کد خبر 203002
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۴

شعر همیشه بیان گر حس درونی انسان ها بوده است. این حس زیبا را در قالب های گوناگونی ادبا و شعرا ارائه کردند.

به گزارش ویژه نامه نوروزی مشرق، شعر همیشه بیان گر حس درونی انسان ها بوده است. این حس زیبا را در قالب های گوناگونی ادبا و شعرا ارائه کردند. در ادامه معرفی اشعار بهاری، بهتر است به ترانه های بهاری نیز اندک اشاره ای داشته باشیم.

بهار! بهار! چه اسم آشنايي!

شاعر: محمد علي بهمني

آهنگساز:تورج شعبان‌خواني

خواننده: ناصر عبدالهي

 

بهار!، بهار!

صدا، همون صدا بود

صداي شاخه ها و ريشه ها بود!

بهار!، بهار!

چه اسم آشنايي!

صدات مياد! ... اما خودت کجايي؟؟!

وابکنيم پنجره ها رو يا نه؟؟

تازه کنيم خاطره ها رو يا نه؟؟!

وابکنيم پنجره ها رو يا نه؟؟

تازه کنيم خاطره ها رو يااااا نه؟؟!

بهار اومد، لباس نو تنم کرد!

تازه تر از فصل شکفتنم کرد!

بهار اومد، با يه بغل جوونه

عيدو آورد از تو کوچه، تو خونه!

حياط ما، يه غربيل!

باغچ ما، يه گلدون!

خون ما هميشه، منتظر يه مهمون!

بهار!، بهار!

يه مهمون قديمي!

يه آشناي ساده و صميمي

يه آشنا که مثل قصه ها بود!

خواب و خيال همه بچه ها بود

يادش بخير بچگي‌ها چه خوب بود!

حيف که هنوز صب نشده غروب بود!

آخ !... که چه زود قلک عيديامون

وقتي شکست، باهاش شکست دلامون

بهار اومد برفارو نقطه چين کرد

خنده به دلمردگي زمين کرد

چقد دلم فصل بهارو دوست داشت

واشدن پنجره ها رو دوست داشت

بهار اومد، پنجره ها رو وا کرد

منو با حسي ديگه آشنا کرد

يه حرف يه حرف، حرفاي من کتاب شد

حيف که همش سوال بي جواب شد

دروغ نگم، هنوز دلم جوون بود

که صبح تا شب دنبال آب و دون بود!

دروغ نگم، هنوز دلم جوون بود

که صبح تا شب دنبال آب و نون بود!!

بهار!، بهار!

صدا، همون صدا بود

صداي شاخه ها و ريشه ها بود!

بهار!، بهار!

چه اسم آشنايي!

صدات مياد! ... اما خودت کجايي؟؟!

وابکنيم پنجره ها رو يا نه؟؟

تازه کنيم خاطره ها رو يا نه؟؟!

يادش بخير بچگيا چه خوب بود!

حيف که هنوز صب نشده، غروب بود

چقد دلم فصل بهارو دوست داشت

واشدن پنجره ها رو دوست داشت
 

****

بهار مي‌آمد

شاعر: محمد نوري

آهنگساز: محمد نوري

خواننده: محمد نوري

 

اگر تو آمده بودي بهار مي‌آمد

بهار با همه برگ و بار مي‌آمد

گلوي زمزمه پر مي‌شد از ترانه رود

ترنمي به لب جويبار مي‌آمد

اگر تو آمده بودي بهار مي‌آمد

زمانه با دل عاشق کنار مي‌آمد

اگر تو آمده بودي بهار مي‌آمد

زمانه با دل عاشق کنار مي‌آمد

هزار شاخه غزل چون انار گل مي‌کرد

دل شکسته ما هم به کار مي‌آمد

به کار مي‌آمد

هزار شاخه غزل چون انار گل مي‌کرد

دل شکسته ما هم به کار مي‌آمد

به کار مي‌آمد

اگر تو آمده بودي بهار مي‌آمد

بهار با همه برگ و بار مي‌آمد

سپيده‌اي که پر از پلک باز پنجره هاست

به صبح آينه ها بي غبار مي‌آمد

اگر تو آمده بودي بهار مي‌آمد

زمانه با دل عاشق کنار مي‌آمد

اگر تو آمده بودي بهار مي‌آمد

زمانه با دل عاشق کنار مي‌آمد
 

****

بوي عيدي

شاعر: شهريار قنبري

آهنگساز: اسفنديار منفردزاده

خواننده: فرهاد مهرداد


بوي عيدي، بوي توپ، بوي کاغذ رنگي

بوي تند ماهي دودي وسط سفره ما

بوي ياس جا نماز ترمه مادربزرگ

با اينا زمستون و سر مي‌کنم

با اينا خستگي مو در مي‌کنم

شادي شکستن قلک پول

وحشت کم شدن سکه عيدي از شمردن زياد

بوي اسکناس تا نخورده لاي کتاب

شوق يک خيز بلند از روي بته‌هاي نور

برق کفش جفت شده تو گنجه‌ها

با اينا زمستون و سر مي‌کنم

با اينا خستگي مو در مي‌کنم

عشق يک ستاره ساختن با دولک

ترس ناتموم گذاشتن جريمه‌هاي عيد مدرسه

بوي گل محمدي که خشک شده لاي کتاب

بوي باغچه، بوي حوض، عطر خوب نذري

شب جمعه، پي فانوس، توي کوچه گم شدن

توي جوي لا جوردي هوس يه آب تني

با اينا زمستون و سر مي‌کنم

با اينا خستگي مو در مي‌کنم


***

نوروزتان پیروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس