آياتي از قرآن به وجود جاهليّت اشاره دارد و از آنجا که قرآن براي همة زمان‌ها نازل گرديده است، اثبات مي‌شود که جاهليّت دومي، قبل از قيام حضرت مهدي(ع) نيز وجود خواهد داشت.

مشرق - «قرآن کريم» به وجود جاهليّتي موسوم به جاهليّت دوم، پس از جاهليّت اوّل در بين عامّة مسلمانان اشاره مي‌نمايد، که از علايم ظهور حضرت مهدي(ع) است. شواهد قرآني بسياري بر اين موضوع تأکيد دارند، که از آن جمله مي‌توان به آيات زير اشاره نمود:

مبحث اوّل: دلايل وجود جاهليّت دوم

«قرآن کريم» به وجود جاهليّتي موسوم به جاهليّت دوم، پس از جاهليّت اوّل در بين عامّة مسلمانان اشاره مي‌نمايد، که از علايم ظهور حضرت مهدي(ع) است. شواهد قرآني بسياري بر اين موضوع تأکيد دارند، که از آن جمله مي‌توان به آيات زير اشاره نمود:

«سپس بعد از آن اندوه و غم، خواب آرامش‌بخشي بر شما فرود آمد که گروهي از شما را که بر اثر پشيماني، دست از فرار برداشته، به سوي پيامبر آمديد، فرو گرفت و گروهي ديگر که حفظ جان‌هايشان، آنان را پريشان‌خاطر و غمگين کرده بود، دربارة خدا گمان ناحق و ناروا همچون گمان‌‌هاي جاهليّت مي‌بردند.»1

«در خانه‌هايتان قرار و آرام گيريد و مانند زنان دوران جاهليّت پيشين خود را براي نامحرمان نياراييد و نماز به پا داريد و زکات بدهيد و خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد.»2

«ياد کن هنگامي را که کافران دل‌هايشان را از تعصّب و خشم شديد جاهلي آکنده کردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پيامبرش و مؤمنان فرو فرستاد.»3
آيات بالا به وجود جاهليّت اشاره دارد و از آنجا که قرآن براي همة زمان‌ها نازل گرديده است، اثبات مي‌شود که جاهليّت دومي، قبل از قيام حضرت مهدي(ع) نيز وجود خواهد داشت.

هنگامي که به احاديث روايت شده از حضرت محمّد(ص) و اهل بيتش(ع) نيز مراجعه کنيم، تأکيد بر وجود اين جاهليّت را درمي‌يابيم.
از پيامبر اکرم(ص) روايت شده که فرمودند: «من بين دو جاهليّت که دومين آن سخت‌تر از اوّلي است، برانگيخته شده‌ام.»4

در حديث بالا، اشارة آشکاري به وجود جاهليّت دوم، پس از بعثت حضرت ختمي مرتبت(ص) وجود دارد که سخت‌تر و بدتر از جاهليّت اوّل است و اين موضوع از سياق اين روايت به خوبي آشکار است و نيز از ايشان روايت شده است که فرمودند: «منفورترين مردم نزد خداوند سه تن هستند: زنديق در حرم، دنبال کنندة سنّت جاهلي در اسلام و خواهان خون‌ريزي انسان بيگناه.»5

از عبدالله بن زراره از محمّد بن مروان از فضيل روايت شده که گفت از امام صادق(ع) شنيدم که مي‌فرمودند: «همانا قائم ما با جاهلان بسيار سرسخت‌تري نسبت به جاهلاني که رسول خدا(ص) در دوران جاهليّت با آنها برخورد داشت، رو به رو مي‌شود و متحمّل رنج و سختي بيشتري خواهد شد.»

گفتم: چگونه چنين چيزي ممکن است؟
فرمودند: «رسول خدا(ص) در حالي به پيامبري برانگيخته شد که مردم سنگ، صخره و مجسّمه‌هاي چوبي را مي‌پرستيدند، امّا قائم ما هنگامي قيام مي‌کند که همة مردم براي مقابله با او به تأويل کتاب خدا و احتجاج به آن متوسّل مي‌شوند.»

به بيان ديگر، جاهليّت دوم که امام(ع) با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد، جاهليّت مرکّب است؛ زيرا اين جاهليّت، ظاهري اسلامي دارد و معنا و مفهوم خود را از دست داده و جز نام پيوستگي ظاهري چيز ديگري از آن باقي نمانده است.6

رسول اکرم(ص) چه زيبا و دقيق در وصف اهل آخرالزّمان و مسلمانان فرموده است، آنگاه که فرمود: «به زودي روزگاري بر مردم فرا مي‌رسد که از قرآن جز خط و از اسلام جز نام آن باقي نخواهد ماند.»7

 

مبحث دوم: مصاديق وجود جاهليّت دوم در آخرالزّمان

پس از اثبات وجود جاهليّت در آخرالزّمان با استناد به قرآن و روايات شريف اهل بيت(ع) اکنون به بيان مصاديق آن در عرصة واقعيّت و چهره‌هاي گوناگون آن مي‌پردازيم.

 

منظر اوّل

جاهليّت در لغت از فعل جَهِلَ، جَهلاً و جهالةً، ضدّ عَلِمَ گرفته شده است و جَهِلَ الحِق؛ يعني حق را ضايع کرد. مجاهل جمع مَجْهَل بوده و عبارت است از مکان‌هايي که هنوز ناشناخته است که نه نشانه‌اي در آن وجود دارد و نه هدايتي در آن صورت مي‌پذيرد.11

بديهي است که دين اسلام، دين حق و دين توحيد خالص براي خداوند است و مردم را به راه خير و صلاح راهنمايي مي‌کند و از اين رو، خداوند آن را در اين آيه، دين همة انسان‌ها قرار داد: «همانا دين در نزد خدا، فقط اسلام است.»12

از آنجا که دين خالص خداوند تنها در نزد اهل بيت(ع)، تجسّم عيني يافته و آنان مصداق‌هاي عملي براي اين دين هستند، از اين رو، تنها اهل بيت(ع)، هدايتگر مردم و خارج کنندة آنان از تاريکي جاهليّت به سوي نور اسلام بر اساس قول خداوند تعالي در قرآن کريم مي‌باشند «و ما آنان را اماماني قرار داديم که به فرمان ما هدايت مي‌کنند.»13

و نيز «هنگامي که صبرپيشه کردند از ميان آنان اماماني را قرار داديم که به فرمان ما هدايت مي‌کردند و به آيات ما يقين داشتند.»14
آنان هستند که مردم را به راه حق، که همان راه خداي سبحان است، هدايت مي‌نمايند تا مصداق اين قول خداي متعال باشند: «وسيله‌اي براي حرکت به سوي خدا بجوييد و در راه او بکوشيد، شايد رستگار شويد.»15

در همين باره در حديث شريفي از پيامبر(ص) آمده است که: «علي با حق و حق با علي است، حق در جايي است که علي در آنجا است.»16

به دليل اينکه هر کس به حق جاهل باشد، آن را ضايع نموده است، پس هر مسلماني که مخالف اهل بيت(ع) باشد و حقّ آنها را تباه نمايد و از فرامين آنان سرپيچي کند، از اهل جهل و جاهليّت است و فرقي نمي‌کند که در عهد رسول خدا(ص) باشد يا در زمان ائمة اطهار(ع) يا پس از ايشان تا زمان حضرت مهدي(ع) و اين بدان معناست که جاهليّت دوم در دوران رسول خدا(ص) با مخالفت با فرامين او و دشمني ورزيدن نسبت به اهل بيت(ع) آغاز شد و دليل اين ادّعا، سخن خداوند متعال در قرآن کريم است که مي‌فرمايد: «ياد کن هنگامي را که کافران، دل‌هايشان را از تعصّب و خشم شديد جاهلي آکنده کردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پيامبرش و مؤمنان نازل کرد.»17

 

منظر دوم

از اميرمؤمنان(ع) روايت شده که فرمودند: «رسول خدا(ص) فرمودند: «هر کس بميرد در حالي که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليّت از دنيا رفته و به خاطر اعمالي که در جاهليّت و اسلام انجام داده، مورد مؤاخذه قرار مي‌گيرد».»21

از اين حديث، اثبات مي‌گردد که امامت اهل بيت(ع) ميزان و جدا کنندة جاهليّت از اسلام است. بنابراين هر کس به امامت حقّة آنان در قالب امامت دوازده امام پس از رسول خدا(ص) معترف نباشد، از اهل جاهليّت است. اين موضوع حتّي در مورد کسي که به امامت همة آنها اقرار، امّا فقط يکي از آنان را آن گونه که موافق ترتيب الهي تصريح شده براي پيامبر بشير و نذير، محمّد بن عبدالله(ص)، منکر شود، نيز صادق است.

هر کس که امام اين زمان را که همان مهدي منتظر(عج) است، نشناخته باشد، از اهل جاهليّت بوده و در نتيجه منکر دعوت او و از اهل آتش است.

 

منظر سوم

روايات رسيده از اهل بيت(ع) به اين موضوع اشاره دارد که هر کس حضرت قائم(عج) را تکذيب نمايد، از اهل جاهليّت است. از غياث بن ابراهيم، از امام صادق(ع) و از پدرانش نقل شده که فرمودند: رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس قائم از فرزندان مرا انکار نمايد، به مرگ جاهليّت مرده است.»22

چه بسيار کساني که در اين روزها منکر حضرت مهدي(عج) هستند، گاهي امامت و شايستگي او را براي اين منصب و گاهي وجود و تولّد ايشان را و برخي دعوت او يا نزديکي قيام و ظهور شريف ايشان را انکار مي‌کنند و همة اين افراد و گروه‌ها، اهل جاهليّت و از مصاديق آن هستند.

 

منظر چهارم

اهل بيت(ع) هرگز به ناپاکي‌هاي جاهليّت آلوده نشده‌اند؛ بلکه از هر ناپاکي و پليدي به دور و در زير چتر اسلام متولّد شده‌اند و اين موضوع نيز به خودي خود بيانگر وجود جاهليّت دوم است. جاهليّتي که ائمة اطهار(ع)
از پليدي‌هاي آن پيراسته هستند، همان گونه که حال رسول خدا(ص) و امام علي(ع) و حضرت زهرا(س) اين گونه بود. در زيارت جامعة بقيع آمده است که: «شما همواره تحت مراقبت خداوند بوده‌ايد و او شما را در پشت‌هاي پاکيزه قرار داد و به رحم‌هاي پاکيزه منتقل نمود و جاهليّت، شما را نيالوده است...»23

 

منظر پنجم

وجود تفرقه، اختلاف، درگيري و منازعه، وجه بارز عصر جاهليّت اوّل بود، امّا خداوند سبحان به وسيلة اهل بيت(ع) بر آنان منّت گذارد و پراکندگي امور آنان را جمع، گسيختگي‌هاي آنان را ترميم و آشفتگي‌هاي آنان را نظم بخشيد و دليل اين ادّعا سخن فاطمه زهرا(س) است که فرمودند: «فرمانبرداري از ما سبب نظام امّت و امامت ما خاندان، امان ‌بخش از تفرقه است...»24

ما مي‌دانيم که امامت، يک کلّ به هم پيوسته است و از اميرمؤمنان(ع) آغاز و به امام مهدي(ع) ختم مي‌گردد و اين بدان معناست که اين ذوات مقدّسه ـ که درود خداوند بر آنان باد ـ از تفرقه‌اي که يکي از وجوه بارز عصر جاهليّت است، در هر زمان و مکان، اهل بيت(ع) وسيله‌اي براي در امان بودن از آن است، امّا مردم با ترک اميرمؤمنان(ع) به جاهليّت بازگشتند.

 

منظر ششم

احاديث و روايات نقل شده از پيامبر(ص) و ائمة معصومان(ع) به وجود جاهليّت دوم و نيز مصاديق آن که ما در عصر حاضر در جوامع اسلامي خود مشاهده مي‌نماييم، اشاره دارد.

از جملة اين روايات، حديثي است که ابان بن تغلب از ابي عبدالله، امام صادق(ع) و ايشان از رسول خدا(ص) نقل مي‌کند که فرمودند: «حال شما چگونه خواهد بود، اي جماعت قريش، آنگاه که بعد از من کافر شويد و ببينيد که من در ميان گروهي از لشکريان خودم با شمشير بر چهره‌ها و گردن‌هاي شما مي‌زنم... پس جبرئيل(ع) گفت: يکي براي تو و دومي براي عليّ بن ابي طالب(ع) و وعده‌گاه شما سلام است.»

ابان گفت: فدايت شوم، سلام کجاست؟
ايشان فرمودند: «در شهر کوفه».25

همان طور که مي‌دانيد کفر، يکي از مشخّصه‌هاي جاهليّت است و اين گروه از قريش با اينکه ظاهراً مسلمان هستند از سوي رسول خدا(ص) به کفر توصيف مي‌شوند.

و اين معني استراد نمي‌گردد، مگر به آنچه در مورد امامت امام مهدي(ع) ذکر کرديم، بازگرديم و آن اين بود که هر کس امامت وي را منکر شود، کافر و از اهل جاهليّت است، اين از يک سو.

و امّا از سوي ديگر چنين جاهليّتي، به طوري که بعد متذکّر آن خواهم شد، در مکّة امام مهدي(ع) رخ خواهد داد و اين وعده‌اي است که رسول خدا(ص) به مشرکان قريش در آخرالزّمان داد و آن وعده اين بود که حضرت خود و همراه با عليّ بن ابي طالب(ع) در «کوفه»، با آنان پيکار خواهد نمود.

اين رويداد به دست وزير امام مهدي(ع)؛ يعني سيّد يماني و مؤمنان همراه وي با استعانت از روح جدّش امام عليّ بن ابي طالب(ع) متحقّق خواهد شد و ايشان کوفه را با هدف مخالفت با جاهليّت ثاني در مکّة امام مهدي(ع) فتح مي‌نمايد، همان طور که رسول خدا(ص) جاهليّت اوّل را در مکّة آن زمان، مورد انکار و نهي قرار داد.

اگر دعوت امام مهدي(ع) را مورد بررسي قرار دهيم، در اين دعوت و روايات مربوط به آن، مصاديق متعدّدي دال بر وجود جاهليّت دوم در زمان ظهور امام مهدي(ع) و قيام مبارک ايشان به دست خواهيم آورد.

 

مصداق اوّل

امام مهدي(ع) با امر جديد و کتاب جديد قيام خواهد نمود، همان گونه که صاحب دعوت او (يعني پيامبر اکرم(ص)) مردم را به امر جديد فرا مي‌خواند و اين موضوعي است که تعداد قابل توجّهي از روايات رسيده از سوي اهل بيت(ع) بر آن تصريح مي‌نمايد.

از ابي بصير نقل شده که از اباعبدالله، امام صادق(ع) در مورد سخن اميرمؤمنان(ع) که فرموده بودند: «اسلام غريبانه آغاز شد و به زودي به غربت باز خواهد گشت، پس خوش به حال غريبان»، سؤال کردم، فرمودند: «اي ابا محمّد، داعي از ما اهل بيت دعوت جديدي را اعلام خواهد کرد، همان طور که پيامبر(ص) به اجابت آن دعوت فرا خواند.»26

معني اين سخن آن است که قبل از ظهور امام مهدي(ع) جاهليّت دومي پا به عرصة وجود خواهد گذاشت و اگر اسلام حقيقي وجود داشت، نيازي به دعوت به اسلام جديد يا کتاب جديد پيدا نمي‌شد.

 

مصداق دوم

هنگامي که امام مهدي(ع) قيام مي‌نمايند، آنچه را که از جاهليّت دوم در برابر ايشان قد علم مي‌نمايد، نابود مي‌کند، درست همان گونه که رسول خدا(ص) نسبت به جاهليّت اوّل همين گونه عمل کردند.

 

مصداق سوم

روايات شريف رسيده از ناحية اهل بيت(ع) به اين موضوع اشاره دارد که امام مهدي(ع) در زماني قيام مي‌نمايند که زمين از ظلم و ستم آکنده گرديده و هيچ امام بر حقّي نيز بر روي زمين وجود ندارد. از حارث بن زياد، از شعيب بن ابي‌حمزه روايت شده که گفت: من به نزد ابي محمّد، امام صادق(ع) رفته و به ايشان عرض کردم: آيا شما صاحب اين امر هستيد؟ ايشان فرمود: «خير» گفتم: آيا فرزند شما صاحب اين امر است؟» فرمودند: «نه»، گفتم: آيا فرزند فرزند شماست؟ باز فرمودند: «نه»، گفتم فرزند فرزند فرزند شماست؟ گفتند: «نه.»

گفتم: پس چه کسي صاحب اين امر است؟
فرمودند: «آن کسي است که زمين را همان طور که آکنده از ظلم و ستم گرديده، پر از عدل و داد مي‌نمايد و اين در هنگامي است که هيچ امام (بر حقّي) بر روي زمين وجود ندارد، همان گونه که رسول خدا(ص) زماني برانگيخته شدند که هيچ پيامبر و رسولي بر روي زمين وجود نداشت.»27

معروف است که حضرت رسول اکرم(ص) در زمان فقدان رسولان يا بعد از گذشتن زماني که در آن مدّت خداوند هيچ نبي يا رسولي را براي بشريّت برنيانگيخته بود، به رسالت مبعوث شدند و در خلال اين مدّت، اکثر مردم به جاهليّت و پرستش بت‌ها روي آورده بودند و رسول خدا(ص) آمدند تا آنان را از اين جاهليّت نجات بخشند و وارد نور اسلام و ايمان نمايند.

چنين چيزي به طور نسبي نيز براي امام مهدي(ع) رخ خواهد داد؛ زيرا ايشان نيز در هنگام فقدان امام، خروج مي‌نمايند.

مقصود اين است که مردم پس از غيبت امام مهدي(ع) از نعمت وجود امامي آشکار که او را مشاهده نمايند و کلامش را بشنوند، محروم گرديدند. قول خداوند متعال در قرآن کريم مصداق همين واقعيّت است: «بگو اگر آب شما به زمين فرود رود، پس از آن چه کسي به شما آب گوارا خواهد داد.»28
امام باقر(ع) در تفسير آية بالا مي‌فرمايند: «اين آيه در مورد حضرت قائم است؛ يعني اگر امام شما غايب شود، به گونه‌اي که از مکان او اطّلاع نداشته باشيد، چه کسي امام ظاهر و آشکار، که شما را از اخبار آسمان و زمين و حلال و حرام خدا آگاه نمايد، خواهد آورد؟».29

 

مصداق چهارم

روايات شريف اشاره بر اين موضوع دارند که امام مهدي(ع) اسلام را به ظهور خواهد رساند و آنچه را از رکود و سستي وجود دارد، از بين خواهد برد، درست به همان گونه که رسول اکرم(ص) نيز اسلام را آشکار و آنچه از جاهليّت در آن جامعه وجود داشت، از بين برد.

از محمّد بن عبدالله بن هلال، از علاء بن محمّد نقل شد که: از اباجعفر، امام محمّد باقر(ع) پرسيدم: هنگامي که قائم(ع) قيام نمايد، با چه روش و سيره‌‌اي با مردم رفتار خواهد نمود؟ فرمودند: «به سيره و روش رسول الله(ص) رفتار مي‌کند تا اسلام را ظاهر و آشکار نمايد.»

پرسيدم: سيرة رسول خدا(ص) چه بود؟
فرمودند: «آنچه از جاهليّت وجود داشت، بي‌اعتبار و با مردم به عدالت رفتار نمود، به همين گونه هنگامي که قائم قيام نمايد، آنچه را از سکون و سستي و کژي در ميان مردم است، نسخ و با آنها به عدالت رفتار خواهد کرد.»30

رکود و سستي اشاره شده، همان فترت است که مردم در آن، به جاهليّت باز مي‌گردند و امام(ع) براي برچيدن آن اقدام خواهد نمود. حقيقت اين است که در روايات ذکر شده، چيز غريبي وجود دارد. اگر سخن امام باقر(ع) در روايت اخير را مورد ملاحظه قرار دهيم به عبارت «حتّي يظهر الاسلام» برمي‌خوريم. معناي اين عبارت اين است که قبل از ظهور حضرت مهدي(ع) اسلام رو به محو شدن و مندرس گشتن خواهد رفت و فضل خداوند به وسيلة خروج حضرت مهدي(ع) شامل حال مردم و جامعه خواهد گرديد و از آن جلوگيري خواهد نمود.
همچنين از روايت ياد شده آشکار مي‌گردد که در دورة غيبت امام مهدي(ع) که از آن به الهدنـة تعبير مي‌گردد، اساس زندگي مردم همان جاهليّت دوم است، که امام مهدي(ع) پس از ظهور، امور تحريف شده و قوانين وضع شده‌اي را که خداوند هيچ سلطاني براي آن قرار نداده است، باطل نموده و دين حقيقي اصيل و فرامين اصلي قيّم را براي اتمام نور الهي، با وجود کراهت مشرکان، به منصة ظهور خواهد رساند.

بحث خود را با روايتي از اميرمؤمنان(ع) به پايان مي‌بريم. ايشان فرمودند: «اي مردم به علم يقين بدانيد آن کس که با جاهليّت مرسوم در ميان شما به استقبال قائم ما برود، با آن کس که با جاهليّت اوّل، به استقبال رسول خدا(ص) رفت، تفاوتي ندارد و دليل آن اين است که در آن روز همه بر رسم و روش جاهليّت زندگي خواهند کرد، مگر آن کس که مورد رحمت خداوند قرار گيرد.»31

-----------------
* صلاح الکاظمي؛ مترجم: عبّاس کسکني 

منبع: کتاب عصر الجاهليّـة في آخرالزّمان.

----------------

پي‌نوشت‌ها:
1. سورة آل عمران (3)، آية 154.
2. سورة احزاب (33)، آية 33.
3. سورة فتح (48)، آية 26.
4. العقل و الجهل في الکتاب و السنّـة، محمّد رشيد، ص 273.
5. مستدرک الوسائل، ج 18، ص 209؛ عوالي اللالي، ج 1، ص 176.
6. بحارالأنوار، ج 52، ص 362؛ غيبـ[ نعماني، ص 269.
7. الکافي، ج 8، ص 307؛ العدد القويّه، ص 81.
8. بحارالأنوار، ج 22، ص 189؛ تفسير قمي، ج 2، ص 193.
9. بحارالأنوار، ج 53، ص 175؛ احتجاج، ج 2، ص 495.
10. کتاب سليم، ص 715.
11. المنجد، ج 1، ص 108.
12. سورة آل عمران (3)، آية 19.
13. سورة انبياء (21)، آية 73.
14. سورة سجده (32)، آية 24.
15. سورة مائده (5)، آية 35.
16. بحارالأنوار، ج 29؛ اعلام الوري، ص 159.
17. سورة فتح (48)، آية 26.
18. بحارالأنوار، ج 29، ص 197.
19. مستدرک الوسائل، ج 18، ص 184.
20. بحارالأنوار، ج 35، ص 49.
21. همان، ج 18، ص 176.
22. همان، ج 51، ص 73.
23. الکافي، ج 4، ص 559.
24. تهذيب الاحکام، ج 6، ص 113؛ مفاتيح الجنان، ص 532.
25. بحارالأنوار، ج 29، ص 223.
26. همان، ج 53، ص 66.
27. همان، ج 8، ص 12؛ تفسير قمي، ج 2، ص 303.
28. کافي، ج 1، ص 341.
29. سورة ملک (67)، آية 30.
30. کمال الدّين و تمام النّعمه، ص 320.
31. بحارالأنوار، ج 52، ص 381؛ وسائل الشّيعه، ج 15، ص 77.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس