به گزارش مشرق، جعفر محمدی طی یادداشتی که در کانال تلگرامی شطحیات منتشر شد به بررسی تاثیرات انتخاب بایدن برای ایران پرداخت.
از قرائن و شواهد بر میآید که "جو بایدن" رئیس جمهور بعدی آمریکا خواهد بود و البته که در 10 روز باقی مانده تا انتخابات، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد و "دونالد ترامپ" را احیا کند.
هر چند سیاست رسمی جمهوری اسلامی این است که اعلام کند فرقی برایش ندارد که کدام یک از این دو برنده انتخابات شوند، ولی کیست که نداند، رهیدن از دست موجودی به نام ترامپ، نه فقط تمایل ایران که حتی آرزوی اروپایی ها هم هست و بعضاً نیز به طور علنی اعلام کرده اند.
نگرانی عمدهای که به نظر میرسد در میان مسئولان جمهوری اسلامی راجع به پیروزی احتمالی ترامپ وجود داشته باشد این است که اگر او مجدداً برنده شود، عرصه را بر جمهوری اسلامی تنگ تر و فشارها را تشدید کند. این نگرانی اما درباره بایدن بدین حد وجود ندارد، چه آن که او از همین الان و بدون هیچ مذاکرهای با ایران، اعلام کرده است که در صورت پیروزی، به برجام بر میگردد؛ برجامی که محصول دولت اوباما بود و بایدن هم معاون اول همان دولت.
اگر برجام احیا شود و تحریمهای وضع شده توسط ترامپ لغو شوند، گشایشی قابل توجه در اقتصاد ایران رخ خواهد داد: دهها میلیارد دلار از ارزهای بلوکه شده ایران به کشور بر میگردد، شرکتهایی که با تحریم های ترامپ از ایران رفته بودند، باز خواهند گشت، تجارت با ایران از قفل شدگی فعلی بیرون خواهد رفت و رونقی مجدد به کسب و کارهای مردم بازخواهد گشت.
اما باید بپذیریم که با پیروزی بایدن، در مجموع، اوضاع فقط از وضعیت اسفناک فعلی بهتر خواهد شد، نه این که تصور کنیم ایران نیز مانند بقیه کشورهای متعارف دنیا، تعاملات متعارفی با دنیا خواهد داشت و همه چیز عادی خواهد شد. لذا اگر خواهان بهرهمندی حداکثری از شرایط پیش روی دنیا هستیم، باید سیاستی متفاوت تر اتخاذ کنیم.
جمهوری اسلامی میتواند در قبال "جو بایدن"، همان سیاستی را پیش بگیرد که در قبال باراک اوباما پیش گرفت. رویکرد تهران در برابر اوباما این بود که تا حد ممکن امتیاز بگیرد ولی وارد فاز رفع مشکل ارتباطی نشود. در مقابل دولت اوباما هم کوشید در قبال تضعیف برنامه هسته ای ایران، امتیازاتی بدهد و ماجرا در همین حد متوقف ماند.
نتیجه این شد که معمای ارتباطی دو کشور کشور همچنان لاینحل ماند و ترامپ توانست این گره را محکم تر و پیچیده تر کند و کار را به جایی برساند که ایرانِ نفت خیز عملاً از دایره صادرکنندگان نفت جهان حذف، دهها میلیارد دلار ارز ایران در کشورهای مختلف جهان بلوکه، شرکت های ریز و درشت جهان از هر گونه معامله با ایران منع و ارتباط بانک های ایران با جهان به طور کامل قطع شود و رشد اقتصاد ایران را به زیر صفر برسد.
جمهوری اسلامی میتواند با دولت احتمالی جو بایدن، در حدی تعامل کند که پول هایش آزاد شود و کمی هم تجارت خارجی اش رونق گیرد تا بتواند امرار معاش کند. اما می تواند با دولت بایدن از موضع اقتدار وارد گفت و گو شود و مشکل ارتباطی دو کشور با به صورت اساسی حل و فصل کند تا در هر صورت، با اتفاقاتی مانند روی کار آمدن نظایر ترامپ، زخمی جدی، برای نشستن مگس های سیاست بین الملل مانند عربستان و اسرائیل و ... باقی نماند.
اشاره به موضع اقتدار، واقعاً شعار نیست. این که آمریکا از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی در مقایسه با ایران توان بیشتری دارد، گزاره ای است درست؛ اما واقعیت این است جمهوری اسلامی توانسته است در برابر آن مقاومت کند و حتی از دوران تندروترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا ، یعنی دونالد ترامپ جان سالم به در ببرد. به بیان دیگر، هر تحریمی که قابل تصور بود، در دولت ترامپ اعمال شد ولی جمهوری اسلامی حاضر به مذاکره با او نشد چرا که بر این باور بود مذاکره از موضع ضعف، مترادف خواهد بود با دادن امتیازات حداکثری و کسب امتیازات حداقلی.
از این رو، دولت بایدن با شرایطی مواجه است که گیوتین تحریم توسط ترامپ از بالا به پایین آمده ولی نتیجه ای نگرفته و بی فایده شده است. کاخ سفید اکنون می داند که اگر قرار بود ایران تحت فشار، وارد مذاکره شود، حتماً در چهار سال حکمرانی ترامپ، این کار را کرده بود. لذا آمریکا باید به مذاکره روی صندلی های برابر با ایران تن بدهد و این به نفع دو کشور خواهد بود.
برای مردم ایران هم فرقی نمیکند که این اتفاق، در ماههای باقی مانده دولت روحانی رخ دهد یا مثلاً در یک دولت اصولگرا. آنچه مهم است این که فرصت روی کار آمدن بایدن، باید مغتنم شمرده شود و منافع ملی ایران در قبال آمریکا در چارچوب سه اصل راستین سیاست خارجی، یعنی "عزت، حکمت و مصلحت" پیگیری شود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.