
به گزارش مشرق به نقل از دادنا؛ وي با اشاره به شرايط شکل گيري برنامه صندلي داغ که با مجري گري وي آغاز شد، تاکيد کرده است: «از ابتدا به دنبال يک برنامه جدي چالشي بوديم اما شرايط جوري شد که تنها وارد چالشهايي از جنس «کارداني» ميشديم؛ يعني اينکه سؤال جدي ميپرسيديم اما براي اينکه بتوانيم انتقاد کنيم، گاهي شوخي هم ميکرديم تا بتوانيم فضا را در دست بگيريم. من در عين حالي که شوخي را راهي براي طرح برخي انتقادات ميدانستم، در شوخي کردن هم بايد دقت ويژه ميکردم، چرا که در ايران عليرغم اينکه همه معتقديم انسانهاي شوخطبعي هستيم، اصلاً ظرفيت شوخي تعريف نشده است. ممکن است شما با يک سياستمدار شوخي کنيد و او برافروخته شود و بعد از برنامه بگويد اين چه شوخي بود که با من کرديد يا حتي ممکن است يک شوخي با کسي بکنيد و فردا در خيابان مردم آن شوخي را صدبار بر سر او بکوبند.
کاردان در مورد خطوط قرمز برنامه صندلي داغ گفت: به دليل اينکه شوخي سياسي، گفتوگوي چالشي سياسي و اساساً خيلي چيزهاي ديگر در ايران تعريف نشده بود و ما مجبور بوديم مثل خيلي از عرصههاي ديگر ملغمه درست کنيم، چارهاي نداشتيم جز اينکه در کنار گفتوگوهاي بسيار لايت با شخصيتهاي سياسي، وقتي سرشوخي را با او باز کرديم، آن وسط يک سؤال اساسي هم بکنيم. اينکه چرا اينگونه عمل ميکرديم به اين دليل بود که راه ديگري وجود نداشت. بايد طوري عمل ميکرديم که آن شخص ناراحت نشود. بينندگان ميپسنديدند، طرفداران آن آدم ناراحت نميشدند، تلويزيون اجازه پخش ميداد و غيره. اساساً مثل راه رفتن روي لبه تيغ ميماند و خيلي سخت بود.
اين مجري تلويزيون با ذکر خاطرهاي از گفتوگو با شهيد احمد کاظمي ادامه داد: در يک برنامه با شهيد سرلشکر احمد کاظمي صحبت ميکردم. هر کاري ميکردم که او حداقل يک ذره لبخند بزند، نميتوانستم. به او گفتم: «شما متولد چه سالي هستيد؟»، گفت: «سال 1336». بلافاصله اخم کردم و به او گفتم: «من هم 36 هستم که!»، گفت: «خب!». با عصبانيت و به تندي گفتم: «اين کجايش عدالت است؟». گفت:«مگر چه شده است؟». گفتم: «شما آن همه مو داريد ولي من کچل هستم!». پس از اين بود که کمي لبخند زد. سر شوخي باز شد و من توانستم برخي سؤالات انتقادي خودم را از او بپرسم يا حتي در مورد خانم ابتکار، من اول به شوخي گفتم که چطور توانستيد در تسخير لانه جاسوسي از آن ديوار بالا برويد. بعد کم کم در ميانه شوخي گفتم اگر امروز فرزند خودتان بخواهد از ديوار جايي بالا برود، اجازه ميدهيد؟ بعد بحث جدي و چالشي شد. بعدتر که حس کردم بحث خيلي بالاگرفته و ممکن است اتفاقات بدي بيفتد، ناگهان از او پرسيدم «خانم ابتکار آيا در قورمهسبزي شمبليليه هم ميريزند؟». بالاخره هر شخصي لم خاص خودش را داشت و نميشد با همه با يک روش يکسان شوخي کرد.
کاردان در مورد چرايي تغيير مجري در برنامه «صندلي داغ» گفت: من خودم از اين برنامه فرار کردم. عمر اين برنامه تمام شده بود اما خواستند ادامه دهند و نتيجه آن شد که ديديد. حتي من پيشنهاد هم دادم يا تمامش کنيد يا فعلاً متوقفش کنيد تا زمان نوروز، تا من دوباره بيايم و 14 برنامه را اجرا کنم اما دوستان قبول نکردند و به قدري ادامه دادند که به سرنوشت «زير آسمان شهر» غفوريان دچار شد، يعني سري اول مثل بمب ترکيد، سري دوم قابل تحمل بود، سري سوم ديگر تهوعآور بود.