"محمد علی رامین" دوشنبه شب 19 تیرماه 1391 در مراسم "هم اندیشی خبرنگاران زنان جهان اسلام" که به همت خبرگزاری زنان (وفا) در اریکه ایرانیان برگزار شد، ضمن سخنرانی، مطالبی را به شرح زیر بیان کرد:
شما اهالی رسانه از کشورهای مختلف جهان اسلام، نمایندگان یک امت هستید، هرچند که هر کدام از یک کشور و با یک ملیت باشید، زیرا هویت جمعی شما "عضویت در امت واحده اسلامی" است.
تا زمانی که همه ما به این نگاه توحیدی و اسلامی بر نگردیم، هرکدام از ما مورد طمع و تهاجم دشمنان خواهیم بود.
از ابتدای انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) شعاری را مطرح کردند
مبنی بر اینکه "ما ایران را برای اسلام می خواهیم"، در حالیکه جریانات
دیگری بودند که شعار می دادند "ما اسلام را صرفا برای ایران می خواهیم".
بنابراین نظام جمهوری اسلامی برای همگرایی، وحدت و بازگرداندن عزت و عظمت مسلمانان
جهان بوجود آمده است و تمام کسانیکه طی این 33 سال به این نظام اسلامي اعتقاد داشته
اند، نگاهشان نگاه جهان شمول اسلامی بوده است و خودشان را به عنوان فدائیان اسلام
می شناختند كه آماده هر نوع فداكاري براي امت اسلام بوده و هستند.
غربی ها از سابق معتقد بودند که "رسانه، خودش پیام است" اما انقلاب
اسلامی در طي 33 سال نشان داد که "پیام هم، خودش رسانه است" همانطور که
پیام انقلاب اسلامی، بدون داشتن رسانه جهانی، امروز در جهان فراگیر شده است. حال
اگر رسانه ای پیام حقي هم داشته باشد، رسالت پیامبری بر عهده دارد.
در مورد رسانه و پیام چند حالت را می توان مورد تاَمل قرار داد: هر رسانه، یک پیام – هر رسانه، چند پیام – چند رسانه، یک پیام – چند رسانه، چند پیام ...
منطقا قابل درک است که اگر تعدادی رسانه همه باهم یک پیام
مشترک را منتشر کنند ، اثرگزاری آنها بصورت تصاعدی افزایش می یابد.
امروز بیان حقیقت و گفتن واقعیت یکی از نیازهای آشکار و از انتظارات برحق جامعه بشری است، تا در گرداب رسانه ها غرق نشود و در طوفان خبری رسانه ها، حقیقت را گم نکند. گفته می شود امروز جامعه جهانی در شرایطی است که هر نفر هم خودش یک رسانه است و هم می تواند با کمک ابزار ارتباطی جدید، یک رسانه دار باشد؛ اما اینکه چند میلیارد انسان حرف های پراکنده ی خودشان را بزنند، آیا شنونده ای هم پیدا خواهند کرد؟ در چنین شرایطي به ندرت کسی فرصت پالایش خبر و دریافت حقيقت را پیدا می کند.
شاید این پراکنده سازی اندیشه ها که در روزگار ما منجر به
"خودگویی" و نوعی "ناشنوایی" و "گفتن بدون شنیدن" شده
است، فریب بزرگ استراتژیست های ضد توحیدی برای انزوای آحاد بشری و جداسازی افراد و
انفکاک جوامع از یکدیگر باشد؛ خود غربی ها با انبوهی از رسانه هاي فراگيرشان، یک
پیام واحد را منتشر می کنند و تمام افکار عمومی مخاطبان خویش را در اختيار می
گیرند.
به اعتقاد بنده بزرگترین مشکل مسلمانان این است که رسانه هایما "پیام واحدی"
را انتخاب و مخابره نمی کنند. گرچه ما آخرین پیامبر خدارا پذیرفته ایم و به پیام
آن حضرت ایمان داریم، اما آیا این آخرین پیامبر خدا را به عنوان "صاحب آخرین
پیام جهانی"، به جهانیان معرفی می کنیم؟
از نظر اسلام و قرآن، پیامبر اعظم (ص) پیامبر يك ملیت و نژاد خاصی نیست، بلکه
پیامبر جهان بشری است. ما مسلمانان که رسالت مسلمانی را بر عهده
داریم، نباید اسلام را به انحصار خود درآوریم، بلکه باید اسلام را برای نجات جهان
بشری ارائه دهیم و از محدوده ناسیونالیستی و قومیت گرایی و زبان و جغرافیا رها
کنیم و نیز این دین الهي را هرگز در تاریخ و برای گذشتگان تلقی نکنیم، وگرنه ظلم
بزرگی به مردم زمانه ی خود و آیندگان مرتکب می شویم.
دین اسلام تنها راه حل جامعه بشری است و امروز که جهانیان -
همه از شرق تا غرب - همه مکاتب فکری را آزموده اند و به بن بست مشترك رسیده اند،
آرام آرام به یک پیام واحد نزديك شده اند وهمانند "جستجوگران حقيقت- عدالت-
معنويت- حكمت وعقلانيت" ظهور کرده اند. اگر مسلمانان که حاملان آخرین پیام
خداوند برای بشریت هستند، اسلام را به عنوان "طرحی برای نجات" عرضه
نکنند، گردن کشان جهانی، تمام ملت ها و کشورهای اسلامی را مورد تهديد و تجاوز قرار
می دهند، زیرا اسلام را خطری جدی در مقابل سلطه استبدادی خود ارزیابی کرده اند.
رسانه ها ی ما ابزار قدرت در جامعه جهانی هستند، به شرطی که این رسانه ها پیامی
روشن ، امیدبخش و مورد نیاز جامعه بشری را عرضه کنند. "عدالت، معنویت، امنیت
و عقلانیت" جزء نیازهای امروز بشر هستند و اسلام مظهر کامل این مفاهيم و
معناي حقيقی آزادگی در تاریخ بشر است.
امروز "جمهوري اسلامي" در ایران به عنوان یک نمونه روبه تكامل در تاريخ
و جامعه اسلامي، در اختیار ماست. اگر ما – امت اسلامی- این الگوی ابتدایی را بپذیریم، هم مي توانيم در
کنار آن آینده خود را بهتر بسازیم و هم این الگوي ابتدایی را روز به روز کاملتر
کنیم.
متاسفانه در عرصه رسانه هاي صهيونيستي طی یک صد سال گذشته و بخصوص بعد از جنگ دوم
اروپا، از شخصیت انسانی زن هویت زدایی شده و زن عنصري بی هویت تعریف شده است؛ غربی
ها که رسانه های فراگیر جهانی را در اختیار دارند، زن را از جایگاه حقیقی خود که
مورد نیاز بشریت و آینده ساز است، جدا کرده اند و او را در شرایطی قرار داده اند
که هم خودش آسیب پذیر باشد، هم جامعه را آسيب پذير كند و هم ظرفیت های ارزشمند او
برای جامعه بشری از وي گرفته شود. در حالیکه زن در طول تاریخ پناهگاه امن عاطفي
برای نسل هاي بشري بوده و بستر ساز اصلی برای ایجاد نهادی به نام خانواده بوده است.
امروز رسانه های صهيونيستي تلاش می کنند، امنیت و مشاركت جمعي درون خانواده را از نسلها بگیرند و بنیان
خانواده را متلاشی سازند، در حالی که خودشان نسل اندر نسل، خانواده را مبنای
فعالیتهای اقتصادی، سیاسی وعقیدتی قوم یهود می شناسند.
صهيونيست ها كه مروج اصلي انديشه و مرام فروپاشي خانواده در
جهان امروز هستند، گواهي مي دهند كه قوم
یهود در تاریخ چند هزار ساله ي پر فراز و نشیب و با همه سرگردانی های خود، تنها
عاملی که توانست با آن فرهنگ، نژاد، تمدن و اندیشه خود را حفظ کند و در سده
اخير توسط صهيونيست ها به اوج سلطه جهانی برساند، حفظ کانون خانواده براي قوم خود
بوده است..
هیچ ابزاری برای انتقال فرهنگ و اندیشه در نسل های جدید مانند خانواده وجود ندارد
که بتواند، نسل به نسل باورها و هنجارها و آرمان ها را منتقل کند.
ابتدای انقلاب، غربی ها اعتراف مي كردند: " نقطه قوت ایرانی ها کانون خانواده
آنها است، ما رژیم پهلوی و آموزش و پرورش ، ارتش و ساواک و رسانه ها را در اختیار
داشتیم، اما ایرانیان توانستند در کانون خانواده های خود نسلی را تربیت کنند که
پرچم دار اسلام شود و بنیان رژیم پهلوی را برافکند و آمریکا و اسرائیل را از ایران
اخراج کند".
اين اعتراف، يك حقيقت است.
ایران که تا آن زمان جزیره ای امن برای صهيونيست ها و آمریکائیها بود، وقتي جوانان مسلمان ایرانی از درون خانواده ها بیرون آمده و در اعتراضات عمومی ظاهر شدند، توانستند اولا همه اراذل و اوباش جهانی را از کشور خود بیرون کنند و ثانیاً خود را از توطئه هاي صهیونیسم نجات دهند.
بنابراین ملت ها می توانند با بازخوانی هويت ملی و احیای شخصيت انسانی- الهی خود، به حریت و عقلانیت برگردند و از بن بست کنونی نجات پیدا کنند و برای رشد و تعالی نسل های خود آماده شوند.
خداوند در قرآن چنان تعریفی از زن و مرد ارائه داده که در آن رفاقت ، انس ، الفت و تکیه گاه بودن در کانون خانواده از ملاک های اصلی است و این خانواده اساس حال و آینده نسل بشر است ، علت استمرار بشر تا امروز، وجود رابطه سالم و قانونمند ميان زن و مرد در نسل هاي گذشته است و به محض اینکه این رابطه به آشوب کشیده شود، تاریخ هزاران ساله بشر به پایان می رسد و بحران فراگیري كه دامن گیر غرب شده، نسل بشر را نابود خواهد كرد.
از آن جایی که اهالی زمین خداوند، سرنشینان یک کشتی هستند که
یک سرنوشت مشترک دارند، ما نمی توانیم بدون توجه به وضعیت ناهنجار و تلخ دیگران،
صرفا به اصلاح امور ملی یا منطقه ای خود بپردازیم.
کانون خانواده می تواند یک شعار واحد برای رسانه های جهان اسلام باشد. نه فقط ما
امروز بدون خانواده هیچ آینده ای نخواهیم داشت، بلکه حتي پیامبران خدا هم هرکدام
كه نتوانستند کانون خانواده ی خویش را حفظ کنند، دین آنها نافرجام ماند. پیامبرانی
که حتی هزار سال تلاش کردند، ولی خانواده های آنها آسیب دید، چون بازماندگانی امین
و لایق برای استمرار سنت و مکتبشان نداشتند ، دینشان هم از بین رفت. حضرت ابراهیم(ع) با کمک
هاجر و اسماعیل خانه خدا را بازسازی و خانواده ی الهی خود را بنا نهاد و دین حنیف
را جاودانه ساخت.
پیامبر اسلام (ص) نیز با تشکیل خاندانی الهی و پاک سازی خانه
خدا، آخرین و کامل ترین پیام نجات بخش و آینده ساز بشر را از جانب خداوند عرضه
کردند و هر توفیقی که بدست آوردند، در پرتو حفظ کانون خانواده خویش بود؛ چراکه هر
وقت دین محمد (ص) به خطر می افتاد، این اهل بیت پیامبر(ص) بودند که خود را قربانی
می كردند تا اسلام را زنده نگه دارند.
حفظ کانون خانواده باید برای ما اولویت اول و شعار اساسی باشد و بدانیم، این
خانواده است که پیام اسلام را برای آیندگان ارایه می دهد و امروز که خانواده همه
جا در حال تزلزل است، مسلمانان می توانند الگوی مستحكم خانواده های خود را - سرشار از هماهنگی فکری، همدلی عاطفی، همکاری
اجتماعی و همبستگی عقیدتی- به جهانیان اهدا کنند و آنها را به اسلام دعوت نمایند
که اگر غربی ها هم به کانون اصیل خانواده برگردند، نجات پیدا خواهند کرد.