کد خبر 1440062
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۴
.

پس از آن خلوت شیطانی، دیگر «امید» مرا رها کرد و بعد از گذشت دوماه از این ماجرا نزد پزشک زنان رفتم و تازه فهمیدم که چه بلایی به سرم آمده است.

به گزارش مشرق، با یک اشتباه بزرگ هیجانی در دوران نوجوانی و هوس‌هایی که نام «عشق» را یدک می‌کشید، همه زندگی و آینده‌ام را در حالی تباه کردم که برای ادامه تحصیل از خانواده‌ام جدا شدم و تصمیم‌های نابه جا و اشتباه را تا جایی ادامه دادم که اکنون حتی بیان سرگذشتم برای عبرت دیگران نیز وحشتناک است...

دختر ۲۲ ساله که مدعی بود دیگران حق و حقوق او را تضییع کرده‌اند، درباره سرگذشت تاسف بار خود گفت: در خانواده‌ای با فرهنگ «آزاد» به دنیا آمدم و در مشهد به تحصیل ادامه دادم اما سرنوشتم از ۱۵ سالگی در حالی تغییر کرد که به همراه یکی از دوستانم در گروهی تلگرامی عضو شدم. در آن گروه چند پسر جوان نیز عضویت داشتند که با یکی از آن‌ها بیشتر گفت وگو می‌کردم. «امید» حتی صفحه مجازی مرا در اینستاگرام دنبال می‌کرد. من هم تصاویری از چهره خودم را در گروه به اشتراک می‌گذاشتم به طوری که دوستان دیگری هم پیدا کردم که یکی از آن‌ها در خرمشهر بود و مرا نصیحت می‌کرد که در رشته «ریاضیات» ادامه تحصیل بدهم.

اما در این میان «امید» سعی داشت با من ارتباط نزدیکی برقرار کند تا جایی که مدام مرا در پارک ملت مشهد تعقیب می‌کرد. او که از درد دل‌های من متوجه کمبود شدید محبت خانوادگی‌ام شده بود، پیام‌های بیشتری برایم ارسال می‌کرد و این گونه روابط ما با یکدیگر ادامه یافت و بعد از این که «امید» وارد دانشگاه شد به دنبالم می‌آمد و سوار بر خودرو با هم به گشت و گذار می‌پرداختیم. او نه تنها خواسته‌های زننده و غیرمتعارفی از من داشت بلکه «بنگ» و «گل» (مواد مخدر) را نیز به من تعارف می‌کرد که با سیگار استفاده کنم! خلاصه این ارتباط احمقانه و هوس آلود که نام «عشق» را یدک می‌کشید تا حدی ادامه یافت که یک روز مرا به باغ ویلای یکی از بستگانش برد و در آن جا اتفاقی افتاد که آینده‌ام را به نابودی کشاند...

پس از آن خلوت شیطانی، دیگر «امید» مرا رها کرد و بعد از گذشت دوماه از این ماجرا نزد پزشک زنان رفتم و تازه فهمیدم که چه بلایی به سرم آمده است.

زمانی که دوباره با «امید» تماس گرفتم و ماجرا را توضیح دادم با خودروی مادرش به در منزل مان آمد و با لبخندی تمسخرآمیز گفت: اگر می‌خواهی با من ازدواج کنی، باید تا ۳۰ سالگی صبر کنی، بعد هم من از آن روز شیطانی، فیلم و عکس دارم! حالا هم گم شو برو پایین!

با این جمله اگرچه از او نفرت پیدا کردم ولی باز هم با تهدید مرا مجبور کرد که به این رابطه ادامه دهم. از آن روز به بعد من برای حس آرامش، سیگار می‌کشیدم و از درون احساس پوچی می‌کردم! تا جایی که تصمیم به خودکشی گرفتم اما یکی از همان پسرهایی که در فضای مجازی با او آشنا شده بودم، مرا از این کار منصرف کرد.

«هوشنگ» اهل قوچان بود و بعد از مصرف مواد مخدر سیگار را با سیگار روشن می‌کرد اما من تنها او را می‌شناختم. بعد از این ماجرا، با پسری تبعه خارجی آشنا شدم که بیش از حد به من محبت می‌کرد و من هم به او علاقه مند شدم. حتی برای یکدیگر حلقه ازدواج هم گرفتیم و رابطه مان را علنی کردیم به طوری که او مسئولیت صفحه اینستاگرامی مرا به عهده گرفت چون من درگیر آزمون کنکور بودم اما وقتی پدرم از این رابطه مطلع شد، به شدت با ازدواج مان مخالفت کرد چرا که معتقد بود ازدواج با اتباع خارجی تبعات وحشتناکی دارد.

در این هنگام «امید» هم مرا دختری هرزه و فاسد خواند و من هم پاسخ دادم که «عاشق فرد دیگری هستم!» پدرم وقتی فهمید که من توسط «امید» فریب خورده ام، شبانه به خانه آن‌ها رفتیم و مادرم موضوع را با خانواده‌اش در میان گذاشت و آن‌ها هم به ناچار با ازدواج من و «امید» موافقت کردند و این گونه پای سفره عقد نشستم ولی «امید» با دختران دیگری نیز در فضای مجازی ارتباط داشت و مرا کتک می‌زد.

هنوز مدت کوتاهی از برگزاری مراسم عقد نگذشته بود که من در یکی از دانشگاه‌های «آبادان» پذیرفته شدم و در آن شهر علاوه بر تحصیل به تدریس خصوصی پرداختم. تا این که روزی «امید» به آبادان آمد و با هم به مسافرخانه رفتیم، در آن جا بود که به او گفتم من فرد دیگری را دوست دارم و طلاق می‌خواهم! ولی او با عصبانیت کتکم زد که مسئول مسافرخانه مرا از دستش نجات داد.من هم به خوابگاه دانشگاه بازگشتم ولی نیمه‌های شب پیام داد که قصد خودکشی دارد! من هم که ترسیده بودم به توصیه هم اتاقی‌ام دوباره به مسافرخانه رفتم اما او روی تخت نشسته بود و «بنگ» می‌کشید.

زمانی که قصد داشت به من نزدیک شود، فریاد زدم جیغ می‌کشم! و بدین ترتیب او را در همان مسافرخانه رها کردم و به خوابگاه رفتم. پدرم وقتی ماجرا را شنید، از من خواست تا از او شکایت کنم. من هم با «فرید»، یکی از دوستانم که در شمال کشور زندگی می‌کرد تماس گرفتم تا برای راهکارهای قانونی کمکم کند.

او هم بلافاصله به آبادان آمد و برایم لباس و خوراکی خرید و هشدار داد که «امید» پسر خوبی نیست!! بعد از درگیری تقاضای طلاق دادم و دانشگاه را رها کردم سپس به تهران رفتم و در آن جا مشغول کار شدم تا این که یک روز «هوشنگ» به دیدارم آمد و با هم یک واحد آپارتمانی را به صورت مشترک اجاره کردیم و چندین میلیون تومان هم پرداختم اما قولنامه منزل را به نام هوشنگ نوشتیم که در نهایت او با همکاری بنگاه دار پولم را بالا کشیدند و من که در رویای مهمانداری هواپیما بودم، هیچ گاه نتوانستم به خواسته‌ام برسم و برای حفظ آبروی خودم سکوت می‌کردم.

در این شرایط به مشهد بازگشتم و به دلیل بیماری صرع که داشتم، نزد پزشک مشاور رفتم. حالا در شرایطی که هرکسی به خودش اجازه می‌داد به خواستگاری‌ام بیاید، یکی از دوستانم شماره تلفن مرا در فضای مجازی به عنوان زنی که قصد عقد موقت دارد، منتشر کرده و مردی مدام مزاحمم می‌شود. به همین دلیل به همراه مادرم نزد خانواده آن دختر کثیف رفتیم تا از آن مرد مزاحم نیز شکایت کنیم و. ..

ماجرای واقعی براساس سرگذشت ارسالی یکی از مخاطبان روزنامه خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 49
  • در انتظار بررسی: 20
  • غیر قابل انتشار: 2
  • IR ۲۱:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    39 4
    مجازات زن هرزه چیه؟ ایا این دنیا برای مجازاتش کفایت می کند؟
    • Abbas313 IR ۰۱:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
      2 0
      حداقل سرو کله ی ده ۲۰ تا پسر تو همین چند خط اعترافش بود
    • وطن پرست DE ۰۲:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
      2 1
      تو ایران فقط مردا محاکمه می شن فعلا. زن ها دنبال زندگی و آزادی هستن.
    • مربی کاراته IR ۰۶:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
      5 0
      دوستم انید دوستم هوشنگ دوستم فرید پدرم وقتی فهمید پسری به من تجاوز کرده من را یه عقد او دراورد مادرم وقتی فهمید پسر دیگری.... این نتیجه‌ی آن جمله اول است که نوشته خانواده‌ای با فرهنگ آزاد آیا زن زندگی آزادی که امروز فریاد ميزنند همین است؟
  • IR ۲۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    94 11
    زن زندگی آزادی یعنی همین خخخ
    • افتخار AU ۰۱:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
      3 0
      احسنت که دقیقا چنین است
    • IR ۰۷:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
      3 1
      با شعار زن زندگی دختران را به زن فاسد می کشانند!!!!
  • IR ۲۲:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    48 3
    هرکسی با این دختره آشنا بشه بدبخت میشه
  • عبدالله مومن IR ۲۲:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    64 4
    نتیجه ارتباطات غیر شرعی
  • IR ۲۳:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    14 0
    شما خودتون هم این داستان ها رو میخونید بعد منتشر می کنید.
  • IR ۲۳:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    43 0
    مواد زندگی رو نابود می‌کنه
  • IR ۲۳:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    26 4
    خدایی هوشنگ کجای داستان بود که یهو سروکلش آخر داستان پیدا شد... نویسنده هم چت کرده بوده.. حقش بوده دختره ول
    • DE ۱۲:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
      0 0
      اینقدر این اسامی زیاد بودند که نویسنده هم سرنخ را از دست داده و مثل ما هاج و واج مونده . زن، زندگی، آزادی برای خوشگذرانی انگل های جامعه نه برای خود زن.
  • IR ۲۳:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    66 8
    با خوندن این داستان مو به تنم سیخ شد. اون قماشی که فریاد زن، زندگی، آزادی سر میدن همین رو برای دخترانمون میخوان
  • IR ۲۳:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    53 3
    در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست ور نه در پیری هر گبری می شود پرهیزکار
  • ایمان IR ۲۳:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
    12 3
    حقش همین بود
    • باران IR ۰۹:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
      0 1
      دقیقا چوب خداصداندارد
  • ناشناس IR ۰۰:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    دختر تو خوبی من ک فقط خوندم نتونستم اسمهای دوستانت رو حفظ کنم قاطی کرد خسته نباشی قهرمان مانده نباشی دلاور همینطور ادامه بده
  • IR ۰۰:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    کار دختره توجیح نمیکنم اونم تقصیر داشته اما چطو بعضی از پسرا نامردن و بی ناموسی میکنن من به عنوان یه پسر اصلا نمیتونم در حق یه دختر بدی کنم واقعا دلم نمیاد
  • IR ۰۱:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    از هر شهری یه دوست پسر داشته دیگه میخواسته بره برای تیم ملی برای فتح قله های جهانی!
  • افشین IR ۰۱:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    این که کارش شب و روز ه...زگی بود
  • IR ۰۲:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    2 0
    پناه بر خدا. تمسخر نکنید. بر خدا پناه ببریم که اگر خدای متعال رهایمان کند، خود را با گناه نابود می‌کنیم.
  • IR ۰۴:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    هههههه
  • IR ۰۶:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    عجب دختری، کلی دوست پسر از سراسر کشور داره. این دختر است یا گردشگری
  • IR ۰۶:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    1 1
    این دختره با کل پسرهای خاورمیانه رفیق بوده!!
  • IR ۰۷:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    داستانی در مورد «همه جای ایران سرای من است»
  • ایرانی IR ۰۷:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    ه...زگی را به انتها رسانده و مظلوم نمایی هم میکنه، با چند پسر دیگه ارتباط داشتی که نتونستی یا نخواستی اسمی ازشون ببری؟
  • IR ۰۸:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    امید هوشنگ فرید تبعه خارجی و خدا میدونه چندتای دیگه! چقدر نجیب و پاک! ژن ژندگی آژادی خخخخ
  • مهدی IR ۰۸:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    مشرق اعتبار خودت رو زیر سوال نبر ،با این اراجیف ،داستان برات نوشته.
  • مهدی IR ۰۸:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 1
    این خانم محترم ازادی داشته نوش جونش از ازادیش هم لذت ببره
  • صفدر IR ۰۸:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    فقط ی عده خواستن نظر بدن ، اگر بلد نیستید کمک کنید لطفا ساکت باشید و قضاوت نکنید،، این دختر بیماری خاص صرع دارد یعنی تشنجی که هر از گاهی او را از پا در می آورد ،، هر بار تشنج کردن برابر با مرگ هست ، باید یک نفر همیشه مراقب حال او باشد، بیشتر داروهای این بیماری خود دارای عوارض هستن ،این افراد خیلی احساسی و زود رنج هستن و زود هم به همه اعتماد می کنند ،، دلیل چون این بیماری اعتماد به نفس را به شدت پایین می آورد و فرد اگر حمایت نشود همیشه خود را بازنده و متفاوت و بی ارزش احساس می کند. اگر این بیماری کنترل نشود فرد را از زندگی عادی ساقط می کند حالا ی عده زالو صفت از این انسان با این شرایط روحی و روانی سؤ استفاده کردن ، بهترین کمک به این افراد ایجاد محیط آرام و بدون استرس ایجاد حس مفید بودن این افراد است .لطفا زود قضاوت نکنیم و شما هم اول در مورد بیماری صرع مطالعه کن بعد داستان زندگی مردم را چاپ کن
  • مسعود IR ۰۸:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    واقعا جامعه داره همینجوری میشه که دخترها بیشتر از پسرها تو پارکها خلاف میکنن
  • IR ۰۸:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    زندگی مورد علاقه غرب گداها
  • hf IR ۰۸:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    2 0
    بله دوستان از این قبیل اتفاقات زیاده ما فقط با بخش کوچکی از این اتفاقات برخورد می کنیم. به نام عشق ولی برای لذت دختران خوب ایران این را بدانید و مطمئن باشید هیچ پسری از طریق دوست شدن و راهای غیر شرعی، دنبال شما نمی اید و به شما اظهار علاقه نمی کند مگر برای هوس و لذت . بعد هم که به مقصود خود رسید شما را عین یک دستمال چرک بیرون میندازه. مطمئن باشید و شک نکنید پسری که واقعا عاشق و خاطر خواه دختری باشه از راه درست جلو میاد خواستگاری میکنه و ازدواج غیر از ازدواج شرعی هر راه دیگه ای ، آخرش به همین اتفاقات یا مشابه این اتفاقات ختم میشه با آرزوی حال خوش برای پسران و دختران سرزمینم
  • IR ۰۹:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    کرم از خود درخته حالا اینها که انقد احساسی هستند میخان برای ما انقلاب هم کنن
  • ج د ا IR ۰۹:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    این داستان با کمی تغییر تکرار داستان زندگی کسانی است که از دین میگریزند و نماز نمیخوانند و قرآن را مسخره میکنند...خداوند هم اونها را به حال خودشان رها میکند...پوچی و خودکشی آخر زندگی این هوسبازان ولگرد ه...زه گرد است...
  • مسیحا IR ۰۹:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    فقط با شوهر عمه ی من در ارتباط نبود لامصب تو خودت عامل تباهی هستی !!!
  • IR ۰۹:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    از شمال تا جنوب از شرق تا غرب . مقصر خانواده اش هستند که دختر را کنترل نکردند وهشدار ندادند.
  • IR ۱۰:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    این دختره همین طور اسم پشت هم ردیف کرد امید ، هوشگ ، فرید و اون پسر اتباع خارجی که اسمشو نیاورد حتما ده تا اسم پسر دیگه هم می تونست قطار کنه از پدرام و میثم تا عبدالحمید خب این شیوه زندگی بی بند و بار در بلاد کفر هم برای اکثر مردم قفله بعد تو می خوای این ه...زگی و بی بند و باری رو داشته باشی و خدا سرت بلا و مصیبت نیاره خودتو جمع کن توبه کن تا خدا یه راهی جلو پات بذاره از این منجلاب بیای بیرون
  • امید IR ۱۰:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    زن زندگی آگاااااااااااااااهی.برای همین روزهاست آگاهی آگاهی اگاهی
  • IR ۱۰:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    دوست پسر، روابط عاشقانه، ارتباطات نامشروع، همسر، رفیق دانشگاهی، ازدواج، ..... . اینم شد وضع دانشجو و مدرس دانشگاه های ما! من موندم چطور با این وضعش طرف مدرس دانشگاه هم شده!؟ یک طرف هم یکی با چندتا مدرک معتبر دانشگاهی که آینده شغلیش رانندگی اسنپه!
  • علیرضا IR ۱۱:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    بیشتر شبیه یک کابوس بعد از خوردن یک غذای سنگین هستش تا داستان واقعی
  • ... IR ۱۱:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    یعنی بار اول عبرت نگرفتی .این چه پدریه که دخترشو ول کرده خیالشم نیس که چیکار میکنه
  • علی IR ۱۲:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    عجب قصه ای داشتی
  • عبداله IR ۱۲:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    قبلا هم پیام نوشته بودم. چرا اراجیف روزنامه خراسان رو بازنشر میدین؟! حرمت اینجا رو نگه دارین. این رابطه های ضربدری و خیانتها و لاقیدی ها نرمال سازی نشه.. سپاس
  • IR ۱۳:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    اصلا"سروته داستان مشخص نیست چه بوده ، یه چیزی سرهم کرده ازسرگذشت خود که ظاهرا" چندان تطابقی باواقعیت ندارد،شاید بازگوکردن قصه فوق ازتراوشات ذهنی این دخترکه به قول خودش دراثر یک اشتباه یاهوس رانی گرفتار آن شده یکی از تراژدی های شعار"زن ،زندگی ،آزادی" باشد. البته ریشه این گونه اتفاقات بیشتربه کمبود محبت فرزندان درخانواه برمیگردد ودیگر این که آن خانواده چقدر به اصول اخلاقی واعتقادات مذهبی خود پایبند است وهم چنین داشتن کنترل ونظارت بررفتار آنها. ضمن آنکه بنا به توصیه ائمه علیه السلام وبزرگان دین هرچه زودتر زمینه ازدواج فرزندان بلوغ فراهم شود آنگاه کمتر شاهدارتکاب اینگونه بزه کاری ها ازطرف جوانان خواهیم بود. واین میسر نیست مگر اینکه ازسوی دولت و مسوولین امر فکراساسی درمورد اشتغال وتامین مسکن جوانان اندیشیده شود.زیراجوانان آینده سازان این کشور ونظام هستند .
  • ارش IR ۱۶:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    هوشنگ فرید امید مرد مزاحم ...اتباع بیگانه.. چیکار کردی با خودت دختر
  • محمد IR ۱۹:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
    0 0
    همون امید راست گفت که ه...زه و فاسد هستی
  • علی ۱۲:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۹
    0 0
    زن زندگی آزادی یعنی بی آوری زنان بی بند باری بی شخصیتی زنان

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس