اپوزيسيون يا قمپز را ممنوع كند يا بگذارد ما هم ... بزنيم!
كاريكاتوريست نشريات زنجيره اي كه در نشست اخير عناصر فراري در واشنگتن حضور داشته، مي گويد برخي طيف هاي اپوزيسيون توقع دارند خبرنگاران همكار آنها «نازر» باشند نه ناظر يعني زر نزنند!
نيك آهنگ كوثر با بيان اينكه ما را «نا-زر» مي خواهند نه «ناظر» مي نويسد: فكر نكنيد دعوايي هست يا جنگي؛ نه! يك بحث انتقادي داريم كه خيلي هم دوستش داريم! «اپوزيسيون» براي اينكه اپوزيسيون بماند، بايد چكش بخورد. اينكه همه دوست داشته باشند كه قربان صدقه شان بروي، نتيجه اش مي شود يك گروه پير شونده و ميرا كه خيال مي كند همين پس فردا مردم ايران برايشان فرش قرمز مي اندازند و بفرما مي گويند. از اين خبرها نيست! بعضي هايشان آنقدر خالي بسته اند كه خودشان هم باورشان شده خبرهايي هست! اپوزيسيوني كه در بند قمپز باشد، چيزي جز «قمپزيسيون» نيست.
وي درباره نشست محفلي اخير طيفي از عناصر فراري و عدم شركت شماري ديگر مي نويسد: طرح هاي ارائه شده شايد پختگي لازم را نداشتند و يا شايد برخي مثل شهريار آهي نگران بودند كه با طرح علني پروژه ها، حيدر مصلحي ناگهان به كليد در گاو صندوق اپوزيسيون دست پيدا كند و همه چيز بر باد رود. به نظرم، برگزاري «باز» كنفرانس هايي از اين دست بسيار مفيد است. اولا معلوم مي شود چه كساني جرات مي كنند حاضر باشند و حرفي بزنند. معلوم مي شود چه كساني تا پشت در كنفرانس مي آيند و بعد از ترس دوربين قايم مي شوند! معلوم مي شود چه كساني طرح هايشان متناسب با واقعيت دروني ايران است و معلوم مي شود چه كساني با آمار ساختگي دلشان را خوش كرده اند.
وي همچنين با اشاره به دنده عقب گرفتن شماري از عناصر فراري خاطرنشان مي كند: با دوستي درباره آينده بخش بزرگي از مخالفان تازه خارج شده از ايران حرف مي زديم. پيش بيني او اين بود كه گروهي از اينان قبل از انتخابات رياست جمهوري آينده، به ايران باز خواهند گشت. از سوي ديگر، بخشي از نيروهاي ظاهرا اپوزيسيوني هم رفت و آمد با ايران را از طريق نزديكان خود دنبال مي كنند و مشكلي هم وجود ندارد. اتفاقا همين دوستان جزو مخالفان «براندازي» محسوب مي شوند.
به نظر مي رسد با نزديك شدن به انتخابات رياست جمهوري آتي و احتمال سازش بخش هايي از اصلاح طلبان و نشان دادن التزام به قانون اساسي، بسياري از مشكلات گروهي حل شود و زبان سايت هايي در خارج از كشور تغيير كند.
نيك آهنگ كوثر در پايان مجددا نوشته است: براي پرسيدن لزومي به بي ادبي و حتي نمايش بلاهت ذاتي نيست. ما رسانه هايي مي خواهيم كه «زر» بزنند و نازر نباشند.
يادآور مي شود نامبرده پيش از اين به اشتباه از سوي طيفي از اپوزيسيون متهم شده بود كه خبرچين وزارت اطلاعات است!
هاشمي را قبول نداريم اما بايد از فضايي كه مي سازد استفاده كنيم!
يك عضو متواري گروهك ملي- مذهبي خواستار استفاده از فضاهايي شد كه هاشمي رفسنجاني ايجاد مي كند. تقي رحماني مي گويد هاشمي با اپوزيسيون و اصلاح طلبان متفاوت است اما طرفين مي توانند سوار قطار همسو شوند و ايستگاه هاي مشتركي داشته باشند.
تقي رحماني پس از فرار از كشور به خاطر نقش آفريني در فتنه سبز به پاريس رفت. او در مصاحبه با روز آن لاين حمله اصلاح طلبان به هاشمي رفسنجاني در انتخابات مجلس ششم را اشتباه خواند و درباره اين سؤال كه آيا اصلاح طلبان و اپوزيسيون ملي- مذهبي حاضرند باز هم به دامن هاشمي برگردند، گفت:ملي مذهبي ها براساس تنظيم رابطه شان با مشاركت و مجاهدين انقلاب در انتخابات مجلس ششم، رابطه شان با هاشمي را تنظيم كردند. من در سال 84 مخالف اين بودم كه از هاشمي حمايت كنيم، اما ملي مذهبي ها اين كار را كردند. جالب است كه مهندس سحابي در دوره هاشمي به زندان رفت و به قول خود هاشمي قرار بود كه رويش كم شود. اما به نظرم در برآورد نيروهاي اصلاح طلب داخل حاكميت از نقش آقاي هاشمي، اشتباه صورت گرفت.
وي افزود: در انتخابات مجلس ششم بخشي از اصلاح طلبان بر اين باور بودند كه حضور هاشمي رفسنجاني و رياست وي بر مجلس، مي تواند باعث توقف پروژه اصلاحات شود و با توجه به فسادهاي دوره سازندگي، اين قابل دفاع نخواهد بود. به همين دليل در انتخابات مجلس ششم مرزبندي سفت و سختي با هاشمي نشان دادند. وقتي مرزبندي طولاني و سخت شد، عملاً يك نوع واگرايي بين اين نيروها اتفاق افتاد. خود هاشمي هم در شهريور 79 در نمازجمعه اي كه خواند، به مطبوعات حمله كرد كه اين ها هر روز يك ترقه و بمب منفجر مي كنند.
رحماني با بيان اينكه افراد رده بالا و مطرح ترين چهره هاي حزب مشاركت وارد پروژه حمله به هاشمي شدند، افزود: پيش از انتخابات مجلس ششم، سه نفر از اصلاح طلبان به دفتر مجله ايران فردا آمدند. من خودم در اين جلسه نبودم، اما از مهندس سحابي و هدي صابر نقل مي كنم. آن ها گفتند كه ما مي خواهيم عليه هاشمي ويژه نامه اي منتشر كنيم، شما هم با توجه به اينكه از همان ابتدا منتقد سياست هاي تعديل بوديد، مقاله اي در همين زمينه بدهيد. مهندس سحابي اما مخالفت كرده و گفته بود كه شما نبايد به هاشمي حمله كنيد. نقد هاشمي را اجازه دهيد ما كه اپوزيسيون هستيم انجام دهيم. شما اگر زيرپاي هاشمي را خالي كنيد، زيرپاي خودتان هم خالي مي شود. اين مورد پذيرش اصلاح طلبان قرار نگرفت.
وي مي گويد: وقتي اصلاح طلبان اشتباه محاسباتي مي كردند، اين اشتباه دامن ملي-مذهبي ها را هم به اعتبار همراهي با آنان مي گرفت. من خودم در سال 84 فكر مي كردم يا بايد سكوت كنيم يا از آقاي كروبي حمايت كنيم. چون فكر مي كردم معين رأي نمي آورد اما دوستان از معين حمايت كردند و در دور دوم پشت هاشمي رفتند.
اين عضو گروهك ملي- مذهبي همچنين درباره علت رد پيشنهاد سحابي از سوي اصلاح طلبان تصريح كرد: برداشت آنها اين بود كه ما مايليم با نقد هاشمي، خودمان را مطرح كنيم. يكي از چهره ها مي گفت ما ده وزير عوض مي كنيم. وقتي مهندس سحابي گفت خواهش مي كنم نمايندگان مجلس [ششم] به زندگي مردم هم توجه كنند، يكي از آن ها گفت كه خدا را شكر شما نماينده نشديد! مي خواهم بگويم كه نگاه مهندس سحابي، هم چنان نگاهي بود كه رفاه اقتصادي و آزادي سياسي را تدريجي مي خواست، اما نگاه اصلاح طلبان تحكيم قدرت دولت خودشان بود. آنها حاضر نيستند آن اشتباهات را به درستي نقد كنند.
اين گروهكي متواري درباره اين پرسش كه آيا هنوز مي توان روي هاشمي حساب باز كرد، گفت: بستگي به شرايط دارد و اينكه ما چه چيز را مي خواهيم. آقاي هاشمي منافع خودش را دارد و مي خواهد نظام را حفظ كند، اما كلاً نگاه هاشمي، يك نگاه بوروكراتيك است. بوروكرات ها بخشي از آزادي هاي مدني را مي دهند، اما هميشه نتيجه پروژه ها هماني نيست كه معماران آن تصور مي كنند. در موازنه قدرت خواست فرد مهم نيست، مهم اين است كه سمت و سوي فعاليت يك جريان به كجا مي رود.
وي با بيان اينكه بايد از فضاهايي كه بوروكرات ها ايجاد مي كنند استفاده كرد، افزود: براي وحدت هاي استراتژيك بايد به وفاداري افراد توجه كرد، اما براي استفاده از فضاهايي كه وجود دارد نياز به اين نيست. كما اينكه هاشمي هم نمي آيد با دموكراسي خواه ها جبهه تشكيل دهد. ممكن است كه قطار هم سو شود و ايستگاه هاي مشتركي داشته باشد. همان طور كه سخنان وي در خطبه هاي نماز جمعه سال 88، با استقبال مواجه شد.
كوچولو بودي كجا بودي؟
مقامات شيخ نشين هاي حاشيه خليج فارس در حالي نسبت به سفر خانگي رئيس جمهور از جزيره ابوموسي جنجال مي كنند كه به ماهيت ايراني اين جزيره واقفند.
طي روزهاي گذشته وزير خارجه امارات، هيئت دولت سعودي، شوراي همكاري خليج فارس و سخنگوي وزارت خارجه ضمن مصاحبه ها و موضع گيري هايي تلاش كردند از ديدار رئيس جمهور با مردم جزيره ابوموسي در جريان سفر استاني به هرمزگان سوژه جنجال بسازند. هيئت دولت عربستان به رياست ملك عبدالله اين اقدام را محكوم كرده و آن را اشغالگري ايران خواند. وزير خارجه امارات و سخنگوي وزارت خارجه آمريكا نيز از ايران خواسته اند با مذاكره، اين اختلاف!! را حل كنند.
اتخاذ اين مواضع مضحك و بي ارزش در حالي است كه كل عمر رژيم و كشور امارات متحده عربي 41 سال است و پيش از سال 1971 ميلادي اساسا دولت-ملتي با اين عنوان وجود خارجي نداشته است. كشوري به نام امارات عربي در اين سال با تجميع 7 شيخ نشين ابوظبي، دوبي، شارجه، ام القوين، رأس الخيمه، فجيره و عجمان تشكيل شد. بنابراين ادعاي اينكه جزيره ابوموسي متعلق به كشور(!؟) امارات است اساسا، امري مسخره است و اين در حالي است كه جزيره ابوموسي- و حتي مناطقي نظير بحرين- قرن هاي متمادي بخشي از تماميت ارضي ايران بزرگ بوده اند. برخي از شيخ نشين هاي عضو شوراي همكاري خليج فارس، از حيث بي تاريخي در جعلي بودن شبيه رژيم امارات هستند.
خاطرنشان مي شود ايجاد جنجال مصنوعي عليه جمهوري اسلامي ايران در حالي است كه هم اكنون سربازان رژيم صهيونيستي خاك بحرين را اشغال كرده و در حال كشتار مردم مظلوم و مسلمان اين سرزمين هستند همچنان كه نظاميان آمريكايي هم اكنون بخشي از سرزمين هاي بحرين و قطر و... را در تيول خود دارند و هيچ يك از اين دولت هاي غيور، كمترين اعتراضي نسبت به اين امر ندارند و صرفا به عنوان گماشته هاي آمريكا در كشورهاي ياد شده عمل مي كنند.
اين نكته نيز قابل ذكر است كه سن برخي حاكمان امارات به مراتب بيشتر از عمر كوتاه رژيم امارات است و بنابراين بايد از آنها پرسيد كه كوچولو بودند، كجا بودند و كجايي محسوب مي شدند؟!
راديو فرانسه روز گذشته در تحليلي خاطر نشان كرد: واكنش به ديدار خانگي احمدي نژاد از جزيره ايراني ابوموسي و به همين مناسبت گردهمايي وزراي خارجه شش كشور حاشيه جنوبي خليج فارس در دوحه را مي توان بيش از اصرار امارات به تكرار ادعاي كهنه عليه ايران، به خشم كشورهاي عربي از توافق اتمي روز 14 آوريل در اسلامبول نسبت داد. توافق هاي كلي ايران و كشورهاي موسوم به گروه 1+5 در اسلامبول كه با استقبال محسوس جامعه جهاني روبرو شد، نارضايتي هاي آشكاري را در جمع كشورهاي مذكور و همچنين نزد دولت اسرائيل برانگيخت.
هيچ كشوري حاضر نيست تروريست هاي موساد را در خاك خود بپذيرد
هيچ كشوري در دنيا حاضر به پذيرش اعضاي سازمان منافقين نيست.
مارتين كوبلر نماينده سازمان ملل در عراق با بيان مطلب فوق گفت: ساكنان پادگان اشرف در امر انتقال آنان به اردوگاه جديد (كمپ ليبرتي) همكاري نمي كنند اما مشكل عمده، پذيرش آنها توسط كشور سوم است چرا كه هيچ كس حاضر به پذيرش آنان نيست.
وي در گفت وگو با فارين پاليسي گفت: حاميان اين سازمان در آمريكا و كشورهاي ديگر دولت هاي متبوع خود را تشويق كنند تا اعضاي مجاهدين [منافقين] را بپذيرند چرا كه هيچ كشوري حتي آمريكا علاقه اي به پذيرش آنها را ندارد و نشستي هم كه 3 هفته پيش در ژنو براي همين امر برگزار شد به نتيجه نرسيد.
كوبلر تصريح كرد كه اگر هيچ كشوري به اعضاي اين سازمان اجازه اقامت ندهد با توجه به فشار دولت عراق، آنها فقط يك راه يعني بازگشت به ايران خواهند داشت.
وي همچنين گفت اعضاي سازمان پس از 30 سال اقامت در پادگان اشرف، در دنيا منزوي شده اند و ترديدهايي وجود دارد كه آيا آنان واقعا شايسته اعطاي پناهندگي هستند يا نه؟ از سوي ديگر، خبرهاي جديد مبني بر اينكه اعضاي اين سازمان از طرف اسرائيل دست به فعاليت هاي تروريستي در ايران مي زنند، معضل تازه اي را به وجود آورده است.
آرزوي عبري آقاي سعودي كاش فرعون به مصر برگردد!
مدير سابق شبكه سعودي العربيه مدعي است مصر به يك فرعون نياز دارد.
عبدالرحمن الراشد ضمن مقاله اي در الشرق الاوسط، به تخطئه انقلاب مردم مصر پرداخت و با بيان اينكه انقلاب مي تواند طناب دار باشد، از تكرار حاكميت فراعنه در مصر دفاع كرد. وي مي نويسد: آيا فرعون شخصيتي از پيش مردود است؟ فراعنه عظيم ترين فرمانروايان مصر بودند و موفق ترين مراحل تاريخ تمدن بشري را عرضه كردند. اگر قسمت مصر آن شود كه يك فرعون راستين نصيبش گردد، ما با نيروي بزرگ رو به رشدي مواجه خواهيم شد.
اين سعودي خائن به ملت هاي عرب و مسلمان كه توانست از سوي صهيونيست ها پاداش خيانت به مردم لبنان و فلسطين در جنگ هاي 33 روزه و 22 روزه را بگيرد، در ادامه هرزه نويسي خود مي افزايد: مصر در وضعيت كنوني نياز به فرعون دارد.
عملكرد خيانت آلود «الراشد» در العربيه باعث شد ملت ها و رسانه هاي عرب منطقه از شبكه ياد شده به عنوان «العبريه» ياد كنند. الراشد در نوشته خود اشاره اي به اين حقيقت نمي كند كه مصر طي نيم قرن گذشته توسط فراعنه اي چون انورسادات و حسني مبارك اداره مي شد و از قبل همين مديريت فرعوني بود كه زندگي انبوهي از شهروندان محروم مصر در قبرستان ها تبديل به تصوير چشم آزار مصر شد.
جهت استحضار الراشد مي توان به اظهارات عمروموسي- وزير خارجه اسبق مصر- درباره عقب ماندگي هاي كشور خود و كشورهاي مشابه منطقه اشاره كرد كه چند سال پيش گفت ايران با پيشرفت هاي گسترده در حال ارسال موشك و ماهواره به فضاست و ما همزمان در مصر و كشورهاي مشابه به اين فكر مي كنيم كه چگونه مي توان تونل هاي آذوقه رساني و دارو رساني به نوار غزه را شناسايي و مسدود كرد.
يادآور مي شود پس از سقوط رژيم حسني مبارك، بيشترين رعب و نگراني به جان آل سعود افتاده است كه در سفاكي و فساد، دست فراعنه را از پشت بسته اند.
كاريكاتوريست نشريات زنجيره اي كه در نشست اخير عناصر فراري در واشنگتن حضور داشته، مي گويد برخي طيف هاي اپوزيسيون توقع دارند خبرنگاران همكار آنها «نازر» باشند نه ناظر يعني زر نزنند!
نيك آهنگ كوثر با بيان اينكه ما را «نا-زر» مي خواهند نه «ناظر» مي نويسد: فكر نكنيد دعوايي هست يا جنگي؛ نه! يك بحث انتقادي داريم كه خيلي هم دوستش داريم! «اپوزيسيون» براي اينكه اپوزيسيون بماند، بايد چكش بخورد. اينكه همه دوست داشته باشند كه قربان صدقه شان بروي، نتيجه اش مي شود يك گروه پير شونده و ميرا كه خيال مي كند همين پس فردا مردم ايران برايشان فرش قرمز مي اندازند و بفرما مي گويند. از اين خبرها نيست! بعضي هايشان آنقدر خالي بسته اند كه خودشان هم باورشان شده خبرهايي هست! اپوزيسيوني كه در بند قمپز باشد، چيزي جز «قمپزيسيون» نيست.
وي درباره نشست محفلي اخير طيفي از عناصر فراري و عدم شركت شماري ديگر مي نويسد: طرح هاي ارائه شده شايد پختگي لازم را نداشتند و يا شايد برخي مثل شهريار آهي نگران بودند كه با طرح علني پروژه ها، حيدر مصلحي ناگهان به كليد در گاو صندوق اپوزيسيون دست پيدا كند و همه چيز بر باد رود. به نظرم، برگزاري «باز» كنفرانس هايي از اين دست بسيار مفيد است. اولا معلوم مي شود چه كساني جرات مي كنند حاضر باشند و حرفي بزنند. معلوم مي شود چه كساني تا پشت در كنفرانس مي آيند و بعد از ترس دوربين قايم مي شوند! معلوم مي شود چه كساني طرح هايشان متناسب با واقعيت دروني ايران است و معلوم مي شود چه كساني با آمار ساختگي دلشان را خوش كرده اند.
وي همچنين با اشاره به دنده عقب گرفتن شماري از عناصر فراري خاطرنشان مي كند: با دوستي درباره آينده بخش بزرگي از مخالفان تازه خارج شده از ايران حرف مي زديم. پيش بيني او اين بود كه گروهي از اينان قبل از انتخابات رياست جمهوري آينده، به ايران باز خواهند گشت. از سوي ديگر، بخشي از نيروهاي ظاهرا اپوزيسيوني هم رفت و آمد با ايران را از طريق نزديكان خود دنبال مي كنند و مشكلي هم وجود ندارد. اتفاقا همين دوستان جزو مخالفان «براندازي» محسوب مي شوند.
به نظر مي رسد با نزديك شدن به انتخابات رياست جمهوري آتي و احتمال سازش بخش هايي از اصلاح طلبان و نشان دادن التزام به قانون اساسي، بسياري از مشكلات گروهي حل شود و زبان سايت هايي در خارج از كشور تغيير كند.
نيك آهنگ كوثر در پايان مجددا نوشته است: براي پرسيدن لزومي به بي ادبي و حتي نمايش بلاهت ذاتي نيست. ما رسانه هايي مي خواهيم كه «زر» بزنند و نازر نباشند.
يادآور مي شود نامبرده پيش از اين به اشتباه از سوي طيفي از اپوزيسيون متهم شده بود كه خبرچين وزارت اطلاعات است!
هاشمي را قبول نداريم اما بايد از فضايي كه مي سازد استفاده كنيم!
يك عضو متواري گروهك ملي- مذهبي خواستار استفاده از فضاهايي شد كه هاشمي رفسنجاني ايجاد مي كند. تقي رحماني مي گويد هاشمي با اپوزيسيون و اصلاح طلبان متفاوت است اما طرفين مي توانند سوار قطار همسو شوند و ايستگاه هاي مشتركي داشته باشند.
تقي رحماني پس از فرار از كشور به خاطر نقش آفريني در فتنه سبز به پاريس رفت. او در مصاحبه با روز آن لاين حمله اصلاح طلبان به هاشمي رفسنجاني در انتخابات مجلس ششم را اشتباه خواند و درباره اين سؤال كه آيا اصلاح طلبان و اپوزيسيون ملي- مذهبي حاضرند باز هم به دامن هاشمي برگردند، گفت:ملي مذهبي ها براساس تنظيم رابطه شان با مشاركت و مجاهدين انقلاب در انتخابات مجلس ششم، رابطه شان با هاشمي را تنظيم كردند. من در سال 84 مخالف اين بودم كه از هاشمي حمايت كنيم، اما ملي مذهبي ها اين كار را كردند. جالب است كه مهندس سحابي در دوره هاشمي به زندان رفت و به قول خود هاشمي قرار بود كه رويش كم شود. اما به نظرم در برآورد نيروهاي اصلاح طلب داخل حاكميت از نقش آقاي هاشمي، اشتباه صورت گرفت.
وي افزود: در انتخابات مجلس ششم بخشي از اصلاح طلبان بر اين باور بودند كه حضور هاشمي رفسنجاني و رياست وي بر مجلس، مي تواند باعث توقف پروژه اصلاحات شود و با توجه به فسادهاي دوره سازندگي، اين قابل دفاع نخواهد بود. به همين دليل در انتخابات مجلس ششم مرزبندي سفت و سختي با هاشمي نشان دادند. وقتي مرزبندي طولاني و سخت شد، عملاً يك نوع واگرايي بين اين نيروها اتفاق افتاد. خود هاشمي هم در شهريور 79 در نمازجمعه اي كه خواند، به مطبوعات حمله كرد كه اين ها هر روز يك ترقه و بمب منفجر مي كنند.
رحماني با بيان اينكه افراد رده بالا و مطرح ترين چهره هاي حزب مشاركت وارد پروژه حمله به هاشمي شدند، افزود: پيش از انتخابات مجلس ششم، سه نفر از اصلاح طلبان به دفتر مجله ايران فردا آمدند. من خودم در اين جلسه نبودم، اما از مهندس سحابي و هدي صابر نقل مي كنم. آن ها گفتند كه ما مي خواهيم عليه هاشمي ويژه نامه اي منتشر كنيم، شما هم با توجه به اينكه از همان ابتدا منتقد سياست هاي تعديل بوديد، مقاله اي در همين زمينه بدهيد. مهندس سحابي اما مخالفت كرده و گفته بود كه شما نبايد به هاشمي حمله كنيد. نقد هاشمي را اجازه دهيد ما كه اپوزيسيون هستيم انجام دهيم. شما اگر زيرپاي هاشمي را خالي كنيد، زيرپاي خودتان هم خالي مي شود. اين مورد پذيرش اصلاح طلبان قرار نگرفت.
وي مي گويد: وقتي اصلاح طلبان اشتباه محاسباتي مي كردند، اين اشتباه دامن ملي-مذهبي ها را هم به اعتبار همراهي با آنان مي گرفت. من خودم در سال 84 فكر مي كردم يا بايد سكوت كنيم يا از آقاي كروبي حمايت كنيم. چون فكر مي كردم معين رأي نمي آورد اما دوستان از معين حمايت كردند و در دور دوم پشت هاشمي رفتند.
اين عضو گروهك ملي- مذهبي همچنين درباره علت رد پيشنهاد سحابي از سوي اصلاح طلبان تصريح كرد: برداشت آنها اين بود كه ما مايليم با نقد هاشمي، خودمان را مطرح كنيم. يكي از چهره ها مي گفت ما ده وزير عوض مي كنيم. وقتي مهندس سحابي گفت خواهش مي كنم نمايندگان مجلس [ششم] به زندگي مردم هم توجه كنند، يكي از آن ها گفت كه خدا را شكر شما نماينده نشديد! مي خواهم بگويم كه نگاه مهندس سحابي، هم چنان نگاهي بود كه رفاه اقتصادي و آزادي سياسي را تدريجي مي خواست، اما نگاه اصلاح طلبان تحكيم قدرت دولت خودشان بود. آنها حاضر نيستند آن اشتباهات را به درستي نقد كنند.
اين گروهكي متواري درباره اين پرسش كه آيا هنوز مي توان روي هاشمي حساب باز كرد، گفت: بستگي به شرايط دارد و اينكه ما چه چيز را مي خواهيم. آقاي هاشمي منافع خودش را دارد و مي خواهد نظام را حفظ كند، اما كلاً نگاه هاشمي، يك نگاه بوروكراتيك است. بوروكرات ها بخشي از آزادي هاي مدني را مي دهند، اما هميشه نتيجه پروژه ها هماني نيست كه معماران آن تصور مي كنند. در موازنه قدرت خواست فرد مهم نيست، مهم اين است كه سمت و سوي فعاليت يك جريان به كجا مي رود.
وي با بيان اينكه بايد از فضاهايي كه بوروكرات ها ايجاد مي كنند استفاده كرد، افزود: براي وحدت هاي استراتژيك بايد به وفاداري افراد توجه كرد، اما براي استفاده از فضاهايي كه وجود دارد نياز به اين نيست. كما اينكه هاشمي هم نمي آيد با دموكراسي خواه ها جبهه تشكيل دهد. ممكن است كه قطار هم سو شود و ايستگاه هاي مشتركي داشته باشد. همان طور كه سخنان وي در خطبه هاي نماز جمعه سال 88، با استقبال مواجه شد.
كوچولو بودي كجا بودي؟
مقامات شيخ نشين هاي حاشيه خليج فارس در حالي نسبت به سفر خانگي رئيس جمهور از جزيره ابوموسي جنجال مي كنند كه به ماهيت ايراني اين جزيره واقفند.
طي روزهاي گذشته وزير خارجه امارات، هيئت دولت سعودي، شوراي همكاري خليج فارس و سخنگوي وزارت خارجه ضمن مصاحبه ها و موضع گيري هايي تلاش كردند از ديدار رئيس جمهور با مردم جزيره ابوموسي در جريان سفر استاني به هرمزگان سوژه جنجال بسازند. هيئت دولت عربستان به رياست ملك عبدالله اين اقدام را محكوم كرده و آن را اشغالگري ايران خواند. وزير خارجه امارات و سخنگوي وزارت خارجه آمريكا نيز از ايران خواسته اند با مذاكره، اين اختلاف!! را حل كنند.
اتخاذ اين مواضع مضحك و بي ارزش در حالي است كه كل عمر رژيم و كشور امارات متحده عربي 41 سال است و پيش از سال 1971 ميلادي اساسا دولت-ملتي با اين عنوان وجود خارجي نداشته است. كشوري به نام امارات عربي در اين سال با تجميع 7 شيخ نشين ابوظبي، دوبي، شارجه، ام القوين، رأس الخيمه، فجيره و عجمان تشكيل شد. بنابراين ادعاي اينكه جزيره ابوموسي متعلق به كشور(!؟) امارات است اساسا، امري مسخره است و اين در حالي است كه جزيره ابوموسي- و حتي مناطقي نظير بحرين- قرن هاي متمادي بخشي از تماميت ارضي ايران بزرگ بوده اند. برخي از شيخ نشين هاي عضو شوراي همكاري خليج فارس، از حيث بي تاريخي در جعلي بودن شبيه رژيم امارات هستند.
خاطرنشان مي شود ايجاد جنجال مصنوعي عليه جمهوري اسلامي ايران در حالي است كه هم اكنون سربازان رژيم صهيونيستي خاك بحرين را اشغال كرده و در حال كشتار مردم مظلوم و مسلمان اين سرزمين هستند همچنان كه نظاميان آمريكايي هم اكنون بخشي از سرزمين هاي بحرين و قطر و... را در تيول خود دارند و هيچ يك از اين دولت هاي غيور، كمترين اعتراضي نسبت به اين امر ندارند و صرفا به عنوان گماشته هاي آمريكا در كشورهاي ياد شده عمل مي كنند.
اين نكته نيز قابل ذكر است كه سن برخي حاكمان امارات به مراتب بيشتر از عمر كوتاه رژيم امارات است و بنابراين بايد از آنها پرسيد كه كوچولو بودند، كجا بودند و كجايي محسوب مي شدند؟!
راديو فرانسه روز گذشته در تحليلي خاطر نشان كرد: واكنش به ديدار خانگي احمدي نژاد از جزيره ايراني ابوموسي و به همين مناسبت گردهمايي وزراي خارجه شش كشور حاشيه جنوبي خليج فارس در دوحه را مي توان بيش از اصرار امارات به تكرار ادعاي كهنه عليه ايران، به خشم كشورهاي عربي از توافق اتمي روز 14 آوريل در اسلامبول نسبت داد. توافق هاي كلي ايران و كشورهاي موسوم به گروه 1+5 در اسلامبول كه با استقبال محسوس جامعه جهاني روبرو شد، نارضايتي هاي آشكاري را در جمع كشورهاي مذكور و همچنين نزد دولت اسرائيل برانگيخت.
هيچ كشوري حاضر نيست تروريست هاي موساد را در خاك خود بپذيرد
هيچ كشوري در دنيا حاضر به پذيرش اعضاي سازمان منافقين نيست.
مارتين كوبلر نماينده سازمان ملل در عراق با بيان مطلب فوق گفت: ساكنان پادگان اشرف در امر انتقال آنان به اردوگاه جديد (كمپ ليبرتي) همكاري نمي كنند اما مشكل عمده، پذيرش آنها توسط كشور سوم است چرا كه هيچ كس حاضر به پذيرش آنان نيست.
وي در گفت وگو با فارين پاليسي گفت: حاميان اين سازمان در آمريكا و كشورهاي ديگر دولت هاي متبوع خود را تشويق كنند تا اعضاي مجاهدين [منافقين] را بپذيرند چرا كه هيچ كشوري حتي آمريكا علاقه اي به پذيرش آنها را ندارد و نشستي هم كه 3 هفته پيش در ژنو براي همين امر برگزار شد به نتيجه نرسيد.
كوبلر تصريح كرد كه اگر هيچ كشوري به اعضاي اين سازمان اجازه اقامت ندهد با توجه به فشار دولت عراق، آنها فقط يك راه يعني بازگشت به ايران خواهند داشت.
وي همچنين گفت اعضاي سازمان پس از 30 سال اقامت در پادگان اشرف، در دنيا منزوي شده اند و ترديدهايي وجود دارد كه آيا آنان واقعا شايسته اعطاي پناهندگي هستند يا نه؟ از سوي ديگر، خبرهاي جديد مبني بر اينكه اعضاي اين سازمان از طرف اسرائيل دست به فعاليت هاي تروريستي در ايران مي زنند، معضل تازه اي را به وجود آورده است.
آرزوي عبري آقاي سعودي كاش فرعون به مصر برگردد!
مدير سابق شبكه سعودي العربيه مدعي است مصر به يك فرعون نياز دارد.
عبدالرحمن الراشد ضمن مقاله اي در الشرق الاوسط، به تخطئه انقلاب مردم مصر پرداخت و با بيان اينكه انقلاب مي تواند طناب دار باشد، از تكرار حاكميت فراعنه در مصر دفاع كرد. وي مي نويسد: آيا فرعون شخصيتي از پيش مردود است؟ فراعنه عظيم ترين فرمانروايان مصر بودند و موفق ترين مراحل تاريخ تمدن بشري را عرضه كردند. اگر قسمت مصر آن شود كه يك فرعون راستين نصيبش گردد، ما با نيروي بزرگ رو به رشدي مواجه خواهيم شد.
اين سعودي خائن به ملت هاي عرب و مسلمان كه توانست از سوي صهيونيست ها پاداش خيانت به مردم لبنان و فلسطين در جنگ هاي 33 روزه و 22 روزه را بگيرد، در ادامه هرزه نويسي خود مي افزايد: مصر در وضعيت كنوني نياز به فرعون دارد.
عملكرد خيانت آلود «الراشد» در العربيه باعث شد ملت ها و رسانه هاي عرب منطقه از شبكه ياد شده به عنوان «العبريه» ياد كنند. الراشد در نوشته خود اشاره اي به اين حقيقت نمي كند كه مصر طي نيم قرن گذشته توسط فراعنه اي چون انورسادات و حسني مبارك اداره مي شد و از قبل همين مديريت فرعوني بود كه زندگي انبوهي از شهروندان محروم مصر در قبرستان ها تبديل به تصوير چشم آزار مصر شد.
جهت استحضار الراشد مي توان به اظهارات عمروموسي- وزير خارجه اسبق مصر- درباره عقب ماندگي هاي كشور خود و كشورهاي مشابه منطقه اشاره كرد كه چند سال پيش گفت ايران با پيشرفت هاي گسترده در حال ارسال موشك و ماهواره به فضاست و ما همزمان در مصر و كشورهاي مشابه به اين فكر مي كنيم كه چگونه مي توان تونل هاي آذوقه رساني و دارو رساني به نوار غزه را شناسايي و مسدود كرد.
يادآور مي شود پس از سقوط رژيم حسني مبارك، بيشترين رعب و نگراني به جان آل سعود افتاده است كه در سفاكي و فساد، دست فراعنه را از پشت بسته اند.