به گزارش مشرق، مجید مظفری در میزگردی در خبرگزاری دانشجو مطالب مهمی درخصوص فضای کنونی سینما و تلویزیون مطرح و گفت: وقتی انقلاب شد یک مدتی کار نکردیم تا دیدگاه‌ها مشخص شود. ما آن زمان دنبال چه بودیم و الان برخی بازیگرها دنبال چه هستند؟! الان وقتی به پارک می‌روم و یک آقای جوان مذهبی به همراه همسر و فرزندش من را می‌بیند، به من می‌گویند همسرم یا مثلاً مادرم بازی شما را بسیار دوست دارد، هدف از زدن این مثال این بود که این محبوبیت به این سادگی به دست نمی‌آید.



مهمترین بخش از صحبتهای مظفری به این شرح است:

- می‌خواهم به سیم آخر بزنم و همه درددل‌هایم را طرح کنم. نزدیک به 10 تا 12 سال است که فیلم سینمایی بازی نکرده‌ام و فکر می‌کنم آخرین فیلم سینمایی‌ام سگ‌کشی بهرام بیضایی بود.

- مدتی است به تلویزیون آمده‌ام. آقای ضرغامی نمی‌گذارد ما کارکنیم. متاسفانه ضرغامی جلوی بازی ما را گرفته. نه می‌گذارد کار کنیم و نه با ما تسویه حساب می‌کند و پولمان را می‌دهد. دفترمان را هم داریم می‌بندیم و همه وسایل را کارتون کرده‌ایم. همین الان اگر جلوی روی شما زنگ بزنم به دفتر ضرغامی می‌گویند برو تسویه حساب کن اما بعد از اینکه می‌رویم چند ماه ما را می‌دوانند. سیما فیلم هنوز با ما به خاطر بدهی که داشته تسویه حساب نکرده و پولمان را نداده. 

- وقتی انقلاب شد یک مدتی کار نکردیم تا دیدگاه‌ها مشخص شود. ما آن زمان دنبال چه بودیم و الان برخی بازیگرها دنبال چه هستند؟! الان وقتی به پارک می‌روم و یک آقای جوان مذهبی به همراه همسر و فرزندش من را می‌بیند، به من می‌گویند همسرم یا مثلاً مادرم بازی شما را بسیار دوست دارد، هدف از زدن این مثال این بود که این محبوبیت به این سادگی به دست نمی‌آید.

- برخی بازیگران حال حاضر مانند محمدرضا گلزار، ضد ارزش هستند. بروید زندگی‌اش را ببینید؛ دوبی گرفته می‌شود و بعد به بهانه‌ای آزادش می‌کنند. سبک زندگی‌اش را نگاه کنید شمالش را می‌رود ماشین مدل بالایش را دارد و... وی اگر هنرمند بود دلم نمی‌سوخت، ولی آدمی که ایکات آمده به این نتیجه رسیده که مثلاً زیباست و صورتش را بین مردم جا انداخته‌ یک دفعه بازیگر می‌شود.

- می‌خواهم بگوییم آوردن اسم امثال نسل من در خانواده‌ها باعث آرامش و محبوبیت است، اما آوردن اسم امثال گلزار باعث عدم امنیت می‌شود. اگر دختر و پسر خانواده‌ای اسم اینها را می‌آورد خانواده احساس امنیت نمی‌کند.

- همین آقای ضرغامی حاضر است بسیار خرج کند تا امثال محمدرضا گلزار به صدا و سیما بروند، اگر گلزار به صدا و سیما برود ضرغامی کلاهش را بالا می‌اندازد. آنوقت منی که یک عمر است دارم سالم زندگی می‌کنم با ما اینطور تا می‌کنند. الان اینها دارند کاری می‌کنند مسائلی که برای ما ارزش شده کم کم از بین برود.

- وقتی وارد سینما شدم و جوان بودم از امثال عزت الله انتظامی درس می گرفتم. سینما به این دلیل به این حال افتاد که نسل من از سینما بیرون رفتند.

- خاطرم است وقتی جوان بودم و وارد سینما شدم در کنار بزرگانی مثل عزت الله انتظامی، نصیری، خانم خروش، به بازی پرداختم. آنها تربیت اجتماعی و هنری داشتند و ما این ویژگی‌ها را از آنها کسب می‌کردیم آنها به دنبال معروفیت نبودند بلکه به دنبال محبوبیت بودند. دنبال زرق و برق زندگی نبودند بلکه به دنبال خود زندگی بودند. ما همه این ویژگی‌ها را از آنها یاد گرفتیم اما در سینمای الان در کنار بازیگران جوان، ما کنار کشیده شده‌ایم و دیگر نیستیم که از ما چیزی یاد بگیرند.

- سینمای دهه 60 و دهه 70 را نگاه کنید که چه فیلم‌هایی بود و بعد با الان مقایسه کنید. فیلم‌های آن زمان امثال ناخدا خورشید، شیرسنگی، جنگ نفت‌کش‌ها بود اما الان فیلم‌ها اسمشان شده مامان‌جونم موتور می‌خواهد و عناوینی از این دست. متاسفانه برخی محتواها الان در فیلم ساخته می‌شود که محال ممکن بود در زمان شاه ساخته شود.

- اگر برخی سناریوهایی که الان ساخته می‌شود در زمان شاه سازمان فرهنگ و هنر می‌بردید ساخته نمی‌شد که هیچ پاره می‌کردند و دور می‌انداختند. 



- الان در فضای بازیگرها نگاه کنید مهناز افشار چون مثلاً شبیه گوگوش بوده بازیگر شده و الان سوپراستار شده. حج هم می‌فرستندش و حاج خانمش هم می‌کنند.

- بعضی جاها مانند مقوله ورزش که در آن پول وجود دارد یک سری آدم وارد می‌شوند و چون خیلی تخصص ندارند اما صرفاً قدرت مالی دارند سکان را دست می‌گیرند و آنهایی که قدرت مالی ندارند نمی‌توانند در برابر آنها مقابله کنند در فضای سینما هم همینطور ما الان چند تهیه‌کننده داریم؟

- متاسفانه ما در سینمای ایران تهیه کننده نداریم این افرادی که این عنوان را گرفته‌اند سرمایه‌گذار هستند، سرمایه‌گذار هم برایش فرقی نمی‌کند که سکه بگیرد یا دلار بخرد یا فیلم بسازد. سرمایه‌گذار دنبال سود زودبازده است و به سناریو و آینده سینما فکر نمی‌کند. مثلاً می‌گوید فلان فیلم خوب چقدر فروش می‌کند برویم و شبیه آن بسازیم.

- سینما احتیاج به تفکر دارد متاسفانه آدم‌های متفکر سینمای ما کنار رفته‌‌اند، سرمایه‌گذار نمی‌گوید که برای جوان‌ها می خواهد فیلم بسازد بلکه می‌گوید با جوان‌ها می‌خواهم فیلم بسازم. وقتی صرفاً هدف این باشد که در فیلم جوان‌ها بازی کنند تفکر فیلم دارای سطح فرهنگی پایینی می‌شود.

- من مخالف بازی‌کردن جوان‌ها نیستم اما اگر مثل دهه قبل فیلم ساخته می‌شد من مظفری در فیلم بودم اما حرف اصلی و محتوای اصیل فیلم از دهن کسی مثل انتظامی بیرون می‌آمد با این شکل هم تفکر فیلم بالا می‌رود و هم برای تماشاگر قابل باور می‌شود.

- اما متاسفانه فیلم‌های الان شده فیلم‌های با جوان‌ها، سطح فیلم‌ها پایین آمده و همه فیلم‌ها تکراری شده. بچه‌هایی که به حق دانشجویی هنر هستند بیکارند اما یک سری با عنوان سوپر استار در سینما حضور دارند.

- اشکال در سینمای ما مدیریت است اگر وزارت ارشاد مدیریتی داشته باشد که سناریوهای مشابه را تصویب نکند این مشکلات پیش نمی‌آید پس وزارت ارشاد این وسط چه کاره است.؟ متاسفانه شروع این جریان در زمان مهاجرانی اتفاق افتاد، مهاجرانی گفت: سینمای آزاد و سینمای ما به اینجا کشیده شد که الان می‌بینیم. من موافق سانسور صددرصد نیستم اما خط قرمزهایی باید به عنوان سانسور وجود داشته باشد مثل فیلم‌های دهه 60، هیچ اشکالی هم نداشت.

- باید بگردیم کجای کار گیرکرده‌ایم؟ دهه 60 در کارهای سینمایی افرادی مثل فارابی و بهشتی وجود داشتند که بسیار مسلط و موشکاف بودند، راهنمایی می کردند و هر سناریویی را تصویب نمی‌کردند. هر چیزی جلوی دوربین نمی‌رفت و به بچه‌های سینمایی کمک می‌کردند اما الان نگاه کنید چه بر سر سینما آمده است؟

- جشنواره شهرستان‌ها را از بین بردند در یک برهه زمانی 60 و 70 کارگردان و تهیه کننده در این جشنواره شرکت می‌کردند و تعامل‌های خوبی برقرار می‌شد، لباس‌ها دیده می‌شد، لوکشین‌ها دیده می‌شد، زبان‌ها مورد توجه قرار می‌گرفت.

- اگر در سال 100 فیلم ساخته می‌شد 20 تای آن در تهران بود بقیه آن در شهرستان ساخته می‌شد. اما الان دیگر فیلم‌های امثال شیرسنگی نمی‌بینیم. تهیه کننده می‌گوید برای چه بروم به شهرستان، همین‌جا در تهران یک فیلمی در کوچه پس کوچه‌ها می‌سازم.

- به نویسنده‌ها کمک کند و بازار جهانی برای سینما پیدا کند. الان اگر طرز فیلمبرداری‌ها را ببنیم بسیار نزول پیدا کرده. تازگی‌ها یاد گرفته‌اند دوربین عکاسی می‌گذارند روی سه پایه و فیلمبرداری می‌کنند.

- چند روز پیش رفتم پای فیلمبرداری و دیدم دیگر آن دوربین‌ها و آدم‌های پشت صحنه خبری نیست، دوربینی روی سه پایه قرار داده شده بود و با آن فیلمبرداری می‌شد، سه پایه هم اینقدر لق‌لق می‌خورد که فیلمبردار با ترس دکمه را فشار می‌داد.

- الان محتوای فیلم‌ها را اگر نگاه کنید متاسفانه بازیگران شبیه بازیگران هندی بازی می کنند اسم قصه آمریکایی است مثل گربه روی شیروانی داغ، محتوای قصه هم معلوم نیست کجایی است. در شان من است که بروم در این فیلم‌ها بازی کنم؟ کسی که 40 سال است در کار بازیگری است؟ اصلاً دیگر نسل ما بلد نیستند اینطوری که اینها دیالوگ می‌گویند بازی کنند ...

- من با خانه سینما مشکل داشتم در این 11 و 12 سال که من سینما را کنار گذاشتم یک بار من را صدا نکردند، بگویند حالت چطور است، خانه سینما موظف است منی که 12 سال در سینما نیستم صدا کند و بگوید چه مساله‌ای برایت پیش آمده است. متاسفانه همه به فکر خودشان بودند، رئیس و روسای که خودشان به خودشان موبایل، خانه و ماشین می‌دادند.

- در جشنواره خانه سینما دنبال داور بودند و برای انتخاب داور دچار مشکل بودند حتی برای داوری هم به سراغ من نیامدند، چطور ممکن است فیلم بیضایی در جشنواره باشد اما بازیگر فیلم را فراموش کنند آنها همه چیز را برای خودشان می‌خواستند.

- پنج الی شش سال پیش همسر من فوت کرد خانه سینما یک آگهی نداد یک نفر از خانه سینما در ختم شرکت نکرد دو بار در بیمارستان خوابیده بودم هیچ کس به سراغ من نیامد.

- به نظر من خانه سینما با خانه ملت یکی است، اگر مجلس خانه ملت است این ملت ما است که آدم‌ها را به عنوان هنرمند انتخاب می‌کنند. باید طور دیگری به خانه سینما نگاه کرد، خانه سینما باید وجود داشته باشد اما طیف حاکم بر آن را باید عوض کنند.

- وزیر ارشاد بیاید رفراندوم بگذارد و از هنرمندان بپرسد خانه سینما برای شما چه کرده است آن وقت ما می‌گوییم برای ما هیچ کار نکرده است و تنها برای 10 و 12 نفر خودشان فایده داشته است.

- خیلی از کارگردان‌های که کارگردان نبودند از داخل خانه سینما شروع به کار کردند اگر خانه سینما نبود اصلاً کارگردان نمی‌شدند خیلی از اینها به محض اینکه رئیس و معاون شدند یک دفعه کارگردان هم شدند. آدم‌هایی که داخل خانه سینما بودند هرکار کردند برای خودشان کردند. از هر قشری که می‌خواهید مثل فیلمبردارها، کارگردان‌ها و ... راجع به خانه سینما بپرسید همه همین حرف‌ها را می‌زنند.

- خانه سینما باید حرف دل ما را بزند باید به عنوان خانه اول بازیگر باشد باید به من بگوید مجید مظفری تو که پنج الی شش سال است که همسرت فوت کرده با یک دختر تنها با اجاره نشینی چه می‌کنی؟ کار هم که نمی‌کنی.

- متاسفانه وضع خیلی بد است من رویم نمی‌شود خیلی از حرف‌ها را بزنم چون آدم با حجب و حیایی هستم. من اگر دارم این حرف‌ها را می‌زنم به خاطر این است که زندگی‌ام سوخته فقط به این فکر می‌کنم که اگر یک روز ضرغامی را ببینم به او چه خواهم گفت. تمام زندگی من رفته، یک کدامشان نیامدند بگویند ماجرا چیست. خودشان گفتند اگر بروید شهرستان کار کنید ما حمایت می‌کنیم، ما هم آمدیم هر چه نقدینگی داشتیم گذاشتیم وسط کار و در دفترمان از کارگردان‌های خوبی استفاده کردیم از امثال یدالله صمدی و مهدی مقدم، در بهمن سال 89 ما سه سریال پیش تولید کردیم و ماه سوم 90 این سریال‌ها را یکی یکی تحویل دادیم هنوز که هنوز است سر این سریال‌ها با من تسویه حساب نکرده‌اند هر وقت زنگ زدم به آقای بخشی، رئیس دفتر ضرغامی هی می‌گوید باشد، پولتان را می‌دهیم.

- الان شبکه دو اینقدر خردخرد پول ما را داد که اصلاً جای گفتن ندارد اما متاسفانه بعضی‌ها نورچشمی هستند و میلیارد میلیارد بهشون پول داده می‌شود.


- انشاء الله چشم آقای ضرغامی به این مطالب بیفتد. من با این اتفاقاتی که افتاده است فقط به یک دلیل اینجا مانده ام و گرنه ول کرده بودم و رفته بودم .فقط به خاطر دخترم هست و گرنه این نوع زندگی را با این آدم‌هایی که این بی‌اخلاقی‌ها را دارم رها کرده بودم. الان از خارج از کشور به من پیشنهاد دادند سالی 120 هزار دلار به من می‌دهند یعنی حدوداً ماهی 10 میلیون تومان اگر بخواهند خانه و ماشین هم به من بدهند قرارداد با من می‌بندند ماهی 100 هزار دلار اما بعضی موقع‌ها فکر می‌کنم برای چه بروم.

- در ایران اگر موقعی دلم بگیرد می‌آیم جاهای اینچنینی و درد و دل می‌کنم و حرف می‌زنم اما اگر آنجا دلم گرفت کجا بروم؟

- سرمایه‌گذارهای ما در سینما یکی از تفریحاتشان این است که بازیگران سوپر استار را در میهمانی‌هایشان ببرند و با افتخار به اقوامشان بگویند ما با این‌ها کار می‌کنیم و مثلاً این سوپراستارها رفیق‌های ما هستند انگار دیگر برایشان جذابیت ندارد با امثال و نسل مجید مظفری کار کنند.

- نجیب‌ترین طیف هنری همین بچه‌های سینما، تئاتر نسل ما هستند البته در نسل جدید هم امثال محمدرضا فروتن وجود دارد که هم بازیگر هستند و هم از لحاظ اخلاقی، اخلاق‌مدار.

- خیلی وقت است که دلم برای یک بازی خوب در سینما تنگ شده. اما انگار شتر در خواب بیند پنبه دانه، پیشنهادی نیست مگر در هر سال چند فیلم خوب ساخته می‌شود یک الی دوتا.

- هر ده سال هم یک فیلم خوب به تور من بخورد باید خدا را شکر کنم، سریال‌ها خیلی تکراری شده آخرین سریال من تا صبح بود. می‌دانم با انتشار این حرف‌ها اگر چند تله فیلم و سریال هم به من پیشنهاد می‌شد دیگر این اتفاق نمی‌افتاد. من خیلی دلم پر است و خیلی گله دارم. برای طرح درد

- دکتر میرباقری، معاونت سینما به من پیشنهاد داد برو برای رهبری حرف‌هایت را تعریف کن. می‌خواهم نزد رهبری بروم به من گفتند رهبری سریال تا صبح را دیده بودند و گویا خوششان آمده بود، به پیشنهاد ایشان این سریال دوسال از تلویزیون پخش شد.

- سریال دیگری می‌خواستند بسازند با عنوان شب می‌گذرد، که به مناسبت دهه فجر بود، رهبری گفته بودند خوب است نقش را همان آقایی بازی کنند که تا صبح را بازی کرده بود.

- تنها امید من رهبری است و تنها کسی که می‌دانم اگر برایشان حرف بزنم گوش می‌کنند حضرت آقا هستند.

- متاسفانه برخی فکر می‌کنند چون ما حرف نمی‌زنیم نشان‌دهنده بی‌اطلاعی ماست، رهبری این همه بر روی اسم سال تاکید می‌کند، می‌خواهم تحلیلی برای اسم سال‌های که ایشان طرح کرده بود ارائه دهم خاطرم هست یک زمانی هنرمند و دانشجو و متفکر در دهانشان پنبه بود و نمی‌توانستند حرف بزنند. آقا آن سال را به نام سال نهضت حسینی، نامیدند یعنی حق‌گویی و حق طلبی، پنبه‌ها از دهان درآمد متاسفانه پنبه‌ها رفت در گوش مسئولین، سال بعد آقا فرمودند سال، سال پاسخگویی است و مسئولین مجبور شدند پنبه‌ها را از گوششان دربیاورند، سال بعدش آقا سال تعامل نامیدند یعنی پنبه‌ها که درآمد حال بروید و با هم تعامل کنید.

- این تحلیل را گفتم برای اینکه بگوییم به خدا ما خیلی بهتر از برخی آدم‌ها می‌فهمیم، برخی فکر می‌کنند سکوت ما به خاطر عدم درک است.

- سینمایی ایران باید به دهه 60 برگردد، سناریست‌ها تشویق شود دوربین‌ها از تهران بیرون برود، جشنواره شهرستان‌ها گذاشته شود چرا که ما لباس‌ها، گویش‌ها و موسیقی‌های زیبایی داریم. اگر به این نکات توجه شود سینمایی ما به قوت دهه 60 باز خواهد گشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 13
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • مهران ۱۸:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    آفرین بر هنرمند گرامی که علیرغم اینکه مافیای سینما در برابر این کار بیکار نخواهد نشیت واقعیت را بیان کرد. در خیلی از این فیلم ها حرات نداریم با بچه هایمان و یا در مهمانی خانوادگی انها را ببینیم .حداقل انکه ابتدا باید بازبینی کنیم که اگر مشکلی نبود ببینند در حالیکه پرده دری ها و... در قریب به اتفاق فیلمها وجود دارد و این آثار سینمای وزارت ارشاد اسلامی است که دیگر باورمان شده نباید به صرف داشتن مجوز به ان اعتماد کرد.متاسفانه سینما و تلویزیون به سمتی حرکت می کنند که هنرمندان به حاشیه رانده شوند و تاجرانی که از هنر صرفاٌ دنبال منافع مادی و شهرت هستند به خانه های مردم رسوخ کنند.
  • ۱۸:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    احسنت براین هنرمند مردمی
  • امید ۱۸:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    ببینید آش چه قدر شور شده .لعنت بر این دوم خردادی ها که هر جا رفتند گند زدندو بانی خرابی شدند من شخصا دلم برای بازی های هنرمندان واقعی این مملکت حسابی لک زده حتی آرتیست بازی های کارکتری چون جمشید هاشم پور سگش به بازی های اینا شرف داره یه مشت بچه ننه بی جنبه اسم خودشونو بازیگر گذاشتند
  • حامد ر ۱۹:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    واقعا یاد هنرمندانی مثل مجید مظفری و فیلم هایی مثل جنگ نفتکش ها بخیر. واقعا دل ما هم برای یه فیلم خوب لک زده. آقای مظفری بدون که مردم هنوزم دوستت دارن. آقای مظفری عزیز سینمای عروسکی امروز، جای هنرمندان ارزشی مثل شما نیست. حتی فروتن هم جایی در این سینما نداره. این سینما برای عروسکهایی مثل گلزار، رادان، ضیغمی، افشار، شاکردوست و تحفه ای نوظهور بنام حمید فرخ نژاده _که به برکت همراهی در کارناوال های انتخاباتی موسوی و صحبتهایش بر ضد احمدی نژاد (البته احمدی نژاد قدیم!) _.
  • رضا ۱۹:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    آقای مجیدی عزیز شاید بخشی از حرف های شما صحیح باشد که هست اما عزیز خود شما در مقام کارگردان چه فیلمی ساختی؟ قلب های ناآرام خود شما که مصداق آوازه خوانی بود! اگر ضرغامی به شما کار پیشنهاد می کرد الان بهترین و فرهنگی ترین مدیر این مملکت معرفی اش می کردید! بیایید برای منافع شخصی خودمان پشت مقدسات قایم نشویم در مورد هم نسلی های شما هم که شما به هم بازی بودن با ایشان این همه می بالید چه حرف و حدیث هایی که نبود!! در ضمن شما سال های اول انقلاب کار نکردید تا افکار مشخص نشود بلکه در سال های اول انقلاب اصولا تا مدتی فیلمی ساخته نشد اما در دهه 60 شما یکه تاز سینما بودی و یادم نمی آید آن موقع ها این حرف های ارزشی را زده باشید!! آقای مظفری عزیز باور کن مردم شعور دارند و درک می کنند که چه حرفی صادقانه زده می شود و کدام حرف از سر لجاجت و منافع فردیی!! فقط لطفا پشت ارزش ها قایم نشویم و از آن ها مایه نگذاریم وگرنه از خود شما هم می شود پرسید چرا در سالهای جنگ به جای جبهه ......
  • مصطفی ۲۱:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    با امید کاملا موافقم (بی جنبه) کافیه مصاحبه های تهوع آور حامد بهداد رو ببینید. یکی نیست به این کارگردانا و فیلم نامه نویسا بگه آخه برا پول هم که شده یه مقدار سوژه ها را عوض کنین تنوع بدین همش دختر بازی پسر بازی بی مزه که اصلا به فرهنگ وسلیقه عمومی مردم ما نمیخوره
  • ۲۱:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    واقعا جای احسنت دارذ سالی 120 هزار دلار به ایشان می دهند اما از ایران نرفته است نمی دانم چرا تا کسی را یه کم کم تحویل می گیرند می گوید در خارج من را حلوا حلوا می کنند آخه انصافا اون ور آب هم این خبر ها نیست چند تایی هم که رفته اند می بینیم برای یک مشت دلار دارند چه کارهایی می کنند
  • ۲۱:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    خبر دارم خبر نقد استاد رائفی در باره جدایی نادر از سیین رو دانلود کنید و گوش بدید همتون کب می کنید!
  • محمد ۲۲:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    مردی مظفرجان
  • علی ۲۲:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    مظفری دوست داشتنی است
  • امیر ۲۲:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۰
    0 0
    اگر کمی به ژانر هایی که ایشون در مدت بازیگریشون از اکشن و جنایی و پلیسی حماسی و دفاع مقدس و خانوادگی و حتی کودک و نوجوان نگاه کنید متوجه می شید که مجید مظفری کیه! خداییش در همه اون ها هم موفق بوده! ولی شاید جالب کار اینجاست که در 90 درصد فیلم ها ایشون نقش یه مهندس ساختمون رو دارن حتی جایی هم که نقش دکتر داشتند به شغل دوم بساز بفروشی مشغول بودند! :-)
  • صفری ۱۴:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
    0 0
    اقای مظفری در بخشی از درد دل های خودش در مورد فیلم های ساخته شده در تهران و شهرستان ها سخن گفته که در نوع خودش جالبه ، من خودم چند وقت پیش یه مطلبی در همین رابطه نوشته بودم که اگر صلاح دونستید بخونید : ایران فقط تهران نیست امروز داشتم فیلمی را نگاه می کردم به اسم اسب رویاها . فیلم مربوط می شد کولی های ایرلند و عشق یک پسر بچه ی کولی به یک اسب . به نمایش گذاشتن زندگی کولی ها و به تصویر کشیدن دقیق و نکته بینانه ی شخصیت های فیلم که انسان های کولی هستند ، خارق العاده بود . برقراری ارتباط با سب ناخود آگاه این مسئله به ذهنم خطور کرد که در سرزمین ما ایران با این همه قومیت ها ، فرهنگ ها و بسیاری محاسن دیگر چرا پاشنه ی سینمای ما فقط به گرد تهران می چرخد . فیلم های جشنواره ی فجر را ببینید ، کل فیلم های ساخته شده در سال نود و سالیان گذشته را نگاه کنید ، چند درصد از انها در مورد فرهنگ ها و اقوام غیر تهرانی ساخته شده اند . آیا جامعه ما فقط خیابان های تهران و انواع روابط دختر و پسر در خیابان های پایتخت می باشد ؟ آیا گستره ی ذهنی کارگردانان ما فقط در خیابان های تهران پرسه می زند ؟ چرا سیاست گزاران سینما و ارشاد ما از این فرصت ها و استعداد های بالقوه ی فیلمنامه نویسی غافل هستند ؟ و به زور می خواهند مشکلات و زشتی های پایتخت را به خورد سینما دوستان بدهند؟ در گوشه گوشه وطن چه فرهنگ ها و خرده فرهنگهای زیبایی که نداریم ، عشایر خودمان ، کولی ها و دیگر اقوام که سرشار از موضوعات جذاب و قابل کار کردن در حوزه ی سینما می باشند . البته ناگفته نماند که این توجه به اقوام و فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها در حوزه ی کتاب بسیار بهتر و غنی تر از حوزه ی سینما می باشد و بسیاری از آثار فاخر و ارزشمند حوزه ی کتاب مربوط به همین اقوام و فرهنگ ها می باشد . نهایتا ای کاش کارگردانان سینمای ما چند روزی از خیابان های تهران خارج شوند و به دنبال موضوعاتی در حوزه ی اقوام و فرهنگ ها باشند .
  • للللل ۱۸:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۱
    0 0
    آدم انقدر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اه اه اه تازه حامد ر عروسک اینا نیستن اشتباه گرفتین کار گلزار درسته و این آقا با این سن خوب نیست به این جوونا نگاه کنه.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس