در طول 300 سال تاریخ امریکا هیچ کس دوباره به قدرت برنگشته است، تنها یکنفر پس از پایان دور اول ریاست جمهوری اش و شکست از رقیب، 4 سال بعد مجدداً کاندید شده و رای می آورد.

 به گزارش مشرق؛ عموماً دوران ریاست جمهوری در نقاط مختف جهان 4 سال و در موارد اندکی نیز 6 سال است. در اغلب موارد رؤسای جمهور پس از شکست در پایان دور اول و یا به اتمام رسیدن دور دوم ریاستشان دیگر به قدرت باز نمی گردند؛ این افراد یا به کل سیاست را بوسیده و خود را بازنشسته می کنند؛ یا به عنوان مشاور وارد قوای دیگر و در واقع سایر ارکان قدرت می شوند و یا به تدریس دانشگاهی و شاید مشاوره در بخش خصوصی روی می آورند.

در ایالات متحده امریکا رؤسای جمهور بازنشسته در نیم قرن اخیر، علاوه بر انتخاب یکی از موارد فوق به تأسیس بنیادی با نام خود مبادرت ورزیده اند که در بخش اول گزارش مفصل به آن پرداختیم.

اما در میان رؤسای جمهور ایران تاکنون کسی با نام خود نسبت به تأسیس یک بنیاد اقدام نکرده و عموما هم و تلاش خویش را بر بازگشت به جایگاه از دست رفته گذارده  اند.





آسیب شناسی این امر تا به آنجا حاد و جدی است که ملاحظه می‌شود تعداد مراکز و موسساتی که به شکل غیر رسمی به آقایان وابسته است، کم نمی  باشد.

علی اکبر هاشمی رفسنجانی پس از پایان دولت سازندگی (1368-1376) بر صندلی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زد.

مجمع تشخیص مصلحت نظام به لحاظ پتانسیل  های یک مرکز خصوصیِ تصمیم سازی قابلیت  های بیشتر و ویژه تری دارد به خصوص آن که سیاستگذاری  های این مجمع از ضمانت  های قانونی برای اجرا نیز برخوردار است.

اما در طول عمر بیش از دو دهه  ای، این مجمع تنها به برخی اختلافات بین قوا پایان داده و در برخی حوزه  ها نیز سیاست  های کلی را تصویب کرده است؛ بدون آن که سندی در قواره  های انقلاب اسلامی ایران تهیه کرده باشد.

البته نباید تصویب سند چشم انداز بیست ساله که در نوع خود حرکت شایسته  ای بود را نادیده گرفت اما درباره تحقق این سند و اهداف آن لازم نیست تا سال 1404 صبر کنیم، هم اکنون که ده سال از تصویب آن گذشته نیز می  توان درصد تحققش را مشاهده کرد.

متأسفانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و به تیع آن مرکز تحقیقات استراتژیک این مجمع در دو دهه گذشته عملکردی فراتر از یک مرکز پژوهشی دانشگاهی نداشته اند، چه رسد به اینکه در حد یک مرکز تصمیم ساز و راهبردی ظاهر شده باشند.
 


در بخش پژوهش سایت مجمع، بخش انتشارات که به کل خالی و بدون محتوی است، همچنین است وضعیت طرح  های پژوهشی. در باب پژوهشکده  ها نیز مورد آخر غیر فعال است، دو مورد اول تنها معرفی شده اند، پژوهشکده دین و سیاستگذاری سایت جداگانه  ای دارد، این پژوهشکده در اوایل سال 1391 تأسیس شده و پس از یکسال هیچ محتوای قابل توجهی به جز چند خبر درباره خودش ندارد.

البته می  توان تعداد اندکی طرح پژوهشی را در بخش گنجینه اطلاعات! سایت مشاهده کرد که در کمیسیون  های مختلف نگهداری می  شوند.


 
پژوهشکده چشم انداز و آینده پژوهی مشترک فیمابین دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل گردیده است!

این پژوهشکده در سال 1390 هجری شمسی تأسیس شده و در فضای سایبر به جز چند خبر مطلب قابل توجهی درباره  ی این پژوهشکده نیست، تنها می  توان گفت که وجود دارد!




      این پژوهشکده زیر مجموعه دانشگاه شریف بوده و تاکنون تنها دو فصلنامه منتشر کرده است.

یک مرکز تصمیم ساز که وظیفه ارائه مشاوره و پیشنهاد به رهبری نظام نیز جزء مسئولیت  های آن است، به چند اندیشکده، پژوهشگاه و ده  ها پژوهشکده نیاز دارد. مراکز مطالعاتی پویا و معتبری که بتوانند در حوزه  های مختلف مورد نیاز انقلاب اسلامی به تولید علم بپردازند.

اما وضعیت پژوهش و تولید علم در مجمع تشخیص مصلحت نظام از همین سه پژوهشکده که در چند سال اخیر راه اندازی شده اند مشخص است. جالب این جاست که در بخش گنجینه اطلاعات سایت مجمع تحت عنوان "گزارش راهبردی" تنها 24 گزارش با موضوع مواد مخدر نگهداری می  شود.




      
مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع نیز وضعیتی به همین ترتیب دارد. این مجمع با 6 معاونت و 31 گروه پژوهشی به جز انتشار تعدادی فصلنامه و نشریه پژوهشی مانند سایر پژوهشگاه  ها و پژوهشکده  های دانشگاهی خروجی دیگری را بر روی سایتش قرار نداده است. مقصود از پژوهشکده  های دانشگاهی و پژوهش دانشگاهی آن توع از پژوهش است که مبتنی بر گزاره  های علوم انسانی غربی صورت گرفته و آنجا که پژوهشگر قصد داشته نشان دهد که با معیارهای دانش غربی که استفاده کرده موافق نیست در پایان کارش به دانش غربی نقد می  کند اما خود مدلی بومی و اسلامی ایرانی ارائه نمی  دهد.
 


تمام فعالیتی که در صفحه معاونت پژوهش  های فرهنگی و اجتماعی این مرکز آورده شده است. البته عبارت "تازه  ها" که در بالای ستون درج شده قدری منحرف کننده است، برای مثال می  توان اشاره کرد که "گزارش پلیس و امنیت اجتماعی" مربوط به سال 88 است.

 
تمام فعالیتی که در صفحه معاونت پژوهش  های فقهی و حقوقی این مرکز آورده شده است.
البته سایر معاونت  های مرکز به علت اینکه گروه  های پژوهشی بیشتری دارند، فعالیت شان نیز پررنگ تر بوده و انتشار کتاب و مقاله نیز توسط آن  ها دیده می  شود. فعال ترین معاونت  های این مرکز معاونت  های سیاست خارجی و روابط بین الملل هستند، دو حوزه  ای که در آن نیاز به تولید علم بنیادین نیست.

در واقع در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بیشترین تمرکز بر حوزه سیاست خارجی است تا بر حوزه  های فرهنگ، هنر اسلامی، علم دینی، خانواده اسلامی، اقتصاد اسلامی و گزاره هایی از این دست که در واقع نیاز  های اساسی کشور هستند، این طور می  توان گفت که گردانندگان این مرکز به تیع اینکه رئیس آن در گذشته دبیر شورای امنیت ملی بوده است، استراتژی و مسائل استراتژیک را معادل امنیت ملی و سیاست خارجی گرفته اند. درباره  ناتوانی این مجموعه در حوزه تولید علم، ایده، طرح و برنامه می  توان به همین بسنده کرد که معاونت پژوهش  های اقتصادی آن با وجود 10 گروه پژوهشی تا کنون نتوانسته نه طرح جامع بلکه حتی یک طرح حداقلی درباره  ی اقتصاد اسلامی ارائه دهد.

همانطور که اشاره شد فعالیت  های عام المنفعه در بنیاد  های رؤسای جمهور گذشته امریکا جایگاه ویژه  ای دارد. هاشمی رفسنجانی در سال 1375 دستور به تاسیس بنیاد بیماری  های خاص را داد، بنیادی که ریاست آن از همان ابتدا با فاطمه هاشمی، دختر بزرگ وی بوده است. این بنیاد اگرچه با نام هاشمی رفسنجایی شناخته نمی  شود اما گویا بیشتر از آن که بنیادی در حوزه تندرستی باشد، بنیادی سیاسی است. درباره حاشیه  های سیاسی این بنیاد میتوان به ذکر چند نمونه بسنده کرد:

•ایرج فاضل عضو هیئت امنای بنیاد بیماری‌های خاص در سال ۸۸ بیانیه تندی علیه جمهوری اسلامی صادر کرد.

•فاطمه هاشمی از حامیان جدی میرحسین موسوی در انتخابات ۸۸ و پس از آن بود.

•فاطمه هاشمی در ۲۱ اسفند سال ۸۵ در نشستی خبری در جمع خبرنگاران به موضوع مهمی اشاره می‌کند که در آن مقطع زیاد مورد توجه قرار نمی‌گیرد، وی در آن نشست می‌گوید: «از کمک‌های قابل توجهی از سوی افراد یا دولت‌های مختلف در برخی مواقع بهره‌مند می‌شویم، مانند کمک ۶۷۰ میلیارد دلاری شیخ شمس از د‌بی و کمک ۷۰۰ هزار یورو دولت فرانسه که برای کمک به زلزله بم هزینه شد”.

•در جریان حوادث پس از انتخابات ۸۸ اخبار متعددی از سفرهای فاطمه هاشمی ‌به کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپا منتشر شد و رسانه‌ها در این باره نوشتند که فاطمه هاشمی "در سال ۸۹ سفرهایی به امارات و عربستان و دیدار جداگانه با ملک‌عبدالله پادشاه عربستان در خلال یکی از میهمانی‌ها داشته است».

•رسانه‌های داخلی هم می‌گویند که ‌آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ‌ارتباط خوبی با حکومت عربستان و ملک عبدالله پادشاه این کشور ‌دارد.

•با این همه، برخی از منابع ازعضویت افتخاری معمر قذافی رئیس جمهور معدوم لیبی و ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی در بنیاد بیماری‌های خاص خبر می‌دهند. (این موضوع تاکنون از سوی مسئولان این بنیاد تکذیب نشده است)

•شایان ذکر است که سالانه ۱۵ میلیارد تومان به عنوان ردیف بودجه مجلس به بنیاد امور بیماری‌های خاص و ۱۵ میلیارد دیگر نیز از طریق وزارت خارجه یا نهاد‌های دیگر به این بنیاد اهداء می‌شود، در حالی که در سایت این بنیاد نیز قید شده که این مرکز یک نهاد مردمى و غيردولتى است."
 



دیگر رئیس جمهوری که اقدام به راه اندازی بنیاد رسمی به نام خود ننمود سید محمد خاتمی (1376-1384) است.

خاتمی اگر چه در سال 1386 هجری شمسی بنیاد آزادی، رشد و آبادانی ایران (باران) را با وابستگی بسیار نزدیک به خود راه اندازی کرد اما هیچ گاه از عنوان بنیاد خاتمی برخوردار نشد.

درباره اهداف این بنیاد در آیین نامه شرایط عضویت آن چنان آمده است: "بنیاد آزادی، رشد و آبادانی ایران (باران) که با انگیزه خدمت به اسلام، انسان، اندیشه و ایران تأسیس شده است بر آن است که با بهره گیری از ایمان، دانش، تجربه و تلاش متعهدانه انسانهای شایسته، توانا و کارآمد نقش حساس خود را ایفا کند. لذا مفتخر است با قبول عضویت و همکاری زنان و مردانی که ضمن پذیرش حرکت در چارچوب قانون اساسی و تقویت بنیانهای مردم سالارانه نهفته در این میثاق ملی به آرمانهای انقلاب اسلامی و آموزه  های امام خمینی (ره) در نمایاندن چهره رحمانی دین خدا و استقرار نظام مردم سالار و داد بنیاد و رشد اخلاقی جامعه وفادار بوده و به دیدگاهها و برنامه هایی که طی چند سال گذشته در زمینه سازگاری دین با آزادی، استقلال و پیشرفت در عرصه داخلی و صلح و عدالت و گفتگو در جهت تفاهم و مقابله با خشونت در عرصه جهانی بیان و اجرا شده است احترام بگذارند، اهداف و مأموریتهای خود را محقق نماید."

با این همه سایت این بنیاد که دسترسی به آن به دلیل مواضعش بر علیه امنیت ملی کشور(دفاع از فتنه گران) در داخل کشور مسدود شده است، بیشتر یک تارنمای خبری برای شخص و حزب رئیس جمهور سابق است تا سایتی برای یک بنیاد. در کنار خبرها به جز چند یادداشت و مقاله محدود در بخش  های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی این سایت مطلب دیگری نمی  توان یافت.


 
با توجه به آن چه که گفته شد به نظر می  رسد تفاوت ایالات متحده امریکا و جمهوری اسلامی ایران در بعد رفتار سیاسیون مشخص باشد. البته که قرار نیست امریکا الگوی جمهوری اسلامی ایران در حوزه  ی حکومت داری قرار بگیرد اما نمی  توان از مؤلفه  های خوب و پسندیده  ای که در سبک زندگی امریکایی وجود دارد چشم پوشید.

درست است که امریکا دولتی استعماری، خون ریز، جنایتکار و پلید است اما این کشور به عنوان ابرقدرت بی همتای جهان توانسته در تمام حوزه  های زندگی تولید دانش و سپس الگو طراحی کرده و در نهایت سبک زندگی مطلوب خود را به تمام جهانیان دیکته کند، کشوری که در علم، تکنولوژی و بسیاری دیگر از جنبه  های مادی و در مواردی اخلاقی از سایر کشور  ها جلوتر است.
به هر حال در کنار چپاول ثروت کشورهای جهان سوم، نظم، جدیت، میهن دوستی و تلاش امریکایی نیز برای ساخت امریکای ابرقدرت لازم بوده است. از این رو خالی از لطف نیست در حوزه سیاست، رفتار سیاسیون و به طور مشخص رفتار رؤسای جمهور آن پس از پایان دوره ریاست جمهوری با نمونه  های مشابه وطنی مورد مقایسه قرار بگیرد.

تفاوت عملکرد رؤسای جمهور ایران و امریکا پس از اتمام دوران خدمت
•در امریکا ممکن است یک رئیس جمهور پس از خروج از عرصه رسمی سیاست، وارد عرصه عمومی شده و به شکل غیر رسمی به بسط و گسترش سیاست  های امریکا در قالب دیپلماسی عمومی بپردازد، به نقاط مختلف جهان سفر کرده و شخصاً در عرصه حاضر شود همانند بیل کلینتون، اما در ایران هیچ رئیس جمهوری این کار را نمی  کند، چرا که رؤسای جمهور ایران پس از اتمام دورانشان، 4 سال به فکر بازگشت خود، حزب و یا اطرافیانشان به قدرت هستند.

•در امریکا بنیاد رؤسای جمهور یا اجرا کننده غیر مستقیم پیشنهاد ها و طرح  های اندیشکده ها و مراکز مطالعات راهبردی هستند و یا خود به طور مستقیم وارد عرصه تصمیم سازی شده اند، مانند بنیاد جورج بوش پدر. در ایران تولیدات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان تنها مرکز رسمی در این سطح چیزی فراتر از پژوهش  های دانشگاهی نیست و در واقع هیچ منفعتی در حوزه تصمیم سازی عاید کشور نمی  کند.

درباره اهمیت جایگاهی که این مرکز باید در آن باشد و نیست می  توان چنین گفت که امریکا بیش از 1600 تینک تنک(Think Tank) برای تصمیم سازی، آینده پژوهی، ترند گذاری، طرح ریزی، نگارش طرح  های جامع و ... دارد، در حالیکه جمهوری اسلامی به شکل رسمی همین یک مرکز تحقیقات را دارد، در کنار چند مرکز محدود دیگر. نتیجه آن که ایرانیان باید عوارض تحریم  ها و سوء تدبیر مدیران را توأمان تحمل کنند، در حالی که اگه این مرکز پیشتر گزینه  های لازم را پیش بینی و تهیه کرده بود حتی تکلیف بی کفایتی مدیران نیز از قبل مشخص بود و جامعه متحمل این همه مشقت و سختی نمی  شد.

•در امریکا برخی از رؤسای سابق برای بسط مفاهیم مورد علاقه خود و دیدگاه هایشان بنیاد تأسیس می  کنند، مانند رونالد ریگان، در این جا نیز سید محمد خاتمی بنیاد باران را راه اندازی می  کند با یک تفاوت عمده؛ مفاهیم ریگان همگام و هم جهت و در واقع همان مفاهیم و ارزش  های بنیادین امریکا و لیبرالیسم است، اما مفاهیمی که سید محمد خاتمی برای آن  ها بنیاد زده، مفاهیمی است که در زندگی روزمره  ی مردم جایی نداشته و ملت آن  ها را طرد کردند چرا که تقابل آن  ها را با ارزش  ها و آرمان  های اصیل انقلاب اسلامی دریافته بودند. رؤسای سابق امریکا بنیاد تأسیس می  کنند تا هم نام خودشان باقی بماند و هم ارزش  های امریکایی گسترش پیدا کند، رؤسای جمهور سابق ایران از براندازان حکومت می  کنند.

•در امریکا رؤسای جمهور سابق با هزینه شخصی و کمک  های مردمی به تأسیس بنیادهایی مبادرت می  ورزند که امور عام المنفعه داخلی و خارجی جایگاه ویژه  ای در برنامه  های این بنیاد  ها دارد. در ایران مرکزی مانند بنیاد امور بیماری  های خاص از بودجه دولتی استفاده کرده و شفافیت مالی ندارد، همچنین حتی مجلس شورای اسلامی نیز نمی  تواند از رئیس بنیاد به علت مسائل سیاسی بازخواست کند.

•در امریکا رئیس جمهوری مانند کلینتون با وجود آن که دوران او عصر طلایی اقتصاد نام گرفت و می  توانست در زمان بحران اقتصادی از این موقعیت استفاده کند، به خصوص که دولت در دست حزب رقیب بود، به عرصه رسمی سیاست باز نگشت، همچنان که در طول 300 سال تاریخ امریکا هیچ کس دوباره به قدرت برنگشته است، تنها یکنفر پس از پایان دور اول ریاست جمهوری اش و شکست از رقیب، 4 سال بعد مجدداً کاندید شده و رای می  آورد. استیفن گراور کلیولند(دور اول:1884 – دور دوم: 1892) تنها فردی است که بین 44رئیس جمهور امریکا پس از یکبار شکست دوباره به صحنه باز می  گردد.

فارغ از روسائی که در گذشتند و یا ترور شدند دلیل اصلی این عدم رغبت به بازگشت در میان رئیسان دولت امریکای را در درجه اول می  توان در اولویت دادن به آرمان  ها و پیشرفت امریکا به نسبت علاقه  های شخصی دانست. بدین معنا که رؤسای جمهور امریکا با قبول این که در دوران 4 و یا 8 ساله ریاست جمهوری خود هر آن چه را که می  توانسته اند بکنند، کرده اند و حال باید به دیگران مجال بروز ایده  ها و طرح هایشان داده شود، از صندلی رئیس جمهور دل کنده و عرصه را به دیگران واگذار می  کنند، در واقع رؤسای جمهور امریکا به امریکا، امنیت ملی امریکا، هژمونی امریکا، برافراشته بودن پرچم امریکا و مفاهیمی از این دست بیشتر از خواسته  های فردی شان اهمیت می  دهند، نتیجه آن که در تاریخ امریکا مشاهده نشده است که رئیس جمهوری اقدام به براندازی حکومت کرده و یا تغییر در آرمان  ها و ارزش  های امریکایی صورت داده باشد، در حالی که انقلاب اسلامی ایران رؤسای جمهوری داشته که اگرچه در ظاهر براندازی نکرده اند اما از براندازان و فتنه گران که اغلب از اطرافیان و دوستانشان بوده اند، حمایت کرده اند.
 
 



در درجه دوم، عدم رغبت رؤسای جمهور امریکا به بازگشت به اتاق بیضی شکل کاخ سفید را می  توان در این گزاره اخلاقی دانست که آن  ها شهوت بازگشت به قدرت ندارند. همان طور که اشاره شد در بین 44 رئیس جمهور تنها یکنفر مجدداً به قدرت باز می  گردد و این یعنی رؤسای جمهور امریکا عطشی برای نشستن دوباره بر روی صندلی ریاست جمهوری را ندارند، در حالی که در ایران بعضی از افراد زمانی که روی صندلی قدرت می  نشیند دیگر حاضر به دل کندن از آن نبوده و می خواهد سیستم موروثی برای خود، همفکران و طرفدارانش ایجاد کند؛ پس از پایان دوران ریاست جمهوری نیز همواره در حال انتقاد از وضع موجود، شانتاژ رسانه ای و طرح ریزی برای انتخابات  های مختلف مجلس، رئیس دولت، شورای شهر، خبرگان و ... است.



 


 
•در امریکا رؤسای سابق مصلحت امریکا، وجهه داخلی و بین المللی، بسط ارزش  های امریکایی و مانند اینها را به منافع فردی و حزبی و گروکشی  های سیاسی و ضایع کردن یکدیگر و ... ترجیح می  دهند. انتخابات ریاست جمهوری در امریکا بین رقبایی از دو حزب اصلی که هیچ گاه خواهان براندازی حکومت امریکا نبوده اند برگذار می  شود، در ایران انتخابات عرصه  ای شده برای تقابل مدافعان ارزش  های انقلاب و حامیان براندازان و یا کسانی که به هر نحوی پایبندی محکمی به آرمان  های انقلاب ندارند و مدت هاست که از انقلابی بودن فاصله گرفته اند.

از همین روست که رؤسای جمهور سابق فارغ از حزب و دسته خود به رئیس جمهور فعلی کمک می  کنند، مانند همکاری کلینتون و بوش پدر در زمان وقع توفان کاترینا و یا همکاری کلینتون و بوش پسر برای کمک به اوباما هنگام وقوع زلزله هائیتی.

 
در سال ۲۰۰۵ میلادی و بعد از توفان کاترینا کلینتون و جرج بوش پدر بنیاد تسونامی بوش کلینتون و بنیاد کاترینای بوش کلینتون را راه اندازی کردند.
 
      
پس از زلزله هائیتی در سال ۲۰۰۹ باراک اوباما اعلام کرد کلینتون و بوش پسر بنیادی را برای بازسازی هاییتی تاسیس می  کنند.

اما در ایران رؤسای جمهور قبلی نسبت به رئیس جمهور فعلی حالت خصمانه دارند چرا که او همفکر و هم حزب آن  ها نیست، به همین منظور شبانه روزی علیه او و سیاست  ها و عملکردش انتقاد کرده و رسانه هایشان را بسیج می  کنند و شاید قدری کارشکنی هم اگر از دستشان برآید دریغ نکنند، و مدام منتظر فرصت اند که کشور با چالش مواجه شده و مردم در زیر فشار و سختی به خصوص معیشتی قرار بگیرند تا اینان تابلوی "من که گفته بودم" در دست گرفته و بر اساس توهم خود قهرمانی شان، خود را آماده  ی نشستن مجدد بر روی صندلی رئیس جمهور و بازی کردن نقش منجی کنند. در ایران رؤسای جمهور سابق منتظر می مانند و شاید قدری هم تسهیل کنند شرایط را، تا کشور به ورطه ای به زعم آن  ها نابودی بیافتد تا مجدداً رجعت کنند، الیته بعد از آن که جیره خوارانشان زمینه  ی قهرمان سازی از ایشان را با انواع و اقسام ترفندهای رسانه  ای آماده کردند.



 
به همین ترتیب به علت رفتار متضاد سیاستمداران دو کشور است که به عنوان مثال اگر در یک سایت، وبلاگ یا فروم امریکایی به تحریم انتخابات دعوت شود، مخاطبان شدیدا موضع گرفته و به هیچ وجه راضی نیستند از حق خود بگذرند اما در ایران همیشه عده  ای از مردم بدون تفکر درباره  ی منشاء دعوت به تحریم رسانه  های مختلف ضد نظام با آن  ها همراهی می  کنند.
 



 
همین اشتیاق مدیران رده بالای سابق است که باعث می  شود حتی مدیران میانی نیز سودای نشستن بر صندلی قدرت که قرار بود صندلی خدمت باشد را در سر بپرورانند.

•رؤسای سابق دولت امریکا شأن خود را حفظ کرده و پس از یکبار اسکان در کاخ سفید، فرصت را به جوان تر  ها و در کل دیگران می  دهند، بدون اینکه برای خود، دسته و گروه و رسانه  ی جیره خور و ... راه انداخته و به فکر 4 سال دیگر باشند. در نتیجه مردم امریکا نیز به این منش احترام گذاشته و با تقدیر از رئیسان سابق در قالب ساخت مجسمه، یادبود، احداث موزه و اموری از این دست همچنان ایشان را با لقب رئیس جمهور صدا می  کنند و همسرانشان را هم تحت عنوان بانوی اول، به عنوان مثال به ریگان، رئیس جمهور ریگان  گفته می  شود نه رئیس جمهور سایق، و یا بنیاد بوش، بنیاد ریاست جمهوری بوش نام دارد و ... اما در جمهوری اسلامی ایران افراد با وجود این که یکبار بخت خویش را آزموده اند، همچنان بدون داشتن برنامه کلان و جامعی قصد دارند رئیس جمهور شوند. افرادی که در دهه  ی هفتم و یا هشتم زندگی خود هستند و این یعنی اگر توانایی ارائه طرح و برنامه کارشناسی شده و جامعی را داشته و یا حداقل می-توانستند از نظرات نخبگان و اهل فن استفاده کنند در عمر 34 ساله  ی انقلاب کرده بودند.


      
به نظر می رسد برای یکبار هم که شده باید به سبک زندگی امریکایی و رفتار رؤسای جمهور آن احترام گذاشت، افرادی که برای رفع شهوت قدرت خویش، اردوکشی خیابانی نمی کنند. اما هرچه باشد امریکا، امریکاست و زیبنده نیست که یکسری دولتمرد امریکایی الگوی سیاستمداران مسلمان ایرانی قرار بگیرند.



نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 13
  • در انتظار بررسی: 2
  • غیر قابل انتشار: 4
  • ۰۳:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    0 0
    خیلی برام جالب بود ، تفاوت ایران و آمریکا از همین چیزها مشخص میشه . اینقدر ادعا میکنم یکی از متمدن ترین ملل تاریخ هستیم در صورتیکه به هیچ چیز و به هیچکس احترام نمیگذاریم و فقط دنبال خواسته خودمون هستیم . جالبه آمریکاا 44 رییس جمهور مختلف به خودش دیده که از بین همه اینا فقط یه نفر (اون هم به دلایل مشخص) بیش از دوبار رییس جمهور شده . اون وقت اینجا ...... !!!!
  • سعید ۰۸:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    0 0
    مشرق عزیز خیلی تابلو داری تخریب میکنی . حالا این آقایون آمریکایی که از سال 1332 دارن واسه ملت ایران کودتا میکنن و برنامه میریزن شدن الگو یعنی اینا آدم خوبه هستن و رجال مملکت خودمون که بارها از طرف امام و رهبری تایید شدن آدم بده هستن ؟ واقعا که........
  • حسین ۰۹:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    0 0
    به خاطر اینکه با هاشمی مخالف هستین حاضرین امریکایی ها را تایید کنید اما با کامیون از روی خودی ها بگذرید! تا وقتی چنین روحیه ای در ما باشد به هیچ جا نمی رسیم.
  • ۱۰:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    1 0
    برادر این چه نحوه مقاله است آخر ! نکات مثبت زیاد داره اما اشتباه هم کم نداره شما نوشتید روئسای جمهور آمریکا شهوت برگشت به قدرت ندارند این را آخر شما از کجا اینقدر قاطع بیان میکنید شهوت آدم دنیا طلب مگر میشود اصلا روزی قطع شود ؟! علت اینکه اینها به صحنه نمی آیند این است که اساسا از ابتدا هم خودشان تصمیم گیرنده نبوده اند و این انتخابات ها در آمریکا صحنه گردان دارد و این رئسا بازیگرانند این لابی ها هستند که تصمیم میگیرند میخواهید اگرشهوت قدرت را ببینید نگاه کنید به سناتور پیر تکزاس که چند دوره است مستقل می آید اما هیچ خبری از او نیست لطفا برای اینکه چند خطاکار داخلی را بکوبید اینگونه مقاله ننویسید که به دشمنان اعتبار کاذب و البته نا خواسته بدهید
  • محمدمهدی ۱۰:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    0 0
    رای مافقط سعید جلیلی
  • کیان ع ۱۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    0 1
    امام علی(ع): مبادا زندگى دنيا شما را بفريبد چنان كه ملت‌هاى گذشته و اقوام پيشين را فريفت.
  • ۱۱:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    0 0
    سلام پس تکلیف شرعی چه می شود شما جواب خدا را می دهی ؟ یک بار آمدم حالا دوباره نیام ،جواب خدا راچه بدهیم؟
  • *** ۱۱:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    0 0
    آره برید به همین آقاتون رای بدید که نایه نفس کشیدن نداره تا دوباره بیاد ایل و تبارشو بر کشور حاکم کنه و خون ملتو بمکه تو این سال ها به جای اینکه در کنار رهبری باشه وبه اصطلاح به عنوان نفر دوم انقلاب همراه رهبری مشکلات کشور رو حل کنه رفت کنار قبیلشو مشکلات رو بیشتر کرد و رهبر عزیزمون تنها گذاشت اینها دو دوره می یان خودشون و بچه هاشونو تامین کنند بعد دوباره بعد از یه مدت می یاند که ایندفعه نوه هاشون و 10 نسل بعد از خودشونو تامین کنند
  • ۲۲:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    0 0
    تاریخ یکشنبه 29 اردیبهشت نوشتیدش نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • محمد ۲۲:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
    0 0
    برادر عزیز بابا آروم تر چه خبرته تخریب هم حدی داره کشتی خودتو گناه داری
  • ۰۰:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    0 0
    زنده باد حاج اكبر
  • مریم ۰۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    0 0
    فقط جلیلی
  • ۱۶:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    0 0
    نظر ما هم که نیست!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس