
اما اين استقامت شيخ شهيد و نرفتن زير بار آنچه غير اسلامي مي دانست ظاهراً دلايل ديگري هم داشته است که فراتر از اين مسائل بوده. آقاي برقعي در کتاب «سيد جمال الدين و شيخ نوري» خاطره اي نقل کرده که روشنگر همين امر است:
«آقاي حاج احمد کني که شخص زاهد و صادقي است و خود در پاي چوبه دار بوده، براي من توضيح داد که قبل از اينکه ريسمان به گردن آن مرحوم [يعني شيخ شهيد] بيندازند، يکي از رجال وقت به عجله براي او پيغام آورد که شما اين مشروطه را امضا کنيد و خود را از کشتن رها سازيد. [شيخ شهيد] فرمود: من ديشب رسول خدا را در خواب ديدم و [رسول خدا] فرمود فردا شب ميهمان مني. و [لذا] من چنين امضايي نخواهم کرد.»
(به نقل از کتاب خواندني هاي قرن، به کوشش محمود طلوعي، صفحه 87)