
انتخابات رياست جمهوري در سال 88 با استقبال بي نظير 85 درصدي مردم مواجه شد که در مقايسه بسيار ساده با ساير کشورها تفاوت زيادي را مشاهده مي کنيم. تحليل شما از اين انتخابات چيست و علت اين حضور پرشور را چه مي دانيد؟
به نظر من انتخابات رياست جمهوري و حضور بيش از چهل ميليون نفر در اين انتخابات را بايد «يوم الله» بناميم. اين حجم از حضور مردم، پس از اجتماع در رفراندوم اصل نظام، واقعا بي سابقه است و در ديگر انتخابات اين حضور ديده نشده است.
«ايام الله» در کلمات حضرت امام خميني (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامي و بزرگان ديگر، روزهاي نقطه عطف انقلاب اسلامي است. اين انتخابات نيز نقطه عطف انقلاب بود که حضور عامه مردم بسياري از توطئه هاي داخل و خارج را خنثي کرد.
مردم در جريان انتخابات با عشق، علاقه و قصد قربت راي دادند؛ چرا که اين احساس براي مردم وجود داشت که نقشه¬هايي در راه است و بايد خنثي شود. پس به اين عنوان راي دادند. زائد بر وظيفه ملي و اجتماعي، بسياري ميخواستند نقشههاي مخالفان را خنثي کنند. اگر حضور گسترده مردم نبود يا مانند دوره هاي قبل فاصله کمي بين نامزدها وجود داشت، سوء استفاده هايي در داخل و توطئههايي توسط دشمنان خارجي انجام مي شد که همه بحمد الله تعالي، خنثي شده و خدمتي به نظام انجام شد.
همانگونه که رهبر معظم انقلاب در خطبه تاريخي نماز جمعه بيان فرمودند، ملت از آزمون انتخابات سربلند بيرون آمده است. مردم در اين آزمايش به خوبي از صحنه خارج شدند و نمره بيست گرفتند و تاريخ، اين حضور ملت را براي هميشه به ثبت خواهد رساند.
تاکيد اين نکته هم ضروري است که انتخابات دهم يکي از سالمترين و پاکترين انتخاباتهاي کشور، پس از انقلاب اسلامي بود و به همين دليل دشمنان نظام سرمايهگذاري بسياري کردند تا به سلامت و پاکي انتخابات ضربه بزنند و آنها در اين ايام با همه توان، سلامت انتخابات را هدف قرار داده بودند.
متاسفانه حوادث پس از انتخابات باعث شد که اين حضور شورانگيز مردم کم رنگ شود.به نظر شما چه عواملي در رخدادهاي پس از انتخابات و بحرانهاي پيش روي نظام موثر بودند؟
به نظر من اصل اسلاميت مورد هجمه بوده است. هيچ ترديدي نداريم که شرايط ايران قبل از انقلاب به گونهاي شد که شاه با اساس اسلام به مبارزه پرداخت و قطعيات اسلام را زير پا گذاشت. شراب، بي حجابي و بدترين وضعيت در دربار آن زمان بود و با تصويب قانون کاپيتولاسيون، اين مبارزه تشديد شد و امام خميني(ره) در سخنراني خود اعلام کردند که اسلام در خطر است و علما و مردم را آگاه ساختند، آن روز خيليها بعد از سخنراني امام گفتند که اين کار خطيري است و به کجا خواهد رسيد و برخيها در ديدارهاي خصوصي با امام خميني(ره) ميگفتند که شما چگونه ميخواهيد با شاه بجنگيد، آن موقع امام خميني(ره) پاسخ دادند که ياران من در گهواره هستند.
من يک بار توانستم در نجف خدمت امام خميني(ره) مشرف شوم و وقتي از فشارهايي که بر طلبهها وارد ميشد، براي ايشان گفتم، امام خميني(ره) فرمودند چه فشاري، چه سختيهايي، چه حرفي است که شما ميزنيد، شماها نديديد که در زمان آيتالله حائري شرايط به گونهاي شده بود که نميتوانستيم به فيضيه بياييم، در سالاريه –که روستايي بود – روزي يک بار آيتالله حائري با مرکب خود ميآمدند و درس ميدادند و ما هفتهاي يک بار شبانه ميرفتيم قم و نيازمنديهاي خود را ميخريديم.
هيچ وقت در بحثهاي امام خميني(ره) کسي جز کلمه اسلام و حاکميت قرآن چيزي نشنيدند، امام خميني(ره) در زماني که در نجف، ترکيه، فرانسه و چه زماني که فرمانده کل قوا بودند، ميفرمودند که ما به دنبال حاکميت اسلام هستيم؛ يعني اساس انقلاب اسلامي براي حاکميت اسلام بوده است.
دولت موقت در همان ابتدا که صحبت از قصاص و ديه شده بود، مطلبي را بيان کرده بود که امام برآشفتند و گفتند ما براي اجراي احکام اسلامي قيام کرديم و همين امروز وقت آن است که در باره اين مطالب صحبت کنيم، همه ما يادمان است که در جريان انتخاب عنوان حکومت يکي از آيتاللههاي بزرگ آبروي خود را از دست داد، چون ميخواست از عناوين روز استفاده کند.
دشمنان انقلاب با همين نکته اساسي مخالفت خود را اعلام کردند و با حاکميت اسلام و ولايت فقيه مقابله کردند و هرروز يک توطئه انجام ميدادند، بعد از اين شرايط به گونهاي شد که منافقين از کشور رفتند، جنگ هشت ساله را به راه انداختند و همه دنيا به مقابله با ما پرداختند.
بعد از آنکه امام خميني(ره) از دنيا رفتند، جانشيني آمد و توانست که امام گونه جامعه را اداره کند، يک ذره هوا و هوس، رياستطلبي در ايشان وجود ندارد و حاضر نيست يک لحظه مرجعيت خود را نشان دهد، من شهادت ميدهم که هواي نفس در اين شخص وجود ندارد، اما حاضر است براي دفاع از اسلام جان خود را هم بدهد.
دشمن داخلي و خارجي به دنبال ضربه زدن به اصل اسلام بود . دشمن، اصل ولايت فقيه را هدف گرفته است.کساني در داخل کشور و با کمک دشمنان خارج کشور به خيابانها آمدند و گفتند جمهوري ايراني، معنايش حذف اسلام بود، حذف اسلام، يعني خونهاي شهيدان را زير پا گذاشتن، ما در هر جلسه که ميرويم جانبازان حضور دارند، اينها هستند، ولي آنها ميخواستند جمهوري اسلامي را زير پا بگذارند، يعني از اين همه رنج 30 ساله نظام اسلامي و خون دل خوردن مردم، مراجع تقليد، رهبري و همه کساني که دلشان براي اين نظام اسلامي ميتپد، صرف نظر کنيم. دشمن امروز قصد جان اسلام را کرده است و زخم خوردگان جريان فتنه نيز به دنبال اين هستند که بگويند «ما هستيم». منظور اصلي اين افراد همان منظوري است که دشمنان دارند و دشمنان ميخواهند حکومتي اسلامي، نظير کشورهاي اسلامي ديگر داشته باشيم، ولي اينجا حکومت اسلامي مستقلي است که در آن اسلام حاکم است و آنها ميخواهند حاکميت اسلام را از ما بگيرند.
به نظر شما علت بروز چنين مسائلي پس از انتخابات چه بود؟ چرا عده اي به صورت عجيب به اردوگاه دشمن پيوستند و رسماً با آنها براي تخريب نظام همنوا شدند؟
شايد هنوز کساني باشند که باور نکردهاند که جريان فتنه چه بوده است، ولي به وضوح مشخص شده است که اين جريان برنامهريزي شده بود.در جريان فتنه، چه بسيار کساني که از طرفداران، دلسوزان و خادمين انقلاب بودند، ولي گرفتار شده و در جاهايي ديده شده و حضور پيدا کردند که نبايد حضور مي داشتند. البته حوادثي چون حوادث پس از انتخابات باعث تحکيم پايههاي نظام شد تا دوست و دشمن را دقيقتر بشناسيم و مطابق ضوابط با آنها عمل کنيم. بنابراين، در رويدادهاي کشور، اگر کسي سخن و عملش با خط امام و کلام و روش امام همراه بود، بايد او را خودي دانست و بايد به او کمک و همراهي کرد. اما اگر کسي از اين خط خارج شد، ديگر تعارف نداريم، از اين خط خارج شده و در خط خودش است که ممکن است به هر جايي برود، چنين شخصي از خط امام خارج شده است.
برخي معتقدند حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ و بعد خود يا مقام خود را واجب تر از آن واجب ميدانند و مي گويند نظام بايد حفظ شود و من هم بايد حفظ شوم. اين گونه افراد، حفظ نظام و حاکميت اسلام را واجبي در کنار واجباتي ديگر مي دانند؛ مانند حفظ خود و مقام خود و اطرافيان خود و ... . بنابراين، اين نکته مهمي است که حفظ نظام اوجب واجبات است، زيرا وقتي اسلام حاکميت داشته باشد، مي توان احکام الهي و حدود الهي را اجرا کرد و با مفاسد برخورد نمود، اما با وجود روحانيت و نماز و روزه، نمي توان احکام اسلامي را در جامعه به پا داشت.با اشخاص نمي توان حق را شناخت. ابتدا بايد حق را شناخت تا اهل حق بر انسان روشن شود.
به روز عاشورا مي رسيم و حوادث تلخ اين روز. به نظر شما زمينه هاي وقوع چنين مسائلي در روز عاشوراي سال 88 چه چيزي بود؟
حادثه روز عاشوراي سال گذشته حلقهاي از سلسله حوادثي است که دشمنان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، همواره آن را دنبال کردهاند و اين فتنه حادثهاي جديد و ابتدايي نيست و به نظر من آخرين فتنه نيز نخواهد بود. در اين واقعه جاهلان با امام حسين (ع) رو در رو شدند و با شکستن حرمت عزاداران حسيني و مراسم عزاداري در روز عاشورا، انجام اقداماتي جاهلانه و جسارت به عواطف مردم، چهره حقيقي خود را نشان دادند و معلوم شد که اينها با امام حسين (ع) و هدف ?ن حضرت مخالفند. اين اقدامات جاهلانه نشان داد، همواره دشمنان خدا و اهل بيت (ع) انسانهاي ناداني هستند که کارها و طرحهايشان به ضررشان تمام ميشود.
عمق جان مردم با امام حسين (ع) گره خورده است و مردم به امام حسين (ع) و هدف و راهش علاقه دارند و نسبت به ايشان عواطف خاصي دارند و به اعتقاد بنده اين کساني که با امام حسين (ع) درگير شدند، از روي جهلشان بوده است. يک روزي ميگفتند ما با ولايت مشکلي نداريم، اما ولي فقيه را قبول نداريم، ولي ما ميبينيم که در عاشوراي حسيني علنا شعار عليه اصل ولايت سر داده شد.
اجازه بدهيد بحث را فراتر از رخدادهاي سال گذشته پيگيري کنيم. جنابعالي رياست جامعه مدرسين حوزه علميه قم را به عهده داريد. جامعه اي که بيش از پنجاه سال در راس فعاليتهاي انقلابي بوده است. تعريف شما از دائره نظام و خطوط قرمزي که فعالان سياسي بايد به آن توجه داشته باشند چيست؟
هرکسي که اصول انقلاب و نظام اسلامي را قبول دارد با هر نوع سليقهاي که باشد در مسلک ما ميگنجد. اگر شخصي نظام را قبول ندارد، هرکس که ميخواهد باشد، نميشود با او کنار آمد و نبايد کمکش کرد. امروز ولايت فقيه و شخص رهبري مورد هجمه دشمنان است و آنها در اين راه از هر سعي و تلاشي، از جمله ايجاد شبهه، تضعيف مقام ولايت و هر کاري که در توانشان باشد دريغ نخواهند کرد. همانگونه که در تاکيدات مقام معظم رهبري وجود دارد، دشمن شناسي و دوست شناسي امري لازم و ضروري براي همه اقشار جامعه است. ما بايد بصيرت خود را افزايش داده و پشت پرده ماجراها را درک کنيم و اميدواريم همه ما در هر موقعيتي که هستيم، جز رضايت الهي چيزي را مد نظر قرار ندهيم.
