به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در اخبار ویژه ای امروز خود نوشت:
*کیهان:
مشارکتيها آرزوي خود را تبديل به خبر ميکنند!
مشاور خاتمي ميگويد با توجه به شناختي که از وي دارد، خاتمي کانديدا نميشود.
صادق خرازي در خصوص اجماع اصلاحطلبان گفت: مشکل اصلي اصلاحطلبان اين است که رهبري اصلاحطلبي هنوز نتوانسته است که به موقعيت استراتژيک خودش پي ببرد و بتواند همه جريانها و نحلههاي اصلاحطلبي را دور خودش جمع کند. وي در مصاحبه با تسنيم در مورد حضور خاتمي در انتخابات اظهار داشت: خاتمي در انتخابات شرکت نميکند و دلايل خودش را هم قبلا اعلام کرده است.
مشاور خاتمي در پاسخ به اين سؤال که برخي از اعضاي حزب مشارکت از کانديداتوري خاتمي ميگويند، تصريح کرد: آنها علاقه خودشان را گفتهاند، با توجه به شناختي که از خاتمي و مسائل کشور دارم، بعيد ميدانم خاتمي به تصميمي برسد که در انتخابات حضور يابد.
خرازي در خصوص مکانيزم اصلاحطلبان براي رسيدن به اجماع گفت: آنچه که در اين مجموعه مهم است، اين است که بزرگان اصلاحطلب هنوز نتوانستند به يک جمعبندي برسند و اميدوارم در روزهاي آينده به آن جمعبندي برسند و بتوانند کسي را معرفي کنند
يادلين: ايران به خطوط قرمز اسرائيل ميخندد
وزير دفاع آمريكا اعلام كرد: نميداند سياست فعلي دولت متبوع وي آيا ميتواند باعث مهار برنامه هستهاي ايران شود يا نه.
به گزارش «نشنال ريويو آنلاين»، هيگل در يكي از پايگاههاي هوايي آمريكا در جنوب غرب آسيا به خبرنگاران گفت: نميدانم تلاشهايي كه براي برخورد با ايران- از جمله تحريمهاي اقتصادي- صورت ميگيرد باعث تغيير نگرش ايرانيها درباره دستيابي به تسليحات هستهاي يا آن چيزي كه ما تصور ميكنيم هدف آنهاست، خواهد شد يا خير.
نشنال ريويو به نقل از گزارش ماه گذشته روزنامه «واشنگتن پست» نوشت، هرچند ايران در حال حاضر با شديدترين تحريمها در طول تاريخ مواجه است اما، كارشناسان ميگويند، اين كشور با استفاده از تركيبي از تاكتيكهاي هوشمندانه سياسي، و سرسختي توانسته است ايستادگي در برابر فشارها را سامان دهد.
همزمان عاموس يادلين رئيس سابق سازمان اطلاعات اسرائيل گفت: كه ايرانيها از يك سال پيش، از خط قرمز اسرائيل در مورد پرونده هستهاي عبور كرده و به اين خطوط اسرائيليها ميخندند.روزنامه «يديعوت احرونوت» كه اين سخنان را منتشر كرده، نوشت: روند اعتراضها در تلآويو عليه پرونده هستهاي ايران در حالي زياد ميشود كه ايران همچنان از پيشرفت برنامههاي هستهاي خود خرسند است.
اين روزنامه صهيونيستي افزود: اعتماد اسرائيل به آمريكا نه تنها نسبت به پرونده هستهاي ايران، بلكه نسبت به بحران سوريه و تحولات آن خدشهدار شده است.
يديعوت احرونوت به نقل از محافل سياسي رژيم صهيونيستي نوشت: تلآويو در مورد وضع خطوط قرمز آمريكا براي پرونده هستهاي ايران با مشكل اعتمادسازي روبرو شده و اين مشكل براساس تجربههايي است كه اسرائيل در اين زمينه در گذشته داشته است.
يديعوت احرونوت در پايان نوشت: اسرائيل در عصر حاضر نسبت به طرحهاي آمريكا در مورد رسم خطوط ممنوعه براي پرونده هستهاي ايران، اعتماد ندارد.
انتخابات را ناموسي نکنيد که حيثيتمان به باد ميرود
يک عضو گروهک ملي- مذهبي از محافل فتنهگر و ضدانقلاب خواست انتخابات را براي خود ناموسي نکنند تا درصورت ناکامي دچار نااميدي و سرخوردگي نشوند.
مرتضي- ک (مقيم پاريس) ضمن نوشتهاي در سايت جرس خاطرنشان کرد: فضاي سياسي همچنان براي غيرخوديها مسدود است. يک ماه و نيم مانده تا انتخابات نهتنها هيچ شاهدي از تغيير اوضاع مشاهده نميشود بلکه تهديدها عليه اصلاحطلبان سبز همچنان ادامه دارد؛ جديدترين گواهان، بازداشت رئيس شوراي هماهنگي اصلاحطلبان فارس است و اين اظهارنظر جديد خاتمي است که «آيا فردي که هم محدوديت زيادي براي صحبت کردن و اظهارنظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمتهاست، به سادگي اجازه ميدهند اوضاع به دست او سپرده شود؟»
وي مينويسد: بحثهاي متأثر از نامزدي محتمل خاتمي و تقاضا براي حضور وي در بستري که انتخابات مهيا ميکند، البته نبايد انتخابات و نتيجه نهايي آن را براي سبزها به امري «ناموسي» مبدل سازد.
اين عضو فراري گروهک ملي- مذهبي که تبديل به مهرهاي بيخاصيت در خارج کشور شده ميافزايد: قابل پيشبيني است که مستقل از بخشهايي از جامعه که همسو با حاکميت هستند و همراه با اقتدارگرايان حاکم يا متأثر از تبليغات رسانههاي رسمي جمهوري اسلامي، برخي لايههاي اجتماعي ديگر نيز به دلايل و علل گوناگون (از دريافت يارانه گرفته و هراس از محروم شدن از برخي مزايا و امتيازات دولتي، تا مشارکت در انتخابات مبتني بر محاسبه مرسوم «انتخاب ميان بد و بدتر» و يا حتي فعال شدن در انتخابات شوراها، که قرار است همزمان با انتخابات رياستجمهوري برگزار شود) در انتخابات شرکت کنند؛ اين مشارکت با مديريت و هدايت و تهييج و مهندسي سپاه و بسيج و ديگر نهادهاي همسو با مرکز ثقل قدرت، «حماسه سياسي» را متحقق خواهد ساخت.
مرتضي-ک در ادامه مينويسد: حاميان و متقاضيان نامزدي آقاي خاتمي، به تعبيري لشکر 72 فرقهاند؛ اما اصلاحطلبان وفادار به جنبش سبز از زاويه توانمندسازي نيروهاي حامي جنبش سبز ورود سبز خاتمي را به انتظار نشستند. [اما] چيزي از اعتماد مخدوش شده به روند و کيفيت برگزاري انتخابات در ايران، اعاده و ترميم نشده؛ «قهر» و بنبست در فضاي سياسي ادامه دارد. کسي از ناظران آگاه در داخل و خارج از کشور، بازي با مفهوم انتخابات را جدي نخواهد گرفت؛ آن هم در هنگامهاي که حاکمان تماميتخواه همچنان بر طبل انسداد سياسي ميکوبند.
وي سرانجام نوشته است: در چنين بستر و فضايي، و با ملاحظاتي که به اجمال آمد، «ناموسي کردن انتخابات» و نتيجه آن، و محدود کردن سياستورزي به حضور در انتخابات نمايشي و فرمايشي، خطايي نهچندان کوچک است؛ اشتباهي که نهتنها بذر نااميدي و انفعال ميپراکند، بلکه کنشها را محدود به ميدان بازي ميکند که اقتدارگرايان ترسيم کردهاند.
يادآور ميشود اخيراً در اقدامي که موجب آبروي! بيشتر براي خاتمي است شماري از وابستگان به گروهکهاي ضدانقلاب (مقيم خارج کشور) از خاتمي دعوت کرده بودند در انتخابات نامزد شود. در ميان اين اسامي از جمله نام محمد ارسي، بابک اميرخسروي، محسن حيدريان، عبدالعلي بازرگان و فرخ نگهدار ديده ميشود.
برخي خبرهاي موثق حاکي از آن است که عناصر ضدانقلاب و فتنهگران همسو با آنان با يقين درباره رد صلاحيت خاتمي، به وي براي نامنويسي فشار ميآورند و در واقع مايلند با هزينه کردن خاتمي براي آخرين بار و رقم زدن پايان عمر سياسي او، فرصت ايجاد تشنج را- به زعم خود- فراهم نمايند. اين طيف نفاق معامله مشابهي را با موسوي و کروبي انجام دادند و البته تودهني بزرگ و خوارکننده را از مردم متدين خوردند.
سياست آمريکا از کنش به واکنش تبديل شده
کنترل منطقه خاورميانه بعد از انقلاب در کشورهاي عربي از دست آمريکا خارج شده است.
روزنامه العرب چاپ لندن در تحليل اين مطلب نوشت: راهي که اوباما در تعامل با پروندههاي بغرنج خاورميانه در پيش گرفته بر اساس وقايع پيشبيني نشدهاي است که نقشي اساسي در تعامل با حکومتهاي تازه تأسيس که به تازگي در کشورهاي متأثر از بهار عربي به قدرت رسيدهاند، دارد.
اما او در پيمودن اين راه با دو مشکل اساسي روبهرو است؛ يکي، شکست سياستهاي رئيسجمهوري سابق، جورج دبليو بوش، براي دخالت در امور داخلي اين کشورها و تلاش براي تغيير سياستهاي آنها از طريق اعمال زور و ديگري ميل اوباما به خلاص شدن از خاورميانه و توجه فوري به آسياي دور که بيش از هر زماني به اين تغيير مسير احساس نياز ميکند.
تحليلگر اين روزنامه خاطرنشان ميکند: سياست خارجي آمريکا از کنش به واکنش تغيير پيدا کرده است. دليل آن نيز سياستهاي پيچيده ايران، مصر، سوريه، عراق، افغانستان و پاکستان است که بر اراده آمريکا تحميل شده است. بسياري بر اين اعتقادند که نظارت اوباما بر خاورميانه به پايينترين حد خود پس از سقوط حکومتهاي هم پيمان آمريکا در اين منطقه رسيده است.
با افزايش اعتراضها در اين کشورها و تداوم تظاهرات عليه حکومتهاي جديد، واشنگتن بيش از هر زماني در تعامل با حکومتهاي نوپا منفعل و دستپاچه رفتار کرده است. با اين وجود آمريکا رفتهرفته به اين درک نزديک ميشود که فرش از زير پاي او درحال کشيده شدن است و نظام چند قطبياي که آمريکا بر آن تسلط داشت به سمت فروپاشي حرکت ميکند و مرکز ثقل بينالمللياي که پيش از اين آمريکا گمان ميکرد فقط در واشنگتن باشد به کشورهاي متعدد جهان درحال انتقال است. با اينحال اوباما همچنان اميدوار است که بتواند جلوي اين انتقال را از طريق همکاري با کشورهاي رو به رشد به جاي رقابت سياسي با آنها بگيرد و آمريکا همچنان به نقش رهبري خود ادامه دهد.
العرب تصريح کرد: اکنون اوباما با پرونده هستهاي ايران به عنوان يکي از حساسترين پروندههاي منطقهاي روبهرو است. شکست مذاکرات 5+1 با ايران نشان داد که حرکت ديپلماتيک آمريکا به دستاندازهاي سخت خود رسيده و مهار پرونده هستهاي ايران بيش از هر زماني سخت شده است.
نويسنده تأکيد ميکند: آمريکا تاکنون اعتراف کرده که تا اندازهاي در پيشبرد ديپلماسي خود شکست خورده است و لازم است براي انتقال خاورميانه به مرحلهاي جديد که از اين مخاطرات دور باشد، تعاملات تازهاي را با ديگر کشورهاي فعال آغاز کند. براي همين است که ميبينيم اوباما چشمان خود را به روي جنگ ليبي و بعد از آن بحران سوريه بسته است.
العرب در پايان نوشت: عليرغم اين که ايالات متحده خود را در تنگناي سياسي شديدي در خاورميانه ميبيند و احساس ميکند با سختيهاي بسياري دست به گريبان است، همچنان نميتواند به سادگي در ميراث سنگين سياستهاي شکست خورده نيم قرن گذشته خود در خاورميانه تجديدنظر کند. آمريکا احساس ميکند که در درون جامعه عربي مشکلات بسياري براي حکومتها براي حفظ همپيماني با آمريکا وجود دارد و براي همين مصالح آمريکا را در خاورميانه در خطر ميبيند. به ويژه که يکي از دلايل اصلي انقلابهاي عربي وجود همين همپيمانيهاي چشم و گوش بسته با آمريکا بود که طي دهههاي گذشته در خاورميانه شکل گرفته بودند.
*کیهان:
مشارکتيها آرزوي خود را تبديل به خبر ميکنند!
مشاور خاتمي ميگويد با توجه به شناختي که از وي دارد، خاتمي کانديدا نميشود.
صادق خرازي در خصوص اجماع اصلاحطلبان گفت: مشکل اصلي اصلاحطلبان اين است که رهبري اصلاحطلبي هنوز نتوانسته است که به موقعيت استراتژيک خودش پي ببرد و بتواند همه جريانها و نحلههاي اصلاحطلبي را دور خودش جمع کند. وي در مصاحبه با تسنيم در مورد حضور خاتمي در انتخابات اظهار داشت: خاتمي در انتخابات شرکت نميکند و دلايل خودش را هم قبلا اعلام کرده است.
مشاور خاتمي در پاسخ به اين سؤال که برخي از اعضاي حزب مشارکت از کانديداتوري خاتمي ميگويند، تصريح کرد: آنها علاقه خودشان را گفتهاند، با توجه به شناختي که از خاتمي و مسائل کشور دارم، بعيد ميدانم خاتمي به تصميمي برسد که در انتخابات حضور يابد.
خرازي در خصوص مکانيزم اصلاحطلبان براي رسيدن به اجماع گفت: آنچه که در اين مجموعه مهم است، اين است که بزرگان اصلاحطلب هنوز نتوانستند به يک جمعبندي برسند و اميدوارم در روزهاي آينده به آن جمعبندي برسند و بتوانند کسي را معرفي کنند
يادلين: ايران به خطوط قرمز اسرائيل ميخندد
وزير دفاع آمريكا اعلام كرد: نميداند سياست فعلي دولت متبوع وي آيا ميتواند باعث مهار برنامه هستهاي ايران شود يا نه.
به گزارش «نشنال ريويو آنلاين»، هيگل در يكي از پايگاههاي هوايي آمريكا در جنوب غرب آسيا به خبرنگاران گفت: نميدانم تلاشهايي كه براي برخورد با ايران- از جمله تحريمهاي اقتصادي- صورت ميگيرد باعث تغيير نگرش ايرانيها درباره دستيابي به تسليحات هستهاي يا آن چيزي كه ما تصور ميكنيم هدف آنهاست، خواهد شد يا خير.
نشنال ريويو به نقل از گزارش ماه گذشته روزنامه «واشنگتن پست» نوشت، هرچند ايران در حال حاضر با شديدترين تحريمها در طول تاريخ مواجه است اما، كارشناسان ميگويند، اين كشور با استفاده از تركيبي از تاكتيكهاي هوشمندانه سياسي، و سرسختي توانسته است ايستادگي در برابر فشارها را سامان دهد.
همزمان عاموس يادلين رئيس سابق سازمان اطلاعات اسرائيل گفت: كه ايرانيها از يك سال پيش، از خط قرمز اسرائيل در مورد پرونده هستهاي عبور كرده و به اين خطوط اسرائيليها ميخندند.روزنامه «يديعوت احرونوت» كه اين سخنان را منتشر كرده، نوشت: روند اعتراضها در تلآويو عليه پرونده هستهاي ايران در حالي زياد ميشود كه ايران همچنان از پيشرفت برنامههاي هستهاي خود خرسند است.
اين روزنامه صهيونيستي افزود: اعتماد اسرائيل به آمريكا نه تنها نسبت به پرونده هستهاي ايران، بلكه نسبت به بحران سوريه و تحولات آن خدشهدار شده است.
يديعوت احرونوت به نقل از محافل سياسي رژيم صهيونيستي نوشت: تلآويو در مورد وضع خطوط قرمز آمريكا براي پرونده هستهاي ايران با مشكل اعتمادسازي روبرو شده و اين مشكل براساس تجربههايي است كه اسرائيل در اين زمينه در گذشته داشته است.
يديعوت احرونوت در پايان نوشت: اسرائيل در عصر حاضر نسبت به طرحهاي آمريكا در مورد رسم خطوط ممنوعه براي پرونده هستهاي ايران، اعتماد ندارد.
انتخابات را ناموسي نکنيد که حيثيتمان به باد ميرود
يک عضو گروهک ملي- مذهبي از محافل فتنهگر و ضدانقلاب خواست انتخابات را براي خود ناموسي نکنند تا درصورت ناکامي دچار نااميدي و سرخوردگي نشوند.
مرتضي- ک (مقيم پاريس) ضمن نوشتهاي در سايت جرس خاطرنشان کرد: فضاي سياسي همچنان براي غيرخوديها مسدود است. يک ماه و نيم مانده تا انتخابات نهتنها هيچ شاهدي از تغيير اوضاع مشاهده نميشود بلکه تهديدها عليه اصلاحطلبان سبز همچنان ادامه دارد؛ جديدترين گواهان، بازداشت رئيس شوراي هماهنگي اصلاحطلبان فارس است و اين اظهارنظر جديد خاتمي است که «آيا فردي که هم محدوديت زيادي براي صحبت کردن و اظهارنظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمتهاست، به سادگي اجازه ميدهند اوضاع به دست او سپرده شود؟»
وي مينويسد: بحثهاي متأثر از نامزدي محتمل خاتمي و تقاضا براي حضور وي در بستري که انتخابات مهيا ميکند، البته نبايد انتخابات و نتيجه نهايي آن را براي سبزها به امري «ناموسي» مبدل سازد.
اين عضو فراري گروهک ملي- مذهبي که تبديل به مهرهاي بيخاصيت در خارج کشور شده ميافزايد: قابل پيشبيني است که مستقل از بخشهايي از جامعه که همسو با حاکميت هستند و همراه با اقتدارگرايان حاکم يا متأثر از تبليغات رسانههاي رسمي جمهوري اسلامي، برخي لايههاي اجتماعي ديگر نيز به دلايل و علل گوناگون (از دريافت يارانه گرفته و هراس از محروم شدن از برخي مزايا و امتيازات دولتي، تا مشارکت در انتخابات مبتني بر محاسبه مرسوم «انتخاب ميان بد و بدتر» و يا حتي فعال شدن در انتخابات شوراها، که قرار است همزمان با انتخابات رياستجمهوري برگزار شود) در انتخابات شرکت کنند؛ اين مشارکت با مديريت و هدايت و تهييج و مهندسي سپاه و بسيج و ديگر نهادهاي همسو با مرکز ثقل قدرت، «حماسه سياسي» را متحقق خواهد ساخت.
مرتضي-ک در ادامه مينويسد: حاميان و متقاضيان نامزدي آقاي خاتمي، به تعبيري لشکر 72 فرقهاند؛ اما اصلاحطلبان وفادار به جنبش سبز از زاويه توانمندسازي نيروهاي حامي جنبش سبز ورود سبز خاتمي را به انتظار نشستند. [اما] چيزي از اعتماد مخدوش شده به روند و کيفيت برگزاري انتخابات در ايران، اعاده و ترميم نشده؛ «قهر» و بنبست در فضاي سياسي ادامه دارد. کسي از ناظران آگاه در داخل و خارج از کشور، بازي با مفهوم انتخابات را جدي نخواهد گرفت؛ آن هم در هنگامهاي که حاکمان تماميتخواه همچنان بر طبل انسداد سياسي ميکوبند.
وي سرانجام نوشته است: در چنين بستر و فضايي، و با ملاحظاتي که به اجمال آمد، «ناموسي کردن انتخابات» و نتيجه آن، و محدود کردن سياستورزي به حضور در انتخابات نمايشي و فرمايشي، خطايي نهچندان کوچک است؛ اشتباهي که نهتنها بذر نااميدي و انفعال ميپراکند، بلکه کنشها را محدود به ميدان بازي ميکند که اقتدارگرايان ترسيم کردهاند.
يادآور ميشود اخيراً در اقدامي که موجب آبروي! بيشتر براي خاتمي است شماري از وابستگان به گروهکهاي ضدانقلاب (مقيم خارج کشور) از خاتمي دعوت کرده بودند در انتخابات نامزد شود. در ميان اين اسامي از جمله نام محمد ارسي، بابک اميرخسروي، محسن حيدريان، عبدالعلي بازرگان و فرخ نگهدار ديده ميشود.
برخي خبرهاي موثق حاکي از آن است که عناصر ضدانقلاب و فتنهگران همسو با آنان با يقين درباره رد صلاحيت خاتمي، به وي براي نامنويسي فشار ميآورند و در واقع مايلند با هزينه کردن خاتمي براي آخرين بار و رقم زدن پايان عمر سياسي او، فرصت ايجاد تشنج را- به زعم خود- فراهم نمايند. اين طيف نفاق معامله مشابهي را با موسوي و کروبي انجام دادند و البته تودهني بزرگ و خوارکننده را از مردم متدين خوردند.
سياست آمريکا از کنش به واکنش تبديل شده
کنترل منطقه خاورميانه بعد از انقلاب در کشورهاي عربي از دست آمريکا خارج شده است.
روزنامه العرب چاپ لندن در تحليل اين مطلب نوشت: راهي که اوباما در تعامل با پروندههاي بغرنج خاورميانه در پيش گرفته بر اساس وقايع پيشبيني نشدهاي است که نقشي اساسي در تعامل با حکومتهاي تازه تأسيس که به تازگي در کشورهاي متأثر از بهار عربي به قدرت رسيدهاند، دارد.
اما او در پيمودن اين راه با دو مشکل اساسي روبهرو است؛ يکي، شکست سياستهاي رئيسجمهوري سابق، جورج دبليو بوش، براي دخالت در امور داخلي اين کشورها و تلاش براي تغيير سياستهاي آنها از طريق اعمال زور و ديگري ميل اوباما به خلاص شدن از خاورميانه و توجه فوري به آسياي دور که بيش از هر زماني به اين تغيير مسير احساس نياز ميکند.
تحليلگر اين روزنامه خاطرنشان ميکند: سياست خارجي آمريکا از کنش به واکنش تغيير پيدا کرده است. دليل آن نيز سياستهاي پيچيده ايران، مصر، سوريه، عراق، افغانستان و پاکستان است که بر اراده آمريکا تحميل شده است. بسياري بر اين اعتقادند که نظارت اوباما بر خاورميانه به پايينترين حد خود پس از سقوط حکومتهاي هم پيمان آمريکا در اين منطقه رسيده است.
با افزايش اعتراضها در اين کشورها و تداوم تظاهرات عليه حکومتهاي جديد، واشنگتن بيش از هر زماني در تعامل با حکومتهاي نوپا منفعل و دستپاچه رفتار کرده است. با اين وجود آمريکا رفتهرفته به اين درک نزديک ميشود که فرش از زير پاي او درحال کشيده شدن است و نظام چند قطبياي که آمريکا بر آن تسلط داشت به سمت فروپاشي حرکت ميکند و مرکز ثقل بينالمللياي که پيش از اين آمريکا گمان ميکرد فقط در واشنگتن باشد به کشورهاي متعدد جهان درحال انتقال است. با اينحال اوباما همچنان اميدوار است که بتواند جلوي اين انتقال را از طريق همکاري با کشورهاي رو به رشد به جاي رقابت سياسي با آنها بگيرد و آمريکا همچنان به نقش رهبري خود ادامه دهد.
العرب تصريح کرد: اکنون اوباما با پرونده هستهاي ايران به عنوان يکي از حساسترين پروندههاي منطقهاي روبهرو است. شکست مذاکرات 5+1 با ايران نشان داد که حرکت ديپلماتيک آمريکا به دستاندازهاي سخت خود رسيده و مهار پرونده هستهاي ايران بيش از هر زماني سخت شده است.
نويسنده تأکيد ميکند: آمريکا تاکنون اعتراف کرده که تا اندازهاي در پيشبرد ديپلماسي خود شکست خورده است و لازم است براي انتقال خاورميانه به مرحلهاي جديد که از اين مخاطرات دور باشد، تعاملات تازهاي را با ديگر کشورهاي فعال آغاز کند. براي همين است که ميبينيم اوباما چشمان خود را به روي جنگ ليبي و بعد از آن بحران سوريه بسته است.
العرب در پايان نوشت: عليرغم اين که ايالات متحده خود را در تنگناي سياسي شديدي در خاورميانه ميبيند و احساس ميکند با سختيهاي بسياري دست به گريبان است، همچنان نميتواند به سادگي در ميراث سنگين سياستهاي شکست خورده نيم قرن گذشته خود در خاورميانه تجديدنظر کند. آمريکا احساس ميکند که در درون جامعه عربي مشکلات بسياري براي حکومتها براي حفظ همپيماني با آمريکا وجود دارد و براي همين مصالح آمريکا را در خاورميانه در خطر ميبيند. به ويژه که يکي از دلايل اصلي انقلابهاي عربي وجود همين همپيمانيهاي چشم و گوش بسته با آمريکا بود که طي دهههاي گذشته در خاورميانه شکل گرفته بودند.