به گزارش مشرق به نقل از فارس، «دیوید مایلِن»، مدرس ارشد در زمینه تاریخچه سیاسی آمریکا، طی مقالهای تحت
عنوان «آینده سیاست خارجی ایالات متحده» در اندیشکده «چتم هاوس» نوشت:
«ویلیام جیمز» فیلسوف آمریکایی، در مجموعه سخنان خود معتقد است که
مصلحتگرایی در آغاز هیچ نتیجه خاصی در پی نخواهد داشت. هیچ اصل و آموزهای
مبنی بر حمایت از مصلحتگرایی و روشهای آن وجود ندارد. مصلحتگرایی یعنی
روی برگرداندن از دسته بندیها، ضروریات و اصول اولیه و به دنبال حقایق و
پیامدهای نهایی بودن.
* باوجود تمام تفاوتها، وجه تشابه بسیاری میان مواضع اوباما و رامنی وجود دارد
تفاوتهای
واضحی میان شیوههای باراک اوباما و میت رامنی در موضوع مصلحتگرایی وجود
دارد. شیوه بیان رامنی نوعی تقلید عمدی از خوشبینی «رونالد ریگان» است.
ایدئولوژی که با موافقت عمومی گستردهای مواجه شد اما به نظر میرسد همانند
دور دوم ریاست جمهوری ریگان، رامنی نیز اساساً متفاوت از آنچه که میگوید،
عمل خواهد کرد.
«ریچ ویلیامسِن» از مشاوران حزب جمهوری خواه در
سیاستهای خارجی، تلاش میکند تا از طریق شیوههای موثر، کاندیداهای ریاست
جمهوری را متفاوت از هم نشان دهد. از دیدگاه ویلیامسِن، تفاوتهای بنیادی
میان یک اعتقاد و اعتماد سادهلوحانه به شورای امنیت و یک دیدگاه مبنی بر
قدرتمند بودن، میل به رهبری داشتن و رابطه مستحکم با هم پیمانان و متحدان،
وجود دارد. اما چه کسی میتواند صادقانه بگوید که اوباما میل به رهبری یا
داشتن رابطه مستحکم با هم پیمانان و متحدان ندارد؟ و آیا مواضع رامنی مبنی
بر انکار سازمان ملل و قصد خروج از آن، پیامدهای مثبتی به دنبال خواهد
داشت؟ قطعاً مصلحتگرایی رامنی، همانند اوباما، عقلانی، عمیق و ریشه دار
نیست و همچنین سرپوش گذاشتن بر تجاوزات ایالات متحده توسط مشاورین وی،
مصلحت گرایی رامنی را تحت الشعاع قرار میدهد. با این حال، اوباما و رامنی،
وجه تشابه بسیاری با یکدیگر دارند.
* اصول و سیاستهای اوباما
همانگونه
که از خصوصیات اوباما مشخص است، فاصله زیادی میان سخنان و روشهای وی وجود
ندارد. تعداد بسیار کمی از افراد میتوانند از سیاستهای خارجی وی انتقاد
کرده و او را خیانت کار بنامند. یکبار از «بنیامین رودِس»، از مشاوران
امنیت ملی اوباما، خواسته شده بود تا یک طرح کلی از اصول و روش های اوباما
را ترسیم کند. وی در جواب اظهار داشت: «اگر بخواهید اصول و روش اوباما را
در یک جمله خلاصه کنید، به این موارد خواهید رسید؛ مدیریت و آرام کردن دو
جنگ عراق و افغانستان، احیای دوباره جایگاه ایالات متحده در جهان و تمرکز
بر اولویتها، از آسیا و اقتصاد جهانی گرفته تا سیاستهای منع گسترش
سلاحهای هستهای». واضح است که این موضوعات یک اصل و روش نیست و همچنین
نمیتوان آنها را در یک جمله خلاصه کرد. اما این دیدگاه بدین معناست که
اوباما در هنگام تغییر شرایط، از توانایی اصلاح سیاستها برخوردار است. به
نظر میرسد اوباما و رامنی به دیدگاه «مِینارد کِینز» مبنی بر «هنگامی که
حقایق تغییر میکنند، من نیز افکار خود را تغییر میدهم»، معتقد هستند.
نبود یک روش و اصل مشخص، سیاستهای خارجی اوباما را انعطاف پذیر کرده است.
* اصول و سیاست های رامنی
دیدگاه
میت رامنی بر این اساس است که ایالات متحده قادر خواهد بود تا به مدت یک
قرن دیگر، جهان را رهبری کند و یک منفی گرایی فراگیر وجود دارد که رهبری
آمریکا را بیاثر کرد است. این دیدگاه، موضع وی مبنی بر توجه عمیق به
ارزشهای آمریکا را از موضع جنبش «تی پارتی»، (حزبی در آمریکا که طرفدار
پایبندی به قانون اساسی، کاهش مالیاتها و مخارج دولت است)، در مورد
غیرآمریکایی، نسبیتگرا و تنزلگرا بودن اوباما، کاملاً متمایز میکند.
بنابراین دیدگاهها و اصول رامنی در مورد سیاستهای خارجی که مواضع اوباما
را پوشالی و کم اهمیت میخواند، غیرقابل پیش بینی است. در واقع اوباما،
«رابرت کِیگان» نویسنده و مفسر سیاستهای خارجی در موسسه «بروکینگز» را
مورد تحسین قرار داد، شخصی که یکی از خطوط حمله رامنی در مبارزات انتخاباتی
را خلع سلاح کرد! قطعاً مشاهده اینکه آیا رامنی بر دیدگاه خود در حین
مبارزات و مناظرههای انتخاباتی باقی خواهد ماند یا خیر، بسیار جالب و
هیجان انگیز خواهد بود. اگر وی، اوباما را محتاط و ترسو خطاب کند، آنگاه
اوباما نیز جوابی دندان شکن خواهد داشت: «جورج بوش نشان داد که خیره سری،
یک امتیاز محسوب نمیشود».
* رامنی و اوباما از دیدگاه نومحافظهکاران
«ویلیام
کریستول» در مجله نومحافظه کارِ «ویکلی استاندارد» مینویسد: «میت رامنی،
یک فرد سختکوش و مصلحتگرا با موضعی محافظهکارانه است. وی نیز ممکن است
خود را همین گونه معرفی کند. در واقع، این صفات راحتترین راه ممکن برای
معرفیکردن خود بوده و همچنین از یک مزیت دیگر مبنی بر آنچه که اکثریت کشور
در حال حاضر خواستار آن هستند نیز برخوردار است. بنابراین ما به دوستان
محافظه کار خود میگوییم که اجازه دهید رامنی خودش باشد». واضح است که یک
نقطه کور در تحلیلهای کریستول وجود دارد؛ اولین جمله وی، اوباما را نیز
توصیف میکند. صفات مثبت رامنی از قبیل صلاحیت و سخت کوشی را اوباما نیز
دارا است. قطعاً تفاوتهای بسیار در زمینه سیاستهای داخلی، کاندیداها را
از یکدیگر متمایز میکند و کنگره نیز به طرز نگران کنندهای در حال تبدیل
شدن به مکانی بی اثر که از دودستگی و اختلاف نظر رنج میبرد، است. با این
حال، درمورد سیاستهای خارجی، اوباما و رامنی بر سیاستهایی بر اساس
مصلحتگرایی و واقع بینی معتقد هستند. اوباما تاکنون سیاستها و خصوصیات
خود را آشکار ساخته است. در مورد رامنی، به نظر میرسد که وی مسیری مخالف
با مسیر جورج بوش را دنبال میکند، یعنی حرکت از سمت سخنرانیهای جنجالی در
حین مبارزات انتخاباتی به سوی یک موضع میانه رو در زمان ریاست جمهوری. با
توجه به سابقه رامنی و همان گونه که مشاور وی او را توصیف میکند، رامنی
برای برنده شدن، دست به هرکاری میزند. برخی از کارشناسان معتقدند که وی
برنامههای خود را با ماژیک وایت بُرد (ماژیک قابل پاک شدن) طراحی میکند.
اما طراحی برنامهها با یک ماژیک غیر وایت بُرد (ماژیک پاک نشدنی)، نیازمند
تمرکز ذهن است.
* مصلحت گرایی به عنوان شیوهای مناسب برای سیاستهای خارجی ایالات متحده محسوب میشود
رابرت
کِیگان هنگامی که سوءتفاهمها درمورد تنزل جایگاه آمریکا و تاریخ روزی که
چین به عنوان یک رقیب جدی برای ایالات متحده محسوب میشود را اصلاح میکرد،
عملکردی بسیار هوشمندانه از خود نشان داد. اما دلایل متعددی وجود دارد که
تلاشهای آمریکا برای عدم جنگ همزمان در افغانستان و عراق را غیرمحتمل
میداند. در حین جنگ سرد، یعنی هنگامی که تئوریهای متنوع، سیاستهای خارجی
را احاطه کرده بودند و ایدئولوژی های دشمن به عنوان وسیله ای برای نابودی
طرف مقابل استفاده میشد، مصلحتگرایی به شدت تنزل یافت. سیاستهای دولت
بوش مبنی بر «جنگ علیه تروریسم»، خواستار نیروی تازه بخشیدن به این
تئوریها بود. اما تعداد اندکی از کارشناسان هنوز بر این عقیده هستند که
تهدیدات ازجانب گروههای افراطگرای اسلامی، با تهدیدات گذشته از جانب
مارکسیسم و عقاید لنین، قابل مقایسه هستند. بنابراین، شیوه مناسب درمورد
فلسفه و اصول ایالات متحده برای هدایت سیاستهای خارجی این کشور، مصلحت
گرایی است.
اندیشکده انگلیسی چتم هاوس نوشت: باراک اوباما و میت رامنی، نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باوجود تمام تفاوتها، وجه تشابههای بسیاری در مواضع خود دارند.