گاهي اشخاص با ايجاد شبهه به دنبال فهم و درک حق هستند که بايد پاسخ آنها را داد، ولي گاهي به دنبال حزبگرايي هستند يا اصلا اسلام را قبول ندارد و به دنبال يک روش سياسي هستند، به چنين افرادي، اگر ميدان داده شود، به مقدسات اسلامي نيز حمله ميکنند.
امام به دنبال اين بودند که مقدسات اسلامي حفظ شود، دشمنان به دنبال اين هستند که اساس اين نظام را بر چينند و از راههاي گوناگون سعي در ضربه زدن به ولايت فقيه را دارند.
همانگونه که امام خميني فرمودند: «پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملکت شما آسيبي نرسد.» بايد توجه کنيم که اين جمله بسيار پرمعناست و معناي خاص آن اين است که اگر ستون خيمه، مورد توجه و حمايت باشد، دشمن نميتواند کاري از پيش ببرد. نميشود که هرجا نظر سياسي ما با رهبري موافق بود، تابع ايشان باشيم، اما در غير اين صورت سکوت کنيم و يا با نظر رهبري مخالفت کنيم.
دشمن، اصل ولايت فقيه را هدف گرفته است و اگر نتوانست به ولي فقيه ضربه وارد کند، شبهاتي که در حوزههاي علميه وارد کردند و مطالبي که در مجلس خبرگان مطرح کردند که ميشود از ابتدا حکومت را موقت گذاشت و اين در حالي است که شرع اجازه نداده است که ولي فقيه کنار برود.
ارکان حکومت به خاطر ولي فقيه مشروعيت دارند و رئيسجمهور زماني مقبول است که با اسلام همراه باشد و اگر ذرهاي از اسلام فاصله بگيرد، قطعاً اين رئيسجمهور مشروعيت نخواهد داشت، نظام ما اين را ميگويد که تمام سيستم بايد به امضاي ولي فقيه برسد و اگر تشخيص دهد، ميتواند سيستم را تغيير دهد. امروز مغرضين ميگويند نماز بخوان، روزه بگير، حج برو و وجوه را نيز پرداخت کن ولي برو پيش آيتاللهي که اصلا حاکميت اسلامي را قبول ندارد و ميگويند که انشاءلله امام زمان خودش همه چيز را درست ميکند.
در روايت آمده است که «در زمان بروز حوادث، به فقيه جامعالشرائط مراجعه کنيم». حادثه اين است که عدهاي تصميم گرفته-اند که نظام را واژگون کنند و توطئه چيدهاند که دين را از حاکميت بيندازند و بگويند که دين در مسجد و محراب است و کاري به حکومت ندارد.
اگر توطئهها و حوادثي که در کشور ما انجام گرفت، در هر نقطهاي از جهان رخ داده بود، آن حکومت واژگون ميشد، ولي اقتدار و پشتوانه محکمي که در اين مملکت و حکومت آن است، سبب شد که همواره دشمنان اسلام ناکام بمانند.
خط مستقيم يکي بيشتر نيست و امکان ندارد دو خط راست باشد، اما در سر چهارراهها عواملي دروني و بيروني وجود دارد که انسان را به اين سو و آن سو مي کشاند و بر همين اساس، در قضاياي اخير، ديديم عدهاي حکم رهبري را نشنيده گرفتند.مردم تابع خواص جامعه هستند و وظايف خواص جامعه خيلي مهم است و روحاني و دانشگاهي بودن من و شما وظيفه ما را سنگينتر مي کند.
گفتگو: احمد نجمي