چندی پیش بازیگر این نقش، سر کار خانم مرجان محتشم، با اشاره به شرایط خاص در سینمای ایران اظهار داشت که چون تن به این شرایط نمی دهد، سالهاست که به این عرصه ورود نکرده است و به عبارت بهتر وی را به نقش ها راه نمی دهند.
این سخنان را بعنوان قسمتی در سلسله های یادداشت های «در خدمت و خیانت هنرمندان» به ایشان تقدیم می کنیم.
جمله معروفی است که یکی از هنرمندان غربی گفته است (منسوب به چارلی چپلین) : روز قیامت فیلم هر هنرمندی را در حضور خودش به نمایش می گذارند.
خانم محتشم امیدوارم در آنروز و نزد آفریدگار خویش این گونه هنرمند، نمایشنامه و فیلم نامه نویس، کارگردان و... سربلند باشید.
شما می توانستید در «م مثل مادر» باشید. تا مادران با آن بگریند و امروز هم به حال بازیگر آن نقش گریه کنند که چگونه مانند «قوی سیاه» سینمای ایران ، با وسوسه شیاطین جن و انس، برای فوق العاده شدن، پس از خوش نقشی های فراوان، در سقوط آزاد به وادی بی حیایی، مرحله به مرحله برهنه شده و در پایان و با شکستن صبوری سنگ یک روسپی تمام عیار سینمایی شده است.
گلشیفته در مصاحبه بی بی سی فارسی در چند سال قبل نسبت به همین موضوعات گفته بود که: من که مغز خر نخوردم که خودم را به عنوان یک ایرانی خراب کنم!!! اما مشخص شد که مغز خر نخورده، کاری را کرد که هیچ خری نمی کند. احتمالا مغز خری که خورد، آن ماده خر روسپی بوده!!!.
یا میتوان مانند ... یا دیگری بود.
آری روسپی هنری بودن در قدم اول هم خوابگی با کارگردان و...عوامل تهیه کننده اصل یک فیلم محسوب می شود. این سیستم روسپی، روسپی پرور و روسپی ساز.
خانم مرجان محتشم، یک خانم می تواند یک دختر جوان باشد، یک همسر خوب، یک مادر خوب، یک مادر بزرگ خوب باشد. اما اگر یک روسپی شد دیگر هیچ کدام از اینها نمیتواند باشد و فقط می توان یک روسپی و فاحشه باشد همین و باشد همه وجودش، حیثیت اش و همه داشته های مادی و معنوی اش آخر در اختیار هوسرانان بگذراند، زیرا در این رابطه فقط سیاهی نصیبش خواهد شد.
اما می توان جاودانه بود و جاودانه ماند، آن هم در قلب های انسانها. راست گفته اند که فقط خوبی و بدی است که می ماند و در پایان دنیا فقط خوبی است که مدال ابدیت بر سینه اش آویخته خواهد شد.
بسیار خوشحالم که این سیستم هنوز نتوانسته است چون شمایی را که قلبهای بسیاری از مادران این مرز و بوم با احساس شما در لحظه های بازی نقش خانم کوچیک، تپیده است را به بیماری فساد خود دچار کند و آلوده نماید.
میدانم که سخت است برای هنرمند الهی، که هنرش را ارائه نکند. ضایع شدن چنین حقی، تضییع حق بزرگی است و مسلما اجر صبر آن برای چون شمایی عظیم تر. بنده که این روزها در میان خطوط نوشته های «خدمات و خیانت های هنرمندان» بالا و پایین می روم، جمله ای را برای ابتدای کتابم انتخاب کرده بودم و آنرا تقدیم شما بزرگ بانوی ((کوچک)) سینمای ایران می نمایم:
یک هنرمند می تواند هنرش را ارائه نکند اما هرگز نباید با هنرش خیانت کند.