قصة جوجه اردک زشت دوران تبعید بنی اسرائیل به مصر را دستمایۀ خود قرار داده است. آن جوجة ناخوانده و غریب و سیاه‌روی که در این قصه در سرزمین مصر به دنیا می‌آید، سمبول و نمادی از قوم یهود و نژاد سامی است، قومی که گرچه در سرزمین غربت زندگی می کند اما به عنوان یک قوم اصیل و با نسب شریف معرفی می‌شود که ...

گروه فرهنگی مشرق - فیلم‌های بسیاری در هالیوود و غرب ساخته می‌شوند که در آنها از تورات و انجیل به صورت غیر مستقیم یا سمبولیک (تمثیلی) اقتباس شده است، به طوری که افراد ناآشنا با این کتب نمی‌توانند مفاهیم پنهان در این فیلم‌ها را کشف کنند. قصۀ این فیلم‌های تمثیلی معمولاً در عصر حاضر می‌گذرد ولی در لایه‌های پنهان خود یک قصۀ تاریخی بر وفق آموزه‌های تحریف شدۀ دین یهود را روایت می‌کند. این فیلم‌ها موضوعات مختلفی را دستمایۀ خود قرار داده‌اند از قبیل: آموزۀ صهیونیسم، منجی ادیان، دوران آخر الزمان، توفّق و سیطرۀ یهود بر جهان، تمسخر سایر ادیان و زندگی و قومیت یهود. ما در این سلسله مقالات قصد داریم تعدادی از این فیلم‌ها را در  هر یک از این موضوعات معرفی کرده و ضمن بازگشایی نمادها، اندیشۀ تحریف شدۀ آنها را نقد کنیم.

معرفی قصه
قصة کوتاه جوجه اردک زشت (1844)1  اثر هانس کریستین اندرسن2 (1875 - 1805) از میان 220 قصۀ تخیلی کودکانۀ او مشهورترین اثر این نویسندة دانمارکی است. برخی دیگر از آثار معروف اندرسن عبارتند از: بند انگشتی، دخترک کبریت فروش، ملکه برفی و لباس جدید امپراتور. قصه‌های اندرسن به 150 زبان دنیا ترجمه شده و هنوز هم در جهان خوانندگان بسیار دارد. در اواسط قرن گذشته دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) تأسیس شد و از سال 1956 جایزه‌ای را به نام هانس کریستین اندرسن به یکی از نویسندگان کتاب کودک در جهان اهدا می‌کند. این جایزه که یک مدال طلا است توسط ملکۀ دانمارک و به طور دوسالانه به مجموعه آثار یک نویسندۀ کودک اهدا می‌شود. همچنین از سال 1953 دوم آوریل هر سال که مطابق با سالروز تولد اندرسن است به عنوان روز جهانی کتاب کودک گرامی داشته می‌شود.

اندرسن کودکی زشت‌روی بود و عزلت گزینی او در نویسنده شدن وی تأثیر داشت. او از سنین نوجوانی به نوشتن قصه و انتشار آنها روی آورد به طوری که او در اواخر عمر هفتاد سالۀ خود نویسندۀ مشهوری شده بود. در همان ایام یک نفر از او پرسید که آیا قصد ندارد قصۀ زندگی خود را بنویسد؟ اندرسن پاسخ داد که او آن را پیش‌تر در قصۀ جوجه اردک زشت نوشته است.

خلاصه قصه
قصة جوجه اردک زشت با وصف یک مرغزار آغاز میشود و جمله سوم آن این است: «لک‌لک با پاهای دراز شَنگَرفی راه می‌رفت و به زبان مصری سخن می‌گفت 3». 4در این مرغزار، ماده اردکی در لانة خود بر روی تخم هایش خوابیده است. تخم ها جوجه می شوند ولی یکی از تخم ها که کمی بزرگتر است با تأخیر سر برمی‌آورد. هرچند که او درشت تر از بقیه است ولی آشکارا سیاه و زشت‌روی می‌نماید. او مثل اردک ها  شنا می‌کند اما با دیگر جوجه اردک ها تفاوت دارد. ماده اردک از او دفاع می کند و در برابر زخم زبان های مردم، جوجۀ زشت و غریبش را با این جملات می ستاید: «این بیچاره به کسی کاری ندارد»، یا «درست است که این بچه زیبا نیست اما اخلاق خوبی دارد و در آینده زیبا خواهد شد». اما وقتی آزار سایر اردک های مرغزار علیه او زیاد می‌شود مادر نیز دست از حمایت او برداشته می‌گوید: «دلم می خواهد چنان گورت را گم کنی که دیگر پیدایت نشود».

جوجه اردک زشت به ناچار می رود و پاییز و زمستان سختی را در میان بلایای مهیبی همچون تفنگ شکارچیان و حملة سگ های وحشی و سرمای کشنده از سر می گذراند. لکن در بهار می بیند که قدرت پرواز یافته است. او از میان همه نوع حیوان و پرندگان آن بیشه، فقط به قوها علاقه مند شده است. لذا شنا کنان به نزد چند قوی زیبایی می رود که در برکه شنا می کنند. وقتی به آنها می¬رسد سر به تعظیم خم نموده ناگهان تصویر خود را در آب مشاهده می‌کند و می بیند که او نیز به سان همان ها از جنس «قو» است. آنگاه سایر قوها به او سلام کرده وی را نوازش می کنند. به زودی کودکان نیز برای این قوی جوان و زیبا نان روغنی می ریزند و از اینکه او نیز به جمع قوهایشان اضافه شده به رقص و پایکوبی می پردازند. قصة اندرسن با این جملات به پایان می‌رسد که این قوی جوان، چون دل پاک و سرشتی نیکو داشت و از تکبر نیز به دور بود لذا قدر آن سعادت و شکوه رخشانی را که به وی روی آورد را بهتر از دیگران می‌دانست.



اقتباس از تاریخ یهود
قصۀ جوجه اردک زشت ماجرای اقامت بنی اسرائیل در مصر را به طور نمادین بازگو می کند.5 واضحاً در ابتدای داستان به «زبان مصری» که همان زبان قبطی باشد تصریح می شود. جوجۀ اردک کمی سیاه است همچون یهودیان که رنگ پوست آنها به تیرگی می‌زند. او پدر و مادر خود را نمی‌شناسد و این نشانه‌ای است از غربت او در یک سرزمین بیگانه. بنی‌اسرائیل نیز سه دوره از غربت و آوارگی را تجربه کرده‌اند: در مصر، سپس در بابل و در نهایت در تمام ممالک جهان. در اینجا برای فهم بهتر ماجرا ناگزیر از ذکر تاریخ مختصر بنی‌اسرائیل هستیم.

بنی اسرائیل از زمان حضرت یوسف (ع) به مصر آمدند و چهار صد سال در آن سرزمین ماندند تا زمانی که حضرت موسی طبق وعدة خداوند پدید آمد و ایشان را از بردگی مصریان نجات داد و به سمت سرزمینی که خداوند به حضرت ابراهیم (ع) عطا فرموده بود هدایت فرمود. خداوند حکیم حضرت ابراهیم(ع) را پس از بت شکنی در قوم، از خانة پدری اش در نزدیکی بابل (حوالی بغداد امروزی) بیرون آورد تا به فلسطین داخل کند (قرآن: انبیاء/ 71، اعراف/ 137، مریم/ 49 ـ تورات: سفر پیدایش 12/ 1 و 2). در تورات کنونی اگرچه ماجرای بت‌شکنی ابراهیم(ع) موجود نیست ولی مذکور است که خداوند ماجرای غربت چهار صد سالۀ فرزندان حضرت ابراهیم در زمین بیگانه را به او خبر داده بود. در آنجا مؤکد است که آنها در پشت چهارم به فلسطین باز خواهند گشت (پیدایش ۱۵/ ۱۳ تا ۱۶). علت اصلی تبعید بنی اسرائیل از زمین مقدس فلسطین کفاره شدن گناهِ فروختن یوسف(ع) بود. زیرا این گناه توسط این پیامبرزادگان تعمداً برای مخالفت با خواست خداوند در وصایت یوسف(ع) صورت گرفته بود و خداوند خواست تا آنها بدین طریق از آن گناه پاک شوند.
   
حضرت یعقوب(ع) قبل از رحلتش در مصر به بنی اسرائیل خبر داد که خداوند نسل شما را به سرزمین پدرتان ابراهیم(ع) باز خواهد آورد (سفر پیدایش 48/ 21). حضرت یوسف(ع) نیز همین بشارت را به آنها داد (پیدایش 50/ 24). از اینجا بود که سرزمین فلسطین، به «ارض موعود» ملقب شد. حضرت موسی(ع) طبق پیشگویی انبیاء در موعد مقرر به دنیا آمد و بنی‌اسرائیل را به فلسطین بازگرداند و این وعده 3400 سال پیش از این، محقق شد. آن حضرت در میانۀ راه، کتاب شریف تورات را برای یهود به ارمغان آورد، که در آن مؤکد شده که خداوند به شما دو نوبت فرصت می‌دهد تا در زمین مقدس زندگی کنید و اگر به گناهان آلوده گشتید خداوند این زمین مقدس را از شما خواهد گرفت (تورات: سفر تثنیه، باب 28 تا 30 ـ قرآن: اسراء/ 4). فرصت نخست آنها در سال 586 قبل از میلاد به پایان رسید و خداوند بخت نصّر پادشاه ظالم بابل را بر یهودیان مسلّط کرد و او اکثر ایشان را کشت و معبد سلیمان را تخریب کرد و تعداد چهل هزار نفر از ایشان را برای غلامی و کنیزی با خود به بابل برد.
   
نزدیک به پنجاه سال بعد، کورش کبیر شهر بابل را فتح کرد و بنی‌اسرائیل را مرخص نمود تا به فلسطین بازگردند. در این مدت خداوند یهودیان را در مال و نفرات کثرت بخشیده بود چنانکه در قرآن کریم مذکور است (قرآن: إسراء/ 6). قبل و بعد از خرابی معبد سلیمان، خداوند ده‌ها پیامبر برای یهودیان فرستاد تا آنچه را که پیش‌تر از طریق حضرت موسی(ع) به آنها امر فرموده بود یادآوری کند. زیرا در این مدت تورات به حذف و تحریف‌های کاهنان آلوده گشته بود. همچنین خداوند متعال در نزدیکی اخراج نهایی یهود از فلسطین، حضرت عیسی(ع) را به پیامبری فرستاد تا این خطر را به آنها گوشزد کند که تیشه بر ریشة درخت یهود گذاشته شده و اگر توبه نکنید عقوبت خداوند بر شما نازل خواهد شد (انجیل متی 3/ 7 تا 10 ـ اعمال رسولان 3/ 19). اما آنها قصد قتل حضرت عیسی(ع) را کردند و گرچه موفق نشدند ولی برخی حواریون او را کشتند. و اینچنین شد که فرصت دوم نیز با حملۀ تیتوس پسر امپراطور روم در سال 70 میلادی به فلسطین به پایان رسید. تیتوس حدود یک میلیون نفر از یهودیان را کشت و الباقی را اسیر کرد یا نفی بلد نمود.6 اما اندکی از یهودیان تا سال 200 میلادی به طور پراکنده در فلسطین زندگی می‌کردند ولی امپراتور روم در این سال آنها را از آن سرزمین اخراج کرد.

نقد و تحلیل
قصة جوجه اردک زشت دوران تبعید بنی اسرائیل به مصر را دستمایۀ خود قرار داده است. آن جوجة ناخوانده و غریب و سیاه‌روی که در این قصه در سرزمین مصر به دنیا می‌آید، سمبول و نمادی از قوم یهود و نژاد سامی است، قومی که گرچه در سرزمین غربت زندگی می کند اما به عنوان یک قوم اصیل و با نسب شریف معرفی می‌شود که توانایی‌های مختلفی را به طور ذاتی با خود حمل می‌کند. مثلاً در قصه می‌خوانیم که اردک در انتها می فهمد که او علاوه بر شنا کردن در آب، قادر به پرواز کردن نیز هست.

 در زمانی که اندرسن این قصه را در سال 1844 می‌نوشت مسئله ارض موعود و بازگشت به زمین فلسطین هنوز توسط یهودیان بدعت گذاشته نشده بود. در واقع اصطلاح «صهیونیسم» در سال 1890 توسط ناتان برنبام7  که یک روزنامه نگار اتریشی بود جعل شد و در همین سال‌ها تئودور هرتسل اندیشۀ صهیونیسم را پایه گذاشت و سعی وافر در جلب حمایت یهودیان کرد.

در انیمیشن قدیمی جوجه اردک زشت، Ugly Duckling (1939) محصول والت دیسنی که از روی این قصه ساخته شده، پایان داستان به نحوی رقم می خورد که حاوی اندیشة صهیونیسم است. یک سال بعد وقتی اردک‌های بالغ شده با حسرت به پرواز دسته‌جمعی قوها در آسمان چشم دوخته‌اند، یکی از آنها به نزد اردک‌ها فرود می‌آید و خود را به آنها معرفی می‌کند. او همان جوجه اردک زشت‌روی سابق است، که اکنون به این زیبایی می‌خرامد. آن قو خبر می‌دهد که شما مرا تمسخر می کردید و مرا بیگانه می‌خواندید اما می‌بینید که من یک قو بودم و خود نمی دانستم. اکنون ما قوها به سوی سرزمین اصلی خود در حال پرواز هستیم. لحظاتی بعد در میان نگاه حسرت‌بار اردک‌ها، این قو پروازکنان به جمع هم‌کیشان خود ملحق می‌شود.

قصۀ جوجه اردک زشت گرچه توسط یک نویسندۀ مسیحی نوشته شده است لکن این باعث نمی‌شود که ما نویسندۀ آن را تبرئه کنیم. زیرا در همان تورات یهود که مسیحیان نیز کلّیت آن را قبول دارند مذکور است که خداوند به بنی‌اسرائیل هشدار داد که اگر بت پرست شوید و به گناهان آلوده گردید شما را به چهار وسیله عذاب هلاک خواهم کرد: قحطی، بیماری، شمشیر دشمنان و حیوانات وحشی. پس آنگاه الباقی شما را عبرت و مثل برای ساکنان زمین خواهم کرد:
(24) پس‌ جمیع‌ امت‌ها خواهند گفت‌: چرا خداوند با این‌ زمین‌ چنین‌ كرده‌ است‌ و شدت‌ این‌ خشم‌ عظیم‌ از چه‌ سبب‌ است‌؟ (25) آنگاه‌ خواهند گفت‌: از این‌ جهت‌ كه‌ عهد یَهُوَه‌ خدای‌ پدران‌ خود را كه‌ به‌ وقت‌ بیرون‌ آوردن‌ ایشان‌ از زمین‌ مصر با ایشان‌ بسته‌ بود، ترك‌ كردند، (26) و رفته‌، خدایان‌ غیر را عبادت‌ نموده‌، به‌ آنها سجده‌ كردند، خدایانی‌ را كه‌ نشناخته‌ بودند و قسمت‌ ایشان‌ نساخته‌ بود. (27) پس‌ خشم‌ خداوند بر این‌ زمین‌ افروخته‌ شده‌، تمامی‌ لعنت‌ را كه‌ در این‌ كتاب‌ مكتوب‌ است‌،
8  بر آن‌ آورد. (28) و خداوند ریشۀ ایشان‌ را به‌ غضب‌ و خشم‌ و غیض‌ عظیم‌، از زمین‌ ایشان‌ كند و به‌ زمین‌ دیگر انداخت‌، چنانكه‌ امروز شده‌ است‌ (سفر تثنیه، باب 29).
و همچنین آمده است:
(36) خداوند تو را و پادشاهی‌ را كه‌ بر خود نصب‌ می‌نمایی‌، بسوی‌ امتی‌ كه‌ تو و پدرانت‌ نشناخته‌اید، خواهد برد، و در آنجا خدایان‌ غیر را از چوب‌ و سنگ‌ عبادت‌ خواهی‌ كرد. (37) و در میان‌ تمامی‌ امت‌هایی‌ كه‌ خداوند شما را به‌ آنجا خواهد برد، عبرت‌ و مثل‌ و سُخریّه‌ خواهی‌ شد (سفر تثنیه، باب 28).
لهذا دیده می‌شود که تورات کنونی یهود نیز به ضد اندیشۀ صهیونیسم شهادت می‌دهد.

*امیر اهوارکی

***پی نوشت‌ها

1. The Ugly Duckling (1844)
2. Hans Christian Andersen (1805 – 1875)
3.There the stork minced about on his red legs, clacking away in Egyptian.
4. ترجمة خوبی از قصة کوتاه «جوجه اردک زشت» در این کتاب مندرج است: هانس کریستیان اندرسن، هزار دستان، مسعود حاتم، انتشارات نیل، تهران، ۱۳۴۵، صص. ۳۲ تا ۴۸
5. فهم این حقیقت را مدیون مقالة «سیاست قصه» از استاد گرانقدر جناب شمس¬الدین رحمانی هستم. نگا. شمس¬الدین رحمانی، فرهنگ و زبان (مجموعه مقالات)، انتشارات برگ، تهران، 1368؛ ص 33
6. ویلیام میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، تهران، 1931م.؛ طبع جدید: نشر اساطیر، 1382؛ ص 63
7. Nathan Birnbaum (1864 – 1937)
8. برای مشاهدۀ این لعنت‌ها به باب 27 از سفر تثنیه نگاه کنید که حضرت موسی و یوشع گناهان مختلف را ذکر کرده‌اند که هر یهودی به آنها عمل نکند ملعون خدا شود. مهم‌ترین آن گناهان بت‌پرستی و ترک شریعت تورات است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 14
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 1
  • morteza ۰۱:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۷
    2 0
    به نظرم یه خرده زیاده روی میکنید. قرار نیست به همه داستان ها با دید منفی نگاه کنیم. به نظر شما اصلا امکان نداره کسی بدون توجه تاریخ یهود این داستان رو نوشته باشه؟!؟! چون این یه داستان انحصاری که فقط در مورد یهود باشه نیست.
  • مهرداد ۰۱:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۷
    0 0
    جنگ نرم صهیونیزم و ... ما قبول داریم و خداقبول کنه به قدر وسعمون کارهم می کنیم ولی تو رو خدا شما هم از این حرفای محمدعلی رامینی و رائفی پوری نگین
  • saeed ۰۴:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۷
    0 0
    متشکرم
  • ۰۹:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۷
    0 0
    عالی بود.ممنون و خدا قوت
  • مجتبی ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۷
    0 0
    با سلام! وقتی این چیزها توی قصه نیست چرا به آن می‌چسبانید؟ با این کارها بیشتر یهودیان را مطرح می‌کنید. بهتر است آرمان‌ها و تاریخ خودمان را بیشتر تکرار کنیم. این حرف‌ها تبلیغ مجانی برای صهیونیست‌هاست.
  • ۱۲:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۷
    0 0
    بابا خیلی متوهمی، خدا شفات بده!
  • ۱۷:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۷
    0 0
    شما هم دچار توهم زدگی پنداری هستید
  • mahshid ۱۹:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۷
    0 0
    خیلی جالب بود ممنون منتظر قسمت های بعدی هم هستم
  • ۲۳:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۹
    0 0
    نیست یا شما دوست ندارید باشه؟
  • ۲۳:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۹
    0 0
    چرا اینطور فکر میکنی؟ اینها حقایقیه که ما چشممون رو روش بستیم. با بستن چشممون واقعیت عوض نمیشه
  • اشکان ۰۲:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۵/۳۰
    0 0
    همه‌ی این تحلیل‌ها از یک عبارت «به زبان مصری» آمد؟! خیلی جالبه!
  • ۱۳:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
    0 0
    توهم توطئه چی کار می کنه،هانس کریستین اندرسن مونده بود با جاناتان سوئیفت،که اونا هم با صهیونیست ها هم دست شدن.
  • مهدی ۱۷:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۴
    0 0
    ممنون
  • سبا DE ۰۸:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۳
    0 0
    چتووووونه بابا یواشتر 😂😂😂😂😂 عادت دارید شور همه چیو دربیارید واقعا

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس