به گزارش مشرق به نقل از جهان، معماري بي هويت و غربی كه امروز در تهران باب شده است رفته رفته ظاهر
شهرمان را عوض مي كند و كوچكترين اثري از هويت ديني وملي ما باقي نمي
گذارد.
خيلي جالب است كه در ادوار مختلف تاريخي بين آداب و رسوم، نگرش و فرهنگ مردمان نقاط مختلف جهان و سبك و سياق معماري آن دوران رابطه مستقيم وجود دارد ولي درعصر حاضر اين موضوع كاملا نقض شده است.
در جدال ملي گرايي روشنفكر نماها با هويت اسلامي مردم ايران، نخستين ملزومات شكل دهي تمدن ايراني و اسلامي را قربانی دعواي جريانات سياسي کرده و به دست فراموشي سپرده اند.
امروز بسیاری از كساني كه جز از تمدن شكوهمند ایران نمی گویند، اندكي وفاداري به هويت ايراني خود ندارند و سخن گفتن از ايران چند هزار سال پيش بيشتر نوعي پز سياسي و لفاظي به منظور خودنمايي و جلب نظرهاست و حال و روز مدعيان احياگري تمدن اسلامي نيز تقاوت چنداني ندارد.
خيلي جالب است كه در ادوار مختلف تاريخي بين آداب و رسوم، نگرش و فرهنگ مردمان نقاط مختلف جهان و سبك و سياق معماري آن دوران رابطه مستقيم وجود دارد ولي درعصر حاضر اين موضوع كاملا نقض شده است.
در جدال ملي گرايي روشنفكر نماها با هويت اسلامي مردم ايران، نخستين ملزومات شكل دهي تمدن ايراني و اسلامي را قربانی دعواي جريانات سياسي کرده و به دست فراموشي سپرده اند.
امروز بسیاری از كساني كه جز از تمدن شكوهمند ایران نمی گویند، اندكي وفاداري به هويت ايراني خود ندارند و سخن گفتن از ايران چند هزار سال پيش بيشتر نوعي پز سياسي و لفاظي به منظور خودنمايي و جلب نظرهاست و حال و روز مدعيان احياگري تمدن اسلامي نيز تقاوت چنداني ندارد.
تصاويري كه مشاهده مي كنيد ساختمان هایی در شهر لندن يا پاريس نيست، بلکه سردر آپارتمان هایی مسكوني در شمال تهران است!


كمتر كسي كه نقش بنا را در شناخت هويت مردمان يك عصر ناديده بگيرد. حجم زيادي از قضاوت باستان شناسان براي درك نگرش مردمان قرون گذشته از طريق معماري ايشان صورت مي گيرد.
خودتان را جاي شخصي قرار دهيد كه براي اولين بار به ايران آمده و مي خواهد يك رابطه منطقي بين گذشته و تمدن زرين ايراني و اسلامي مردمان اين سرزمين و سبك و سياق زندگي امروز ايشان برقرار كند. چه قصاوتي مي كنيد؟
دو محور اساسي انقلاب كه نظام جمهوري اسلامي را تقريبا از تمام حكومت هاي هم عصر خود متمايز مي كند يكي شعار جدا نبودن دين از سياست و ديگري نبود تقابل بين هويت ملي و ديني است. گسترش از اين دست نگرش ها تنها با سخنراني محقق نمي شود و ملت هايي كه قرار است سي سال تجربه موفق انقلاب را باور كنند نيازمند يك كارنامه مستدل براي درك سازش پذيري شئوني هستند كه قرن هاست ساز جدايي آنها از يكديگر را در گوش ايشان زمزمه كرده اند.
آيا به كار گيري معماري اسلامي تنها براي مساجد و قبور شخصيت هاي ديني و معماري مدرن براي وزارتخانه ها و نهادهاي حكومتي و آپارتمان ها و برج هاي مسكوني شعار جدايي دين از سياست را فرياد نمي زند؟

چرا نهادهاي مسئول در امر ساخت و ساز هيچ نظارتي را بر نوع معماري ساختمان هاي در دست احداث اعمال نمي كنند؟ اگر قرار باشد هزاران استاد و دانشجوي معماري حافظ فرهنگ ملي ما در اين بخش نباشند، صرف بودجه هاي كلان براي آموزش معماران آينده چه توجيهي دارد؟ بين معماري يوناني كه به سرعت در تهران روبه گسترش است و گذشته فرهنگي ايران اسلامي چه رابطه اي وجود دارد؟
مهمترين علت گسترش معماري بي هويت و غربی، معرفي آن با برخي ساختمان هاي شمال تهران و نبود الگوهاي داخلي قابل رقابت با طرح هاي وارداتي است. به عينه مشخص است كه اگر الگوي مناسبي به وسيله مسئولين امر ارائه ميشد قطعا از جانب مردم مورد استقبال قرار مي گرفت. يك نمونه بارز طرح هاي سفره خانه اي است كه چند سال در تهران رواج يافته و با استقبال خوبي از جانب رستوران داران و مشتريان قرار گرفته است.
حفظ چهره ايراني و اسلامي شهر تهران به عنوان پايتخت جمهوري اسلامي و مركز كشوري كه تلايه دار مبارزه با تمدن هاي دين ستيز و استعمارگر است از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده و توجه هر چه بيشتر مسئولين را طلب مي كند.