
به گزارش مشرق، وي گفت:بخاطر ميرباقري عهد بازي نکردن در آثار ديگران راشکستم.
شما از جمله کارگردانهايي هستيد که تجربه کارگرداني آثار تاريخي با رنگمايه مذهبي را داشتهايد و داوود ميرباقري هم کارگرداني است که به درستي از عهده انجام کارهايي از اين دست برميآيد و چطور شد بازي درنقش عمرسعد در سريال مختارنامه را پذيرفتيد؟
فخيم زاده: قبل از هر مطلبي بايد متذکر شوم که سريال مختارنامه نخستين مجموعه تاريخي و مذهبي است که من در آن فقط به عنوان بازيگر حضور دارم و دليل تاکيدم بر چنين قضيهاي به اين دليل است که با خودم عهد کرده بودم که تحت هيچ شرايطي در فيلمها و سريالهايي که خودم کارگردان نيستم بازي نکنم، اما اين عهد را پس از 17 سال با بازي در مختارنامه شکستم و در پي اصرارهاي ميرباقري بازي در نقش عمر سعد را پذيرفتم، چراکه ميرباقري معتقد بود فقط من ميتوانم اين نقش را بخوبي بازي کنم.
دليل خاصي براي عدم بازي در ساير مجموعه تلويزيوني به کارگرداني ديگران داشتيد؟
احساس ميکردم که حضورمن به عنوان بازيگري که کارگرداني هم ميداند سر صحنه مشکلساز ميشود. به اين معنا که اگر بين کارگردان يا تهيهکننده اختلافي ايجاد ميشد اين تصور بود که کارگردان ديگري سر صحنه حاضر است که در صورت نياز ميتوان از او دعوت به ادامه کارگرداني مجموعه تلويزيوني را کرد و همين مساله نوعي ناامني هنگام کار ايجاد ميکرد. از سوي ديگر گاهي که اظهار نظر ميکرد حمل بر دخالت در امور کارگردان به شمار ميآمد و همين مساله حس ناخوشايندي را در من ايجاد ميکرد به همين دلايل بود که تصميم گرفتم در آثار ديگران بازي نکنم.
پس چطور شد که به قطعيت براي بازي در نقش عمرسعد و همکاري با ميرباقري رسيديد؟
يک روز در سميناري که به مناسبت تجليل از عوامل توليد آثار تاريخي با رنگمايههاي مذهبي برگزار شده بود من و ميرباقري هم حضور داشتيم. در آن مجلس ميرباقري پيشنهاد بازي در نقش عمرسعد را به من داد. من در آن زمان مشغول نگارش سريال حس سوم بودم و گفتم به دليل مشغله کاري نميتوانم بازي کنم و ديگر خبري از ميرباقري نشد تا اينکه يک روز دستيار او تماس گرفت و مرا به شهرک مختارنامه دعوت کرد و در آنجا با ميرباقري به توافق رسيدم.
با توجه به گرفتاريهاي شخصي و کار روي سريال حس سوم چه عاملي باعث شد بازي در اين نقش را بپذيرد؟
دليل اصلي من خود ميرباقري بود، چراکه او را بخوبي ميشناختم و برخلاف تصوري که بسياري گمان ميکردند که چون هر دوي ما آثار تاريخي ميسازيم پس با هم رقيب هستيم اين گونه نبود و من گرفتاريهاي خودم را گفتم، در آن زمان سريال در مرحله پيش توليد قرار داشت و خلاصه اينکه با کمي تغيير زماني در بازي در مختارنامه و ساخت سريال خودم پذيرفتم که عمرسعد را نيز بازي کنم. البته کار از پيشبيني ميرباقري فراتر رفت. خوب يادم هست که من حس سوم را ساختم اما در مختارنامه هم بازي ميکردم، پس از آن نگارش و توليد سريال بيصدا فريادکن را به مرحله انجام رساندم و روي آنتن رفت. باز با گريم عمرسعد در مختارنامه بازي ميکردم و حتي دامنه اين بازي به سريال ساختمان 85 نيز رسيد.
چگونه به شخصيت عمرسعد نزديک شديد؟
من همه فيلمنامه را نخواندم، يعني وقت اين کار را نداشتم و فقط قسمتهايي که به عمرسعد مربوط ميشد را خواندم و درباره اين شخصيت با ميرباقري بسيار صحبت کردم تا به آنچه او درنظر داشت رسيديم.
شما در سريال تنهاترين سردار نقش عمرسعد را بازي کرديد به همين دليل با بازي در اين نقش ناآشنا نبوديد.
دقيقا همينطور است. من شخصيت عمر سعد را به لحاظ تاريخي بخوبي ميشناسم و در تنهاترين سردار هم از تضاد شخصيتي اين کاراکتر بسيار استفاده کردم، اما مهمتر از شناخت من نوع نگاه و دريافت ميرباقري از اين نقش بود که با آنچه من در ذهن داشتم بسيار متفاوت بود. در نتيجه سعي کردم تمام شناخت و دانستههاي خودم از اين شخصيت را ناديده بگيرم و مانند يک خمير نرم در دست ميرباقري باشم و مثل يک هنرپيشه معمولي طبق خواسته کارگردان پيش بروم. به اعتقاد من داوود ميرباقري از معدود کارگردانهايي است که شخصيتهاي فيلمنامه خود را بخوبي ميبيند و ميشناسد و دقيقا ميداند که چه ميخواهد. در نتيجه طي صحبتهاي بسياري که با هم داشتيم مرا به سمت مقصد هدايت کرد. ميرباقري آدرس مشخصي از کار خود داشت و يکراست مرا به آن آدرس برد.
به عنوان آخرين سوال، عمرسعدي که ميرباقري طراحي کرده است چه تفاوتهايي با عمر سعد در سريال تنهاترين سردار دارد؟
اصلا شباهتي بين عمرسعد ميرباقري با آنچه من در تنهاترين سردار داشتم وجود ندارد. نگاه ميرباقري به درونيات عمر سعد به گونه ديگر است که خلقيات خاصي را ارائه ميکند. به اعتقاد من عمرسعد ميرباقري دچار اختلالات رواني است و بخصوص پس از واقعه کربلا به نوعي دچار جنون نيز ميشود و نگاه من به هيچ عنوان چنين نبود و عمر سعدي که من ساخته بودم زمين تا آسمان با عمر سعد ميرباقري فرق داشت، اما در يک نگاه کلي بايد بگويم نگرش ميرباقري به اين نقش را بسيار دوست دارم.