این یک انسان نما است که در دوران قدیم بین انسان ها زندگی می کردن و شبیه انسان بودن و فقط ی تفاوت داشتن وآن هم چندان نمایان نبود ، این انسانها بیشتر علاقه به خوردن چای با نبات و پنیر شکر داشتن و حتی در دوره خود کارگاه های نبات سازی زیادی هم ساختن ، اجداد این موجودات بیشتر در فلات هیمالیا زندگی می کردن و با کوچ از دامنه های و بیابانها خود را حتی به شاخ آفریقا هم رساندن ، اینها به زنان احترام میگذاشتند و مردان اینها حتی اگر خانمی را می‌دیدن در کوچه و برزن او را سوار بر پشت خود می کردن و هر جا او دوست داشت می بردن مانند تئاتر، یا میدان نبرد گلادیاتورها یا میدان مسابقه چوگان و حتی بازار و ...در بین این افراد این زن ها بودن که مرد خود را انتخاب می کردن بدین صورت که حدودا ۲۰ الی ۴۰ مرد کاندید انتخابات میشدن، عروس خانم باید از بین آنها یکی را انتخاب می کرد، و یکی از معیارهای مهم در انتخاب همسر شمردن دندان و اندازه دور کمر و اندازه سوراخ بینی ها وهمچنین اندازه انگشتان بود ، و در مرحله آخر چندین مرد به دور فینال می رسیدن که در این میان ی مسابقه مهم بر گزار میشد و آن هم کشیدن موی بدن بود و اگر باز فینالیست نهایی انتخاب نشد ، در نهایت ی مشعل را روشن میکردن و زیر فینالیستها می گذاشتن و هر کدام تا آخر تاب ماندن می آوردن افتخار دامادی را پیدا میکردن ، بعضی ها زودتر انصراف میدادن و بعضی ها به لج و لج بازی می پرداختن و در نهایت سوخته یا کشته میشدن ، یا معلول میشدن و ممکن بود عروس از ازدواج با این فرد سوخته انصراف بدهد ، در تصویر کاملا مشخصه که هم موی این فرد کننده شده و هم بسیار سوخته .

پمپئی کجاست؟

مشرق این 21:7 فکر کنم ان زمان بوده قشنگ داره زندگیشون تعریف میکنه مرحبا روده هام درد بس خندیدم---