
سه سال پيش و پس از کش و قوس هاي فراوان و با نظر موافق وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي، احکام اعضاي هيات امناي بنياد ادبيات داستاني صادر شد. آغاز به کار رسمي بنياد (به دليل کاغذ بازيهاي مرسوم و کارشکنيهاي آشکار و پنهان يکي از مديران ارشد وزارتخانه که ظاهرا ميانه خوشي با ادبيات داستاني ندارد) مدتها به تاخير افتاد ولي در همين ايام کوتاه فعاليت نيز توانست آغازگر برنامههاي مفيد فراواني باشد.
با حضور آقاي دري اخوي در معاونت امور فرهنگي و روابط دوستانه او با وزير، توقع آن بود که کارشکنيها موثر نيفتد و شاهد فعاليت قويتر و گستردهتر بنياد باشيم. پس از شش ماه، ناگهان به جاي تمديد احکام هيات امنا يا صدور احکام جديد، با خبر غيرقابل باور انحلال بنياد مواجه شديم. البته پس از تکذيب بيانيه معاونت فرهنگي در مورد 285 کتاب توقيفي، نبايد حتي به اخبار رسمي اين حوزه نيز توجه جدي کرد و چه بسا اين خبر نيز بزودي تکذيب شود! در واقع ملاک ارزشيابي اخبار اين حوزه بايد عقلايي يا غيرعقلايي بودن خبر باشد و به نظر ميرسد معاونت فرهنگي به شکل زيرکانهاي مشغول بازي با رسانههاي ضدانقلاب است و همانطور که پيشتر با بيانيه 285 کتاب توقيفي مدتي ايشان را سرگرم کرد، اينک نيز با اين خبر قصد سرگرمي ايشان را دارد وگرنه مگر ميتوان پذيرفت کسي که دايما وگاهي به شکل اغراقآميز و آزاردهنده) از «منويات حضرت آقا» سخن ميگويد، دستور انتشار کتب خلاف قانون و يا انحلال بنيادي را بدهد که به دنبال تاکيدات ايشان براي پرداختن جدي به ادبيات داستاني تاسيس شده است؟
بد نيست يادآور شوم که شايعه اخير نيز همانند بيانيه 285 کتاب، مورد استقبال گسترده دشمنان قسم خورده ملت ايران (از جمله، صداي امريکا) و ضدانقلاب قرار گرقته است؛ چيزي که دست کم با شعارهاي وزير و معاون او سازگار نيست!
اما اگر واقعا اقدامي در جهت انحلال بنياد يا محدود کردن فعاليتهاي آن صورت پذيرد، لازم است نهادهاي نظارتي به سادگي از کنار آن نگذرند و کميسيون فرهنگي مجلس (که گويا به دليل مشغله فراوان، برخلاف گذشته، چندان کاري به اين حوزه ندارند) و بازرسي کل کشور، به وظايف قانوني خود دراين خصوص عمل کنند.