به گزارش مشرق، اهالی کوچههای امامزاده، کارخانه و شهید شهامتی در منطقه ده ونک سالیان سال است با دانشگاه الزهرا (س) بر سر خانههای خود درگیر هستند. مسئولان دانشگاه میگویند املاک آنها غصبی است و مردم میگویند این دانشگاه است که قصد غصب منازل آنها را کرده است.
** ماجرا از کارخانه شماره ۵ ونک در سال ۱۳۱۷ شروع شد
در واقع بهانه این گزارش ماجرایی است که ۸۰ سال پیش اتفاق افتاده و در دهههای گذشته گاه و بیگاه حواشی آن مطرح شده است. مساله بر سر یک زمین ۵۱ هزار و ۸۶۰ متر مربعی است که تا قبل از سال ۱۳۱۷ متعلق به مستوفی الممالک نخست وزیر رضاشاه بوده و بعد از تصرف آنجا توسط رضاشاه در آن زمین کارخانهای به نام کارخانه شماره پنج ونک برای تهیه و تولید ماسک و تجهیزات جنگی توسط آلمانها ساخته میشود.
برای راحتی کارگران و افزایش بازده کارخانه نیز در اطراف کارخانه واحدهای مسکونی مخصوص کارگران را میسازد تا در آنجا زندگی کنند. بعد از پایان جنگ جهانی و تغییر کاربری کارخانه، آبان سال ۳۸ وزارت آموزش و پرورش کارخانه را تحویل میگیرد و در سال ۴۷ سند ملک حاضر و به اسم شرکت سهامی کارخانجات ونک وابسته به آموزش و پرورش صادر میشود. در سال ۱۳۴۰ این کارخانه به کرج منتقل شده و به «شرکت ایمنسازان راه» وابسته به وزارت راه تبدیل میشود. با این حال، پس از انتقال کارخانه به کرج، مسئولان کارخانه از کارگران تمام متعلقات کارخانه، به غیر از خانهها را بازپس میگیرند و بنابراین کارگران همچنان ساکن آن خانهها باقی ماندند. اما تا آن زمان مدل واگذاری خانهها روشن و شفاف نبوده است.
پس از این اتفاقات، در دوران محمدرضا پهلوی اسناد واضحی در دفتر شاه موجود است که در آنها عنوان شده این خانهها باید با سند به کارگران داده شود. این مساله آن زمان پیگیری نشده و به پس از انقلاب موکول میشود. بعد از انقلاب نیز بدون هیچگونه ادعایی از طرف دولت، ساکنان به زندگی خود ادامه دادند و حتی در مصوبه شورای انقلاب در مورد اصلاح آیین نامه شرایط خانههای سازمانی مورخ ۲۵/۱۱/۵۸ به کارخانه شماره ۵ ونک بحث واگذاری خانهها به کارگران ابلاغ میشود. اهالی این منازل نیز به خاطر قدمت بالای سکونت در این منطقه طبق همین مصوبه در اولویت قرار میگیرند؛ اما به دلایل قانونی معلق میماند مثل این مساله که بعضی منازل ۳۰ متری هستند و سند برای یک خانه ۳۰ متری صادر نمیشود.
** درخواست دانشگاه الزهرا در سال ۸۱ برای واگذاری ملک کارخانه
زمین این کارخانه طی این سالها بین وزارتخانههای مختلفی دست به دست میچرخد و در این بین آقایان آخوندی، ترکان و حجتی وزیران وقت نامه میزنند که این منازل حق مردم ساکن آنجاست. در واقع تعامل حاکمیت با ساکنین تحت عنوان محله قولنامهای صورت میپذیرد یعنی خانهها سند ندارند، اما شهرداری طبق قولنامهای بودن منازل به اسم صاحبان آنها قبض آب، برق، گاز و تلفن صادر میکند. از آن زمان تا اوایل دهه هشتاد این ساکنین بدون مشکل در خانههای خود زندگی میکردند تا اینکه در سال ۱۳۸۱ دولت زمینهای کارخانه دهونک را طی مصوبهای به دانشگاه الزهرا منتقل میکند؛ آن هم در پی نامهای که زهرا رهنورد رئیس وقت دانشگاه به وزیر علوم و رئیس جمهور میزند و به علت کمبود فضای دانشگاه درخواست میکند که ملک کارخانه به آنها واگذار شود.
پس از آن نیز دانشگاه الزهرا با استناد به مصوبه دولت برای اراضی مربوط به کارخانه، سند دریافت کرده و مدعی میشود که آن اراضی متعلق به دانشگاه بوده و ساکنان یا همان کارگران قدیم کارخانه باید خانههای خود را تخلیه کنند. بر اساس مصوبه دولت وقت، ملک کارخانه ده ونک متعلق به راهآهن و وابسته به وزارت راه به دانشگاه الزهرا انتقال داده شد و ارگانهای دیگر برای صدور سند به نام دانشگاه الزهرا ملزم شدند. از طرف دیگر، ساکنان میگویند این منازل در ابتدا خانههای سازمانی بوده و بعدها بهصورت اجاره بهشرط تملیک توسط آنان خریداری شده است. اما دانشگاه مدعی شده است که اهالی دهونک اضافه بر همه اینها باید اجاره خانههایشان را بپردازند.
** ماجرا مبهم باقی مانده/ پلاک ثبتی کارخانه و خانههای کارگران یکی است
چیزی که بر مبهم بودن این ماجرا میافزاید یکی بودن پلاک ثبتی ملک کارخانه با پلاک خانههای اطراف آن است که موجب شده این پرونده تا الان میان زمین و هوا باقی بماند. خرم وزیر راه دولت اصلاحات پس از اتفاقات سال ۹۷ توسط دانشگاه طی مصاحبه ای مطرح میکند: «دانشگاه الزهرا از رئیس جمهور وقت دستور گرفته بود که مرکز آموزش راه آهن را بگیرد. ما هم این کار را کردیم اما بعد دیدیم که ادعای دانشگاه بر روی خانههای سازمانی نیز هست یعنی به دنبال تصرف آنها بود چرا که چیزی که ما با دانشگاه تصویب کرده بودیم محل کارخانه بود نه خانههای کارگران کارخانه».
پس از اتفاقات سال ۸۱ در آبان ۹۷ خبری مبنی بر اینکه دانشگاه الزهرا قصد دارد بخشی از خانههای ساکنان دهونک را که نزدیک این دانشگاه هستند تخریب کند؛ در رسانهها منتشر شد. تشکلهای دانشجویی و فعالان فضای مجازی به این اقدام واکنش نشان دادند و با حضور در دهونک مانع از تخریب خانههای مردم شدند.
از این ماجرا گذشت تا حدود یک ماه پیش که این ماجرا بار دیگر به علت تخریب دیوار یکی از منازل به دست دانشگاه با حواشی زیادی رسانهای شد. طی تماسهای مکرر خود با مسئولین دانشگاه الزهرا الخصوص خانم ملانظری ریاست آنجا، قصد مصاحبه داشتم که حاضر به مصاحبه نشدند و صرفاً من را به توضیحات درج شده بر روی سایت دانشگاه رجوع دادند. به همین خاطر تصمیم گرفتم برای بررسی بیشتر شخصا در محله ده ونک و در میان ساکنینی که این سالها با دانشگاه بر سر اراضی خود مشکل داشته اند حضور پیدا کنم.
** آنچه از محله ده ونک دیدم...
کوچه امام زاده محله ده ونک اولین ایستگاه من بود. وارد کوچه که شدم سمت راست یکی از ساختمان های دانشگاه قد علم کرده بود و سمت چپ با دربهای منازلی که با بلوک سیمانی از سال ۹۷ توسط دانشگاه مهر و موم شده بودند مواجه شدم. بین این خانه های بهم چسبیده فقط درب دو خانه سالم مانده بود که گویا طی مناقشاتشان با دانشگاه فعلا تا الان توانستهاند ساکن آنجا باقی بمانند. درب خانه را میزنم و مردی میانسال درب را باز میکند.
آقای گلپرور یکی از ساکنینی است که این سالها برای ماندن در خانهای که زمانی کارخانه شماره ۵ ونک به پدر وی داده بود مشکلات زیادی را گذرانده است. دوتا صندلی میگذارد داخل حیاط خانه و مینشینم پای صحبتهایش. او میگوید: ما در این سالها دنبال سند بودیم اما چون زمان واگذاری این منازل به کارگران کارخانه به آنها سند نداده بودند الان کار را سخت کرده است. این در حالیست که از همان موقع بابت سکونت در این خانه از حقوق پدر من و باقی کارگران پول کسر میشده. آقای خرم وزیر راه وقت در همان سالی که خانم رهنورد رئیس دانشگاه برای توسعه فضای دانشگاه نامه زد؛ گفته بود ما فقط ملک کارخانه را به دانشگاه واگذار کردیم نه خانه های کارگران آن را.
این شهروند با گلایه از اینکه دانشگاه ساکنین این خانهها را متصرف میداند گفت: متصرف به کسی میگویند که برای مدت تازهای جایی را غیرقانونی اشغال کرده نه ما که از ۸۰ سال پیش در این خانهها زندگی میکردیم. ۲۷ مرداد سال ۹۷ پنج خانه در کوچه امام زاده توسط یگان ویژه و شکایت دانشگاه پلمپ و تخلیه شد. هرچند که با وضع بسیار نامناسبی آن بندگان خدا را از خانههایشان بیرون کردند. از آن پنج خانوار دوتای آنها ۵۰ میلیون از دانشگاه دریافت و به پردیس نقل مکان گرفتند که متاسفانه بعد از یکسال دانشگاه تعدادی از آنها را هم از آنجا بلند کرد؛ الباقی حتی وجهی هم از دانشگاه دریافت نکردند و رفتند. پس از اتفاق ۲۷ مرداد خیلی از ساکنین ترسیدند و ۱۳ خانواده دیگر با دریافت مبالغی بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان از دانشگاه، خانههایشان را ترک کردند.
گلپرور ادامه میدهد: در این کوچه حالا فقط من هستم و یک خانه دیگر که خانم مسنی در آن سکونت دارد و راضی به دریافت ۱۰۰ میلیون نشدیم. دانشگاه حتی راضی نیست مجتمعی بسازد و به ساکنین این خانهها در آنجا واحد بدهد. امروز با ۱۰۰ میلیون چه میدهند؟ ارزش ملکهای ما بیشتر از این مبلغ است. خانههای ما را برای طرح توسعه دانشگاه میخواهند آن وقت ما میخواهیم بدانیم اگر دانشگاه جا ندارد پس رستوران ترمه در آنجا چه میکند که حتی برای ورود عموم هم آزاد است؟ ما وکیل هم گرفتیم اما تیغمان نبرید. بعد این صحبتها به همراه آقای گلپرور راهی کوچه کارخانه میشوم.
طبق چیزی که به عینه قابل مشاهده بود ملک کارخانه طبق مصوبه سال ۸۱ به دانشگاه داده شده بود. حتی از پشت نردههای دانشگاه، کارگاه طراحی و بافت پارچه هم قابل رویت بود و ساختمان کارخانه هم بدون تخریب یا تغییر به همان شکل قدیمی داخل ملک دانشگاه باقی مانده بود. گلپرور میگفت: دانشگاه از زیر ساختمان خود که دقیقا رو به روی کارخانه قرار دارد زیرگذر هم برای تردد زده است اما نمیدانیم چرا ساختمان کارخانه را خراب یا برای استفاده بهینه بازسازی نکردهاند.
کمی جلوتر میرویم و تقریبا با یک خانه ویران شده مواجه میشوم. خانه ای که متعلق به خانم انوری بوده و از قضا یکی از کارکنان خدمه دانشگاه الزهرا نیز بوده است؛ اما به خاطر شکایت دانشگاه مجبور به تخلیه میشود. گلپرور میگوید: روزی که خانم انوری میرفت و گریه میکرد از خاطرم نمیرود.
از این خانه ویرانه کمی جلوتر میرویم و به خانهای میرسیم که از لحاظ ظاهری نو نوارتر از بقیه هست. پرس و جو میکنم و میفهمم مالک قبلی ملک، خانه را از مالک اولیه به مبلغ دو میلیارد و هشتصد میلیون تومان خریداری و چیزی حدود ۵۰۰ میلیون تومان هزینه بازسازی خانه میکند؛ اما بعد از شکایت دانشگاه الزهرا و تخلیه در سال ۹۷، دانشگاه بدون تخریب خانه از آن به عنوان ساختمان اداری استفاده میکند.
کمی جلوتر به ورودی اصلی دانشگاه و سردرش میرسیم. بنر بزرگی را میبینم که با نقشه و کروکی اعلام میکند هرگونه دخل و تصرف، انتقال و واگذاری اعم از خرید و فروش و اجاره غیر قانونی بوده و پیگیرد قضایی دارد. بعد عبور از جلوی دانشگاه به کوچه هایی میرسم که شاید کمتر کسی از محله ونک دیده باشد! خانههای تو در تو با بنای قدیمی و متراژهای پایین همگی، در کوچه های باریکی که ماشین هم به سختی از آن داخل و خارج میشود. جلوی یکی از کوچه ها زن سالمندی که به سختی راه میرود جلو میآید میگوید: همسر من از۱۶ سالگی و از سال ۱۳۳۲ در کارخانه شماره پنج ونک کار میکرد و ما از آن موقع اینجا زندگی میکنیم. همسایههای دیگر میگویند دانشگاه قبلا به عدهای ۱۰۰ میلیون داده تا بروند، اما حالا از باقی ساکنین اجرت المثل میخواهد. پیرمردی جلو میآید اوضاعش زیاد خوب نیست حتی صدایش را از زیر ماسک به سختی میشنوم. میگوید از کارگران همان کارخانه هست و آن زمان ماهی ۲۵ ریال حقوق میگرفته است. میگوید خانهها را کارخانه به ما داد و حتی برق، آب، گاز و تلفن هم خودمان به نام خودمان گرفتیم.
حالا وارد کوچه شهید شهامتی میشوم تا خانهای را که حدود یک ماه پیش تخریب دیوار پشتی آن توسط دانشگاه حاشیه ساز شده بود ببینم. قبل از اینکه وارد آن خانه شوم حکم پلمپ روی در یکی از منازل که دقیقا همسایه دیوار به دیوار خانه تازه تخریب شده نظرم را جلب میکند. ماجرا را از همسایهها جویا میشوم میگویند خانه انحصار ورثه بین یک خواهر و برادر بوده و دانشگاه با کسب رضایت از خواهر خانه را میگیرد بعد از اینکه خانواده برادر اعتراض میکنند که سهم ما از این خانه چه شد و در خانه سکونت پیدا میکنند دانشگاه با حکم تخریب یکی از دیوارهای خانه را خراب و خانه را با حکم قضایی پلمپ میکند.
بعد از ماجرای این خانه، در آخر میرسیم به خانه آقای ناطقی، خانه ای که گفته میشود یک ماه پیش وقتی سکنه داخل خانه نبودند درب ورودی توسط دانشگاه فرز و دیوار پشتی خانه که دقیقا به حیاط دانشگاه راه دارد خراب میشود. ساکنین خانه مجبور میشوند برای ورود به خانه با کمک همسایهها درب را بشکنند. حالا برای بررسی بیشتر به همراه تعدادی از اهالی وارد خانه میشوم. البته خانهای که بیشتر نیمه ویرانه شده بود.
همسایهها میگویند وقتی با آقای ناطقی وارد خانه شدیم دیدیم خانه خالی شده و خبری از اسباب و اثاثیه نیست. دانشگاه همه را برده بود اما در دادگاه شکایتی را مبنی بر اینکه صاحب خانه دیوار را خراب کرده است مطرح میکند. یکی از همسایهها میگوید: آقای ناطقی در حال حاضر مجبور شده در خانه فرزندش بماند و دانشگاه هم میگوید وسایلها را برنداشته در حالی که اول گفته بود به شرط تخلیه خانه وسایل را از انبار دانشگاه پس میدهد. یکی دیگر از اهالی در حالی که به دیوار خراب شده خانه اشاره میکند میگوید: روز تخریب این دیوار هیچ مامور اجرای احکام یا مامور نیروی انتظامی حضور نداشت و به ما گفتند دانشگاه با صاحب ملک به توافق رسیده است در صورتی که وقتی آقای ناطقی آمد و خانه را دید از همه چیز بی خبر بود.
از خانه خراب شده آقای ناطقی بیرون میزنیم میآیم وسط کوچه که حالت میدان گاهی دارد میبینم تعدادی از اهالی جمع شدهاند. دلی پری دارند میایستم به حرفهایشان گوش میدهم. اکثرا پیر و فرتوت هستند و یا پس از فوت صاحب خانهها فرزاندان و نوه هایشان آنجا زندگی میکنند. یکی از اهالی میگوید آقای شهامتی که نام کوچه هم به اسم شهید اوست ۲۲۰ متر زمین را از کارخانه خریداری و ساخته است برگه خرید این ملک را هم دارند، اما قاضی در دادگاه گفته فقط سند. یکی دیگر از رفتار وکیل دانشگاه گلایه مند است و میگوید مدام با لفظ تهدید با ما صحبت میکنند.
یک سرانجام نامعلوم!
پرونده خانههای محله ده ونک از سال ۹۷ خاک میخورد و به هیچ نتیجهای نرسیده است. در این بین ساکنین، خانههایی که در آن ۸۰ سال سکونت داشتهاند را حق خود میدانند و از طرفی ریاست دانشگاه اخیرا در مصاحبه مطبوعاتی اصرار دانشگاه بر تخلیه خانه ها را طرح توسعه دانشگاه عنوان میکند. این خانهها شامل ۹۰ پلاک ثبتی هستند که ۸۱ خانوار در آنها زندگی میکردند. از این تعداد طی این سالها ۲۶ خانه تخلیه شده و الباقی ساکنین با مناقشات زیادی که با دانشگاه الزهرا داشتهاند فعلا ساکن ماندهاند.
اگرچه موضوع حقوقی یک بخش ماجراست و دانشگاه الزهرا مدعی است وکلای این خانوادهها نتوانستند مالکیت آنها را بر این خانهها به اثبات برسانند، اما اگر به عدالت از دریچه انصاف بنگریم، آیا میتوان به نحو مطلق گفت که چون خانوادهها نتوانستهاند مسئله را اثبات کنند، پس ما به عنوان دانشگاه میتوانیم به راحتی و به هرنحوی با آنها عمل کنیم؟