به گزارش مشرق ، نشریه جنگهای کوتاه مدت در گزارشی به بررسی جنگ سرد میان ایران و آمریکا بویژه در قاره آفریقا پرداخت.
این نشریه می نویسد: کاملا واضح است که آمریکا و ایران در سراسر خاورمیانه بزرگ، از هرات گرفته تا بیروت، وارد یک جنگ سرد شدهاند. سرکوب جمعیت عمدتا شیعه در امیرنشینهای خلیج [فارس]، افزایش اعتراضات دموکراتیک در منطقه شرق مدیترانه و انقلابهای آفریقای شمالی به سرعت در حال تغییر وضعیت ژئوپولیتیک کنونی هستند. در حالیکه جریان گفتمان و فعالیت سیاسی بر اساس برنامه کنونی هستهای ایران ادامه دارد، جای دارد به میادین [رویاروییهای] نیابتی نیز نگاهی بیفکنیم؛ این امر ممکن است در میان مسائل اصلی که ایران برای سیاستگذاران غرب، آمریکایی و دولتهای حاشیه خلیج [فارس] فراهم آورده اقدامی ثانویه یا فرعی به شمار رود.
این گزارش می افزاید: آیا آفریقا میتواند تبدیل به میدان بعدی در این رقابت گردد؟ بسیاری از فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک ایران ظاهرا در جهت کسب پشتیبانی محلی از طریق حل و فصل مناقشات، آموزشهای مذهبی و کمکهای اقتصادی، تنظیم گردیدهاند. رویدادهای اخیر ظاهرا نشان میدهند که این رقابت، بالاخص در آفریقای شرقی و غربی، یک لحن قاطعانه به خود گرفته است.
ارتباطات طولانیمدت بین آفریقای شرقی و خلیج [فارس] فرصت مناسبی برای ایران علیه منافع آمریکا پدید آورده است. شبکههای اسلامگرای مستقر در شرق آفریقا و شاخ آفریقا میتوانند یک توانمندی نظامی برای حمله به منافع آمریکا پدید آورند. اگرچه الشباب و القاعده آفریقای شرقی سازمانهایی سنی هستند، اما طرفهای ایرانی، به مانند افغانستان، نشان دادهاند که میتوانند از جنبشهای اسلامگرای سنی پشتیبانی نمایند. شبکههای تحت پشتیبانی ایران از مدتها پیش در غرب آفریقا مستقر شدهاند. مرکز این شبکهها در منطقهای که لبنانیهای خارج از وطن در آنجا سکونت دارند، قرار دارد. با این حال و علیرغم فعالیتهای کنونی برای مبارزه با القاعده در مغرب، آمریکا حضور چشمگیری در غرب آفریقا ندارد.
در شرق آفریقا، بر خلاف غرب این قاره، جوامع لبنانی و شیعه کوچک هستند. حضور فزاینده تجار لبنانی، که سودهای سریع جذبشان نموده، پوشش مؤثری برای استفاده ایران از حزبالله فراهم آورده است. حزبالله ابزار مورد علاقه ایران برای اجرای عملیاتهای قابل انکار در خارج است. پوشش دیپلماتیک ایران، اغلب رابط بین شبکههای محلی و تهران را، بالاخص از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران، فراهم میکند. آفریقای شرقی نیز مرکز جنگ آمریکا علیه تروریسم در آفریقا است. این وضعیت یک منطقه مملو از هدف فراهم میآورد که منافع ایران در آن در معرض تلافیجویی مستقیم اندکی قرار دارند.
وضعیت سیاسی در یمن نیز متأثر از رویدادهای شاخ آفریقا است. مناقشه بین مراکز سنتی قدرت سیاسی در یمن به صورت همزمان با مناقشه طولانیمدت دولت یمن و حوثیها، در جریان است. ایران بارها تلاش نموده تا خود را به صورت دیپلماتیک در مناقشه یمن، به نفع حوثیها، وارد سازد. باید چنین فرض نمود که کمکهای نظامی پنهانی از جانب تهران نیز در حال وقوع هستند. گزارشهایی منتشر گشته مبنی بر اینکه نیروهای مسلح اریته نیز در این مناقشه به ایفای نقش میپردازند.
احتمال دارد دخالت اریتره، باعث شود قدرتهای منطقهای به مانند کنیا و اتیوپی نیز وارد بازی شوند. هر دوی این کشورها نقش برجستهای در استراتژی ضدتروریسم آمریکا در شرق آفریقا ایفاء میکنند. امنیت این کشورها بر اثر ارتباط بین اریتره و شورشیان یمن تهدید میگردد. گمان میرود که اریتره به صورت مستقیم از الشاب، مهمترین تهدید امنیتی منطقه، حمایت میکند. این سؤال نیز وجود دارد که مهاجرین سومالیایی تا چه حدی رابطه بین القاعده در شبهجزیره عرب و الشباب را تسهیل میکنند. تمام این وقایع باعث میگردند دخالتهای ایران، حتی در مناطق حاشیهای، تبدیل به یکی از نگرانیهای سیاستگذاران آمریکایی گردد.
این گزارش مدعی است: دخالت ایران در غرب آفریقا پس از ارسال محموله تسلیحات از جانب تهران به گروههای مختلف شورشی، فاش گردید. این محمولههای بزرگ تسلیحاتی ظاهرا برای شبهنظامیان اسلامگرای نیجریه، جداییطلبان دلتای رود نیجر، و شورشیان منطقه کازامانس سنگال ارسال شده بودند. ظاهرا مأمورین نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، تحت پوشش تجار، ارسال این محمولهها را تسهیل نموده بودند. افشای این محمولهها واکنش دیپلماتیک شدیدی در پی داشته و باعث گردید گامبیا و سنگال روابط خود با ایران را قطع نمایند. پس از اینکه تلاشهایی از جانب ایران انجام گرفت تا اخبار مرتبط با این محمولهها مسکوت گردند، دولت نیجریه به صورت رسمی به وزارت خارجه ایران اعتراض نموده و خواستار توضیح در این مورد گشت. تعداد زیاد لبنانیهای مقیم منطقه نیز پایگاه بسیار مناسبی برای پشتیبانی هستند. هرجا که تعداد زیادی لبنانی وجود داشته باشند، حتما حزبالله نیز، حداقل به صورت لجستیکی، حضور دارد. هر جا که حزبالله حضور دارد به احتمال زیاد روشی نیز برای نیروی قدس وجود دارد تا از این شبکهها بهرهبرداری نماید.
مقصد محمولههای نظامی ایران نباید باعث تعجب باشند. نیجریه و سنگال جزو شرکای عمده غرب و بالاخص آمریکا در آفریقا محسوب میگردند. نیجیریه چهارمین صادرکننده نفت خام و پنجمین صادرکننده نفت به آمریکا بوده و کیفیت "نفت خام شیرین" آن با تولیدکنندگان خلیج [فارس] برابری میکند. تأثیرگذاری قیمت بشکههای نفتی در زمان بهبودی رکود و رشد اقتصادی کاملا ثابت شده است. تهران به مانند واشنگتن از این واقعیت به خوبی مطلع است. اگرچه سنگال یک تولید کننده بزرگ انرژی نیست اما یک دموکراسی نسبتا باثبات در منطقهای بحرانخیز میباشد. جنگهای داخلی در منطقه رودخانه مانو و تهدید القاعده مغرب در ساحل تأثیر چندانی در سنگال نداشتهاند. با این وجود، یک مناقشه جداییطلبانه طولانی مدتی بین حکومت مرکزی در داکار و منطقه کاسامانز وجود دارد. بروز هر نوع بیثباتی در کشورهای متحد آمریکا، از نظر تهران یک موفقیت محسوب خواهد شد.
این گزارش در پایان تاکید می کند: ممکن است تهران مجبور شود برای یافتن اهرم فشاری علیه آمریکا به ورای منطقه "خارج نزدیک" خود متوسل گردد. منافع ایران در آفریقا همگی مرتبط با جنگ سرد کنونی با آمریکا نیستند اما به سهولت از تلاش ایران برای یافتن راههایی به منظور گشترش نفوذ ایرانیان در منطقهای که آمریکا در آن حضور ندارد، پشتیبانی میکنند. ایران ثابت نموده که میتواند از خلأهای موجود که شاهد هیچ نوع فعالیت آمریکایی نیستند، استفاده نماید.