به گزارش مشرق، ۱۰ شهریور سال ۱۴۰۱ فردی در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی گفت: در همسایگی ما ساختمانی نیمهساز قرار دارد که درگیری شدیدی در آنجا رخ داده است. پس از آن مأموران کلانتری ورامین به محل درگیری که ساختمانی در منطقه قلعهنو بود، رفتند و با بررسیهای اولیه مشخص شد که مرد ۳۵ سالهای به نام اکبر به قتل رسیده است.
کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینه جسد در گزارشی اعلام کردند که مقتول به خاطر ضربه جسم سخت به سرش و خونریزی مغزی فوت کرده است.
در ادامه شناسایی عامل قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت و مشخص شد عامل جنایت دوست ۳۱ ساله قربانی به نام کریم بوده است.
به این ترتیب کریم بازداشت شد و در همان بازجوییهای اولیه به درگیری خونین با اکبر اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من و اکبر دوست بودیم و برای پیدا کردن کار از افغانستان به ایران آمدیم بعد توانستیم در ساختمانی کار پیدا کنیم.
آن روز سر موضوعی باهم درگیری لفظی پیدا کردیم و من عصبانی شدم و با فلاسک چای ضربهای به پشت سر اکبر کوبیدم که فلاسک شکست و بدنش با چای داغ سوخت. خودم او را به بیمارستان رساندم اما کار از کار گذشته بود. باور کنید نمیخواستم او را بکشم.
پس از آن وکیل متهم به جایگاه رفت و گفت: بررسیها نشان میدهد آلت قتل فلاسک چای بوده است. از این رو تقاضا دارم تا کارشناسان پزشکی قانونی درباره اینکه ضربه فلاسک کشنده بود یا نه، اظهارنظر کنند.
با این درخواست، قضات ادامه رسیدگی به این پرونده را به بعد از اظهارنظر کارشناسان پزشکی قانونی موکول کردند.
در ادامه کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند، علت مرگ، ضربه به سر بوده بنابراین متهم برای دومینبار پای میز محاکمه ایستاد.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه نیز اولیای دم بر درخواست قصاص متهم تأکید کردند.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در توضیح بیشتر گفت: من دو همسر داشتم و چند ماه پیش از حادثه برای سومین بار ازدواج کردم اما با او اختلاف پیدا کردم و تنشها باعث شده بود که دچار مشکلات روحی و روانی شوم به طوری که آستانه صبرم پایین آمده بود. همین موضوع سبب شد وقتی با اکبر بحثمان شد کنترلم را از دست دادم و با فلاسک به او حمله کردم اما اصلاً نمیخواستم او بمیرد. حالا هم پشیمان هستم و از اولیای دم میخواهم تا من را ببخشند.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.