کد خبر 151508
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۷:۵۶

چه تضمینی وجود دارد که آقازاده هایی که در خارج از کشور تحصیل می کنند، ناخودآگاه جامعه پذیر ارزش ها و الگوهایی متفاوت از فرهنگ ایرانی اسلامی ما نشوند و پس از بازگشت به کشور ناخواسته مجریان این ارزش ها و الگوهای غربی نباشند.

به گزارش مشرق، سیاست بین الملل همیشه محملی برای کسب، حفظ و بیشینه سازی قدرت برای کشورها بوده است. نمی توان اشکالی بر این سیاست دولتها وارد ساخت. به هر حال واقعیت دنیای سیاست، اعمال چنین سیاستی را تجویز می کند. در صحنه سیاست بین الملل هر دولتی سعی می کند از راه های مختلف به تعقیب اهداف خود و کسب منافع بپردازد.

سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های واحدهای سیاسی بین المللی برای تحقق بخشیدن به چنین هدفی در فضای خلاء صورت نمی گیرد، بلکه در محیطی صورت می گیرد که انواع بازیگران و ابزارها را در بر می گیرد. انواع بازیگران از بازیگران دولتی تا غیر دولتی، از دولتمرد تا غیر دولتمرد، از روشنفکر تا غیرروشنفکر، همه و همه را دربرمی گیرد.

هیچ متغییری را نمی توان مورد انکار قرار داد، بلکه هر کدام اهمیت خود را دارند.اما وقتی صحبت از ابزار تحقق اهداف در سطح بین المللی می شود، این ابزار در دو چهره کلی خودنمایی می کنند: یکی از طریق کاربرد قدرت سخت و دیگری از طریق کاربرد قدرت نرم. دولت ها می توانند با توجه به مقدورات و محذورات محیطی خود هر دو اینها یا یکی از آنها را برگزینند.

کاربست قدرت سخت در تعقیب اهداف و منافع، تاریخی به درازای تاریخ زندگی بشر دارد. عقبه ای از جنگ های به وقوع پیوسته در تاریخ بشر شاهد مثال خوبی در این زمینه است. شاید نتوان کشوری را سراغ گرفت که سایه سیاه و شوم جنگ را بر خود ندیده باشد. بنابراین می توان گفت رد کاربرد قدرت سخت در سیاست بین الملل محال باشد، زیرا عینیت مهر شده بر این قدرت جایی برای شک و تردید باقی نمی گذارد.

اما آنچه که امروزه جدید می نماید و کاربردی تر است و سروصدای زیادی به راه انداخته و توجهات زیادی را به خود جلب نموده، قدرت نرم است. شاید در ساده ترین تعریف بتوان این قدرت را ابزاری دانست که در آن دیگر خبری از توپ و تانک و هواپیما نیست. این قدرت سر به تو دارد، می خزد، هیچگاه از حرکت بازنمی ایستد. این قدرت، قدرتی است که در میدانی وسیع جولان می دهد. فرهنگ ها را، اعتقادات را، ارزش ها را و هر آنچه را که ذهنی است در برمی گیرد.

این قدرت نامحسوس است، صبر زیاد دارد. کار خود را به خوبی بلد است. خطر آن بیشتر و ضربه اش کاری تر و مهلک تر از قدرت سخت است. قدرت سخت عینی است، با محاسبه توان و ظرفیت های طرف مقابل می توان پیش بینی از آنچه داشت که این قدرت در خود داراست. با حل یک طرف معادله، طرف دیگر معادله را می توان در توازن و تقابل با آن قرار داد. همه چیز عینی و محسوس است، بنابراین کار طاقت فراسایی را در پیش ندایم.

اما در مورد قدرت نرم مشکل دقیقاً از همین ناحیه شروع می شود. قدرت نرم چون محسوس و عینی نیست قابل محاسبه با پارامترهای نظامی نیست. بنابراین سخت است که با آن مقابله کرد، اما غیر ممکن نیست. در برابر چنین قدرتی قبل از هر چیزی هوشیاری و آگاهی از تحرکات بیرونی لازم است. تحرکاتی که برنامه ریزی شده به دنبال محمل و مجریانی برای عملیاتی شدن است.

در کشور ما دولتمردان توانسته اند به این سطح از هوشیاری و آگاهی برسند که به خوبی به لزوم مقابله با این قدرت پی برده باشند. اگر رادیو و تلویزیون را باز کنیم می بینیم که سیاستگذاران و دولتمردانمان بحث های کارشناسی مفصلی را در این خصوص ارائه می دهند. هر کدام در استدلال، بالاتر از جوزف نای امریکایی، به ارائه نظر و راهکار می پردازند.

تا بدین جا همه چیز عالی است. اما مشکل از اینجا به بعد آغاز می شود. یعنی جایی که این نظرات و راهکارها باید عملیاتی شود. این اظهارات اندیشمندانه باید از حرف به عمل درآید تا نتیجه مطلوب خود را بگذارد. اما این تبدیل شدن حرف به عمل انگار بسیار دشوار می نماید. انگار که انجام آن به معجزه ای نیاز دارد.مسوولان که آگاه از خطرات این بازی جدید دنیای سیاست هستند، وظیفه خود را متنبه کردن مردم می دانند. اما مسوولان نباید غافل از این امر باشند که در حوزه عمل باید خود جلوتر از مردم باشند. در عمل باید الگویی درخور برای برای مردمان شایسته این کهن بوم باشند.

اما وا حسرتا زمانی که مردم از مسوولین جلوتر باشند. به بار نشستن این حسرت هر چند دردناک است اما دیر زمانی طول نمی کشد که بار می نشیند. کافی است نگاهی به آمار و ارقام آقازاده های نخبه ای بیندازیم که در خارج از کشور تحصیل می کنند. چیزی حدود 3000 نفر آقازاده در خارج از کشور به تحصیل می پردازند و چیزی حدود 400 نفر از اینها در کشور انگلیس مشغول تحصیل هستند.

تحصیل در خارج از کشور هیچ اشکالی ندارد. انسان اختیار دارد که اگر استعدادش را دارد و اگر استعدادش را ندارد اما پولش را دارد، برای تحصیل کشوری غیر از ایران را برگزیند. خسروان صلاح مملکت خویش را بهتر بدانند. اما مشکل زمانی بروز می نماید که بخواهیم از زاویه بحث خودمان یعنی قدرت نرم به موضوع نگاه کنیم. اصلاً و ابداً منظورمان این نیست که تحصیل در خارج از کشور باعث بی دینی می شود، انسان را خدانشناس می کند.

انسان می تواند ضمن داشتن اعتقادات دینی اش در هر کجایی به تحصیل بپردازد. اما سوال اینجاست، چه تضمینی وجود دارد که آقازاده هایی که در خارج از کشور تحصیل می کنند، ناخودآگاه جامعه پذیر ارزش ها و الگوهایی متفاوت از فرهنگ ایرانی اسلامی ما نشوند و پس از بازگشت به کشور ناخواسته مجریان این ارزش ها و الگوهای غربی نباشند.

از سوی دیگر با توجه به اینکه این محصلین عنوان آقازاده بودن را یدک می کشند و به احتمال زیاد به دلیل موقعیت پدرشان در داخل پس از بازگشت به کشور از فرصت ها و موقعیت هایی بهتر نسبت به سایر محصلین خارج رفته برخوردار خواهند بود، حساسیت بیشتری نسبت به آنها باید وجود داشته باشد. حتی این آقازاده ها می توانند طعمه های بسیار مناسبی برای سرویس های امنیتی خارجی باشند. برای آقازاده ای که پا به خاک اروپا یا امریکا می گذارد هر جنبه از مدرنیته غربی می تواند جذاب و فسونگر باشد.

خدا نکند که در میان آقازاده ما از عزت نفس برخوردار نباشد و خود را غرق در ظواهر مدرنیته غربی ببیند. چنین شیفتگی سبب می شود که آقازاده ما با پشت پا زدن بر هر آنچه فرهنگ ایرانی اسلامی ماست، غرب و فرهنگ غربی را به عنوان قبله مدنیت خود انتخاب کند. حتی اینان ممکن است از سردلسوزی و دغدغه پس از بازگشت یگانه راه توسعه را کپی برداری از فرهنگ غرب بدانند، اما ندانند که آنچه نیاز است نسخه ای ایرانی اسلامی است که برای توسعه و تعالی این دیار باید پیچید.

آنچه در این زمینه نیاز است جلوگیری از خروج آنان از کشور نیست، به هر حال همانطور که گفتیم به اجبار نمی توان این آقازاده های نخبه را ملزم به ادامه تحصیل در داخل کرد. اما آنچه که در این زمینه نیاز است و ضروری است که توجه ویژه به آن بشود، نظارت بر این آقازاده هاست. چطور می توان مطمئن بود آقازاده ای که مثلاً 4 سال پیش ترک وطن کرده و در محیط و فرهنگی متفاوت از فرهنگ داخل تحصیل کرده پس از بازگشت به وطن همان آقازاده ای باشد که پیش از رفتن بوده.

آیا عهد اخوتی دائمی میان آنان و ارزش های بومی شان منعقد شده که ما بی خبریم؟ بنابراین نیاز است که سیاستگذاران در داخل با اتخاذ تمهیدات مناسب اولاً فضایی را در کشور فراهم آورند که این آقازادگان نخبه در کشور ادامه تحصیل دهند و در ثانی اگر قرار بر خروج آنان است دستگاه های مربوطه نظارتی را بر آنان اعمال کنند که تضمینی مناسب برای جلوگیری از هدر رفتن سرمایه های داخل باشد. نگاه بدبینانه و مورد اعتراض است، اما هشداری است که شاید زمانی مؤثر واقع شود.

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس