سال «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» گویا در نوبت قرار گرفته است تا کم کم، سرنوشتی همانند آنچه که بر سال اصلاح الگوی مصرف و سال جهاد اقتصادی گذشت، بیابد.حقیقتی تلخ که نمی خواهیم باورش کنیم اما نگاهی به تجربیات گذشته از کارنامه برجای مانده از اعمال ما در سال هایی که شعار اقتصادی داشتند گویای آن است که اگر هوشیار نباشیم، محاقی شدیدتر از آنچه بر سال جهاد اقتصادی رفت، در کمین سال تولید ملی است.

مشرق- سال تولید ملی در خطر محاق است. محاقی که اگر از آنچه که در سال های جهاد اقتصادی و یا سال اصلاح الگوی مصرف بر ما گذشت درس نگیریم، به راحتی پیش خواهد آمد و با تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی همان می کند که با جهاد اقتصادی کرد.

جهاد اقتصادی البته هیچگاه تمام شدنی نیست. اما کارنامه خوانی از سالی که منتسب به آن بود اینطور می گوید که آنچه که در فضای کشور رخ داد، لااقل از سوی مدیران ذیربط و دستگاه های مسئول، آنچیزی نبود که بتوان تعبیر جهاد اقتصادی را به آن اطلاق کرد.

قرار بود در سال جهاد اقتصادی، مفهوم حرکت جهادی در همه بخش های اقتصاد ایران ملکه ذهن همه باشد.

اما به جای آن "خانه نشینی 11 روزه" ملکه اذهان شد. فساد اقتصادی 3 هزار میلیاردی به صحنه آمد و رقابت های مجلس هم به ناحق، بیشتر از جهاد اقتصادی در افکار عمومی مطرح شد.

این گاه شماری است از آنچه بر سال جهاد اقتصادی گذشت. گاه شماری که البته خوانش آن در آستانه پایان دومین ماه از سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی یک ضرورت برای درس گیری و نرفتن به راه هایی است که حمایت از تولید ملی را در کشور ما به حاشیه می برد.


*سال جهاد اقتصادی اینگونه گذشت


سال جهاد اقتصادی هنوز در ابتدای راه بود که ماجرای عزل و ابقای وزیر اطلاعات وقوع یافت.
ماجرای تلخی که در پی آن رخدادی یگانه در تاریخ سیاسی کشور اتفاق افتاد و رئیس جمهور 11 روز به خانه رفت.

11 روزی که اگرچه همه دل نگران وضعیت کشور بودند اما مظلومتر از تمام اتفاقات، این جهاد اقتصادی بود که در ماه اول تولد به ناگاه به محاق رفت و به یک باره تحت تأثیر جهاد حاشیه ها قرار گرفت.

کمیسیون جهاد اقتصادی هم البته قبل از آن در مجلس تشکیل شده بود. کمیسیونی که البته گویا هیچگاه به بلوغ نرسید و کارنامه ای از آن برای افکار عمومی خوانده نشد و یکی از نمایندگان مجلس هم در نظری اعلام کرده بود که تشکیل این کمیسیون اقدامی شتابزده بوده است.

انتقادات از رئیس جمهور بالا می گرفت؛ حتی با اینکه احمدی نژاد بعد از 11 روز از خانه به دولت برگشت و از ولایتمداری سخن راند.

در کنار این انتقادات اما دستگیری شخصی به نام ع.غ که متهم به رمالی و جن گیری بود و ارتباطاتی که گفته شد او با برخی از چهره های رسمی کشور داشته است نیز بر سر و صداها افزود و البته جهاد اقتصادی هم بیشتر به محاق می رفت.

در واقع در ماه های سوم و چهارم سال 90، کمرنگ ترین مقوله ای که در لسان سیاسیون و رسانه ها یافت می شد، "جهاد اقتصادی" بود.

این در حالی بود که البته رئیس جمهور احمدی نژاد نیز در یکی از سخنرانی های خود پس از جلسه هیئت دولت اینطور گرفته بود که برخی از اقدامات دولت را مصداق جهاد اقتصادی می داند.

مصداقی که البته بعدها صدای دیوان محاسبات را مثلا در هدفمندی یارانه ها بلند کرد و اینطور اعلام شد که دولت بخش اعظمی از پرداخت های نقدی به مردم را از محل درآمدهای پیش بینی شده نداده و از جاهای دیگری آن را برداشت کرده است.

سال به نیمه رسید و در حالی که زمزمه ها برای انتخابات مجلس در 12 اسفند گُر می گرفت، ناصر حجازی، دروازه بان اسطوره ای فوتبال ایران نیز از دار دنیا رفت و باز هم اتفاق مهمتر این بود که گویا سرشت سال جهاد اقتصادی این است که در تغافل رسانه ها و برخی از مسئولان امر، مظلوم بماند همچنان.

بحث ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان و البته تولد وزارت ورزش و جوانان نیز در آن روزها به قدر کافی داغ می نمود اما تعلل دولت در معرفی وزیر ورزش و جوانان هم بر آن داغی می دمید و هرچه فریاد دلسوزان برآمد که جهاد اقتصادی ضرورت اصلی است اما در حاشیه مانده؛ گوش کسی بدهکار نبود که نبود.

و البته در کنار خبر فساد مالی 3 هزار میلیاردی، بلند شدن صدای طبل الرحیل برای انتخابات مجلس نهم نیز چنان تنور رسانه ها و افکار عمومی را گداخت که اندک امید برای پرداخته شدن به مفهوم "جهاد اقتصادی"، لااقل در سه، چهار ماه مانده به پایان سال 90 هم رنگ باخت و همگی ناامید شدیم.

*برای همه چیز غصه خوردیم الّا جهاد اقتصادی!

در واقع شاید در سال جهاد اقتصادی عده ای از ما جماعت سیاست و رسانه و اقتصاد در برخی شبها به سبب برگزاری انتخابات مجلس، خانه نشینی آقای رئیس جمهور و یا خبر فساد 3 هزار میلیاردی، خواب به چشممان نیامد اما حقیقت این است که عموماً بخاطر "جهاد اقتصادی" نه مرتکب شب بیداری شدیم و نه احتمالا غصه چندانی خوردیم.

و سال جهاد اقتصادی با تمام حاشیه هایش تمام شد و اکنون این ما و این سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی.

ماه دوم سال 91 در حال اتمام است.

گرانی ها به سمت مردم حمله آورده اند. بودجه دیرآمده به مجلس هم در کشاکش انتقادات بجا و نابجا وامانده است و انتقادات از تخلفات دولت در مرحله اول اجرای هدفمندی یارانه ها لابد آنقدرها بوده که اجرای مرحله دوم و کیفیت آن را در هاله ای از ابهام قرار داده است.

زبان گشایی های آل نهیان در کشور کوچک امارات علیه جزیره ابوموسای ما نیز مزید تمام علت ها شده است تا شاید قرار بر آن شود که تن رنجور سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی زودتر از جهاد اقتصادی و در سایه بی تدبیری مسئولان امر، کاپ وداعی که جملگی مشترکاً تقدیمش کرده ایم را روی سر ببرد.


10 ماه بعد و در آخر سال درباره سال تولید ملی چه خواهیم گفت؟

آیا اساساً در آن مقطع که صدای زنگ برگزاری انتخابات دولت یازدهم بلند شده است فرصتی هم برای اصحاب رسانه و سیاست و اقتصاد پیش خواهد آمد که راجع به امر رهبر درباره ضرورت حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی در سال 91 سخن بگویند و فکر کنند یا اینکه با درسهایی که از سال جهاد اقتصادی در مقابل دیدگانمان هست، اوضاع به گونه دیگری رقم خواهد خورد؟!


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس