در جریان برگزاری اولین همایش ملی فعالان عرصه فرق، ادیان و مذاهب که چهارشنبه و پنجشنبه گذشته در قم برگزار شد، از نیم قرن فعالیت حجت الاسلام حاج شیخ محمد مدنی، مشهور به ناشر الاسلام گنابادی تجلیل شد.

 گروه فرهنگی مشرق - حجت الاسلام حاج شیخ  محمد مدنی، مشهور به ناشر الاسلام گنابادی را باید از با سابقه ترین عالمانی دانست که پرچم مبارزه با فرق انحرافی را بر افراشته و اکنون که بالغ بر هشتاد سال از عمر با برکت وی می گذرد، همچنان با تلاشی خستگی ناپذیر، دست از مبارزه با مدعیان دروغین ارشاد و مسند نشینان نارست درویشی و بدعت ها و انحرافات ایشان نکشیده است.

ایشان محضر عالمان صاحب نامی چون شیخ هاشم قزوینی، میرزا جواد تهرانی، سید ابوالقاسم خوئی و ... را در مشهد و نجف درک کرده و با بزرگانی چون علامه امینی (ره) ، آیت الله میلانی و شهید نواب صفوی و ...  ملاقات و مصاحبت داشته است. ناشر الاسلام گنابادی آنگاه که فضای دینی زادگاه خود را از سوی صوفیان گنابادی در خطر می بیند، ادامه تحصیلات خود در نجف اشرف را رها کرده و به گناباد باز می گردد. و به مبارزه با این فرقه و سران آن پرداخته و از رشد و نفوذ آن در میان مردم جلوگیری می کند. فعالیت های او هم اکنون در یکی از روستاهای نزدیک به گناباد ساکن بوده و محور فعالیتهای دینی و انقلابی در منطقه به شمار می رود. ایشان خاطرات خود را در دو کتاب در خانقاه بدخت چه می گذرد و مسجد و خانقاه منتشر کرده است. متن زیر شرح کوتاهی از یندگی ایشان به قلم خودشان می باشد.


 
محمد مدنی ناشر الاسلام گنابادی ساکن روستای خیبری در چهار کیلو متری مرکز شهرستان گناباد سال 1310 شمسی در این روستا متولد و پس از گذراندن دوران تحصیل ابتدایی نزد مرحوم پدرم حجت السلام حاج شیخ ذیبح ا... مدنی به تحصیل علوم عربی مشغول شد. سال 1324 شمسی برای ادامه تحصیل به مشهد مقدس منتقل شد و کتاب های سیوطی و مغنی و مطول را نزد ادیب نیشابوری در زمینه ادبیات عرب فرا گرفت. وی در این باره می گوید "آقای ادیب برای هر درس شهریه می گرفت بعضی از طلاب در پرداخت ماهانه مشکل داشتند و تا تکمیل نمی شد آقای ادیب درس را شروع نمی کرد. یک روز طلاب رابه قناعت موعظه می کرد که بتوانند شهریه درس را سر هر ماه پرداخت نمایند و فقه در درس طلاب خوش حساب پیدا نشود سپس ادامه داد و گفت من که ادیب نیشابوری هستم در دوران طلبگی نان می خریدیم اما برای خورشت بودجه نداشتم یک آبنبات را در گوشه دهانم می گذاشتم و با یک آبنبات 5 لقمه را می جویدم نه اینکه آبنبات را بجوم که تمام شود. ایشان واقعا بر ادبیات عرب مسلط بود. وقتی یک دور مطول را نزد ایشان فرا گرفتم برای ینده پیام داد که مدنی دور دوم مطول را مجانا شرکت کند از او پول شهریه نمی خواهم. بنده جواب دادم من ادبیات عرب را برای فهم و درک قرآن کریم و فقه اهل بیت به اندازه کافی از باب مقدمه فراگیر شده ام و نمی خواهم درجا بزنم و ادیب الادباء باشم. جلدین لعمه را نزد مرحوم حاج میرزا احمد یزدی و مکاسب المسائل را نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی بهره مند شد.



در ضمن در روز پنجشنبه و جمعه و سایر تعطیلات محضر استاد اخلاق آیه الله میرزا جواد آقای تهرانی تلمذ نمودم و کتابهای میزان المطالب و عارف و صوفی چه می گویند؟ و بهائی چه می گوید؟ محصول روزهای تعطیلی این حقیر است که قبل از چاپ تدریس می شود و در بعضی موارد مرحوم استاد دستور می داد که فلان کتاب در کتابخانه آستا قدس رضوی فلان مطلب را بیاورد و من اظهار داشتم که اوامر معظم له را  اجرا نماییم بخشی  عمده از الهیات منظومه حاجی سبزواری راهم محضر ایشان تلمذ نمودم. البته ایشان موارد انحراف  افکار حکیم سبزواری را تذکر می داد چون اصطلاحا به تفکیک اعتقاد داشت و سنخیت بین خالق مخلوق را قبول نداشت. پس از بهره مندی از علمای مشهد، برای اداامه تحصیلبه نجف اشرف رفتم. در نجف از درس اصول مرحوم آیه الله ابوالقاسم خوئی و روزها از درس فقه آیه الله سید محمود شاهرودی و آیه الله بجنوردی تلمذ می نمودم.

در دوران اقامت در نجف اشرف سیدی با قیافه ای  علمایی، ماه مبارک رمضان در مسجد مرحوم شیخ انصاری شب ها بعد از نماز مغرب و عشاء  و روزهای بعد از نماز عصر همه روزه  منبر می رفت. سبک منبرش نیز داستان سرائی و مدح صوفیها به اسم عرفا و سپس اهانت به مراجع تقلید با عنوان افراد قشری و ظاهر بین بود.

یک روز مرحوم شیخ عبد الحسین خراسانی فرزند استاد اخلاق حاج شیخ محمد علی قوچانی با چند  نفر از بازاریان نجف اشرف به حجره ی من آمدند و درد دل کردند که این سید روی منبر، شهر نجف اشرف را بهم ریخته است.شهری که حدود هزار سال قبل توسط مرحوم شیخ طوسی مرکز حوزه علمیه قرار گرفته و مرجعیت شیعه در این شهر مقدس پیشامان به جهان صادر می شود. مع الاسف  با مطالبی که این فرد بر سر منبر ابراز می دارد، در حال به آشوب کشیده شدن است ایشان به بنده اظهار داشتند که ما شنیده ایم  جنابعالی در مشهد مقدس نزد میرزا آقای تهرانی فلسفه خوانده اید. شما چند جلسه پای منبر این سید بروید و نقاط ضعفش را به دست بیاورید. بنده پیشنهاد آنان را پذیرفتم و شب با لباس مبدل پای منبرش رفتم و اسنادی علیه او تهیه کردم و با علاقه به علامه شیخ عبد الحسین امینی (ره) صاحب کتاب شریف الغدیر  نشان داده و با ایشان در این مورد مشورت کردم که فرمودند این افراد هوچی به دنبال این می باشند که با یکی از بزرگان مناظره کنند و سپس شایعه نمایند که ما شخصیت را محکوم کردیم. اما جنابعالی یک طلبه هستید، اگر شکست بخورید یک طلبه شکست خورده است و به حوزه صدمه وارد نمی شود و اگر او را شکست بدهید توی شهر نجف صدا می کند که طلبه خراسانی صدر عراقی را شکست داده است.

بالاخره یک روز بعد از منبرش بنده با شیخ عبد الحسین خراسانی معلم اخلاق و یک بازاری همراه او پشت سر او راه افتاده و پس از گذر از چند کوچه به در یک منزل رسیدیم سید مذکور وارد آن خانه شد و ما نیز همراه او وارد شدیم. وی گفت من راضی نیستم شما وارد شوید، من گفتم حضرت علی نیز راضی نیستند که تو علیه حوزه علمیه   سم پاشی می کنی و روی منبر به اسم عرفان و عرفا تبلیغ مخالفین شیعه را می کنی. سپس در داخل اتاق نشستیم؛ اول شیخ  عبد الحسین او را مقداری نصیحت کرد؛ سپس اینجانب وارد صحنه شدم و از کتاب منظومه حاج ملاهادی سبزواری صفحه ای را باز نمودم و گفتم: بخوان؛  گفت: من منظومه نخوانده ام کتاب کلمات مکتوبه ی مرحوم فیض کاشانی را باز کردم و گفتم: بخوان؛ دیدم این ناسیه بکلی پیاده است. گفتم تو که روی منبر علیه مراجع تقلید رجز خوانی داشتی واقعا با این بی سوادی که نه سواد فارسی داری و نه سواد عربی، از حضرت علی (ع) خجالت نمی کشی؟ ولی او سکوت کرد.
سپس آن بازاری بعضی اشعار کفر امیز او را قرائت کرد و...
بالاخره در کوچه و بازار صدا کرد که یک طلبه خراسانی او را محکوم نموده است در این گیرو دار عکسی از او منتشر شد که در ان عکس وی  نشسته و یک صوفی کشکول بدست بالای سر صدر عراقی ایستاده و شعر زیر در ان نقش بسته بود.
چه خوش باشد شراب از دست ساقی       بیاد اواست صدر عراقی

که در شهر نجف اشرف شایع شدآن سید صوفی است و بحمد ا... نیمه ماه فرار را بر قرار ترجیح داد و قبل از شب های قدر مدینه العلم نجف اشرف از شر وی راحت شد.

شروع مبارزه علیه صوفیان گنابادی
پس از اقامت چند ساله در نجف اشرف،‌تابستان سال 1337 شمسی به گناباد مراجعت نمودم و در روستای خیبری مستقر شدم. هنگامی  که ماه محرم فرا رسید، مشاهده کردم که روز 7 محرم هیئت های عزاداری حسینی، پای پیاده سر قبر ملاسلطان رفته و بدعت می گذارند. با بزرگان روستا مذاکره کردم و دیدم آنان به اصطلاح از گاو شاخ زن نور علیشاه ثانی، از بزرگان صوفی ها می ترسند. ماجرای اصلاح طلبان گاو شاخ زن نور علیشاه که برای ترساندن مخالفین صوفیان استفاده می شد از این قرار بود که وی کسی را کشت و دستور داد او را در آخورگاه بیندازند و پرونده را به این بهانه که گاوش او را شاخ زده است مختومه نمایند، و با همین صورت جلسه پرونده قتل مرحوم کربلایی سلطان احمدی مختومه گردید و از طرف دولت طاغوت کسی وارد بیدخت نشد و از کسی باز جوئی نشد. بنده از بزرگان روستای  خیبری نا امید شدم و سراغ توده مردم رفتم و شب 7 محرم در مسجد جامع، بین دو نماز در این زمینه صحبتی حماسی کردم. فریاد مردم بلند شد و ابراز کردند که ما را به زور سر قبر ملا سلطان می برند. گفتم این موضوع به خاطر آنست که شما اول صبح در منزل فلان شخص اجتماع می نمائید و از شما سوء استفاده  می شود. فردا صبح به این مجلس نروید و در عوض بروید به باغات خود که شما را نبینند و بدون شک دیگر کسی به دنبال شما در باغ ها نخواهد آمد.

بحمد الله این طرح که عملی شد و از آن به بعد دیگر هیئات حسینی به بیدخت و ر سر مزار قطب دراویش نرفتند و به همین دلیل سران خانقاه بدخت بدستور قطب حسن بیچاره صالح علیشاه به صحنه امدند و برای مقابله با من شروع با پرونده سازی و تبعید و زندانی کردن حقیرنمودند که این مسئله سر آغاز مبارزات اینجانب با فرقه منحرف دراویش  گنابادی و سران انان بود که شرح تفصیلی آن در حوصله ی این نوشته نیست.. .

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 33
  • در انتظار بررسی: 2
  • غیر قابل انتشار: 3
  • ۱۶:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    2 7
    هرکسی که باعرفان و تصوف اسلامی و الهی دشمنی و کینه دارد حتمابویی ازتوحید و یکتاپرستی و محبت به مشامش نخورده است و الاهیچ مومن آگاهی باعرفان و تصوف که به مردم درس یکتاپرستی و توحید میدهد دشمنی ندارد . تصوف یعنی یکتاپرستی و توحید و رهاشدن ازشرک و منیت و دنیاپرستی .
  • مشهدی ۱۷:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    5 1
    آقای ناشناس محترم اگر شما به دین و مبانی دینی معتقدی باید بدانی در دین اسلام و مذهب حقه شیعه از این خزعبلات وجود ندارد.عرفان و تصوف ساخته اذهان گمراهی است که دست از دامان اهل بیت برداشته اند
  • ۱۷:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    4 1
    لابد برای همین پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند هر کسی صوفیان رو لعن کنه گویی در کنار من در جنگ بدر شرکت کرده ....
    • IR ۱۵:۰۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
      1 0
      آن وقت که صوفیان نبودند تا پیامبر چنین گفته باشد. در جعل حدیث دقت کنید !
  • ۱۸:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    4 2
    بدترین منیت و شرک و دنیا پرستی در میان صوفیان رایج است. در تاریخ معاصر همیشه استعمار با صوفیان میانه خوبی داشته است
  • مهدی ۱۸:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    6 0
    عزیز جان روش مضحکیو استفاده میکنین،دیگه کسی گوشش بدهکار این حرفها نیست،مسلمه که کسی با عرفان توحیدی واهل بیتی مخالف نیست،مشکل فرقه هاییه که به بهانه عرفان ،اسلامو به انحراف میکشونن-این جور دو پهلو حرف زدن فقط برای عوامفریبی استفاده میشه،
  • میترا ۱۸:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    6 0
    ناشناس دومی مبشه بگی عرفان چه ربطی به صوفیه داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گردو گرده ولی هر گردی گردو نیست عزیزم
  • ۱۸:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    4 1
    صوفی گری دکان مردم گول زنیست
  • علی ۱۹:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    4 1
    من در خانقاه درویشان رفته‌ام و حرکات آنها را که بیشتر به لودگی شبیه است دیده‌ام. روزی از خودم سؤال کردم اگر حضرت امیرالمؤمنین (ع) در اینجا بودند مانند همین دلقک‌ها ادا و اطوار درمی‌آوردند تا مثلاً به مقامات عرفانی برسند؟ کدامیک از انبیاء الهی به خصوص حضرت خاتم‌الانبیاء(ص) و ائمه معصومین(ع) با این حرکات زشت و شعارها و ترانه‌های مسخرة صاحب مقامات الهی شده‌اند؟ کدامیک از علمای بزرگ اسلام و تشیع به این آلودگی‌ها مبتلا بودند؟ برای صعود به مقامات عرفانی نیازی به رقص دروغین و منحرف‌کننده‌ای به نام سماع نیست. پناه برخدا! مگر مولا علی(ع) نعوذبالله اهل رقص سماع بودند و یا سر مبارک‌شان را بالا و پایین می‌انداختند و تن نازنین‌شان را پیچ و تاب می‌دادند؟ ای مرگ بر صوفیه و دوریشیه و هر گروه و فرقه‌ای که مانند اینان فکر و عمل می‌کنند. وای بر کسانی که در وادی تصوف و درویشی و اعمال مضحکة اینان بیفتد.
  • هادی ۲۲:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    2 2
    اول حدیث یاد بگیرید بعد دهان باز کنید.صوفیی که پیامبر اکرم می فرمایند با صوفیانی هم چون مجلسی اول وسید حیدر آملی وسید بن طاووس.. مسلما فرق دارند.دقت کنید
  • علی ۲۲:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    3 1
    ای کاش چنین رجلی هم برای مبارزه با بهائیت ومسیحیت در ایران بلند می شد که جوانان ما را هم اکنون شدیدا تهدید می کند نجات می داد!!
  • محمد علی ۰۱:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    3 1
    تفاوت عرفان و تصوف بسیار زیاد است.حضرت امام خمینی رحمت الله علیه قائل به تفکیک عرفان و تصوف در آثاراشان هستند.عارف شیراز حافط نیز می فرماید:صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد/بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد/تجلیل از این پیر مرد مجاهد تجلیلی از مقاومت و ایثار در اسلام است
  • ۰۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    3 1
    برادر عزيز كه ميفرمائيد صوفي گري يعني توحيد اگر علم وقدرت ملاحمه داريد ادرس ميدم تشريف بياوريد با هم مناظره كنيم
  • نجفی ۰۸:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    2 1
    باسلام آقا هادی متأسفانه اطلاعات شما در مورد اهل تصوف بسیار کم است که علمای بزرگی مانندعلامه مجلسی و سید ابن طاووس رحمه الله علیهما را صوفی!! می نامید... در ضمن صوفیان را از عرفا جدا کنید و شک نکینید که جریاناتی مانند تصوف از عرفان خالص اسلامی به دور هستند ، اگر می خواهید بیشتر بدانید از انتشارات مسجد مقدس جمکران کتابهای متعددی که برخی از افراد که پس از سالها از صوفیان جدا شده اند و درباره انحرافات آنان افشاگری نموده اند بخوانید ... این جریان را بنی امیه و بنی عباس مقابل عرفان ناب اهل بیت علم کرده و بعدها کشورهای استعمارگر معاصر مانند انگلستان نیز بطور همه جانبه از آنان حمایت کردند ... خداوند ما را با معارف حقه اهل بیت ( علیهم السلام) بیشتر آشنا کند
  • حکمت ۰۸:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    1 1
    منظور شما از صوفی همونان که یه گوله سیبیل میذارن و جلوی اون بابا تابنده که بهش میگن قطب بالا پایین میپرن و دست و پاشو می بوسن هست . اگه اونارو میگین که تعطیلن
  • ۰۹:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    2 6
    آقاي مدني واسه شما متاسفم .
  • ۱۰:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    عجب! تصوف اسلامی! میشه بفرمایید این واژه رو از کدوم کشکولی درآوردین و اونوقت اون رو در کنار عرفان قرار میدین؟
  • هدی ۱۰:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    صوفی و تصوف پیوسته واژه ای منفور در میان تشیع بوده است. از رئوس صوفیه مولوی است که می گوید اذا ظهرت الحقایق بطلت الشرایع، آیا مجلسی اول و سید بن طاووس مانند مولوی بوده اند؟ و آیا این دو عالم بزرگوار شیعه مانند مولوی مادح معاویه بوده اند؟ ظاهرا هادی از شاگردان آقای وکیلی اند!!!
  • رحیم ۱۰:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 1
    هم اکنون تهدید صوفیه هم کم تهدیدی نیست به خصوص آن که عده ای ملبس به لباس روحانیت از این فرقه منحرف دفاع می کنند.
  • ۱۴:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 1
    بله بین درویش بازی و عرفان ناب فاصله بسیار است ....امام نیز عارف بود ... در رابطه با حافظ هم باید گفت زهد ریایی از جانب هر گرایشی که باشد مورد نقد قرار گرفته است از جمله فقهایی که این چنینند
  • ۱۴:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    2 0
    چیزی را که نباید فراموش کرد این است ادبیات و زبان فارسی و به نوعی تاریخ تفکر در ایران با تصوف پیوندی عمیق دارد و تصوف امری است بسیار ریشه دار در کشور ما تا حدی که روحانیت شیعه هم تا حد زیادی ملهم و تاثیرپذیرفته از آن است ...........اگر چند بچه درویش بیرق ضدیت با نظام جمهوری اسلامی و هم کلامی با بنگاههای امپریالیستی را بالا برده اند این دلیلی برای تجلیل از مخالفان صوفیه آن هم در این برهه ی خاص تاریخی نمی شود
  • احمد ۱۹:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 2
    با سلام درود خدا بر مجاهدانی همچو ایشان- واقعا ایشان عمر خود را گذاشته اند برای مبارزه با این فرقه انگلیسی -آری می گویم فرقه انگلیسی چذاکه یکی از سیاست های انگلیس مکار فرقه سازی بوده وعده ای نیز در پوشش این فرقه به چپاول مردم وسوء استفاده از احساسات پاک آنها می پرداختند- بنده پدر بزرگ خودم جزء همین فرقه بوده ولی این کثافت ها مردم را فریب می دادند واینجاست که اهمیت مردانی چو ایشان مشخص می شود که علم مبارزه با این فرقه را بلند نموده اند. ایشان اگر در نجف به درس خود ادامه می دادند اکنون در دردیف مراجع بودند چنانکه ایشان با آیت الله سیستانی رفاقت دارند. امیدوارم که قدر اینگونه مردانمان را بدانیم.در پایان می گویم من وبسیاری مثل من اگر دینی دارند بواسطه مجاهدت ایشان است
  • ۲۱:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 1
    حفظه الله تعالی
  • علی ۲۲:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 2
    بدون شک تمام این فرقه های انحرافی ساخته وپرداخته دست استعمارگران وافرادکلاش وسودجوست که ازناآگاهی مردم سوءاستفاده نموده وآنان رابه گمراهی کشانده اند.
  • ۲۳:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    باید تحقیق کنیم به کسی که شایسته‌تر است رای بدهیم و در این مسیر هوای نفس و سابقه رفاقت را کنار بگذاریم
  • علی ۰۸:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    1 2
    درود خدا بر عالمان دینی،مخصوصا عالمان مبارزه با فرق و ادیان انحرافی.
  • نجفی ۰۸:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 2
    باسلام برادر و یا خواهر ناشناس با کمال احترام باید عرض کنم که فرمایش حضرتعالی با نص صریح تاریخ پیدایش صوفی گری در تضاد است و از ابتداء افکار انحرافی که زوایه معنا داری با اهل بیت گرفته شده در این فرقه مشاهده می شود و و این ادعای تصوف که ( طریقت مغز هدف خلقت و شریعت پوسته آن و باید از پوسته گذر کرد و....) در صدد تضعیف شرعت بوده اند... در حالی که عرفان حقیقی اسلامی ریشه در شریعت اسلامی دارد و هر عمل شرعی در اسلام باطن عرفانی داردمانند آداب الصلاه ، لیکن صوفیه براین مدعا هستند که پایبندی مومن مطلق به شریعت از طریقت( طریق الی الله) و رسیدن به مقام فنا فی الله! باز می دارد! این در حالی است که هزاران عارف بالله که از علمایی مشهور زمان خود بوده اند با ریاضتهای شرعی( تأکید می کنم ریاضت هایی که شرع اسلام مجوز داده)به مقامات قرب الی الله نائل شده اند که بالاترین مقامات است که در عصر معاصر نیز بزرگانی مانند شیخ نخودکی، علامه طباطبایی، آیت الله قاضی ،آیت الله بهجت، آیت الله کشمیری ، امام خمینی(ره) ، امام خامنه ای(حفظه الله)و.... نمونه هایی از مردان خدایی هستند که عرفان اسلامی را در زندگی خود جاری کردندوهدف هم بندگی خداست در غیر اینصورت ما در جهان افراد زیادی را بخصوص در هندوستان می بینیم که با ریاضتها و سختی هایی که بر روح وارد می کنند صاحب قدرتهایی روحی می شوند و به نوعی خود نمایی و بازار گرمی می کنند! که این خاصیت روح است ( کافر باشی یا مسیحی یا یهودی یا مسلمان فرقی ندارد روح همه انسانها قابلیت و قدرتهای عجیبی داردکه با ریاضت شکل می گیرد) اما عرفان اسلامی هدفش از ریاضتهای شرعی بندگی خداست نه عرض اندام در مقابل مریدان!! و مردم عامی!! و فرقش با تصوف که مورد نکوهش اهل بیت (ع) مخصوصاً امام صادق(ع) قرارگرفته این است ... البته در این باب زیاد می شود نوشت اما وقتتان را نمی گیرم .. فقط امیدوارم با مطالعه منصفانه کتب مربوطه همگی شناخت بهتری از این فرقه های منحرف داشته باشیم
  • ناشناس ۰۹:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    1 0
    هرآنکس که در سرای من درآید نانش دهید آبش دهید از کیشش مپرسید هرآنکس که در درگاه خدا به جانی ارزد صد البته در خان ابوالحسن به نانی ارزد رهبری معظم له در خصوص شاعر این شعر بیاناتی داشتند چه زیبا فرمودند
  • ۱۶:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    1 0
    آیت‌الله مصباح با بیان اینکه هر کس می‌خواهد به انسانیت خدمت کند باید به فکر دین مردم باشد،
  • ۱۷:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 0
    یک ضرب المثل گنابادی: بچه خوب بشه گو از خیبری دلویی بشد البته ایشان از مفاخر خیبری وگناباد وخراسان هستند
  • محمد ۱۰:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
    0 0
    بهتر است بعضی از عزیزان بیانات جناب الهی قمشه ای را در مورد صوفیان و عارفان حقیقی بخوانند اگر انسان منصفی باشند و مسائل را درست از هم تمیز بدهند مشکلات فکری واعتقادیشان حل میشود
  • محمد ۱۶:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
    1 0
    راستى چرا ما اينقدر كم لطف وفراموشكار ونمك نشناس هستيم مگر همين ايران يك پارچه ومتحد را كه همه به ان افتخار مي كنيم مديون ان صوفيان با غيرت زمان شاه طهماسب اول نمي دانيم ،تو را به خدا برويد مطالعه كنيد وببينيد شيعه قبل از ان واقعه وبعد ان چه و ضع داشته وشكست خوردگان ان واقعه بعد از ان براى مقابله اين يكپارچگى ووحدت إيجاد شده بين شيعه دست به چه دشمنى ها كه نميز دند و از ان به بعد به علت عدم موفقيت سعى بر خراب كردن مسببين ان كه همان صوفيان صفت نشان است نمو دند "
  • محمد ۱۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 0
    ببخشيد شاه طهماسب را اشتباها تايپ كردم منظورم شاه اسماعيل اول از نوادگان شيخ صفى الدين بود

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس