به گزارش مشرق، تخت فولاد در بخش جنوب شرق اصفهان واقع شده که آرامگاه و مزار بسیاری از بزرگان را در خود دارد. میتوان گفت علاوه بر گورستان بقیع در مدینه، گورستان وادی السلام در نجف، تخت فولاد اصفهان نیز در زمره مقدسترین گورستانهای جهان اسلام است.
خاک تخت فولاد به یمن عالمانی که در آن دفن شدهاند خاکی مقدس به شمار میآید و انسانها در طول تاریخ به برکات آن بیتوجه نبودهاند. از جمله عارفان و علمایی که در این مکان دفن شدهاند میتوان به بابارکن الدین، آقا جمالالدین خوانساری، بهاءالدین محمد اصفهانی معروف به فاضل هندی، محمد حسین عنقا ملقب به ملک الشعرا، حاج میرزا آقا امامی مینیاتوریست و بسیاری از افراد برجسته دیگر که هر کدام اهمیتی زیاد به این گورستان بخشیدهاند.
اسدالله ایزدگشسب عالم، عارف و ادیب شاعر، فرزند محمود بن آقااسدالله بن آقا عبدالله گلپایگانی معروف به ایزدگشسب در سال ۱۳۰۳ قمری در گلپایگان چشم به جهان گشود.
از شش تا هیجده سالگی در موطن اصلی خود گلپایگان به تحصیل علوم و فنون ادبی آن زمان پرداخت و صرف و نحو، منطق، معانی و بیان و فقه و اصول و کلام را نزد اساتید آن زمان آموخت. در سال ۱۳۲۰ قمری گلپایگان را ترک کرد و راهی اصفهان شد و در مدت شش ماه توقف، از محضر اساتیدی، مانند جهانگیر خان قشقایی، شیخ محمد تقی نجفی، ملامحمد کاشانی و غیره استفاده کرد و به گلپایگان بازگشت. سپس به عتبات مهاجرت کرد و در نجف به تحصیل ادامه داد.
از طرف شیخ محمد باقر اصطهباناتی شهید رابع به لقب شمس الحکما ملقب شد. پس از آن به تهران و خراسان شتافت و به وسیله ملا محمدعلی گنابادی به وادی عرفان قدم گذاشت. او پس از فراغت از تحصیل به گلپایگان مراجعت کرده، بعد از چندی تدریس حکمت، فقه، اصول و ادبیات عرب، در سال ۱۳۳۰ قمری به اصفهان رفته، متاهل شد و در آنجا اقامت کرد. پس از چند سال توقف در اصفهان، مجدداً به مشهد مقدس مشرف و سپس به بیدخت گناباد عازم شد و به ناصر علی ملقب شد و سپس به اصفهان بازگشت.
معلمی که شاگردانی فاضل تربیت کرد
وی سالها در اداره آموزش و پرورش اصفهان به عنوان دبیر و مدیر دبستان خدمت و جوانانی دیندار و فاضل تربیت کرد.
شیخ با کمال فضل و تبحری که در علوم مختلف داشت و اغلب هنگام تحقیق معانی و بحث در مطالب عرفانی، سحر بیان خاص او مجلسیان را مجذوب خود میکرد، بیشتر اوقات را به سکوت و آرامش میگذراند. در میان مردم طوری مینشست که اگر کسی او را نمیشناخت و بار اول ملاقات بود، وی را با دیگران نمیتوانست فرق بگذارد. از لغو اعراض داشت، بردباری در مصایب و تحمل شداید مجبول و مفطور او بود.
تسلیدهنده مصیبتزدگان و دلسوز بیچارگان بود. به احوالپرسی رنجوران قدم رنجه میکرد و درد بیماران را با عیادت و محبت خود تسکین میبخشید. صبر و شکیبایی در مقابل ناملایمات پیشه او بود و از هیچ صدمه و رنجی گریزان نبود. با شداید میساخت و هیچگاه از تنگی زندگی شکایت نداشت و جز رضای حق و خدمت خلق چیزی را معتبر نمیشناخت.
ایزدگشسب مقدمات را در گلپایگان و نزد بزرگانی چون ملامحمد صادق، ملامحمد جواد، ملاعلی بن حاجی غفار، حاجی میرزا محمد باقر و آقا میرزا محمد کاظم به پایان رساند و سپس در اصفهان به تحصیل پرداخت.
استادان ایزدگشسب در اصفهان و عتبات عالیات
استادان ایزدگشسب در اصفهان حاج آقا حسین بروجردی (درس قوانین الاصول)، آقا سیدعلی نجفآبادی (درس شرح لمعه)، آقا میرزا محمدعلی تویسرکانی (درس شرح منظومه)، جهانگیرخان قشقایی (درس شرح فصوص الحکم، شفا و اسفار)، آقا شیخ محمدتقی نجفی (درس فقه) و ملا محمد کاشانی(درس فقه) بودند.
استادان بزرگوار ایشان در عتبات عالیات نیز عبارت بودند از سید ابراهیم خراسانی، میرزا ابراهیم سلماسی، سید موسی طبیب همدانی (استاد شرح قانونچه و شرح نفیسی)، شیخ محمدباقر اصطهباناتی معروف به شهید رابع (درس شواهد الربوبیه )، آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (درس خارج اصول و فقه) و آیت الله سیدمحمد کاظم یزدی( درس خارج اصول و فقه).
از آن جا که ایزدگشسب مدتی دبیر یکی از دبستانها بوده، شاگردانی از جمله سید محمد باقر کتابی، سید معزالدین مهدوی، سید مصلح الدین مهدوی و حاج آقا حسین شفیعیبه را طور عموم درس داده است، شیخ همچنین در سرودن اشعار طبعی روان داشته و تخلص «شمس» میکرده است.
آثار علمی و تألیفات شیخ ایزدگشسب
اسرارالعشق در تفسیر سوره یوسف (ع) و تفسیر آیات مباحثه خضر و موسی (ع)، هدایة الامم، شمس التواریخ، نورالابصار، جذبات الهیه، حیات جاوید، فلسفه شرعیات؛ نامه سخنوران، مجله «عنقا»، مظاهرالانوار (در اصول عقاید به براهین عقلیه)، گلزار اسرار (مختصری از معارف اسلامی است)، حیاة الانسان فی تسبیح الاعیان(فارسی)، سعادت النجفیه فی شرح العدیله (عربی)، بساط العشق و المحبه ( فارسی) و غیره از آثار شیخ هستند.
آثار چاپ نشده وی نیز عبارت از بدایع الآثار، حواشی بر کفایه الاصول، گلهای همه رنگ (کشکول) و روح العرفان است.
شیخ را بیماری درد پا و مرض قند ناتوان ساخت و عاقبت او را به بستر انداخت. چندین هفته رنج و درد کشید، اما لب نگزید تا جان به جان آفرین تسلیم و در نقاب خاک برای همیشه آرمید.
تاریخ فوت او شب جمعه ۷ فروردین ۱۳۲۶ شمسی مصادف با پنجم جمادی الاولی ۱۳۶۶ قمری در سن ۶۳ سالگی بود. مزار وی در آرامگاه شخصی خویش در قبرستان تخت فولاد واقع است.