چه چیز باعث می شود تا ورزش به زمینه ای جهت استیلای ارزش های غربی و لیبرالیستی تبدیل شود و به راستی، نوع مواجهه ما با آن چگونه خواهد بود؟

به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، قدرت یعنی توان تحمیل اراده بر دیگری. در قدرت سخت، نظامي‌گري موضوعیت دارد و آماج آن تصرف سرزمين و سيادت بر دريا و هوا است و روش آن قهري و به شيوه خشونت‌آميز است. در قدرت نيمه‌سخت، مسئله اقتصاد و سياست است و آماج آن تصرف دولت يا بازار است و روش آن تشويقي و تنبيهي است. اما در قدرت نرم، آنچه آماج محسوب مي‌شود، تصرف قلب‌ها و ذهن‌ها است و روش آن ارضايي و اغنايي است. تصرف قلب (دل) با حب و بغض صورت می پذیرد و تصرف ذهن با شك و يقين.

در قدرت نرم، مدیریت حب و بغض و مدیریت شک و یقین موضوعیت دارد. هرکس شک و یقین، حب و بغض دیگران را مدیریت کند، قدرتمند است و توان تحمیل اراده بر دیگری را دارد، لذا اقتدار نرم دارد  و می تواند ذهن و قلب دیگران را به دنبال خود بکشد. جامعه اش را آن طور که او می خواهد، رقم بزند.

اسپورت هنر اغواگری
 در مدل اغوا اراده کسی بر دیگری به گونه ای تحمیل شود که او به اختیار کاری را انجام دهد که فرد تحمیل کننده مد نظر داشته است. در واقع فرد اغواگر برای منافع خود دیگری را اغوا می کند. البته سطوح اغواگری متفاوت است به طور مثال یک سوپراستار فوتبال در سطح تکنیکی به اغواگری می پردازد، اما اراده معطوف بر ورزش مدرن در سطوح استراتژیک ارزیابی می شود. بنابراین روش قدرت نرم در ورزش مدرن صرفا اغواگری است.

در قدرت نرم، يكي از عناصري كه حب و بغض را رقم مي‌زند، ورزشكاران هستند که از طریق نمایش هنر ورزشی خود به اغواگری تماشاگران می پردازند. این مسئله به تولید هیجان می انجامد و موجب رضایت و ارضای تماشاگران و در نهایت تولید حب در دل ها می شود. این پروسه در نهایت به ولایت پذیری از آنها منتهی می شود. در قدرت نرم کارکرد سوپراستاریسم در ورزش، ترویج و نهادينه كردن سبک زندگی است که ریشه در فرهنگ امریکایی دارد.

انتقال فرهنگ از طریق اسپورت
ورزش مدرن به مثابه ظرفی است که محتوای آن را فرهنگ غربی و به ویژه لیبرالیستی تشکیل می دهد. با ورود ورزش به جامعه هدف، فرهنگ خود را نیز در آن گسترش داده و در ظرفیت های داخلی کشور هدف و حوزه فرهنگی آن اقدام به ایجاد اختلال می کند؛ تا حدی که کشور هدف، خود به عنوان میزبان (دشمن نرم) عمل می کند؛ البته بدون آن که مدیریت فرهنگی متوجه آن باشد. در گذر زمان نیز آثار آن به تدریج در جامعه نمایان می شود.

فرآیند انتقال فرهنگی در مدل ورزش مدرن به نحو زیر قابل بررسی است.

1-تولید ورزش

2-وضع قوانین ورزشی مبتنی بر پارادایم و فلسفه غرب

3-ایجاد زمینه رقابت (لیگ کشوری، قاره ای، جهانی، جام جهانی، المپیک و ...)

4-پوشش رسانه ای و ترغیب به تماشای مسابقات ورزشی

امروزه بیشترین ورزش های پرطرفدار، اصالت غربی دارند. هنر غرب همواره تولید ورزش متناسب با ذائقه مخاطب و وضع قوانین مبتنی بر جهان بینی خود است. به طور کلی لیبرالیسم، روح حاکم بر ورزش های غربی است. بنابراین، کارکرد ورزش در طرح ریزی استراتژیک جوامع غربی مردم سازی در بستر لیبرال دموکراسی است.

لوازم قدرت در اسپورت
تولید پیام (دیپلماسی عمومی، ترویج سبک زندگی و ...) از طریق ورزش مدرن مستلزم فتح سکوهای جهانی ورزش است. قهرمانی در این ساختار از راه ذیل به دست می آید.

1-علم

2-نیروی انسانی متخصص (مربی، ورزشکار و متخصصین علم ورزش)

3-اقتصاد

علم مهمترین مولفه موفقیت در ورزش مدرن محسوب می شود. ایالات متحده حتی باوجود مشکلات اقتصادی دوباره توانست جایگاه خود را در المپیک 2012 لندن از چین پس بگیرد. این در حالی است که چین اکنون بالاترین نرخ رشد و قدرت اول اقتصادی جهان به شمار می رود و در تربیت نیروی انسانی متخصص نیز سرآمد است. با این حال، این کشور آسیایی نتوانست ایالات متحده ای را شکست دهد که به دلیل کسری بودجه سنگین خود از جایزه 25 هزار دلاری مدال طلا در المپیک لندن 9 هزار دلار مالیات اخذ می کرد.
این نشان دهنده این است علم و تکنولوژی در ورزش سهم بسزایی در پیروزی دارد. به طوری که اتحاد جماهیر شوروی به دلیل پیشرفت علم پزشکی خود به ویژه در دارو و دوپینگ ورزشی، در جنگ سرد و از المپیک 1956 ملبورن تا 1988 سئول، از 9 دوره برگزاری مسابقات توانست 6 دوره رقیب قدرتمند خود، ایالات متحده را شکست دهد و در جایگاه قهرمانی قرار گیرد.

اسلام و قدرت نرم اسپورت
وضعیت ایران از حیث مولفه های یاد شده در حوزه منابع اقتصادی متوسط، اما در زمینه علم ورزش و نیروی انسانی متخصص ضعیف ارزیابی می شود.
در ورزش مدرن همانند مکتب مرکانتیلیسم، اصالت بر منفعت و سود بیشتر است. غایت در این مدل قهرمان شدن است؛ نه چیز دیگر و اصالت با ورزشکار و یا تیم برنده است. سیاست ورزش نیز ماکیاولی است و همه چیز از جمله اخلاق قربانی پیروزی و قهرمانی. بازنده جایگاهی ندارد چرا که همه نگاه ها معطوف به قهرمان و برنده است. در این زمینه، تقوای قرآنی بازاری ندارد. در زمین ورزش مدرن، گل زدن و پیروزی منجر به کسب امتیاز می شود؛ نه آن کسی که تقوای بیشتری دارد. بازنده همیشه بازنده است و اهمیتی ندارد. بنابراین پوریای ولی همیشه بازنده و شکست خورده است و حرفی برای گفتن ندارد و نیز نمی تواند پیامی در دیپلماسی عمومی تولید کند.

بر فرض بتوانیم عقب ماندگی فاحش خود را در علم ورزش نسبت به کشورهای طراز اول جهان جبران کنیم؛ اما به طور یقین ورزش مدرن به علت فقدان تقوا، ظرفیت انتقال و ترویج مفاهیم اسلام را ندارد.

* محمود خدائی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • حسن ۲۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
    1 0
    کاملا موافقم
  • میثم ۱۶:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۰
    0 0
    شبیه حرف های دکتر حسن عباسی بود...

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس