وبلاگ ها رسانه هاي کوچکي هستند و اگر در مقياس يک خبرگزاري يا روزنامه قرار دهيم چندان قابل ذکر نيستند. چرا که توانايي اقدام مهمي ندارند ولي اگر اين وبلاگ ها اولاً سازماندهي شوند و ثانياً تکثير يابند آن موقع موضوع کاملاً تفاوت مي کند.
در نگاه اوليه ممکن است تصور شود « وبلاگ ها » امکانات شخصي افراد هستند که به صورت سليقه اي کار مي کنند و هرکدام مخاطب اندکي دارند و به تناسب تلاش صاحب آن تأثيرات خاصي را بر جاي مي گذارند. اين تصوير مخصوصاً آرامش بخش مي باشد. چراکه از شکل " تهديد " به شکل يک امکان عادي تغيير مي دهند. اما اين تصور ساده لوحانه است چرا که وبلاگ ها کاملاً امکان سازماندهي دارند و چون وبلاگ نويس ها مايلند مطالبشان از سوي کاربران بيشتري ديده شود و همچنين از تخصص کمي در اين خصوص بهره مند مي باشند يک "جريان" مي تواند با وارد کردن آنان در تور حمايتي خود توقعات خاصي را براي انجام به آنها القا نمايد.
از اين بحث نبايد اين نتيجه بدست آيد که وبلاگ يک پديده شيطاني است و کارکرد آن در تخريب ملي خلاصه مي شود. نه، اين يک صفت است که مي تواند کارکردهاي متضادي داشته باشد. هدايت اين وبلاگ ها به سمت اهداف خاص تعيين مي کند که کارکرد آنها سازنده و يا تخريبي است. اما متأسفانه از آنجا که در اور رسانه دشمن تجربه و تسلط و برنامه منسجم تري دارد ما نوعاً با کارکردهاي تخريبي آن مواجه مي باشيم و اين خود تدبير ما را طلب مي کند.