کد خبر 19024
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۸

30 سال از عروج شهيد احمد کشوري، ققنوس آسمان ايران و هوانيروز قهرمان ديار قهرمان پرور مازندران مي گذرد و خاطرات اين خلبان غيور همواره در ياد عاشقان باقي و ساري است.

به گزارش مشرق به نقل از مهر در ساري، احمد کشوري در تيرماه سال 1332 هجري شمسي در خانواده اي متوسط در شمال کشور به دنيا آمد.

در دوران تحصيلات متوسطه‌اش به لحاظ زمينه‌هايي که داشت با مسائل سياسي و مذهبي آشنا شد وي پس از طي تحصيلات مقدماتي و متوسطه در سال 1351 وارد نيروي هوايي ارتش شد.

کشوري همزمان با تحصيل علوم در نيروي هوايي، به معنويت نيز توجه خاص داشت و همواره با ترويج روحيه انقلابي و مجاهدت تلاش مي کرد در جهت آرمانهاي مذهبي خود گام بردارد.

او در دوران قبل از انقلاب اسلامي بسياري از شب ها را با چاپ اعلاميه هاي امام خميني( ره ) به صبح رساند.

وي در طول مدت فعاليت خود در نيروي هوايي ارتش با توجه به جو خاص نيروي هوايي در آن زمان اقدامات بسيار زيادي با برخي از دوستان خود ازجمله شهيد شيرودي در راستاي اشاعه روحيه انقلابي و جهادي در بين کارکنان اين نيرو داشت.

در دوران نخست وزيري بختيار وي با چند تن از دوستان خود طرح کودتايي را تنظيم کردند و آن را نزد آيت الله پسنديده برادر امام(ره) برد اما اين طرح هنوز به انجام نرسيده بود که انقلاب مردم در بهمن 1357 به پيروزي رسيد.

او پس از انقلاب اسلامي و وقوع جنگ تحميلي خود را وقف جبهه هاي نبرد عليه رژيم بعثي و متجاوزان کرد و در بسياري از عمليات هاي مهم شرکت جست.

 

شهيدان کشوري و شيرودي

در دوران باشکوه دفاع جانانه اين ملت قهرمان با وجود همه کمک هاي قدرت هاي استکباري به رژيم بعث عراق وي به کمک رزمندگان اسلام اعم از ارتش جان برکف، سپاه دلير و بسيج قهرمان توانستند با سرافرازي از تماميت ارضي کشور دفاع کنند. و توانستند صفحه روشني از عشق و وفاداري نيروهاي مسلح به مردم و دين و امام خود برجاي بگذارند.

از همان روزها که مجله هاى مبتذل مد را با پول توجيبى ماهيانه اش مى خريد و در باغچه خانه به آتش مى کشيد؛ از همان روز ها که صندوق جمع آورى کمک براى فقرا تهيه مى کرد و خودش بيشترين سهم صندوق را مى پرداخت و مى گفت: مسلمان نبايد فقط به فکر خودش باشد و از همان روز ها که به عنوان نخستين داوطلب مأموريت هوايى در غائله کردستان، دستش را بالا کرد و به عمليات رفت، همه بايد مى دانستند که بال پرواز گشوده است و هر لحظه ممکن است آسمانى شود.

در جبهه هر بار که از مريم سه ساله و على سه ماهه اش صحبت مى شد، مى گفت: آنها را به اندازه اى دوست دارم که جاى خدا را در دلم، تنگ نکنند.

احمد فرماندهى تيم آتش هوا نيروز دراستان ايلام را به عهده داشت و بارها در هواى ابرى و بارانى پرواز کرد و عاقبت در پانزدهم آذر ???? در تنگه بنيا ميمک ايلام هدف موشک هواپيماى دشمن قرار گرفت.

دوست و همرزم او خلبان حميدرضا آبى درباره او مى گويد: " من با احمد، همدوره و هم پرواز بودم. از سال ???? در مرکز پياده شيراز، دوره هاى مقدماتى و عالى را طى مى کرديم و در همان روزها که در خدمت ايشان بودم، مسائل عقيدتى را رعايت مى کرد. از نماز و روزه و فلسفه دين، خيلى حرف مى زديم."

آبى مى گويد: "دوره هلي کوپتر کبرا را سپرى کرده بوديم و گروه رزمى هوانيروز کرمانشاه، نخستين گروه رزمى بود که در هوانيروز، تأسيس شد."

وي مي افزايد"خلبان هايى که آموزش پروازى آن دوره را ديدند، گريد پروازى (گواهينامه خلبانى) گرفتند و پس از آن، براى انتقال به کرمانشاه، نام نويسي شد."

خلبان آبي خاطرنشان مي کند:" ما با تعدادى از بچه هاى علاقه مند به خدمت در گروه رزمى، اسفند ?? به کرمانشاه منتقل شديم و هنوز پايگاه کرمانشاه، خاکى بود و آمادگى استقرار هليکوپترها را نداشت. از اصفهان با تعدادى هليکوپتر به سمت کرمانشاه پرواز کرديم و بايد در آن پايگاه، مستقر مى شديم، در حالى که هنوز يگان ها جا نيفتاده بودند. احمد خيلى دوست داشت يگانها سريع ترجا بيفتند و خودى نشان بدهند و مدام فعاليت مى کرد."

وي ادامه مي دهد: "قبل از انقلاب احمد (کشوري) در کرمانشاه بود و با دسته هاى مردم، راهپيمايى مى کرد. به خلبانان ديگر مى گفت: از پايگاه بياييد بيرون با مردم همصدا شويد تا دردشان را بفهميد. ببينيد چه مى خواهند. تعدادى از خلبانها، تحت تأثير او در تظاهرات، شرکت مى کردند. با پيروزى انقلاب اسلامى، درگيرى در کردستان شروع شد..."

خلبان، آبى، زيباترين خاطره اى را که هر روز او را به ياد شهيد احمد کشورى مى اندازد، از روز هاى اول پروازش به خاطر دارد: "اوايل ، تخصص من هليکوپتر جت رنجر (پرنده شناسايى) بود. در منطقه براى شناسايى همراه هم پرواز مى رفتيم. سال ?? هنوز جنگ به اوج خودش نرسيده بود.احمد به من گفت: تو نبايد خلبان جت رنجر باشى. بايد با هليکوپتر کبرا پرواز کنى."

او اصرار مى کرد و من مى گفتم: چه فرقى مى کند؟! مى گفت: "تو ساخته شده اى براى پرواز با کبرا، بايد با هليکوپتر شکارى پرواز کنى. همين تشويق ها و اصرارها باعث شد که خلبان شکارى بشوم و حالا هر وقت براى پرواز با هليکوپتر کبرا توى کابين مى نشينم، ياد احمد مى افتم. دلم براى دوباره ديدن او پر مى کشد و مى گويد: يادت بخير، تو باعث شدى من خلبان کبرا شوم."

 

شهيد شيرودي: کشوري شجاعانه دشمن بعثي را زبون کرد

شهيد علي اکبرقربان شيرودي، همرزم شهيد کشوري در مورد او گفته است: احمد، استاد من بود. زماني که صدام امريکايي به ايران يورش آورد، احمد در انتظار آخرين عمل جراحي براي بيرون آوردن ترکش از سينه اش بود. اما روز بعد از شنيدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند بماند و پس از اتمام جراحي برود. اما او جواب داده بود:وقتي که اسلام در خطر است، من اين سينه را نمي خواهم.
او با جسمي مجروح به جبهه رفت و شجاعانه با دشمن بعثي آن گونه جنگيد که بيابان هاي غرب کشور را به گورستاني از تانک ها و نفرات دشمن تبديل کرد. کشوري شجاعانه به استقبال خطر مي رفت، مأموريت هاي سخت و خطرناک را از همه زودتر و از همه بيشتر انجام مي داد، شب ها دير مي خوابيد و صبح ها خيلي زود بيدار مي شد و نيمه شب ها نماز شب مي خواند.

شهيد تيمسار فلاحي: احمد فرشته اي بود در قالب انسان
تيمسار فلاحي نيز در وصف شهيد کشوري گفت: کشوري کار و فعاليت را عبادت مي دانست. تمام فکرش انجام وظيفه بود. کشوري همواره براي وحدت و انسجام دو قشر ارتشي و پاسدار، مي کوشيد، چنان که مسئولان، هماهنگي و حفظ غرب کشور را مرهون تلاش او مي دانستند.

مادر شهيد کشوري خواستار ايجاد شهرستان سيمرغ شد

مادر سرلشگر خلبان احمد کشوري خواستار ارتقاء و تغيير نام بخش کياکلا به شهرستان سيمرغ شد.

فاطمه سيلاخوري گه اين درخواست را 16 بهمن ماه 88 از مسئولان استان خواست و هنوز عملي نشده نيز خواستار اجراي درخواست مسئولان شهرستان شد و اظهار داشت: کياکلا به واسطه قرار داشتن بين چند شهرستان محروم مانده است.

وي ضمن اعلام موافقت با تغيير نام کياکلا و ارتقا به شهرستان گفت: سيمرغ رمز عمليات شهيد احمد کشوري بود و مسئولان منطقه به اين دليل اين نام را انتخاب کردند.
مادر شهيدان کشوري تصريح کرد: در سه سال اخير حمايتهاي خوبي از اين بخش شده اما در مجموع در سالهاي گذشته به بخش کياکلا از سوي مسئولان بي مهري صورت گرفته بنابراين خواستار توجه بيشتر مسئولان استان به اين بخش هستيم.

زندگينامه شهيد کشوري رمان شد

حسن احمدي زندگينامه شهيد احمد کشوري را در قالب رماني براي نوجوانان نوشت.

در اين کتاب داستان شخصي روايت مي‌شود که مدتها پس از اينکه همه گمان مي‌کنند شهيد شده باز مي‌گردد و با خواهرزاده ‌هايش يک بازي را شروع مي کند. وي در اين بازي آنها را به زمان جنگ تحميلي مي‌کشاند.

شهيد احمد کشوري از قهرمانان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در تيرماه 1332 در شهرستان کياکلاي استان مازندران به دنيا آمد. در سال 1351 وارد هوانيروز شد و دوره‌هاي خلباني هلي‌کوپتر را با موفقيت به پايان رساند.

کشوري 18 آذر ماه 1359 در حالي که از مأموريتي بسيار دشوار پيروز باز مي‌گشت، در منطقه ميمک هدف حمله ارتش متجاوز صدام قرار گرفت و به شهادت رسيد.

سي امين سالگرد شهيد هوانيروز ارتش جمهوري اسلامي ايران، عصر پنج شنبه 18 آذرماه در زادگاه شهيد کشوري در کياکلا برگزار مي شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس