به گزارش مشرق به نقل از تبیان، آیه 59 سوره نساء ما را به اطاعت از اولی الامر دستور داده است؛ در این نوشته میخواهیم قدری دقیقتر شویم و بیندیشیم که منظور از اولی الامر چه کسانی هستند.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُۆْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً
اى اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان اطاعت کنید و اگر درباره چیزى نزاع داشتید، آن را [براى فیصله یافتنش] اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، به خدا و پیامبر ارجاع دهید این [ارجاع دادن] براى شما بهتر و خوش عاقبت تر است.
با کمی دقت این نکتهها دست مییابیم:
نکته اول، به جز این آیه، در 10 آیه دیگر هم اطاعت از الله و رسول در کنار هم آمده است؛ جالب آن است که در هیچ جا در قرآن نداریم که دستور به اطاعت الله آمده باشد اما دستور به اطاعت از رسول الله (ص) در کنارش نیامده باشد.
از اینجا میفهمیم که اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست و نمیتوانیم کسی را که از رسول اطاعت نمیکند، مطیع خدا حساب کنیم؛ این مطلب به زیبایی از آیه 80 نساء فهمیده میشود: مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظا – هر کسی از رسول اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است.
نکته دوم، اولی الامر کسانی به جز پیامبر هستند اما دارای جایگاه چنان ویژهای هستند که در خود زمان پیامبر (ص) و بعد از آن، مومنان باید از آنان اطاعت کنند؛ اطاعت آنها در کنار اطاعت از پیامبر (ص) و بعد از اطاعت خدا آورده شده است.
به عبارت دیگر آنان از نظر اطاعت هم رده و هم سنخ با پیامبر هستند و اطاعتشان مانند اطاعت از خدا واجب است زیرا همانطور که درباره الله، فعل اطیعوا آمده است درباره رسول و اولی الامر هم در همان آیه فعل اطیعوا آمده است.
نکته سوم، این آیه قرآن، هرگز نسخ نشده است یعنی بعد از نازل شدن این آیه، آیه دیگری نیامده است که بگوید مدت عمل به آیه قبلی منقضی شده است به عبارت دیگر عمل به این آیه، توسط آیه دیگری ممنوع نشده است؛ ضمناً هیچ گونه قید و شرط هم برای این اطاعت ذکر نشده است.
نکته چهارم، این آیه دستور مطلق و بیشرط برای اطاعت از الله و رسول و اولی الامر میدهد؛ جالب است بدانیم که این نوع دستور بیقید و شرط به اطاعت در قرآن و نیز در گفتار و رفتار پیامبر (ص)، منحصر به فرد است؛ به عبارت دیگر قرآن و پیامبر این قدر محکم و بیقید و شرط به عملکرد هیچ کس صحه نمیگذارند که به همه مومنان دستور اطاعتشان را صادر کنند.
مثلاً در قرآن محدودیتهایی برای اطاعت ذکر شده است: وَ لا تُطیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفینَ(شعراء، 151) وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما (عنکبوت، 8)، در روایات مختلفی هم از پیامبر، ما از اطاعتهای بیقید و شرط باز داشته است؛ در اینجا 2 روایت از قول پیامبر نقل میکنیم که در آن اطاعت از معصیت کاران منع شده است: لا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ (منلایحضرهالفقیه، ج 4، ص 381)
از رسول خدا پرسیدند اگر فرماندهانی بر ما بودند که به سنت تو عمل نمیکردند و دستور تو را اجرا نمیکردند در برابر دستوراتشان چه کنیم؟ پیامبر (ص) فرمود: نباید اطاعت کرد از کسی که از خدا اطاعت نمیکند. (مسند احمد حنبل، ج3، ص213)
نکته پنجم، با توجه به اینکه اطاعت هیچ کس بجز رسول و اولی الامر در قرآن و سنت پیامبر (ص) مطلق نیست، اولی الامر باید معصوم باشند زیرا محال است که خدا ما را همانطوری که به اطاعت پیامبر (ص) دستور میدهد، به اطاعت کس دیگری دستور داده باشد که با خطاهای عمدی و سهوی خود ما را دچار مهلکههای دنیا و آخرت کند.
اگر خدا ما را به اطاعت مطلق از هر که حاکم زمانه است دستور داده بود، اینگونه میشد که خدا ما را به قبیح امر کرده باشد چون از غیر معصوم، کارهای قبیح هم عمداً یا سهواً صادر میشود.
نکته ششم، در هر زمان، یک نفر وجود دارد که دارای «امر» است، بنابراین از جمع بودن معنای اولی الامر و امر دائمی قرآن به اطاعت از اولی الامر میتوانیم دریافت کنیم که آنان افرادی هستند در همه دورانهای بشر حاضر هستند و هیچ زمانی جهان از حضور آنها خالی نمیشود.
نکته هفتم، در زیارت جامعه کبیره که از زیارتهای معتبر است؛ یکی از صفاتی که در خطاب به ائمه به زبان میآوریم عبارتست از اولی الامر، در سخنان خود اهل بیت هم آمده است که منظور از اولی الامر در این آیه خود ایشان هستند. (کافی، ج1 صص 205)
اینگونه تفسیر کردن آیه، با روایت ثقلین و آیه ولایت هم سازگار است زیرا مطابق حدیث ثقلین، تمسک به قرآن و نیز اهل بیت، راه نجات از گمراهی است و مطابق آیه ولایت – که شیعه و سنی آن را در شأن امیرالمومنین علی (ع) میدانند – ولایت بجز الله و رسول (ص)، برای علی (ع) – و سایر جانشینان پیامبر که مانند علی (ع)هستند- منحصر شده است؛ بنابراین اطاعت محض هم منحصر در خدا و رسول او و جانشینان او در مقام ولایت است.
نکته هشتم و آخر، با نگاهی که به تفاسیر شیعه و مخصوصاً تفاسیر اهل سنت میاندازیم، از نظرهای تفسیری مختلفی که درباره اولی الامر داده شده است تعجب خواهیم کرد؛ برخی از این نظرات عبارتند از: عالمان و فقیهان، فرماندهان لشکر پیامبر، اصحاب پیامبر، ابوبکر و عمر و عثمان و علی علیه السلام و ابن مسعود؛ کار به جایی رسیده است که بعضیها این آیه را درباره حاکم زمان و سلطان و شاه تفسیر میکنند!
برای قبول کردن این گفتههای مختلف و گیج کننده و تحیر آفرین دلیلی نداریم؛ در عین حال میدانیم که خدا قرآنی مبین نازل کرده است و باید راهی برای شناخت معانی آن و دور شدن از شک و گمانه زنیها گذاشته باشد؛ با مراجعه به همین آیه میفهمیم که اگر برای فهم معنای خود کلمه اولی الامر اختلاف کردیم باید به الله و رسول (ص) او مراجعه کنیم.
در اینجا برای مراجعه به الله، در قرآن جستجو میکنیم و برای مراجعه به پیامبر (ص) در سنت قطعیه ایشان به دنبال معنای اولی الامر گشتیم و همانطور که دیدیم اولی الامر عبارتند از جانشنیان معصوم پیامبر (ص)که اولینشان علی (ع) است.