کد خبر 1506294
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۸
حوادث

جوان آرایشگر، کابوس وحشت زنان و مردان شرق تهران بود. این پسر با وجود اینکه در مواجهه حضوری با طعمه‌هایش شناسایی شد، همچنان اصرار بر بی‌گناهی دارد.

به گزارش مشرق، آرایشگر و دوستانش در خیابان تهرانپارس پرسه می‌زدند و طعمه‌های خود را انتخاب می‌کردند. بعد با یک موتور ویو آبی‌رنگ به آنها نزدیک می‌شدند و با تهدید چاقو گوشی آنها را گرفته و فرار می‌کردند.

شمار شاکیان هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد. هر ماه سروکله یک فرد مضطرب در کلانتری پیدا می‌شد. آنها در تیزی چاقو، مرگ را به چشم خود دیده بودند. وقتی به کلانتری می‌رسیدند، از شدت وحشت لکنت زبان پیدا کرده بودند و دست و پایشان می‌لرزید.

تا اینکه بالاخره یکی از این سارقان به دام افتاد و روز گذشته در شعبه دوم دادسرای ناحیه ۳۴ ویژه سرقت، با متهمان چشم در چشم شد.

سرقت از اهالی تهرانپارس

گوشه تا گوشه شعبه بازپرسی نشسته‌اند. سارق جوانکی لاغراندام با جثه‌ای کوچک است که روی یکی از صندلی‌ها دورتر از شاکیان نشسته و نگاهش را به زمین دوخته است. باورش سخت است که او مسبب چنین رعب و وحشتی برای این ۸ زن و مرد بوده باشد.

اولین کسی که شروع به صحبت می‌کند، یک مرد جوان است: «۹ آذر ماه سال قبل روبه‌روی یک طباخی در چهارراه تیرانداز ایستاده بودم که این جوان به همراه یک فرد دیگر به من نزدیک شدند. در چشم بر هم زدنی از ترک موتور پایین پرید و گوشی من را از دستم کشید. می‌خواستم مقاومت کنم که چاقو کشید. من از ترس لال شده بودم! خیلی سریع ترک موتور پرید و دور شد. بعد از آن تا یک هفته شوک عصبی داشتم. از خواب می‌پریدم و قلبم تندتند می‌زد!»

بعد از این شاکی، زن جوانی شروع به صحبت می‌کند: «من بین فلکه دوم و سوم تهرانپارس در خودروی شوهرم نشسته بودم و همسرم رفته بود از عابربانک پول بگیرد و برگردد. شیشه خودرو تا نصفه پایین بود و من سرم در گوشی بود. اصلاً متوجه اطرافم نبودم که ناگهان دستی با یک چاقو از پنجره داخل ماشین شد. از ترس همه بدنم می‌لرزید.در چند ثانیه گوشی من را از دستم قاپید و فرار کرد. من وحشت‌زده جیغ می‌کشیدم و شوهرم سمت ماشین برگشت تا ببیند چه اتفاقی افتاده که سارقان را در حال فرار دید.»

مرد میانسالی که یکی دیگر از مالباختگان است نیز می‌گوید: «من بازنشسته هستم و گاهی با چند نفر از همسایه‌ها در یک بوستان کوچک واقع در تهرانپارس می‌نشینیم. آن روز روی صندلی پارک نشسته و منتظر دوستانم بودم. در همان حال سرم در گوشی بود که این جوان با چاقو به من نزدیک شد و گوشی را از دست من کشید. گوشی من چندان ارزشمند و مدل بالا نبود اما اطلاعات سامانه بانک و دیگر اطلاعات روی آن برایم خیلی مهم بود. فریاد زدم و گفتم این گوشی به درد تو نمی‌خورد اما گوش نداد و از نرده‌ها پرید و سوار موتور دوستش شد. سپس با هم فرار کردند.»

حالا نوبت یک مرد جوان است که شروع به صحبت می‌کند: «چهره این مرد تا آخر عمر از ذهنم پاک نمی‌شود. از روزی که چشم در چشم من روبه‌رویم ایستاد و گوشی‌ام را با تهدید و ارعاب از من گرفت، تصویرش در ذهنم نقش بست. از همان روز اول هم گفتم که اگر او را ببینم، می‌شناسمش.»

من آرایشگرم!

حالا نوبت متهم پرونده است که صحبت کند. او می‌گوید: «من این اتهامات را قبول ندارم! از هیچ‌کس سرقت نکرده ام. من در تهرانپارس آرایشگاه دارم و از صبح تا شب در مغازه خود در حال زحمت کشیدن هستم!»

متهم در توضیح سابقه کیفری خود گفت: «یک بار من موتوری خریدم که بعداً متوجه شدم سرقتی بوده است اما نتوانستم اثبات کنم که من موتور را ندزدیده ام! برای همین زندانی شدم.»

بنا بر این گزارش، رسیدگی به اتهامات این متهم در جریان قضایی ادامه دارد.

منبع: روزنامه ایران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 5
  • در انتظار بررسی: 8
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۰۹:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
    0 0
    سریعا یه تعهد بگیرید آزادش کنید که دوباره یه جای دیگه دستگیر بشه
  • IR ۱۰:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
    2 2
    لطفا به وضعیت بی حجابی رسیدگی کنید. خیلی فراگیر شده.
  • محسن IR ۱۰:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
    1 0
    خرخودتی داش ، موتورخریدم بعدفهمیدم دزدیه ونتونستم اثبات کنم زندان رفتم
  • IR ۱۰:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
    0 0
    کاش بمیرید
  • IR ۱۱:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
    3 0
    اینقدر بزنیدش که صدای سگ بده تنش روحی ای که به مردم وارد میشه هزار برابر بیشتر از ارزش یه گوشیه کسی اگه مشکل قلبی داشته باشه ممکنه در جا بمیره

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس