به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: چین، ایران و روسیه بهعنوان رقبای آمریکا، بهطور همزمان با ناآرامی روبهرو شدند. آیا این ناآرامیها اتفاقی بود، یا ناشی از طراحی سازمان سیا میباشد؟
داگلاس لندن عضو پیشین سازمان سیا، ضمن طرح پرسش فوق، در مجله فارینپالیسی نوشت: اعتراضات توده ای، محیطی مساعد برای سرویسهای جاسوسی ایجاد میکند؛ اما سیا باید درباره چین، ایران و روسیه با احتیاط حرکت کند. در هفتههای اخیر، اعتراضاتی در چین و ایران، دو دشمن اصلی ایالات متحده روی داده و در روسیه مهاجرت گسترده مردان در سن جنگ در بحبوحه فروپاشی اقتصادی و نظامی رخ داده است. آیا همه اینها ناشی از شانس و اتفاقی است؟ یا نتیجه تدارکات پرزحمت برای ایجاد چنین لحظهای و تقویت ترجیحات سیاست ایالات متحده از سوی ویلیام برنز رئیس سازمان سیا است؟ پاسخ پیچیده است، همانطور که گزینههای مقامات ایالات متحده در مورد بهرهبرداری از شرایط پیچیده است.
ولادیمیر پوتین، رئیس فدراسیون روسیه، سالهاست که غرب را در تحریک اعتراضات در داخل روسیه مقصر میداند، همانطور که جنگ اوکراین را به دخالت آمریکا و اروپا نسبت میدهد. دولت چین «نیروهایی با انگیزههای پنهان» را مقصر اعتراضات مداوم علیه حزب کمونیست حاکم دانست که ناشی از خشم نسبت به سیاست پرهزینه این کشور در برابر سیاست «کووید صفر» است.
رهبر و رئیسجمهور ایران، دولتهای ایالات متحده و اسرائیل را مسئول سازماندهی و تحریک اعتراضاتی دانستهاند که طی 2-3 ماه اخیر در سراسر این کشور رخ داد. ایران همچنین شبه نظامیان مسلح کُرد را متهم کرده و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حملات موشکی و پهپادی مناطق استقرار آنها را در کردستان عراق در هم کوبیده است. البته ایالات متحده با گروههای کرد در منطقه رابطه دارد.
براساس تحقیقاتی که اخیرا توسط واشنگتن پست برجسته شده، در روسیه، اعتراضات علیه جنگ پوتین محدود بوده، اما ممکن است بهطور کامل منعکسکننده شکافهای اساسی و مخالفتهای زیرزمینی مداوم در این کشور نباشد.
در چین، درست زمانی که به نظر میرسید شی جین پینگ برای سومین دوره ریاست جمهوری قدمهای خود را محکم به زمین کوبید و هدف خود را برای تضمین اتحاد مجدد با تایوان و به چالش کشیدن ایالات متحده بهعنوان قدرت برتر نظامی و اقتصادی جهانی قرار داد، ناگهان ناآرامیهای داخلی بر سر محدودیتهای کووید، در میان سایر نارضایتیها رخ نمود.
در ایران، به نظر میرسد که حکومت حداقل تا حدودی خویشتندار است. «آوریل هینز» مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده، اخیرا در پاسخ به خبرنگاران گفت: «ما نمیبینیم که رژیم ایران این اعتراضات را تهدیدی جدی برای بقا و ثبات خود بداند.
تضعیف دشمنان از درون، صفحهای از کتاب بازیهای جنگ ترکیبی است، اما ناآرامیهایی که در میان دشمنان اصلی ایالات متحده آشکار میشود، به همان اندازه که فرصت ایجاد میکند، خطر دارد. ایجاد ناآرامی فراتر از توان ایالات متحده نیست، اما انجام این کار بدون هیچگونه کنترلی بر نتیجه، عموما یک رویکرد برنده نیست. بیثباتی منجر به غیرقابل پیشبینی بودن و احتمالات افزایشی میشود که در آن دولتهای متخاصم میتوانند بهدنبال راهحلهای پرخطر در خارج از کشور باشند.
دامن زدن به ناآرامی، چه برای تغییر رژیم باشد و چه صرفا برای افزایش بار دشمن، میتواند به مجموعهای از پیامدهای درجه دوم و سوم منجر شود، برخی قابل پیشبینی و برخی دیگر نه. حداقل بسیاری از وکلایی که در جامعه اطلاعاتی ایالات متحده هستند، به شما خواهند گفت که این انتظار وجود دارد که تسهیل چنین ناآرامیهایی منجر به خشونت میشود.
ایالات متحده تغییر رژیم را در عراق و افغانستان از طریق مداخله نظامی و علیه بشار اسد در سوریه با ترکیبی مشکلساز از تعامل آشکار و پنهان با شورشیان دنبال کرد. نتایج به سختی مطلوب بوده است. و در حالی که کودتای اوت 1953 که به سرنگونی محمد مصدق، نخستوزیر وقت ایران منجر شد، ممکن است دستاوردهای کوتاه مدتی را از نظر سیاستگذاران ایالات متحده در دوران جنگ سرد به همراه داشته باشد، اما تاثیر پایدار این کودتا بر نحوه نگرش ایرانیان به سیاستهای دولت آمریکا هزینهای گزاف بوده است.
گزینههای محدودی در میان گروههای مخالف خارجی روسیه، چین یا ایران وجود دارد. در مورد ایران، گروه مجاهدین خلق (گروهک منافقین) وجود دارد، اما کارشناسان ایرانی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده مدتهاست که به کاخ سفید هشدار دادهاند که فاصله قابل توجهی را از این گروه حفظ کنند.
در طول کار من در سیا، غیرمعمول نبود که مخالفان سیاسی و حتی گروههای شورشی بهدنبال رابطه با دولت ایالات متحده برای حمایت از تغییر رژیمهای کشورشان باشند. تعداد کمی قابل اعتماد بودند و برخی از کسانی که درخواست داشتند حتی خطر بالقوه بیشتری برای منافع ایالات متحده نسبت به رژیمهایی که بهدنبال جایگزینی آنها بودند، داشتند. حتی حمایت از جنبشهای اپوزیسیون مشروع، مترقی و داخلی میتواند شمشیر دولبه باشد، اگر افشای همکاری به اعتبار آن جنبشها لطمه بزند.
هر جاسوسِ خوب میداند که در هرج و مرج، فرصت وجود دارد. سیا یک سرویس اطلاعاتی راهبردی است که در کار خود خوب است، اما در گرفتن نبض مردم یا تعامل با مخالفان سیاسی قانونی ماهر نیست. سیا در تعامل مخفیانه با کسانی که به اسرار و قدرت دسترسی دارند خوب است و در این محیط، من انتظار دارم کار این سازمان در روسیه، چین و ایران خوب باشد.