به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، اسفنديار رحيممشايي صبح دوشنبه در يازدهمين جشنواره تجليل از پژوهشگران و فناوران برتر تصريح کرد: همانطور که ميدانيد خداوند خزانه بيانتهاي علم است و در قرآن نيز آمده که خداوند نور آسمانها و زمين است.
وي با اشاره به اينکه «نور يا حقيقت، وجود دارد» گفت: هرچه که وجود دارد، معادل نور است و جنبه وجودي، جنبه نوري است و هر آنچه که وجود ندارد، افراد در اذهانشان ميسازند، ذهني است و واقعيت و حقيقت ندارد و اينکه چرا ندارد براي اين است که نور نيست زيرا هرچه وجود دارد از جنس نور است.
وي با بيان اينکه «دايره علم دايره وجود است» خاطرنشان کرد: دايره عدم که وجود ندارد، دايره جهل است و دايرهاي تاريخي است. يعني علم در مفهوم خود معادل اصل وجود است.
رييس دفتر رييسجمهور با اشاره به اينکه «دانايي، توانايي است» اظهار کرد: توانايي با خالقيت معادل است و نوعي آفريدگاري است و در ذات توانايي نيز موضوع وجود مطرح است، زيرا ارزش توانايي تاثيري است که فرد توانا در تمام هستي از خود بر جاي ميگذارد.
وي تاکيد کرد: هر آنچه که امکان وجود ندارد جنس آن از جنس جهل است و اين يک بحث فلسفي اما ساده است. علم از جنس مصاديق قدسي است و هر علمي که باشد سطوح علم و حوزههاي آن متفاوت ميشود، مانند نوري که شاخه شاخه ميشود و هرچه به منبع نزديکتر باشيم، قدرت روشني بيشتري وجود دارد.
مشايي خاطرنشان کرد: علم بالاترين چيزي است که در ذهن ميتوانيم براي آن ارزشگذاري کنيم؛ بنابراين اگر کسي ميگويد علم مقدس است نه تنها سخن به گزاف نگفته بلکه به حقيقت بسيار مسلم اشاره کرده است.
وي با اشاره به دو مفهوم علم و دين که مورد توجه بسياري از انديشمندان بوده است، اظهار کرد: اکنون شاهد تلاشي هستيم که حقيقت دين و علم را تعريف کرده و رابطه آنها را بشناسيم، بعضيها فکر ميکنند دين يک چيز است و علم چيز ديگر اما در مقام ارزشگذاري دين و علم اين دو بايد با هم باشند. حديث مشهوري وجود دارد که علم ودين بايد با هم باشند اما در ذهن بعضي از افراد اين است که دين يک چيز و علم چيز ديگري است، يعني بايد ديندار و عالم باشيم نه فقط تنها ديندار و يا عالم بايد هر دوي اينها با يکديگر باشد. چنين چيزي نداريم که يک عالم به معناي واقعي وجود داشته باشد که ديندار نباشد و بالعکس، خيليها فکر ميکنند عالم هستند، فکر ميکنند! و يا خيليها فکر ميکنند ديندار هستند، فکر ميکنند!
وي تصريح کرد: حقيقت علم و دين بحث ديگري است و در خيال افراد چيز ديگري وجود دارد، زيرا اگر علم و دين را جدا کنيم سوختن ايجاد ميشود و اين دو قابليت جدا شدن از يکديگر را ندارند؛ بنابراين، هم علم و هم دين نسبي است. واقعيت و حقيقت علم و دين يکي است و قابليت تفکيک ندارد و چنين نتيجه گرفته ميشود که انسان اهل علم، انسان اهل دين است.
مشايي با طرح اين سوال که «وقتي ميگوييم ديندار يعني چه؟» ادامه داد: البته مشکل اينجاست که دينداري خوب تعريف نميشود همچنان که علمداري خوب تعريف نميشود. نتيجه دينداري چيست؟ نتيجه دينداري اين نيست که انسان به توحيد به خدا برسد و اگر اين است که انسان به خدا برسد بايد معرفت کسب کند و نتيجه آن درک عظمت و جايگاه بيانتهاي لايتناهي خداست. دينداري کسب معرفت الهي است و يکي از خصوصياتي که بايد در آن بارز باشد اين است که نسبت به عظمت و شکوه جلال پروردگار احساس خشيت به آدمي دست دهد.
وي با اشاره به اينکه «علما صاحبان علم هستند و تنها صاحبان علم نسبت به خداوند خشيت دارند» يادآور شد: هيچکس وجود ندارد که علمي بياموزد بدون تفکر و اين شدني نيست؛ زيرا در تفکر دو اصل با هم جمع هستند که يکي تفکر آگاهانه است يعني فردي طالب علم ميشود و اراده ميکند تا دانستنيهايش را بداند و ديگري مسير بودن و راه است يعني تفکر هم ابتداست و هم مسير ومبداء که اين مسالهاي مهم است.
وي در بخش ديگري از سخنانش با بيان اينکه «تمام عالم خلق شده که خدا فهميده شود» اظهار کرد: انسانها فهمشان از خداوند نسبي است، البته به اعتبار انسان جهان خلق شده است و حکمت آفرينش انسان فهم و شناخت خداست و بدون اين معني وجود ندارد.
رييس دفتر رييسجمهور تصريح کرد: بايد بدانيم علم مفهومي بزرگتر دارد و فهم روشن از حقيقت دريافت تبيين جايگاه انسان است و اگر اين اتفاق رخ دهد دشمني و خشم کنار ميرود، کما اينکه تمام جنگهاي تاريخي ماهيتشان سوداگري و انحرافي و غلط بوده است واگر انسانها به دنبال کيميا بودند، جنگي اتفاق نميافتاد.
وي در پايان گفت: انسان محور عالم است و انسان است که فضيلتها را ميشناسد و اگر ميخواهيم خداوند را تجليل کنيم بايد انسان را تجليل کنيم؛ بنابراين براي اينکه جامعه انساني شکل بگيرد، هيچ راهي وجود ندارد جز اينکه انسان جايگاه خود را بفهمد و سپس دريابد خدا چيست و آنگاه انسان خود مشتاق زندگي برتر ميشود.