
فيالکافي عنالنبي(ص): «لينصح الرّجل منکم أخاه کنصيحه نفسه»
"نصح" به معناي خيرخواهي است که يکي از معانيش در فارسي نصيحت کردن به معني خيرخواهي با بيان راه و چاه است ليکن "نصح" اعم است.
"لينصحالرجل..." امر است، لازم است نصح کند فردي از شما "أخاه" بايد خيرخواه برادر مسلمانش باشد.
تا چه حد؟ "کنصيحه لنفسه" همانطور که براي خودش خير ميخواهد براي برادر مومنش هم بخواهد. فرض کنيد برادر مومن اقدامي ميخواهد انجام بدهد که شما ميدانيد ضرر خواهد کرد چه دنيوي و چه اخروي؛ اگر خودتان باشيد(اين کار را) نميکنيد. عين همين احساس را نسبت به برادر مومن داشته باشيد. گاه با گفتن گاه با تمهيد مقدمات طوري عمل ميکند که او از اين کار منصرف شود.
حال ببينيد اگر در جامعه اسلامي مرد و زن و غني و فقير و... نسبت به هم چنين احساسي داشته باشند، مجموعه انسانهاي جامعه کأنه هويت واحد ميشوند. چقدر اهميت دارد براي کشور که اينگونه باشد. اين را مقايسه کنيد با کشوري که افراد همه بد يکديگر را ميخواهند، راهي که خود نميرود دلش ميخواهد ديگران بروند يا بالعکس، يا يک درجه پايينتر،(نسبت به بقيه) بيتفاوت است، دلها از هم جداست.
اسلام اين سلسله نظام ارزشي که درباره رفتار مومنين با هم قرار داده اين در رأس سلسله است. همه صفات برادري مومنان برميگردد به اينکه دلها با هم باشد.
فرض کنيد در مراسم عرفه شرکت ميکند و براي خود دعا و طلب آمرزش ميکند، بهشتي را براي خويش مهيا ميکند، از خدا بخواهد که همه برادران مومن شما هم از اين خير برخوردار باشند. حضرت سجاد(ع) در صحيفه سجاديه از پروردگار اين چنين درخواست ميکنند.