به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، این فوتبال آنقدر به هم ریخته شده که وقوع هر اتفاقی در آن تعجب برانگیز نباشد. اما ماجراهایی هست که مروری کوتاه بر آنها موجب می شود تا بدانیم در ورای تصمیمات چه می گذرد و روند حرکتی آن به کدامین سو است.

× از کارشناسی در تلویزیون تا مربیگری
شاید بشود یکی از این نمونه ها را مربوط به اکبر محمدی، سرمربی شکست خورده تیم فوتبال جوانان دانست. وی که با تیم آماده و مستعد جوانان در دوره نخست مربیگری اش راه به جایی نبرد، دوباره به این تیم بازگشت تا موجب حیرت کارشناسان شود. او که نشان داده توانایی و دانش چندانی در هدایت این تیم ندارد، به دلایلی نامشخص بر مسند سرمربیگری نشست تا شائبه هایی را موجب شود.
نگاهی کوتاه به گذشته وی نشان می دهد چگونه و به شکل عجیبی به سرمربیگری تیم جوانان رسیده است. وی ابتدا کارشناس برنامه های نه چندان مهم تلویزیون بود و هرگز در قامت یک تحلیلگر زبده مطرح نبود. اما اتفاقاتی ناگهانی و مبهم موجب شد تا به یک باره سر از صندلی تیم ملی جوانان فوتبال در آورد و خود را در این قامت ببیند.
اما نتیجه این رشد بی دلیل و ناگهانی چه بود؟ حذف ناباورانه یک تیم جوانان مستعد و آماده که همه به آن امیدوار بودند؛ اما آنقدر این تیم بی کیفیت و ناتوان بود که به راحتی حذف شد. سرمربی ناکام نیز برکنار شد؛ اما چندی نگذشت که بار دیگر در این تیم ظاهر شد و به چه دلیلی؟ راستی، مگر می شود دلیلی هم پیدا کرد؟

× سرمربی شکست خورده ای که استعدادیاب است؟
در این روزها که همه در شوک یک انتصاب عجیب بودند و انتظار داشتند تا دیگر شاهد سرمربی شکست خورده، حداقل برای مدتی در این سطح نباشند، به یک باره خبر از فعالیت وی به عنوان مشاور (در اموری که همان استعدادیابی است) برای برخی تیم های لیگ برتری به گوش رسید. این تا به آنجا پیش رفت که حتی از حضور دائمی اش در باشگاه پرسپولیس و داشتن دفتر کار در آن گفته شد.
"با افتخار می گویم به آقای رویانیان مشاوره می دهم و امیدوارم مشاوره های من به ایشان و فوتبال کشورم کمک کند. این مشاوره ها در راستای توسعه فوتبال است و در مسیر رسالتی است که به فوتبال داریم. جز آقای رویانیان، جناب دهکردی مدیرعامل فولاد هم از سال گذشته از من مشورت می گیرد ..." اینها را سرمربی تیم ملی جوانان فوتبال بر زبان آورده و فراموش کرده وظیفه ای که در قبالش پول دریافت می کند، فعالیت در تیمی است که یک بار به شکلی نامطلوب، زمینه ساز حذفش شده است. گویا اکبر محمدی نمی داند سرمربی تیم ملی بودن یعنی چه!
اما به راستی چه چیز موجب می شود تا عنوان "مشاور فنی و رئیس توسعه فوتبال پرسپولیس" را برای خود به کار برد؟ وی که خود عامل شکست تیم ملی بوده، چگونه می خواهد موجب توسعه یک باشگاه و مشاوری کارآمد در امور فنی باشد؟ اصولا، مگر می شود سرمربی تیم ملی بود و همزمان با باشگاه های مختلف کار کرد؟ شاید باید ریشه شکست های دوران اکبر محمدی را در همین فعالیت هایی دانست که مانع تمرکز وی می شود. و ... پرسش های بی پاسخ فراوان دیگری که موجب می شود تا با تردید به این انتصاب ها نگاه کنیم.