
به گزارش مشرق به نقل از نامه، علیاکبر ناطق نوری میگوید: «در ملاقات
با بی نظیر بوتو در سال 73 اتفاق جالبی افتاد و آن اینکه در حین مذاکره،
نزدیک ظهر، بچه ایشان از مدرسه آمد و پیشکارش او را آورد. یک بچه شش هفت
سالهای بود که یکدفعه دوید طرف مادرش در حالی که ما داشتیم مذاکره
میکردیم و جالب این بود که خانم بوتو مذاکره را قطع کرد و بچهاش را بغل
گرفت و روی زانویش نشاند و بوسید.
من از این روحیه ایشان خیلی خوشم آمد. خیلی مسلط بچه را نوازش کرد و بعد هم گفت: پسرم است. گفتم البته محسوس بود و خیلی کار خوبی کردید که تحویلش گرفتید. بعد هم یک شوخی با هم کردیم؛ ایشان به من گفت: شما چند تا بچه دارید؟ من گفتم: بچه زیاد دارم از هر سایزش را بخواهید؛ از دانشگاهی تا دبستانی دارم. با این جواب همه خندیدند.
آن جلسه مذاکره مدتی تحت تاثیر این اتفاق به تعارفات و خوش و بش گذشت و مقداری هم راجع به مسائل فیمابین ایران و پاکستان، مواد مخدر و مرز مشترک و قاچاق و مساله کشمیر و مشترکاتی که با هم داشتیم بحث شد.»
من از این روحیه ایشان خیلی خوشم آمد. خیلی مسلط بچه را نوازش کرد و بعد هم گفت: پسرم است. گفتم البته محسوس بود و خیلی کار خوبی کردید که تحویلش گرفتید. بعد هم یک شوخی با هم کردیم؛ ایشان به من گفت: شما چند تا بچه دارید؟ من گفتم: بچه زیاد دارم از هر سایزش را بخواهید؛ از دانشگاهی تا دبستانی دارم. با این جواب همه خندیدند.
آن جلسه مذاکره مدتی تحت تاثیر این اتفاق به تعارفات و خوش و بش گذشت و مقداری هم راجع به مسائل فیمابین ایران و پاکستان، مواد مخدر و مرز مشترک و قاچاق و مساله کشمیر و مشترکاتی که با هم داشتیم بحث شد.»