گروه فرهنگی مشرق- در یک هفتۀ اخیر به بهانۀ مرور فیلمهای مورگان فریمن و دنزل واشنگتن در ساعت 21 در شبکه نمایش، در واقع چند فیلم یهودی ـ صهیونیستی از این شبکه پخش شد. دو فیلم از مورگان فریمن که به ترتیب در روزهای پنجشنبه و جمعه 20 و 21 مهر پخش شدند: رستگاری در شاوشنگ (1994) به گارگردانی فرانک دارابانت، رانندگی برای خانم دیزی (1989) ساختۀ بروس برسفورد.
همچنین از شنبه 22 مهر تا جمعه 28 مهر این فیلمها با بازی دنزل واشنگتن در ساعت 21 به ترتیب از شبکه نمایش پخش شده یا خواهند شد: مناظره (2007)، روز تمرین (2001)، شیطان در لباس آبی (1995)، طوفان (2000)، فیلادلفیا (1993)، گزارش پلیکان (1993)، قدرت (1986).
رستگاری در شاوشنگ (1994)
این اولین فیلم فرانک دارابانت بود. مخاطبان او و بازیگرش تیم رابینز را نمیشناختند و فیلم در گیشه شکست خورد ولی مردم آن را در ویدئو کلوپها کشف کردند و لذا نسخۀ ویدئویی و دیجیتال آن به فروش چشمگیری رسید و اکنون بهترین فیلم سایت IMDb است که توانسته است با آراء 000ر843 نفر از مخاطبان به امتیاز 3ر9 از 10 برسد. این فیلم همچنین امتیاز 80 از 100 منتقدان سینمایی را نیز به دست آورده است. رستگاری در شاوشنگ ماجرای اندی دوفرین (تیم رابینز) یک بانکدار سابق در اواسط قرن بیستم را میگوید که به جرم قتل زنش، حکم ابد خورده و به زندان افتاده است. او ناامید نمیشود و به تنهایی راهی برای فرار خود مییابد و به سرزمین موعود خود میرود. رد (Red) با بازی مورگان فریمن دوست صمیمی او در زندان است.رستگاری در شاوشنگ یک قصۀ صهیونیستی را با زبان تمثیل بیان میکند. در دقیقۀ 122 از فیلم در وقتی که اندی گریخته است، واردِن رئیس زندان که از اندی به عنوان منشی خود استفاده میکرد با باز کردن گاوصندوق مخفی خود میبیند که اندی دفترکل وی را به عنوان سند خلافکاریهای او با خود برده و به جای آن یک کتاب مقدس (عهدین) گذاشته است. واردن به عنوان رئیس مسیحی زندان همواره بر تعلیمات کتاب مقدس تأکید میورزید و میگفت رستگاری در این کتاب است. دوفرین در آغاز کتاب برای او نوشته است: «واردن عزیز! حق با تو بود. رستگاری در این کتاب است. امضاء: اندی دوفرین» واردن نخ لای کتاب را میگیرد و آن را میگشاید. صفحه آغازین از سفر خروج (Exodus) باز میشود، که دومین کتاب از اسفار پنجگانۀ حضرت موسی(ع) است. در سمت چپ نوشتۀ عنوان این فصل دیده میشود و در سمت راست، اوراق کتاب را میبینیم که برای جاسازی یک چکش کوچک به طور قالبی بریده شده است. از اینجا است که مقصود سازندگان علن میشود.
در واقع اندی دوفرین در این فیلم تمثیل حضرت موسی(ع) و قوم بنیاسرائیل در مصر است و رئیس زندان نیز نماد فرعون، که با خروج او از زندان مخالفت میکند. او یک زندانی تازهوارد به نام تامی را که شواهدی برای بیگناهی اندی ارائه کرده بود با قساوت تمام کشت تا منشیاش را نزد خود نگه دارد. اما اندی با چکش کوچکی که رد برایش آورده بود دیوار زندان را حفر کرد و نهایتاً از طریق مجرای آبی که به رودخانه متصل بود، گریخت. همچنین این مجرای آب تمثیلی است از دریای سرخ که حضرت موسی(ع) از میان آن عبور کرد.
با فرار اندی و انتشار خلافکاریهای رئیس زندان در روزنامهها، پلیس برای دستگیری واردن به زندان آمد ولی او به جای تسلیم شدن خودکشی کرد. در نهایت معاون او سروان هادلی دستگیر شد. اندی ماجرای فرار خود را برای دوستش رد (فریمن) با نامه شرح داد و همۀ زندانیان او را تحسین کردند. رد نیز که بیشترین تأثیر را از او گرفته بود توانست کمیتۀ عفو را قانع کند که دگرگون شده است. لذا اندکی بعد آزاد شده و به نزد اندی در آن سرزمین موعود رفت، که پیشتر آدرسش را به رد داده بود.
کلمۀ «رستگاری» در نام فیلم یک لغت مذهبی و انجیلی است. این فیلم بر اساس داستانی کوتاهی به نام «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنگ» از استفان کینگ نویسندۀ معروف رمانهای وحشت و جنایی ساخته شده است. شاید این قصه، غیرمتعارفترین نوشتۀ کینگ باشد. این نویسنده و کارگردان، همچنین در فیلم مسیر سبز (دالان سبز) محصول 1999 نیز با یکدیگر همکاری کردند. دالان سبز با بازی تام هنکس که مکرر از تلویزیون پخش شده است نیز یک قصۀ تمثیلی داشت. یهودیان که حضرت عیسی(ع) را به پیامبری قبول ندارند متأسفانه فیلمهای زیادی در توهین به آن حضرت ساختهاند که از میان آنها میتوان به اینها اشاره کرد: مسیر سبز/ فرانک دارابانت (1999)، راه رفتن مرد مرده/ تیم رابینز (1995)، پرواز بر فراز آشیانۀ فاخته/ میلوش فورمن (1975)، لوک خوش دست/ استوارت روزنبرگ (1967)، مرد فیلنما/ دیوید لینچ (1980). در تمام این فیلمها قهرمان فیلم یک زندانی است که اندکی از محبت و بلکه ترحم مخاطب را به خود جلب میکند و در نهایت کشته میشود. این بحث که فرصتی موسّع میطلبد را به مجالی دیگر وامیگذاریم.
رستگاری در شاوشنگ در ده سال گذشته چندین نوبت از شبکههای اول و دوم سیما پخش شده است. اما دریغ از یک نقد عالمانه که از فیلم پخش شود. خصوصاً برنامۀ سینمایک که فیلمها را همراه با نقد تفصیلی نمایش میداد این فیلم را نیز در شهریور 1383 پخش کرده تجلیل نمود بدون آنکه به لایههای پنهان آن متذکر شود.
رانندگی برای خانم دیزی (1989)
فیلم، داستان خانم دیزی وِرتان یک بیوۀ ثروتمند یهودی است که پسرش به اصرار برای او رانندهای سیاهپوست به نام هوک استخدام میکند. ماجرا در اواسط قرن بیستم در ایالت جورجیا میگذرد و نقش این راننده را مورگان فریمن بازی کرده است. اگرچه هوک را پسر کارخانهدار دیزی، با هزینۀ خود استخدام کرده ولی دیزی به دلیل خساست یهودیاش او را به کار نمیگیرد تا پسرش او را مرخص کند. دیزی به هوک میگوید: «تو اگر هفتهای هفت دلار هم دستمزد بگیری زیاد است.» وقتی هوک یادآور میشود که شما یک خانم یهودی ثروتمند هستی، دیزی میگوید: «من در خیابان فارست (در منهتن) متولد شدم و اهمیت یک پنی را میدانم.» هوک کمکم موفق میشود اعتماد خانم دیزی را جلب کند. او دیزی را به کنیسه میبرد و برمیگرداند. یک روز که آنها در راهبندان هستند هوک از یک پلیس میشنود که در کنیسه بمب گذاشتهاند. دیزی این خبر را باور نمیکند و هوک ماجرای لینچ کردن (به دار آویختن) سیاهان در پنجاه سال قبل را یادآور میشود و اینچنین فیلم بر تشابه این دو قوم تأکید میورزد. نهایتاً هوک بیست سال بعد در خانۀ سالمندان به دیدار دیزی میرود و به او غذا میدهد.فیلم قصد کرده تا به یهودی ستیزی در امریکا بپردازد. این نخستین مرتبه نیست که ماجرای یهودیان و سیاهپوستان در امریکا با هم مقایسه میشود. از سال 1866 که جنبش کوکلاس کلان (KKK) در امریکا تأسیس شد آنها مخالفتهای زیادی با سیاهان، کاتولیکها و یهودیان به خرج دادند و عدهای از آنها را به دار آویختند. لکن بنده هنوز فیلمی ندیدهام که قصۀ یکی از کاتولیکهای لینچشده را بگوید. در عوض فیلمهای بسیاری دیدهام که در آنها ماجرای یهودیستیزی را به دشمنی با نژاد سیاه پیوند زده است. برای نمونهای از این فیلمها میتوان به این موارد اشاره کرد که همگی از سیمای جمهوری اسلامی پخش شدهاند: اوه برادر کجایی؟/ برادران کوئن (2000)، کمین Ambushed/ ارنست دیکرسون (1998)، مناظره/ دنزل واشنگتن (2007)، طوفان/ نورمن جویسون (2000). دو فیلم اخیر با بازی دنزل واشنگتن به ترتیب در روزهای شنبه 22 مهر و سهشنبه 25 مهر از شبکه نمایش پخش شده است.
فیلم رانندگی برای خانم دیزی به طور غیرمنتظرهای در آکادمی اسکار برندۀ چهار جایزه و نامزد پنج جایزۀ دیگر شد؛ جوایزی برای جسیکا تِندی بازیگر نقش دیزی، بهترین فیلمنامۀ اقتباسی، بهترین فیلم و بهترین گریم. در نسخۀ دوبلۀ فیلم که در تلویزیون صورت گرفته، تمام مظاهر یهودی فیلم همچون کنیسه، قبرستان یهودیان و خواندن تورات عبری حذف شده و همچنین دیالوگهای فراوان فیلم که بر یهودی بودن این خانواده تأکید دارد تغییر یافته است. آیا واقعاً این کار به صلاح بوده است؟ این رویۀ معمول تلویزیون برای این قبیل فیلمها است. بدین ترتیب، مخاطب ایرانی با یک فیلم بیخاصیت روبهرو میشود که اهداف سازندگان آن را نمیفهمد. یکی از فرامین چهارگانۀ رهبری برای مدیریت صداوسیما «آگاهی» مخاطبان بود ولی اینچنین مخاطبان سیما به توسط مدیران این رسانه عملاً به گمراهی کشانده میشوند. بنده پیشنهاد میکنم که این قبیل فیلمها در برنامههای نقد و تحلیل نمایش داده شود و اهداف سازندگان فیلم تبیین گردد.
هرچند که این فیلم هفت سال قبل برای نمایش از برنامۀ سینمایک دوبله شده بود ولی متأسفانه این قبیل برنامهها در سه سال اخیر در تلویزیون به حداقل رسیده است. یک دلیل آن میتواند بیسوادی منتقدان در خصوص مفاهیم ادیانی باشد و خود بنده شاهد هستم که از همین برنامۀ سینمایک که در مدیریت آن افرادی چون دکتر مجید شاهحسینی و دکتر حسن بلخاری حضور داشتند بیش از سیزده فیلم سمبولیک یهودی و پنج فیلم که آشکارا مظلومیت یهود را تبلیغ میکردند پخش شده است. با این همه بنده مدافع نمایش و نقد فیلمهای ادیانی با نقد خوب و شایسته از شبکههای سیما خصوصاً شبکه نمایش هستم. مردم ما به آگاهیبخشی نیاز دارند تا به گمراهی دیگر ادیان واقف گشته و از فضیلتهای دین و مذهب خود مطلع شوند.
***امیر اهوارکی