هنگام بيرون آمدن، متوجه شديم که آقاي معين، وزير علوم وقت، در کنار آقاي ميرکوهي، ظريفيان و ديگر معاونين وزارتخانه و دانشگاه تهران از پشت يک بلندگوي دستي خطاب به دانشجويان ميگفت که اينها همه تقصير بسيج هست و اينها همه نيروهاي خودسر هستند و ابراز همدردي ميکرند.آقاي تاجزاده هم مدام با يک موتور هوندا از اين طرف به آن طرف ميچرخيد.
برخورداري از حمايت وزارت کشور و وزارت علوم، حمايتهاي پولي گسترده از جانب وزارت علوم و شرکت پتروپارس و حتي سازمان ملي جوانان، حلقه اصلي اعضاي فعال دفتر تحکيم وحدت همچون افشاري و عطري را بر آن داشت تا گستاخانه در برابر نظام بياستند.
به گزارش مشرق، خبرنامه دانشجويان ايران نوشت: گره خوردگي بدنه اين جريان با جهاد دانشگاهي و ارتباط با آقايان ترکان، بهزاد نبوي و صفايي فراهاني و اشتغال بکار در جهاد دانشگاهي و وزارت نفت (شرکت پتروپارس) باعث شده بود اين جريان در ماجراي 18 تير فعال و مامن محکمي براي خود متصور باشد.
سيد احسان قاضيزاده دبير سابق اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان، برادر عضو هيئت مؤسس جامعه اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي مشهد که در سالهاي 73 و 74 دانشجوي دانشگاه امام صادق(ع) بوده و سپس در دانشکده علوم قضايي دانشگاه تهران مشغول به تحصيل رشته حقوق در گفتگوي تفصيلي خود با نشريه پنجره ابعاد جديدي از اتفاقات تابستان 78 را مي گويد که به شرح زير است:
شرح ماجراي 18 تير
*حوالي ساعت 6 صبح آقاي ذوالقدر و آقاي مسعود رام دو نفر از بچههاي دانشگاه تهران که ساکن کوي و عضو جامعه بودند، آمدند و گفتند که اوضاع بههم ريخته و قصه را نقل کردند. بعد حدود ساعت شش و نيم صبح به سمت کوي که ديگر يک حالت کاملا جنگزده داشت، رفتيم.
*صبح جمعه بود. ساعتي در آنجا تردد کرديم، فضاي سکون بود و بعضا صداهاي داد و بيداد شنيده ميشد. دو تا از ساختمانها کاملا تخريب شده بود.
*بعد از نماز به اتفاق چند تن از بچهها به سمت کوي رفتيم. نيروي انتظامي کل مسير را مسدود کرده بود. برخلاف تصور ما که ابعاد قضيه به همينجا ختم خواهد شد، حدود ساعت سه و چهار که من دوباره به سمت کوي رفتم، ديگر به هيچ عنوان نميتوانستم راحت وارد کوي شوم. از پشت ميلهها رد شدم و وارد کوي شدم.
فعاليت برخي سياسيون
*هنگام بيرون آمدن، متوجه شديم که آقاي معين، وزير علوم وقت، در کنار آقاي ميرکوهي، ظريفيان و ديگر معاونين وزارتخانه و دانشگاه تهران از پشت يک بلندگوي دستي خطاب به دانشجويان ميگفت که اينها همه تقصير بسيج هست و اينها همه نيروهاي خودسر هستند و ابراز همدردي ميکرند.
*آقاي تاجزاده هم مدام با يک موتور هوندا از اين طرف به آن طرف ميچرخيد.
*آقاي لاري وزير کشور هم در اتومبيلي آن طرفتر نشسته بود و با اين آقايان شور و مشورت ميکرد.
*در سوي ديگر ميدان، مدام به يکديگر دست و پيراهن خوني نشان ميدادند و عدهاي همچنان مشغول سنگپراني بودند.
*ماجرا شنبه بعدازظهر به اوج خودش رسيد و استعفاي آقاي معين در ميان جمع کثيري که در مقابل کوي تجمع کرده بودند، اطلاعرساني شد.
*حتي بعضي از افرادي که بهنظر من سادهلوح بودند و من نميخواهم اسمشان را بياورم، چراکه اکنون در سمتهاي خاصي حضور دارند و آن زمان مسئوليتهاي ويژهاي داشتند همچون آقاي معين، بهجاي مديريت فضا و بحران، استعفا دادند و متأسفانه همين آقايان شعارهاي فوقالعاده تندي عليه نظام سردادند.
*بهنظر بنده به سبب خبط يک سرهنگ بيتجربه نيروي انتظامي اينچنين وسعت يافته بود و البته بعدا تا مدتها بهنام آقاي فرهاد نظري نوشته شد که معلوم شد مسبب اصلي هم ايشان نبود.
اقدام دانشجويان
*وقتي فضاي مسئولين را اينگونه يافتيم با بچهها تشکيل جلسه داديم و تصميم گرفتيم اقداماتي را برنامهريزي کنيم تا مديريت بحران را خود ما دانشجويان در دست بگيريم و اجازه ندهيم با هوچيگريهاي مدام خود به نظام ضربه بزنند.
*تصميم گرفتيم که حتي لحظهاي حضور ميداني را رها نکنيم و آخرين عمليات و برنامههاي رهبران تندروي آشوبگران را در صحنه خنثي سازيم و فضاي متشنج و ملتهب موجود را به سمت فضاي عقلاني و آرام سوق دهيم.
*انصافا بچههاي ارزشي را ميديدم که شبانهروز خواب نداشتند و آنقدر راه رفته بودند که تمام پاهاي آنها تاول زده بود.
ماهيت و منش معترضين و مواجهه مشکوک مسئولين
*جمعيت معترضين که ديگر غالبا دانشجو نبودند به سمت وزارت کشور رفتند و سردر وزارتخانه را شکستند.
*در سراي وزارت کشور تاجزاده، که در کنارش سراجالدين ميردامادي - فردي که اين روزها در پاريس است و صدايش را از رسانههاي بيگانه ميشنويم - ايستاده بود، به پشت تريبون رفت و براي جمعيتي که همه نقابدار بودند، عليه نظام سخنراني کرد.
*تاج زاده ميگفت برخورد کنيد، ما حق شما را ميگيريم. يعني بحث فشار از پايين چانه زني در بالاي آقاي حجاريان اين بار شده بود فشار از بالا و پايين.
*توسط سردمداران مداوما به جمعيت خطدهي و گرا داده ميشد که به سمت بيت رهبري حرکت کنيد و اعتراضات خود را به آن سمت بکشانيد.
*اينها به دنبال واتيکانيزه کردن ولايت فقيه بودند. يعني چيزي جز خلع يد رهبري و تضعيف نيروهاي امنيتي و انتظامي در دستور کار نداشتند.
*هميشه و همهجا بهدنبال تضعيف رهبري و اختيارات ايشان بودند.
خون خواهي و انتقام گيري شخصي از نظام
*فضاي جسارتآميز، مربوط به دو سه روز اول اين قصه بود و براي روزهاي بعد سناريوهاي مظلومنمايي، آمارسازي، دروغسازي و شايعهپراکني را کليد زدند.
*کار بهجايي رسيد که آدم از شهرستان به تهران ميآوردند. بنده بهخاطر دارم، ميدان انقلاب برخوردم به دو جوان بيست و چهار پنج ساله که در مقابل ما از يک کيوسک مطبوعاتي آدرس سردر دانشگاه تهران را ميپرسيدند؟ وقتي از آنها پرسيديم از کجا آمديد، پاسخ شنيديم که از فلان شهر کردستان آمده بودند. گفتيم چرا آمديد؟ يکي از آنها ميگفت عمويش از قاچاقچيان مواد مخدري بوده که اعدام شده و عضو کومله بوده و اينها براي خونخواهي او آمده بودند تا در تجمع ضدانقلابها شرکت کنند و بهراحتي ميتوان دريافت که تنها قرباني اين ماجرا دانشجويان بودند.
سکوت معنادار برخي مسئولين
*به غير از مردم و رهبري که بهنظرم مديريت اصلي بحران را شجاعانه بر دوش کشيدند، اکثر نيروها بهگونهاي منفعلانه و هراسان عقبنشيني کرده بودند.
*عدهاي در راهپيمايي حماسي 23 تيرماه که منجر به جمع شدن فتنه شده بود، آمده بودند راهپيمايي را جمع بکنند که مبادا در واکنش به اين اقدام مردم، آن گروه حرکتهاي خشنتري انجام بدهد.
*بعد از سخنراني حماسي مقام معظم رهبري در ظهر دوشنبه ما صوت اين سخنراني را از بلندگوهاي دانشگاه منتشر کرديم و آنها بهشدت عصباني شده بودند و در دانشگاه تجمع کرده بودند که اين صحبتها پخش نشود.
سطح نيروهاي فعال معارض و حمايت هاي مشکوک مالي
*با حمايت وزارت کشور و وزارت علوم، حلقه اصلي اعضاي فعال دفتر تحکيم وحدت را افرادي همچون افشاري و عطري تشکيل ميدادند.
*اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران از حمايتهاي پولي گسترده از جانب وزارت علوم و حتي سازمان ملي جوانان - که آن زمان مسئوليتش با آقاي عبادي بود - برخوردار بودند.
*در وزارت نفت همين شرکت پتروپارس يک اسپانسر اصلي دفتر تحکيم وحدت به شمار ميآمد.
*در آنجا آقايان ترکان، بهزاد نبوي و صفايي فراهاني جمع بودند و از آنها حمايت ميکردند که حتي بعدها شاهد بوديم بسياري از همين اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان تهران و دفتر تحکيم وحدت رفتند و در آن جا مشغول به کار شدند.
*بدنه اين جريان هم غالبا با جهاد دانشگاهي گره خورده بود و بعد از فارغالتحصيلي، جهاد دانشگاهي هم يکي ديگر از مأمنهاي اين جريان بود.
*نقش اساسي در پشتيباني و حمايت اين جريان را وزارت علوم و شخص آقاي معين بر عهده داشت. البته او هم صرفا تدارکاتچي جبهه اصلاحات بهشمار ميآمد
به گزارش مشرق، خبرنامه دانشجويان ايران نوشت: گره خوردگي بدنه اين جريان با جهاد دانشگاهي و ارتباط با آقايان ترکان، بهزاد نبوي و صفايي فراهاني و اشتغال بکار در جهاد دانشگاهي و وزارت نفت (شرکت پتروپارس) باعث شده بود اين جريان در ماجراي 18 تير فعال و مامن محکمي براي خود متصور باشد.
سيد احسان قاضيزاده دبير سابق اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان، برادر عضو هيئت مؤسس جامعه اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي مشهد که در سالهاي 73 و 74 دانشجوي دانشگاه امام صادق(ع) بوده و سپس در دانشکده علوم قضايي دانشگاه تهران مشغول به تحصيل رشته حقوق در گفتگوي تفصيلي خود با نشريه پنجره ابعاد جديدي از اتفاقات تابستان 78 را مي گويد که به شرح زير است:
شرح ماجراي 18 تير
*حوالي ساعت 6 صبح آقاي ذوالقدر و آقاي مسعود رام دو نفر از بچههاي دانشگاه تهران که ساکن کوي و عضو جامعه بودند، آمدند و گفتند که اوضاع بههم ريخته و قصه را نقل کردند. بعد حدود ساعت شش و نيم صبح به سمت کوي که ديگر يک حالت کاملا جنگزده داشت، رفتيم.
*صبح جمعه بود. ساعتي در آنجا تردد کرديم، فضاي سکون بود و بعضا صداهاي داد و بيداد شنيده ميشد. دو تا از ساختمانها کاملا تخريب شده بود.
*بعد از نماز به اتفاق چند تن از بچهها به سمت کوي رفتيم. نيروي انتظامي کل مسير را مسدود کرده بود. برخلاف تصور ما که ابعاد قضيه به همينجا ختم خواهد شد، حدود ساعت سه و چهار که من دوباره به سمت کوي رفتم، ديگر به هيچ عنوان نميتوانستم راحت وارد کوي شوم. از پشت ميلهها رد شدم و وارد کوي شدم.
فعاليت برخي سياسيون
*هنگام بيرون آمدن، متوجه شديم که آقاي معين، وزير علوم وقت، در کنار آقاي ميرکوهي، ظريفيان و ديگر معاونين وزارتخانه و دانشگاه تهران از پشت يک بلندگوي دستي خطاب به دانشجويان ميگفت که اينها همه تقصير بسيج هست و اينها همه نيروهاي خودسر هستند و ابراز همدردي ميکرند.
*آقاي تاجزاده هم مدام با يک موتور هوندا از اين طرف به آن طرف ميچرخيد.
*آقاي لاري وزير کشور هم در اتومبيلي آن طرفتر نشسته بود و با اين آقايان شور و مشورت ميکرد.
*در سوي ديگر ميدان، مدام به يکديگر دست و پيراهن خوني نشان ميدادند و عدهاي همچنان مشغول سنگپراني بودند.
*ماجرا شنبه بعدازظهر به اوج خودش رسيد و استعفاي آقاي معين در ميان جمع کثيري که در مقابل کوي تجمع کرده بودند، اطلاعرساني شد.
*حتي بعضي از افرادي که بهنظر من سادهلوح بودند و من نميخواهم اسمشان را بياورم، چراکه اکنون در سمتهاي خاصي حضور دارند و آن زمان مسئوليتهاي ويژهاي داشتند همچون آقاي معين، بهجاي مديريت فضا و بحران، استعفا دادند و متأسفانه همين آقايان شعارهاي فوقالعاده تندي عليه نظام سردادند.
*بهنظر بنده به سبب خبط يک سرهنگ بيتجربه نيروي انتظامي اينچنين وسعت يافته بود و البته بعدا تا مدتها بهنام آقاي فرهاد نظري نوشته شد که معلوم شد مسبب اصلي هم ايشان نبود.
اقدام دانشجويان
*وقتي فضاي مسئولين را اينگونه يافتيم با بچهها تشکيل جلسه داديم و تصميم گرفتيم اقداماتي را برنامهريزي کنيم تا مديريت بحران را خود ما دانشجويان در دست بگيريم و اجازه ندهيم با هوچيگريهاي مدام خود به نظام ضربه بزنند.
*تصميم گرفتيم که حتي لحظهاي حضور ميداني را رها نکنيم و آخرين عمليات و برنامههاي رهبران تندروي آشوبگران را در صحنه خنثي سازيم و فضاي متشنج و ملتهب موجود را به سمت فضاي عقلاني و آرام سوق دهيم.
*انصافا بچههاي ارزشي را ميديدم که شبانهروز خواب نداشتند و آنقدر راه رفته بودند که تمام پاهاي آنها تاول زده بود.
ماهيت و منش معترضين و مواجهه مشکوک مسئولين
*جمعيت معترضين که ديگر غالبا دانشجو نبودند به سمت وزارت کشور رفتند و سردر وزارتخانه را شکستند.
*در سراي وزارت کشور تاجزاده، که در کنارش سراجالدين ميردامادي - فردي که اين روزها در پاريس است و صدايش را از رسانههاي بيگانه ميشنويم - ايستاده بود، به پشت تريبون رفت و براي جمعيتي که همه نقابدار بودند، عليه نظام سخنراني کرد.
*تاج زاده ميگفت برخورد کنيد، ما حق شما را ميگيريم. يعني بحث فشار از پايين چانه زني در بالاي آقاي حجاريان اين بار شده بود فشار از بالا و پايين.
*توسط سردمداران مداوما به جمعيت خطدهي و گرا داده ميشد که به سمت بيت رهبري حرکت کنيد و اعتراضات خود را به آن سمت بکشانيد.
*اينها به دنبال واتيکانيزه کردن ولايت فقيه بودند. يعني چيزي جز خلع يد رهبري و تضعيف نيروهاي امنيتي و انتظامي در دستور کار نداشتند.
*هميشه و همهجا بهدنبال تضعيف رهبري و اختيارات ايشان بودند.
خون خواهي و انتقام گيري شخصي از نظام
*فضاي جسارتآميز، مربوط به دو سه روز اول اين قصه بود و براي روزهاي بعد سناريوهاي مظلومنمايي، آمارسازي، دروغسازي و شايعهپراکني را کليد زدند.
*کار بهجايي رسيد که آدم از شهرستان به تهران ميآوردند. بنده بهخاطر دارم، ميدان انقلاب برخوردم به دو جوان بيست و چهار پنج ساله که در مقابل ما از يک کيوسک مطبوعاتي آدرس سردر دانشگاه تهران را ميپرسيدند؟ وقتي از آنها پرسيديم از کجا آمديد، پاسخ شنيديم که از فلان شهر کردستان آمده بودند. گفتيم چرا آمديد؟ يکي از آنها ميگفت عمويش از قاچاقچيان مواد مخدري بوده که اعدام شده و عضو کومله بوده و اينها براي خونخواهي او آمده بودند تا در تجمع ضدانقلابها شرکت کنند و بهراحتي ميتوان دريافت که تنها قرباني اين ماجرا دانشجويان بودند.
سکوت معنادار برخي مسئولين
*به غير از مردم و رهبري که بهنظرم مديريت اصلي بحران را شجاعانه بر دوش کشيدند، اکثر نيروها بهگونهاي منفعلانه و هراسان عقبنشيني کرده بودند.
*عدهاي در راهپيمايي حماسي 23 تيرماه که منجر به جمع شدن فتنه شده بود، آمده بودند راهپيمايي را جمع بکنند که مبادا در واکنش به اين اقدام مردم، آن گروه حرکتهاي خشنتري انجام بدهد.
*بعد از سخنراني حماسي مقام معظم رهبري در ظهر دوشنبه ما صوت اين سخنراني را از بلندگوهاي دانشگاه منتشر کرديم و آنها بهشدت عصباني شده بودند و در دانشگاه تجمع کرده بودند که اين صحبتها پخش نشود.
سطح نيروهاي فعال معارض و حمايت هاي مشکوک مالي
*با حمايت وزارت کشور و وزارت علوم، حلقه اصلي اعضاي فعال دفتر تحکيم وحدت را افرادي همچون افشاري و عطري تشکيل ميدادند.
*اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران از حمايتهاي پولي گسترده از جانب وزارت علوم و حتي سازمان ملي جوانان - که آن زمان مسئوليتش با آقاي عبادي بود - برخوردار بودند.
*در وزارت نفت همين شرکت پتروپارس يک اسپانسر اصلي دفتر تحکيم وحدت به شمار ميآمد.
*در آنجا آقايان ترکان، بهزاد نبوي و صفايي فراهاني جمع بودند و از آنها حمايت ميکردند که حتي بعدها شاهد بوديم بسياري از همين اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان تهران و دفتر تحکيم وحدت رفتند و در آن جا مشغول به کار شدند.
*بدنه اين جريان هم غالبا با جهاد دانشگاهي گره خورده بود و بعد از فارغالتحصيلي، جهاد دانشگاهي هم يکي ديگر از مأمنهاي اين جريان بود.
*نقش اساسي در پشتيباني و حمايت اين جريان را وزارت علوم و شخص آقاي معين بر عهده داشت. البته او هم صرفا تدارکاتچي جبهه اصلاحات بهشمار ميآمد