جدال موافقان و مخالفان فلسفه در تاریخ حوزه علمیه سر دراز دارد، روزی مخالفان فلسفه، میگویند کوزه ای که مصطفی فرزند امام خمینی ره از آن آب خورده است را باید آب کشید و روز دیگر علامه طباطبایی را مجبور میکنند تدریس فلسفه را تعطیل کند براستی وضعیت فلسفه در حوزه علمیه امروز چگونه است؟

در درسهای رسمی حوزه علمیه قم پنجاه وهفت کلاس تحت عنوان فلسفه تشکیل میشود از این تعدا نه استاد بدایه تدریس میکنند بیست و دو استاد نهایه تدریس میکنند و بیست و هفت استاد نیز درسهای چون اسفار، شفا، منظومه و... را ارائه میکنند، اگر قرار باشد بر اساس آمار و ارقام قضاوتی صورت گیرد میتوان گفت در طول تاریخ صد ساله معاصر حوزه، بعید است در یک زمان این مقدار کلاس فلسفه بصورت همزمان برپا بوده باشد. اما با این اوصاف فلسفه در حوزه حس و حال مناسبی ندارد.
1-اقبال طلبه های جوان: طلبه های جوان اقبال کمتری برای خواندن درسهای فلسفه دارند این را میتوان با حضور در کلاسهای فلسفه براحتی مشاهده کرد، در صورتی که اشتیاق برای خواندن فلسفه غرب در بین طلاب روز بروز در حال افزایش است.برخی از اساتید فلسفه در دوره سطح که بدایه و یا نهایه را تدریس میکنند از کسانی هستند که سالهای اول تدریسشان است و بعضا توان انتقال مطلوب مباحث پیچیده فلسفی را ندارند از این رو طلبه حس میکند چیزی از کلاس دستگیرش نمیشود، اساتید قوی تر در سطوح بالاتر تدریس میکنند، مسئله دیگر اینکه خواندن فلسفه اسلامی و توان استفاده از آن چیزی نیست که با خواندن یکی دو کتاب حاصل شود از این رو زمان طولانی و حوصله کافی نیاز دارد که همه طلبه ها آنرا ندارند از سوی دیگر امروز مباحثی در محافل علمی و جامعه مطرح است که طلبه های جوان- درست یا غلط- احساس میکنند فلسفه اسلامی پاسخگوی ان نیست و رغبتی برای تحصیل آن ندارند.
2- کیفیت کلاسها: باید تاکید کرد که کیفیت و تولید فکر و اندیشه در محافل فلسفی مهمترین مساله این جلسات است حلقه فکری علامه طباطبایی مهمترین تحولات فکری را در دهه چهل و پنجاه بجای گذاشت و متفکرین بسیاری بزرگی را تربیت کرد، همین زنده بودن این محافل بود که بنیه های فکری علمای انقلابی را تقویت کند، بنظر کلاسهای فلسفه موجود کمتر قدرت گفتمان سازی را دارند از این رو اقبال کمتری برای حضور در این کلاسها حس میشود. طلبه ها تصور میکنند این محافل توان کمتری برای مواجهه با جریانهای فکری روز دارند، برخی از این کلاسها نیز که در سطوح عالی تشکیل میشود فلسفه با گرایشهای عرفانی و اخلاقی است از این رو کمتر ذیل اجتماعی دارد از این رو توان اجتماعی کمتری دارد.

3- مخالفین فلسفه: ترویج اندیشه های ضد فلسفی را نیز نمیتوان در بی رونقی فلسفه در حوزه بی تاثیر دانست، در کنار مخالفین سنتی فلسفه در حوزه علمیه، رگه هایی از اندیشه مکتب تفکیک در حوزه علمیه در حال بازسازی است فرهنگستان علوم اسلامی در سالهای اخیر توانسته است جایگاه بهتری در میان طلبه های جوان کسب کند، این مرکز با شدت هر چه تمام ضدیت با فلسفه را ترویج میکنند. آنها با بازخوانی و بروز رسانی ایرادات بر فلسفه اسلامی توانسته دیدگاههای خود را بیشتر ترویج کنند. البته برخی نیز مخالفت مبنایی با فلسفه ندارند و میگویند خواندن فلسفه فایده ای ندارد و بهتر است به خواندن قرآن و احادیث پرداخته شود.
4-تامل: در تولید و بازخوانی اندیشه های اسلامی نقش فلسفه اساسی است چرا که عنصر عقلانیت را شکوفا میکند و اندیشه های جدید را میتواند بارور کند، هر مقدار فلسفه در حوزه مهجور شود باید انتظار داشت که اسلام در گفتگوهای برون دینی دچار مخاطره شود، از منظر درونی نیز رابطه مستقیم بین کم رنگ شدن فلسفه و رشد خرافات وجود دارد. نگاه همراه با عقلانیت به آموزه های دینی میتواند قرائتی از دین را ارائه کند که هم پاسخگوی مسائل جدید باشد و هم بتواند ذهنهای جوال و خلاق را ارضا کند، بنظر میرسد کسانی که فلسفه تدریس میکنند باید تاملی دوباره داشته باشند و فلسفه اسلامی را بار دیگر احیا کنند.