* اظهارنظر در مورد مجلس نهم زود است ، از انتخاب رئیس مجلس، مقداری خط فکری نمایندگان را حدس زد. بالاخره بین حداد و لاریجانی تفاوتهایی هست. خود این انتخاب نشان میدهد که تیپ فکری بیشتر نمایندگان، تیپ جبهه پایداری نیست.
* یکی از مشکلات اساسی ما به قانون عمل نکردن و به تشخیص خود عمل کردن دولت در برخی موارد است، مثل آنچه در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها رخ داده که دولت سهم 30 درصدی بخش تولید را به درستی نداده و تمرکز او بر توزیع پول بین خانوارها بوده و همین امر یکی از عوامل گرانیهاست.
* در مسائل سیاست خارجی بر این باورم که کارهای اشتباهی همچون تسخیر سفارت انگلیس انجام شد که دولت نیز مخالف بود و معلوم نشد که این اتفاق از کجا آب میخورد که به نفع انگلیس تمام شد. پس از مصوبه مجلس، قرار بود سفیر انگلیس از ایران اخراج شود، اما مجبور به عذرخواهی از این کشور شدیم.
* تذکر به نهادهای حکومتی ، امر طبیعی و عادی است ، قبول ندارم که نباید به اینها تذکر داد. ما میتوانیم رهبری را نیز مورد سؤال قرار دهیم. نظر خود ایشان نیز همین است.
* من بر این باورم که نباید درباره برخی نهادها قداستی قائل شویم که منجر به غیرقابل انتقاد شدن آنها شود.
* اگر کاری کنیم که تنها اثرش شادی دشمن باشد، بله میتوان این کار را رد کرد، ولی اگر شما انتقادی کنید که آثار اصلاح امور داشته باشد و ضمناً موجب شادی دشمن شود، اشکالی ندارد.
* امام در برخی موارد باعث شادی دشمن شدند؛ مانند صدور فرمان هشت مادهای که باعث شد، در رسانهها وجود شکنجه و شنود و مانند آن در ایران مطرح شود و دشمن شادی کند. آیا میتوان گفت آن کار امام غلط بود؟ پس این نحوه استدلال درست نیست.
* افرادی قصد دارند، ولایتفقیه را به پادشاهی تعبیر کنند و این درست نیست، زیرا ولایت فقیه ولایت فقه و ولایت اسلام است و به تعبیر شهید مطهری ولایت ایدئولوژیک است. در جایی که ولی فقیه حکم حکومتی میکند بله درست است ما باید اطاعت کنیم. خود ایشان هم فرمودند که مرز التزام به ولایت فقیه احکام حکومتی است. ولی در سایر موارد هر کسی باید نظر خود را بگوید. مثلا در یک انتخابات ریاست جمهوری نباید همیشه موضوع را به ولیفقیه مرتبط کنیم و دنبال کشف نظر ایشان باشیم، بلکه هر فرد یا گروهی باید با تشخیص خودش به اصلح برسد، والا انتخابات معنی ندارد.
* زمانی همراه با فراکسیون شاهد مجلس دیداری با رهبری داشتیم. در آن زمان بسیاری از بحثها این بود که رهبری گفتهاند به دولت انتقاد نکنید. من آنجا از برخی مسائل در دولت انتقاد کردم و به برخی پرسشهای خودم از وزرا اشاره کردم. ایشان گفتند صحبتهای حقی بود و سؤال از وزرا باید همین گونه سوالها باشد نه پرسشهایی که وقت مجلس و دولت را میگیرد.
* در مسأله انرژی هستهای نوع ادبیات ما در سیاست خارجی میتوانست بهتر از این باشد. اظهارات آقای احمدینژاد در مورد قطعنامهها مانند اینکه «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود» درست نبود. وقتی ما همزمان با تولید انرژی هستهای، زیاد بر مسأله نابودی اسرائیل تأکید کنیم، اینها این دو را به هم مربوط میکنند و میگویند پس انرژی هستهای را برای بمب اتم میخواهید. در حالی که مسأله نابودی اسرائیل باید از راه خودش یعنی بسیج همه کشورهای اسلامی انجام شود.
* با تشکیل ۸+۷ مخالف بودم چون این بحثها زمانی است که ما رقیب سرسختی داشته باشیم. وقتی اصلاحطلبان حضور جدی ندارند و برخی از آنها در زندانند و برخی شرکت نمیکنند، چه ضرورتی برای وحدت اصولگرایان وجود داشت؟
* نظام در خطر نیست. ما در خطر هستیم. نظام ریشهدار است. مردم ولیفقیه و اسلام را دوست دارند. مردم نظام را دوست دارند، چون میدانند روحانیت پاکتر از همه اقشار است. چرا همه چیز را به حساب توطئه میگذارید. بیایید واقعیت را ببینیم. اگر کسی در داخل نظام اشتباه کرد، اشتباه او را اعلام کنیم. این به نظام کمک میکند و خطری برای نظام محسوب نمیشود. چند روز پس از پیروزی انقلاب، یک فرد کمیتهای تخلفی انجام داده بود و به شهید مطهری گزارش دادند. ایشان فرمودند او را محاکمه کنید، مجازاتش هر چه بود، به نام «کمیتهای» اجرا شود. نگفتند به خاطر حفظ نظام او مجازات نشود و بگذریم، یا مجازات شود ولی نامی از «کمیته انقلاب اسلامی» برده نشود. اگر این روش را دنبال میکردیم بسیاری از مفاسدی که امروز هست نبود.