
او اکنون در مصاحبه با سايت «کلمه» و در پاسخ به اين سؤال که «شما حتي پيش از موسوي فعاليت هاي سياسي چشمگير و فعال داشتيد، چگونه اين تابوي حضور زن شکسته شد و هدف شما از اين فعاليت ها چه بود؟»، گفت: وقتي قدم به انتخابات گذاشتم مي دانستم به شدت سرکوب خواهم شد]!؟[ من مي خواستم حرف خود را به مردم برسانم چرا که همواره يکسري شعارها را دنبال مي کردم و اين بار هم مي خواستم که از طريق انتخابات آن را دنبال کنم. در واقع من کنار موسوي قرار گرفتم تا بتوانم آرمان هاي مورد علاقه خود را مطرح کنم و پيش از آن که کانديداتوري موسوي براي من مهم باشد در نظر داشتم از فرصت هاي پيش آمده استفاده کنم.
وي همچنين گفته است:من از اول با حضور موسوي در پست رياست جمهوري مخالف بودم. من از قدرت سياسي براي خودمان خوشم نمي آيد و نمي خواستم در وضعيت حاکميت قرار بگيرم و کلا به عنوان يک روشنفکر به فعاليت در حوزه عمومي علاقه مندم نه حوزه حکومتي. اما زماني که موسوي پا به صحنه گذاشت من هم با يک بيانيه، حضور خودم را در کنار او مطرح کردم و از او حمايت کردم.
اين همکار منافقين که در مصاحبه با «خودنويس» علنا روزگار حيات مبارک حضرت امام خميني(ره) را مورد تخطئه قرار داد و به اعدام برخي عناصر وابسته به گروهک هاي محارب در آن زمان حمله کرد، اکنون ادعا مي کند: اينکه امام مي گفت نگذاريد انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان بيفتد، اکنون دقيقا اين اتفاق افتاده است.»
اين تظاهر به خط امامي بودن در حالي است که وي در همين مصاحبه با سايت کلمه با نوعي توهم و خودشيفتگي و دروغ پردازي مدعي شده است: در اين 30 سال معترض تر از من کسي وجود نداشته است. به شکل هاي مختلف اعتراض کرده ام. اما من خود جزو کساني بوده ام که همواره تحت فشار بوده و هيچ يک از کتاب هايم اجازه انتشار نداشته است. قبل از انقلاب 10 جلد کتاب چاپ کردم. من از کساني بودم که بعد از انقلاب در سانسور شديد قرار گرفتند.