول زمان گرديد.
خانم عسگري! در برخي از رسانه ها شائبه هايي مبني بر پناهندگي ايشان مطرح شده است اين مساله را تا چه حد درست مي دانيد؟
به هيچ وجه اين مساله درست نيست ايشان بالاترين پست و مقام را در اين کشور داشت مگر معاون وزير دفاع بودن کم پستي است که عسگري بخواهد به خاطر شرايط بهتر پناهنده شود. البته عسگري هيچگاه دنبال پست و مقام نبوده که بخواهد براي موقعيت بهتر پناهنده شود. عسگري براي پناهندگي بايد انگيزه اي داشته باشد در حاليکه وي هيچگاه چنين انگيزه هاي نداشته است بخصوص اينکه وي علاقه وافري به خانواده خود داشت. عسگري پدر چهار دختر و يک پسر بود که به شدت به خانواده خود وابسته بود و به پدر پير خود بسيار محبت مي کرد. عسگري به هيچ وجه پناهنده نشده و نخواهد شد، حتي اگر در دست اسراييل تکه تکه شود حرفي برخلاف مصالح نظام نمي زند؛ اين مساله از شخصيت و ايمان اسلامي عسگري به دور است و يک توهين محسوب مي شود و اين سخن را قاطعانه عرض مي کنم. اين سخن کساني است که با عسگري و نظام دشمني دارند بنابراين پناهندگي وي را مطرح مي کنند حال کساني که آن زمان اين شبهه را مطرح کردند بر آنها ثابت شد که اين کار رژيم صهيونيستي است. چون در اين مدت نه تنها تماسي نگرفته بلکه هيچ مصاحبه اي نيز نکرده است، حال آنکه اگر مصاحبه اي انجام داده بود بارها توسط اين کشورها در بوق و کرنا مي شد.
البته به موازات طرح اتهاماتي از اين دست، در مورد مسائل مالي ايشان نيز زمزمه هايي صورت گرفت
اين شايعه هايي است که توسط کساني که چشم ديدن عسگري را نداشتند، مطرح شد. دشمنان وي دوست نداشتند که وي در عرصه باشد و به اين نظام خدمت کند. همين افراد نيز شايعه پناهنگي وي را مطرح کردند و شايعاتي از اين دست را رسانه ايي مي کنند در حاليکه اين اتهامات به هيچ وجه صحت ندارد و نبايد آن را باور کرد.
در اين ميان شائبه اي نيز مطرح شد که وي شاهد دادگاه ترور رفيق حريري بوده و قرار بوده که عليه حزب الله در اين دادگاه شهادت بدهد؟
اين اتهامات را رژيم صهيونيستي گسترش داده زيرا خودشان رفيق حريري را ترور کردند و بعد مي خواهند به گردن عسگري بياندازند. دست داشتن رژيم صهيونيستي در اين پرونده بر همه ثابت شده است.
آقاي عسگري مدت زماني در کردستان حضور داشتند چه خاطراتي از اين دوران داريد؟
من سال 63 در حالي با ايشان ازدواج کردم که ايشان فرمانده سپاه سردشت بودند. بعد سال 64 ما به مريوان منتقل شده و در سال 65 فرمانده [سپاه] کردستان شدند و ما در سنندج زندگي مي کرديم. عسگري در تمام شهرهاي کردستان مانند تکاب، کامياران و مهاباد مسئوليت داشته است. مردم کردستان علاقه خاصي به عسگري داشتند و او تمام تلاش خود را معطوف حل مشکلات مردم مي کرد چون در آن زمان مردم کردستان امکانات زيادي نداشتند. اين دوران زماني تا سال 67 طول مي کشد به ترتيبي که تمام درختان کردستان عسگري را مي شناسد و مديون زحمات وي هستند.
خاطره اي از اين دوران داريد؟
در يکي از روستاهاي سردشت ضد انقلاب وارد روستا شدند، بعد از طرف سپاه، عسگري به عنوان فرمانده وارد روستا شد تا ضد انقلاب را دور کنند. بعد عسگري متوجه شد که صداي يک بچه از يک خانه مي آيد وقتي وارد مي شود متوجه حضور دختري در گهواره مي شود و عسگري آن بچه را از گهواره برداشته و داخل يک پارچه مي پيچد بعد از مدتي پدر و مادر دختر که به خاطر ضد انقلاب از روستا فرار کرده بودند به روستا بر گشتند که متوجه شدند که آقايي به نام عسگري از بچه مراقبت کرده و بدنبال اين اقدام، تمام ضد انقلاب هايي ده که عضو کومله و دموکرات شده بودند بعد از چند روز تسليم عسگري مي شوند.
حضور ايشان در وزارت دفاع چگونه بود آيا قبل از حضور در معاونت وزارت دفاع، نيز در ساختار حضور داشتند يا اينکه يکباره وارد ساختار وزارت دفاع شدند؟
حدودا هفت تا هشت سال در وزارت دفاع خدمت کردند و با معاونت آقاي شمخاني وارد وزارت دفاع شدند.
بعد از ناپديد شدن همسرتان در بزرگ کردن بچه ها با چه مشکلاتي مواجه بوديد؟
در اين دوران سه تا از دختران ما عقد کرده و ازدواج کردند. اين ازدواج در غيبت پدرشان رخ داد در حال حاضر يک دخترم نيز دو سال است که عقد کرده و قرار است که 26 بهمن ماه مراسم عروسي وي برگزار شود . به هر حال اين اقدامات زماني صورت گرفت که ايشان حضور نداشتند در اين دوران زهرا، زينب و سميه ازدواج کردند البته دخترم نجمه قبل از ناپديدشدن پدرش ازدواج کرد و صاحب فرزندي نيز شد که عسگري قبل از اين ماجرا وي را ديد. دختران من سر سفره عقد عکس پدرشان روي صندلي قرار دادند و در تمام مدت در فراغ پدر گريه مي کردند. البته پسري 26 ساله هم دارم که منتظر بازگشت پدرش براي ازدواج است.
خانم احمدي! واکنش پدر آقاي عسگري نسبت به انتشار اين خبر چه بوده؟
پدرش بسيار شکسته شده است خبر شهادت همسرم را ايشان نمي داند . خانواده براي اينکه ايشان از اين خبر مطلع نشود وي را به خانه اي منتقل کردند که تلويزيون و راديو و تلفن را قطع کردند تا پدرشوهرم از اين مساله مطلع نشود زيرا براي سلامتي ايشان بسيار بد است . واز ملاقات ايشان با هر فردي جلوگيري مي کنند تا مبادا منجر به سکته قلبي ايشان شود .
در اين ايام از حقوق بازنشستگي ايشان استفاده مي کرديد؟
بله حقوق ايشان را مي گيريم.
سخن آخر
من آرزو دارم که هر چه زودتر به ما خبري برسد وچشم به در بودن ما به پايان برسد، چون خسته شديم و صبر ما ديگر تمام شده.
