کد خبر 18821
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۱۴

بي جهت نيست که شبکه بي بي سي فارسي در حمايت از اين طرح ، با برنامه اي زنده سنگ تمام مي گذارد و با شوقي فراوان به استقبال « استقلال بانک مرکزي » ايران مي رود تا به وجد آورد سرمايه داران جلاي وطن کرده سراسر اروپا و آمريکا را

بهمن عزيزي در يکي از مطالب اخير وبلاگ "حريم" با اشاره به تصميم چندي پيش مجلس درباره بانک مرکزي نوشت: چندي پيش ساکنان خانه ملت ، که در راس امور نشسته اند ، بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران را به استقلال رساندند . مبارک است ، اما اين شاهکار بزرگ ! ملت ايران را به ياد آن دزدي انداخت که در تاريکي شب بر در منزلي اره مي کشيد. مردي که از قضا دير وقت به منزلش بر مي گشت ، او را ديد و پرسيد چه مي کني ؟ گفت : دارم کمانچه مي زنم. گفت : اين چه کمانچه ايست که صدا نداره ؟ گفت : صداي اين کمانچه فردا صبح در مي آيد !
مصوبه مجلس و به تبع آن خلع سلاح مالي رئيس جمهور نيز ، بي شباهت به اين ماجرا نيست ، 106 نماينده ملت ، نه در دل تاريکي شب که در روز روشن ، کليد خزانه ملت را دو دستي تقديم اقتصاددانان ( بخش خصوصي ) نمودند. تا صداي کمانچه شان ليبراليسم هاي سرگردان وطني را به شوق آورد .
بي جهت نيست که شبکه بي بي سي فارسي در حمايت از اين طرح ، با برنامه اي زنده سنگ تمام مي گذارد و با شوقي فراوان به استقبال « استقلال بانک مرکزي » ايران مي رود تا به وجد آورد سرمايه داران جلاي وطن کرده سراسر اروپا و آمريکا را. تا جايي که يکي از کارشناسان غنچه بر لب و خندان بي بي سي مي فرمايد : « خوشحاليم که احکام عزل و نصب را از احمدي نژاد گرفتند. دولت هم و غمش را گذاشته دانشگاه آزاد و با موسسه خصوصي برخورد مي‌کند و طمع کرده آن را بگيرد و سرمايه داري را در ايران بترساند ! »

 من تبريک مي گويم اين شادماني دشمنان انقلاب را به 106 نماينده در راس امور ، من دستان 106 نماينده ، خاصه دستان هنرمند جناب آقاي با هنر را که پرچم دار و ليدر اين مصوبه بودند ، مي بوسم . از قديم گفته اند « دستي را که نتوان بريد ، بايد بوسيد » مگر غير از اين است که ما 31 سال تمام در ميان خون و آتش خفته ايم ، فقط هشت سال تمام ، شب و روز و بي هيچ وقفه اي با بمب هاي آمريکايي و روسي و انگليسي سقف هاي خانه مان بر سرمان آوار شد ، دميديم برلاله هاي وطن ، خون بيش از سيصد هزار نفر شهيد را ، جزاير مجنون را به شهادت مي طلبيم ، آنزمان که آبهاي آبيش را سرخ ساختيم و مجنون وار به عاشورا پيوستيم ، و ... اما چه حاصل که پس از سي و يک سال و اندي نتوانستيم دستان زر و زور و تزوير را قطع کنيم از خانه ملت ، پس بر من خرده مگيريد و ملامتم مکنيد ، اگر بوسه مي زنم بر دستان اين نمايندگان ، نمايندگاني که دانشگاه 123 ميليارد توماني اين ملت را يک شبه ، وقف خاندان هاشمي مي کنند . دانشگاه ها را پولي و خزانه ملت را به عقد دائمي اقتصاددانان عقده اي در مي آورند.
نمايندگان محترم مجلس ! راست مي‌گويند که تاريخ دوبار تکرار مي‌شود، بار اول به شکل تراژدي و بار دوم به صورت کمدي ، لياخوف هاي ايراني مجلس هم بار ديگر مجلس را به توپ بستند ، اين بار نه از برون که از درون ، نه مشروطه طلبان را که طالبان علي را ، احمدي نژاد را ، چون که اسرار هويدا مي کرد . هم او بود که روزگاري گفته بود : « فساد در کشور اژدهاي هفت سر است و بدانيد که اين اژدهاي هفت سر در ميان دانه درشت ها و صاحب نفوذها در حکومت است و اينجاست که مبارزه سخت مي شود. اگر يک لحظه فشار را از روي افراد فاسد برداريم ، همه جا را مي گيرند . » پس « بايد بانک مرکزي را از دست دولت خارج و به شکل هيات امنايي اداره کرد . بودجه‌اي که در دولت طي يک سال مصرف مي‌شود با بودجه‌اي که مجلس و قوه قضاييه دارد قابل مقايسه نيست . کل بودجه مجلس و قوه قضاييه دو درصد هم نمي‌شود و 99 درصد ، بودجه دولت است. آيا انصاف است که بانک مرکزي را از دست دولت بيرون بکشند ؟ حالا چرا اين مساله را مطرح مي‌کنند؛ چون اگر اين کار را نکنند، دست دزدها و آن دو سه هزار نفر خاص رو مي‌شود و پول‌هاي ميلياردي که مي‌خورند مشخص مي‌شود.» ( علي ذبيحي مشاور رئيس جمهور در جمع اعضاي انصار حزب الله سال 87 )
اما اين همه اره کردن هاي امال و آروز هاي يک ملت براي عده اي خاص در مجلس قابل فهم نيست و تا اعتراضي هم مي شود . مي گويند « ما داريم کمانچه مي زنيم . » و راست هم مي گويند . کما اينکه آقاي با هنر براي توجيه افکار ليبرال منشانه خود مي فرمايد : « متاسفانه از زمان دولت آقاي هاشمي باب شد که سياست‌هاي پولي کشور در خدمت سياست‌هاي مالي قرار گيرد . در دولت‌هاي خاتمي و احمدي‌نژاد نيز اين موضوع ادامه يافت در حالي که اين کار به يکي از علل تورم ساختاري کشور مبدل شده است. » اينجاست که آدم حالش به هم مي خورد وقتي مي بيند جناب با هنر با يکي دوجين حرف و شعار و فرمول هاي به عاريت گرفته از مکاتب اقتصادي جهان غرب ، به جنگ قوانين جمهوري اسلامي مي رود بدون آنکه خود بداند و يا به فهمد که دقيقا چه مي گويد و چه مي خواهد .
کيست که نداند ، همه کشورهاي جهان ، از آمريکا گرفته تا افغانستان ، آموزه هاي جان مينارد کينز انگليسي را بکار مي گيرند و در راس آن دولت ها ، هر دولتي هم مي خواهد باشد و با هر ساختاري ، وقتي به پيسي مي افتد و يا با کسادي و بيکاري مواجه مي شود ، بنا به توصيه جان مينارد ، سياست هاي انبساطي را اجرا مي نمايد . يعني آنکه پنجره هاي منابع مالي را ، از صندوق ذخيره ارزي!! گرفته تا اسکناس هاي خفته در بانک مرکزي را بيدار و در اختيار سرمايه گذاران مي گذارد . اسم اين عمل را کينز گذاشته است « سياست هاي پولي انبساطي » البته کينز اعتقاد داشت ، امکان دارد سرمايه گذاران بترسند و در يک بازار کساد راغب به سرمايه گذاري نباشند . اين جاست که کينز دولت را وارد معرکه مي کند و از آنها مي خواهد که « سياست هاي مالي انبساطي » را به مرحله اجرا در آورند . يعني آنکه دانشگاه آزاد بسازند ، سد بسازند ، فرود گاه بسازند ، متروهاي زير زميني و منوريل هاي هوايي راه اندازي نمايند ، مسکن بسازند البته نه از نو مهر آن و همه اين ها ، موجب آن مي شود که لشگر بيکاران براه افتاده و زنجيره نظام سرمايه به چرخش در آيد . حتي ، چنان که خود کينز هم اشاره کرده ، اقدام ابلهانه اي نظير گماردن افرادي به حفر چاله و افراد ديگري براي پر کردن همان چاله ها و پرداخت دستمزد به هر دو گروه ، مي توانست به تخفيف کسادي کمک نمايد .
کينز براي درمان تورم و مهار قيمتها هم سياست هاي انقباضي را پيشنهاد مي کند که دقيقا نقطه مقابل سياست هاي انبساطي است و دولت مي بايست به گونه اي عمل کند که "پول" سواره گردد و سرمايه گذارها پياده ، تا قيمت ها به حالت تعادل در آيند . حال سوال اينجاست که آيا 106 نماينده محترم و نيز جناب آقاي با هنر که با خلع سلاح مالي رئيس جمهور و تصويب مصوبه هاي خنده دار ، اين سياست ها را « لولو » مي خوانند ، تئوري جديدي را اختراع فرموده اند . اگر جواب مثبت است ، بسم الله ، همه دولت هاي جهان مشتاق شنيدن ، ديدن و اجراي آنند !!!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس