به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :
اولا «جنبش» نه، «حركت»! بعدش هم... كو حركت؟!
راديو فردا به مدعيان چشم و گوش بسته زنده بودن جنبش سبز توصيه كرد مسئله را ناموسي نكنند و شكست آن را بپذيرند.
اكبر گنجي در وب سايت اين رسانه آمريكايي تاكيد مي كند «دلبستگي به جنبش سبز نبايد رابطه با آن را به مقوله اي ناموسي تبديل كند و واكنش خصمانه به هر نوع نقد را به دنبال آورد.» وي در عين حال تاكيد مي كند كه «اعتراض هاي پس از انتخابات سال 88، جنبش اجتماعي نبود بلكه يك حركت بود.»
گنجي با تاكيد بر اينكه جنبش سبز شكست خورده، نوشت: تغيير شعار رأي من كجاست به شعارهاي ساختارشكن به خصوص شعار سرنگوني جمهوري اسلامي موجب كاهش شديد معترضان شد. اكثريت معترضان براي سرنگوني رژيم نيامده بودند يا حاضر به پرداخت هزينه هاي سنگين آن نبودند يا آن را ناممكن مي دانستند.
وي با بيان اينكه جمهوري اسلامي داراي پايگاه اجتماعي براي سركوب است، مدعي شد: جمهوري اسلامي هم سركوب عمودي دارد و هم سركوب افقي. در عين حال نبود جنبش يا شكست جنبش سبز را نمي توان فقط با متغير سركوب تبيين كرد. شعارهاي ساختارشكن موجب كاهش [ريزش] معترضان شد.
در قدرت كه بودند نتوانستند چه رسد به حالا
رسانه هاي دولتي آمريكا و انگليس با وجود استقبال از اظهارات اخير هاشمي رفسنجاني درباره لزوم تلاش مقابل واشنگتن، اذعان كردند اين نظر هيچ جايگاهي در نظام جمهوري اسلامي ندارد.
بخش فارس VOA وBBC هرچند از اين اظهارات ذوق زده شده بودند و چندين گزارش و تحليل را به اين موضوع اختصاص دادند اما معتقدند چنين نظري خريداري ندارد.
صداي آمريكا در اين باره از قول مرتضي كاظميان از اعضاي فراري گروهك ملي - مذهبي گفت: كاملا مشخص است كه اظهارات آيت الله هاشمي رفسنجاني موضع شخصي است. آيا آقاي هاشمي رفسنجاني از همان جايگاهي برخوردار است كه چند سال پيش برخوردار بود؟ پاسخ منفي است يعني ايشان فقط در جايگاه يك ناظر سياسي حضور دارد.
وي اضافه كرد: مشخص است كه سياست گذاري هاي اصلي در كشور به ويژه در حوزه مسايل بين المللي در راس ساختار قدرت جمهوري اسلامي با هدايت رهبر جمهوري اسلامي است و موضع آقاي هاشمي رفسنجاني حداكثر نگاه بخشي از نيروهايي است كه زماني در قدرت حضور داشتند.
كاظميان گفت: زماني كه ايشان رئيس جمهور بود موازنه قوا در جمهوري اسلامي به ترتيبي بود كه در نهايت اين خواستن هاي ايشان براي مذاكره منتهي به نتوانستن شد و طبيعتا در حال حاضر كاملا وضع آرايش نيروهاي سياسي در ايران متفاوت شده و ايشان هرچه بيشتر به حاشيه رفته يعني رئيس مجلس خبرگان رهبري هم نيست. حتي ديگر جريان هايي مثل اصلاح طلبان و جبهه مشاركت و حزب كارگزاران و سازمان مجاهدين انقلاب هيچكدام از اينها ديگر ورودي به حوزه حكومتي ندارد و طبيعتا ابرازهايي در اختيار آقاي هاشمي رفسنجاني نيست و در واقع همه طراحي ها و راهبردها به راس هرم قدرت در جمهوري اسلامي منتهي مي شود.
تحليلگر بي بي سي نيز در همين زمينه گفت: اظهارات هاشمي رفسنجاني در تقابل با سياست رسمي جمهوري اسلامي است.
وي اضافه كرد: به رغم برخي فراز و فرودها حتي اگر كساني هم به شكلي از نوعي مذاكره يا آمادگي براي مذاكرات بدون شرط از موضع برابر صحبت كرده بودند اما به هر حال سياست رسمي جمهوري اسلامي نبوده است به ويژه آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي در چند سال گذشته مواضع بسيار قاطعي در قبال هر حركتي كه بخواهد به مذاكره و احيانا رابطه با آمريكا بينجامد اتخاذ كرده و عملا جلوي هر نوع حركتي از اين دست را گرفته است.
يكي از نويسندگان شبكه بالاترين هم درباره مانور گسترده محافل ضدانقلاب درباره اين اظهارات نوشت كه: ممنون كه به ما دلداري مي دهيد اما مسئله رابطه با آمريكا بيشتر به يك نوستالژي شبيه است و حتي آن موقع هم كه اينها سر كار بودند نتوانستند كاري از پيش ببرند چه رسد به حالا كه كاري از دستشان برنمي آيد.
شهر فرنگ ورشكسته ها از همه رنگ
يك عضو مركزيت گروهك منحله فدائيان خلق مي گويد بقاياي اين گروهك با طيفي از اصلاح طلبان در ارتباط هستند. بهروز خليق همزمان تاكيد كرد كه بقاياي گروهك فدائيان خلق با گروه هاي تروريستي نظير كومله و حزب دموكرات همكاري مي كند.
وي در گفت وگو با راديو زمانه درباره دعوت چندي پيش از رجب علي مزروعي براي سخنراني در سالگرد سياهكل و اتحاد با اصلاح طلبان گفت: اصلاح طلبان ديگر در قدرت نيستند كه چشم ما به قدرت باشد. الان اصلاح طلبان يا در زندانند، يا به خارج آمده اند. در حكومت كه فعلا نيستند. زاويه اي كه براي خود ما مطرح بوده، اين است كه جنبش اعتراضي در اساس از دو نيروي اصلي تشكيل شده؛ يكي نيروي سكولار-دموكرات و نيروهايي كه ما در آن چارچوب تعريف مي كنيم. ديگري كه مي شود به آنها دموكرات-مذهبي بگوييم يا هر عنوان ديگري كه بخشي از همين جنبش را تشكيل مي دهند. ما معتقديم كه بايد بين اين دو بخش گفت وگو و همكاري صورت گيرد. اين جنبش اعتراضي را تقويت مي كند، امكاناتي برايش فراهم مي آورد. سياست اتحاد ما اين گونه است ولي فعلا مناسبات ما با آنها در اين حد پيش نرفته است. آنها هم محدوديت هايي در اين زمينه دارند. از آنجا كه رهبرانشان در زندانند يا در حصرند، كساني كه الان در خارج از كشور هستند نمي توانند در اين زمينه تصميم بگيرند و وارد اتحاد شوند. ولي وارد گفت وگو شده اند. يعني ما در مرحله گفت وگو قرار داريم. آن دعوتي كه صورت گرفت هم، در آن چارچوب بوده و ما قبلا هم از آقاي امير ارجمند دعوت كرده بوديم و در اتاق پالتاك ما شركت كرده بود.
وي همچنين با اذعان به همكاري با سلطنت طلبان كه خود را مشروطه طلب مي خوانند، افزود: ما اكنون با حزب دموكرات و كومله، جمهوري خواهان لائيك و اتحاد جمهوري خواهان همكاري مي كنيم.
«خليق» ضمن تاكيد بر همكاري با طيفي از اصلاح طلبان تصريح كرد: ما معتقد به بركناري حكومت و گذر از جمهوري اسلامي هستيم و قانون اساسي موجود مطلوب ما نيست.
اين اظهارات در حالي است كه فرارياني چون اميرارجمند و مزروعي با وجود همكاري با گروهك هاي برانداز ورشكسته، مدعي وفاداري به قانون اساسي هستند.
عضو گروهك فدائيان خلق در ادامه مصاحبه خود با راديو زمانه تصريح كرد: ما آن نگاه ضد امپرياليستي اوايل انقلاب را نداريم و معتقديم مخالفت هاي حكومت با آمريكا بيشتر جنبه بيگانه ستيزي يا دشمن سازي دارد و خصومت 3 دهه گذشته با آمريكا به زيان منافع ملي است.
يادآور مي شود اغلب فعالان گروهك هاي تندرو ماركسيستي پس از فروپاشي بلوك شرق دچار سرگرداني و بي پناهي شده و به تدريج در برابر سرويس هاي اطلاعاتي غرب كه آماده سربازگيري و دادن جيره و مواجب بودند، زانو زدند.
جمهوري اسلامي در صداي آمريكا هم نفوذ كرده است!
محافل اپوزيسيون در قضاوت درباره اخراج هاي گسترده كاركنان بخش فارسي صداي آمريكا دچار گرگيجه شده اند. آنها از يك سو مي گويند صداي آمريكا تبديل به صداي جمهوري اسلامي شده و از سوي ديگر معتقدند چنين اظهارنظري تخريب اين رسانه ضدانقلابي و همكاران آن است.
دراين باره وبسايت راديو كوچه وابسته به اپوزيسيون خارج نشين نوشت: صداي آمريكا صداي جمهوري اسلامي است، شايد در اولين نگاه به اين عبارت، آن را عنواني كليشه اي و تكراري بدانيد چرا كه چند وقتي است منتقدين تلويزيون صداي آمريكا اين جمله را به مثابه چكيده همه اعتراضات خود نسبت به رويه اطلاع رساني اين رسانه دولت آمريكا، برگزيده اند. اما به واقع با كمي تعمق در عملكرد و روش غيرحرفه اي و جانب دارانه اين رسانه نسبت به مسايل ايران، به اين واقعيت پي خواهيم برد، كه به واقع هيچ عنوان و تيتري مناسب تر از اين عبارت براي بيان مشي جانب دارانه اين رسانه نسبت به جمهوري اسلامي نمي توان يافت خاصه كه هر روز گوشه اي از ابعاد اين خط مشي ناپسند، توسط كارمندان با سابقه و اخراجي و حتي شاغلين اين رسانه، از پرده بيرون مي افتد، اما از طرفي هم نمي توان از بار معنايي اين عبارت غافل بود كه القا كننده اين تصور باطل است، كه گويي همه كاركنان و خاصه هيئت تحريريه صداي آمريكا، تعلق خاطر و يا وابستگي به نظام جمهوري اسلامي دارند، در حالي كه صرف نظر از آن دسته از كساني كه تعدادشان هم كم نيست و بدون هيچ سابقه رسانه اي به نام روزنامه نگار و يا مشاور رسانه اي در اين تلويزيون خيمه زده اند، تعدادي از روزنامه نگاران رانده شده از كشور در اين رسانه مشغول به كار هستند و سابقه مبارزات قلمي آنها گواه بر رد اين تصور است، ولي با اين همه آنها هم زير سوال برده مي شوند، چرا كه برخي از منتقدين بر اين گمانند كه با وجود همين افراد اندك كاركشته و با سابقه در امر اطلاع رساني مي توان، مانع از بي راه رفتن اين رسانه شد در حاليكه با توجه به اخراج هاي ناموجه خاصه در يك سال اخير، با كوچك ترين اعتراض نسبت به وضعيت غيرحرفه اي موجود در صداي آمريكا، با سيل اتهامات بي اساس از سوي مديران بالادست مواجه مي شوند و عاقبتي چون احمدرضا بهارلو و يا آخرين اخراجي اين رسانه جمشيد چالنگي خواهند داشت.
نويسنده با تاكيد بر اينكه بخش فارسي صداي آمريكا اساسا براي حمايت از اپوزيسيون جمهوري اسلامي راه اندازي شود و همكاري با آن در ايران جرم محسوب مي شود، افزود: رسانه اي كه پيش از اين به واقع لايق عنوان پرطمطراق «صداي آمريكا» بود، امروز گويا سعي در جلب رضايت حاكمان جمهوري اسلامي دارد.
راديو كوچه كار كردن در فضاي پر از توطئه صداي آمريكا را سخت تر از حضور در زندان توصيف كرده و مي نويسد: پاي درد دل يكي از فعالان سياسي شاغل در اين رسانه نشسته باشيد كه از بيم زندان به ينگه دنيا آمده و هنوز يك سال از كار كردن در صداي آمريكا نگذشته، با بغضي در گلو از غم غربت مي گويد كار كردن در فضاي پر از توطئه چيني، باند بازي و تخريب و نبود امنيت شغلي در اين رسانه، به مراتب سخت تر از تحمل سال ها زندان است و اين واقعيتي است كه اگرچه، جز در خفا شنيده نمي شود اما همچون درد مشتركي است كه امروز در بين قريب به اتفاق شاغلين بخش فارسي تلويزيون صداي آمريكا احساس و كوس رسوايي آن به گوش همه رسيده است. اكنون بايد از فعالان اپوزيسيون پرسيد چرا صداي آمريكا را همچون ملت ايران تحريم نمي كنيد؟!
سرباز صفر ناتوي فرهنگي خواستار اصلاح زيارت عاشورا شد!
عضو ظاهرا جدا شده اتاق فكر فتنه سبز مي گويد شيعه نيازمند رفورم و اصلاح است. سروش از جمله اين رفورم هاي مورد نياز را در حوزه زيارت امام حسين(ع) توصيف كرد!
وي در گفت وگو با «جرس» لعن بانيان ستم به ائمه معصومين در زيارت نامه ها را نكوهش كرد و گفت: متأسفانه نه تنها عوام شيعه اقدام به لعنت مي كردند بلكه علماي شيعه هم اين كار را مي كردند و مي كنند، حتي زيارت هايي را هم كه براي امامان و خصوصا امام حسين[ع] تدوين كرده اند، متضمن اين گونه لعن ها و نفرين فرستادن هاست.
چنين اظهارات موهومي در حالي مطرح مي شود كه بسياري از اين زيارت نامه ها به ويژه زيارت عاشورا از ائمه معصومين(ع) و از جمله امام محمدباقر عليه السلام روايت شده و اعلام برائت از همه عوامل ظلم و جور بر اهل بيت به عنوان ركن ايمان است. همچنين بنابر تاكيد ائمه معصومين عليهم السلام «از محكم ترين دستگيره هاي ايمان، دوست داشتن و بغض داشتن در راه خداست».
البته سروش پيش از اين و در اوج فتنه گري دشمنان اسلام كه كارشان تا هتاكي عليه ساحت امام حسين(ع) در روز عاشوراي سال 1388 نيز پيش رفت، مدعي شده بود قرآن نه وحي الهي بلكه -نعوذبالله- تجربه شاعرانه پيامبر(ص) است! ملت مومن ايران پس از حرمت شكني روز عاشوراي 88، بانيان اين فتنه را در راهپيمايي حماسي بي سابقه لعنت كردند.
يادآور مي شود در سال هاي دور كه سروش هنوز از مد نيفتاده بود، شوراي روابط خارجي آمريكا با اختصاص بودجه هنگفتي اقدام به انتشار آثار اقتباسي سروش - به عنوان لوتر ايراني- در زمينه القاي نسبيت ديني و معرفتي كرد. سروش از مقلدان بي چون و چراي برخي مهره هاي سازمان ناتوي فرهنگي نظير كارل پوپر به شمار مي رود و به سياق طايفه روشنفكران متوهم، هرچه نسبت به فرهنگ خودي و اسلامي پرخاشگر است، نسبت به فكر و انديشه غربي رويكردي توأم با خشوع و تعبد دارد.
وي پس از مشاهده بن بست فتنه سبز اعلام كرد از گروه مهاجراني، كديور، بازرگان و گنجي كه خود را اتاق فكر جنبش سبز در خارج كشور معرفي كرده بودند، جدا مي شود.
بخش شيعه شناسي سازمان سيا در بررسي علل اصلي پيروزي انقلاب اسلامي، محبت ملت ايران به امام حسين(ع) و شهادت طلبي متأثر از فرهنگ عاشورا را به عنوان يك ركن مهم پيروزي انقلاب فوريه 1979 در ايران معرفي كرده است.
گفتني است اخيراً برخي گروههاي اپوزيسيون از سروش پرسيده اند با توجه به مبالغ هنگفتي كه براي مبارزه با جمهوري اسلامي دريافت كرده اي كه كمك 6 ميليون دلاري پنتاگون و كمك هاي كلان ملك عبدالله سعودي و اميرقطر فقط بخشي از مبالغ اعلام شده آن است، چه كاري از دستت ساخته بوده است؟! در پي اين اعتراض كه بازتاب گسترده اي در ميان اپوزيسيون داشت، سايت جرس ترتيب مصاحبه اي با وي را داده و از او خواسته است فعاليت هاي چند سال اخير خود را شرح دهد!
از سوي ديگر، يكي از نزديكان سروش (م-ك) مي گويد؛ خدشه آفريني سروش عليه مباني اسلامي و مخصوصا شيعي هنگامي عصبانيت مسئولان رژيم را برمي انگيخت كه وي به عنوان «استاد دانشگاه» و يا «عضو شوراي انقلاب فرهنگي» درون نظام بود ولي اكنون كه در موضع اپوزيسيون قرار دارد، اظهارنظرهايش فقط تائيد طرد وي از سوي رژيم است و ديدگاههايي بارها سنگين تر از ديدگاه او عليه شيعه از سوي مجامع و محافل ديگر مطرح نظير سلفي ها و يا كاريكاتوريست هاي دانماركي مطرح مي شود كه اظهارات سروش در اين ميان فقط يكي از هزاران ديدگاه ضدشيعي است و در جايگاهي نيست كه رژيم اسلامي براي آن اهميتي قائل باشد.
اولا «جنبش» نه، «حركت»! بعدش هم... كو حركت؟!
راديو فردا به مدعيان چشم و گوش بسته زنده بودن جنبش سبز توصيه كرد مسئله را ناموسي نكنند و شكست آن را بپذيرند.
اكبر گنجي در وب سايت اين رسانه آمريكايي تاكيد مي كند «دلبستگي به جنبش سبز نبايد رابطه با آن را به مقوله اي ناموسي تبديل كند و واكنش خصمانه به هر نوع نقد را به دنبال آورد.» وي در عين حال تاكيد مي كند كه «اعتراض هاي پس از انتخابات سال 88، جنبش اجتماعي نبود بلكه يك حركت بود.»
گنجي با تاكيد بر اينكه جنبش سبز شكست خورده، نوشت: تغيير شعار رأي من كجاست به شعارهاي ساختارشكن به خصوص شعار سرنگوني جمهوري اسلامي موجب كاهش شديد معترضان شد. اكثريت معترضان براي سرنگوني رژيم نيامده بودند يا حاضر به پرداخت هزينه هاي سنگين آن نبودند يا آن را ناممكن مي دانستند.
وي با بيان اينكه جمهوري اسلامي داراي پايگاه اجتماعي براي سركوب است، مدعي شد: جمهوري اسلامي هم سركوب عمودي دارد و هم سركوب افقي. در عين حال نبود جنبش يا شكست جنبش سبز را نمي توان فقط با متغير سركوب تبيين كرد. شعارهاي ساختارشكن موجب كاهش [ريزش] معترضان شد.
در قدرت كه بودند نتوانستند چه رسد به حالا
رسانه هاي دولتي آمريكا و انگليس با وجود استقبال از اظهارات اخير هاشمي رفسنجاني درباره لزوم تلاش مقابل واشنگتن، اذعان كردند اين نظر هيچ جايگاهي در نظام جمهوري اسلامي ندارد.
بخش فارس VOA وBBC هرچند از اين اظهارات ذوق زده شده بودند و چندين گزارش و تحليل را به اين موضوع اختصاص دادند اما معتقدند چنين نظري خريداري ندارد.
صداي آمريكا در اين باره از قول مرتضي كاظميان از اعضاي فراري گروهك ملي - مذهبي گفت: كاملا مشخص است كه اظهارات آيت الله هاشمي رفسنجاني موضع شخصي است. آيا آقاي هاشمي رفسنجاني از همان جايگاهي برخوردار است كه چند سال پيش برخوردار بود؟ پاسخ منفي است يعني ايشان فقط در جايگاه يك ناظر سياسي حضور دارد.
وي اضافه كرد: مشخص است كه سياست گذاري هاي اصلي در كشور به ويژه در حوزه مسايل بين المللي در راس ساختار قدرت جمهوري اسلامي با هدايت رهبر جمهوري اسلامي است و موضع آقاي هاشمي رفسنجاني حداكثر نگاه بخشي از نيروهايي است كه زماني در قدرت حضور داشتند.
كاظميان گفت: زماني كه ايشان رئيس جمهور بود موازنه قوا در جمهوري اسلامي به ترتيبي بود كه در نهايت اين خواستن هاي ايشان براي مذاكره منتهي به نتوانستن شد و طبيعتا در حال حاضر كاملا وضع آرايش نيروهاي سياسي در ايران متفاوت شده و ايشان هرچه بيشتر به حاشيه رفته يعني رئيس مجلس خبرگان رهبري هم نيست. حتي ديگر جريان هايي مثل اصلاح طلبان و جبهه مشاركت و حزب كارگزاران و سازمان مجاهدين انقلاب هيچكدام از اينها ديگر ورودي به حوزه حكومتي ندارد و طبيعتا ابرازهايي در اختيار آقاي هاشمي رفسنجاني نيست و در واقع همه طراحي ها و راهبردها به راس هرم قدرت در جمهوري اسلامي منتهي مي شود.
تحليلگر بي بي سي نيز در همين زمينه گفت: اظهارات هاشمي رفسنجاني در تقابل با سياست رسمي جمهوري اسلامي است.
وي اضافه كرد: به رغم برخي فراز و فرودها حتي اگر كساني هم به شكلي از نوعي مذاكره يا آمادگي براي مذاكرات بدون شرط از موضع برابر صحبت كرده بودند اما به هر حال سياست رسمي جمهوري اسلامي نبوده است به ويژه آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي در چند سال گذشته مواضع بسيار قاطعي در قبال هر حركتي كه بخواهد به مذاكره و احيانا رابطه با آمريكا بينجامد اتخاذ كرده و عملا جلوي هر نوع حركتي از اين دست را گرفته است.
يكي از نويسندگان شبكه بالاترين هم درباره مانور گسترده محافل ضدانقلاب درباره اين اظهارات نوشت كه: ممنون كه به ما دلداري مي دهيد اما مسئله رابطه با آمريكا بيشتر به يك نوستالژي شبيه است و حتي آن موقع هم كه اينها سر كار بودند نتوانستند كاري از پيش ببرند چه رسد به حالا كه كاري از دستشان برنمي آيد.
شهر فرنگ ورشكسته ها از همه رنگ
يك عضو مركزيت گروهك منحله فدائيان خلق مي گويد بقاياي اين گروهك با طيفي از اصلاح طلبان در ارتباط هستند. بهروز خليق همزمان تاكيد كرد كه بقاياي گروهك فدائيان خلق با گروه هاي تروريستي نظير كومله و حزب دموكرات همكاري مي كند.
وي در گفت وگو با راديو زمانه درباره دعوت چندي پيش از رجب علي مزروعي براي سخنراني در سالگرد سياهكل و اتحاد با اصلاح طلبان گفت: اصلاح طلبان ديگر در قدرت نيستند كه چشم ما به قدرت باشد. الان اصلاح طلبان يا در زندانند، يا به خارج آمده اند. در حكومت كه فعلا نيستند. زاويه اي كه براي خود ما مطرح بوده، اين است كه جنبش اعتراضي در اساس از دو نيروي اصلي تشكيل شده؛ يكي نيروي سكولار-دموكرات و نيروهايي كه ما در آن چارچوب تعريف مي كنيم. ديگري كه مي شود به آنها دموكرات-مذهبي بگوييم يا هر عنوان ديگري كه بخشي از همين جنبش را تشكيل مي دهند. ما معتقديم كه بايد بين اين دو بخش گفت وگو و همكاري صورت گيرد. اين جنبش اعتراضي را تقويت مي كند، امكاناتي برايش فراهم مي آورد. سياست اتحاد ما اين گونه است ولي فعلا مناسبات ما با آنها در اين حد پيش نرفته است. آنها هم محدوديت هايي در اين زمينه دارند. از آنجا كه رهبرانشان در زندانند يا در حصرند، كساني كه الان در خارج از كشور هستند نمي توانند در اين زمينه تصميم بگيرند و وارد اتحاد شوند. ولي وارد گفت وگو شده اند. يعني ما در مرحله گفت وگو قرار داريم. آن دعوتي كه صورت گرفت هم، در آن چارچوب بوده و ما قبلا هم از آقاي امير ارجمند دعوت كرده بوديم و در اتاق پالتاك ما شركت كرده بود.
وي همچنين با اذعان به همكاري با سلطنت طلبان كه خود را مشروطه طلب مي خوانند، افزود: ما اكنون با حزب دموكرات و كومله، جمهوري خواهان لائيك و اتحاد جمهوري خواهان همكاري مي كنيم.
«خليق» ضمن تاكيد بر همكاري با طيفي از اصلاح طلبان تصريح كرد: ما معتقد به بركناري حكومت و گذر از جمهوري اسلامي هستيم و قانون اساسي موجود مطلوب ما نيست.
اين اظهارات در حالي است كه فرارياني چون اميرارجمند و مزروعي با وجود همكاري با گروهك هاي برانداز ورشكسته، مدعي وفاداري به قانون اساسي هستند.
عضو گروهك فدائيان خلق در ادامه مصاحبه خود با راديو زمانه تصريح كرد: ما آن نگاه ضد امپرياليستي اوايل انقلاب را نداريم و معتقديم مخالفت هاي حكومت با آمريكا بيشتر جنبه بيگانه ستيزي يا دشمن سازي دارد و خصومت 3 دهه گذشته با آمريكا به زيان منافع ملي است.
يادآور مي شود اغلب فعالان گروهك هاي تندرو ماركسيستي پس از فروپاشي بلوك شرق دچار سرگرداني و بي پناهي شده و به تدريج در برابر سرويس هاي اطلاعاتي غرب كه آماده سربازگيري و دادن جيره و مواجب بودند، زانو زدند.
جمهوري اسلامي در صداي آمريكا هم نفوذ كرده است!
محافل اپوزيسيون در قضاوت درباره اخراج هاي گسترده كاركنان بخش فارسي صداي آمريكا دچار گرگيجه شده اند. آنها از يك سو مي گويند صداي آمريكا تبديل به صداي جمهوري اسلامي شده و از سوي ديگر معتقدند چنين اظهارنظري تخريب اين رسانه ضدانقلابي و همكاران آن است.
دراين باره وبسايت راديو كوچه وابسته به اپوزيسيون خارج نشين نوشت: صداي آمريكا صداي جمهوري اسلامي است، شايد در اولين نگاه به اين عبارت، آن را عنواني كليشه اي و تكراري بدانيد چرا كه چند وقتي است منتقدين تلويزيون صداي آمريكا اين جمله را به مثابه چكيده همه اعتراضات خود نسبت به رويه اطلاع رساني اين رسانه دولت آمريكا، برگزيده اند. اما به واقع با كمي تعمق در عملكرد و روش غيرحرفه اي و جانب دارانه اين رسانه نسبت به مسايل ايران، به اين واقعيت پي خواهيم برد، كه به واقع هيچ عنوان و تيتري مناسب تر از اين عبارت براي بيان مشي جانب دارانه اين رسانه نسبت به جمهوري اسلامي نمي توان يافت خاصه كه هر روز گوشه اي از ابعاد اين خط مشي ناپسند، توسط كارمندان با سابقه و اخراجي و حتي شاغلين اين رسانه، از پرده بيرون مي افتد، اما از طرفي هم نمي توان از بار معنايي اين عبارت غافل بود كه القا كننده اين تصور باطل است، كه گويي همه كاركنان و خاصه هيئت تحريريه صداي آمريكا، تعلق خاطر و يا وابستگي به نظام جمهوري اسلامي دارند، در حالي كه صرف نظر از آن دسته از كساني كه تعدادشان هم كم نيست و بدون هيچ سابقه رسانه اي به نام روزنامه نگار و يا مشاور رسانه اي در اين تلويزيون خيمه زده اند، تعدادي از روزنامه نگاران رانده شده از كشور در اين رسانه مشغول به كار هستند و سابقه مبارزات قلمي آنها گواه بر رد اين تصور است، ولي با اين همه آنها هم زير سوال برده مي شوند، چرا كه برخي از منتقدين بر اين گمانند كه با وجود همين افراد اندك كاركشته و با سابقه در امر اطلاع رساني مي توان، مانع از بي راه رفتن اين رسانه شد در حاليكه با توجه به اخراج هاي ناموجه خاصه در يك سال اخير، با كوچك ترين اعتراض نسبت به وضعيت غيرحرفه اي موجود در صداي آمريكا، با سيل اتهامات بي اساس از سوي مديران بالادست مواجه مي شوند و عاقبتي چون احمدرضا بهارلو و يا آخرين اخراجي اين رسانه جمشيد چالنگي خواهند داشت.
نويسنده با تاكيد بر اينكه بخش فارسي صداي آمريكا اساسا براي حمايت از اپوزيسيون جمهوري اسلامي راه اندازي شود و همكاري با آن در ايران جرم محسوب مي شود، افزود: رسانه اي كه پيش از اين به واقع لايق عنوان پرطمطراق «صداي آمريكا» بود، امروز گويا سعي در جلب رضايت حاكمان جمهوري اسلامي دارد.
راديو كوچه كار كردن در فضاي پر از توطئه صداي آمريكا را سخت تر از حضور در زندان توصيف كرده و مي نويسد: پاي درد دل يكي از فعالان سياسي شاغل در اين رسانه نشسته باشيد كه از بيم زندان به ينگه دنيا آمده و هنوز يك سال از كار كردن در صداي آمريكا نگذشته، با بغضي در گلو از غم غربت مي گويد كار كردن در فضاي پر از توطئه چيني، باند بازي و تخريب و نبود امنيت شغلي در اين رسانه، به مراتب سخت تر از تحمل سال ها زندان است و اين واقعيتي است كه اگرچه، جز در خفا شنيده نمي شود اما همچون درد مشتركي است كه امروز در بين قريب به اتفاق شاغلين بخش فارسي تلويزيون صداي آمريكا احساس و كوس رسوايي آن به گوش همه رسيده است. اكنون بايد از فعالان اپوزيسيون پرسيد چرا صداي آمريكا را همچون ملت ايران تحريم نمي كنيد؟!
سرباز صفر ناتوي فرهنگي خواستار اصلاح زيارت عاشورا شد!
عضو ظاهرا جدا شده اتاق فكر فتنه سبز مي گويد شيعه نيازمند رفورم و اصلاح است. سروش از جمله اين رفورم هاي مورد نياز را در حوزه زيارت امام حسين(ع) توصيف كرد!
وي در گفت وگو با «جرس» لعن بانيان ستم به ائمه معصومين در زيارت نامه ها را نكوهش كرد و گفت: متأسفانه نه تنها عوام شيعه اقدام به لعنت مي كردند بلكه علماي شيعه هم اين كار را مي كردند و مي كنند، حتي زيارت هايي را هم كه براي امامان و خصوصا امام حسين[ع] تدوين كرده اند، متضمن اين گونه لعن ها و نفرين فرستادن هاست.
چنين اظهارات موهومي در حالي مطرح مي شود كه بسياري از اين زيارت نامه ها به ويژه زيارت عاشورا از ائمه معصومين(ع) و از جمله امام محمدباقر عليه السلام روايت شده و اعلام برائت از همه عوامل ظلم و جور بر اهل بيت به عنوان ركن ايمان است. همچنين بنابر تاكيد ائمه معصومين عليهم السلام «از محكم ترين دستگيره هاي ايمان، دوست داشتن و بغض داشتن در راه خداست».
البته سروش پيش از اين و در اوج فتنه گري دشمنان اسلام كه كارشان تا هتاكي عليه ساحت امام حسين(ع) در روز عاشوراي سال 1388 نيز پيش رفت، مدعي شده بود قرآن نه وحي الهي بلكه -نعوذبالله- تجربه شاعرانه پيامبر(ص) است! ملت مومن ايران پس از حرمت شكني روز عاشوراي 88، بانيان اين فتنه را در راهپيمايي حماسي بي سابقه لعنت كردند.
يادآور مي شود در سال هاي دور كه سروش هنوز از مد نيفتاده بود، شوراي روابط خارجي آمريكا با اختصاص بودجه هنگفتي اقدام به انتشار آثار اقتباسي سروش - به عنوان لوتر ايراني- در زمينه القاي نسبيت ديني و معرفتي كرد. سروش از مقلدان بي چون و چراي برخي مهره هاي سازمان ناتوي فرهنگي نظير كارل پوپر به شمار مي رود و به سياق طايفه روشنفكران متوهم، هرچه نسبت به فرهنگ خودي و اسلامي پرخاشگر است، نسبت به فكر و انديشه غربي رويكردي توأم با خشوع و تعبد دارد.
وي پس از مشاهده بن بست فتنه سبز اعلام كرد از گروه مهاجراني، كديور، بازرگان و گنجي كه خود را اتاق فكر جنبش سبز در خارج كشور معرفي كرده بودند، جدا مي شود.
بخش شيعه شناسي سازمان سيا در بررسي علل اصلي پيروزي انقلاب اسلامي، محبت ملت ايران به امام حسين(ع) و شهادت طلبي متأثر از فرهنگ عاشورا را به عنوان يك ركن مهم پيروزي انقلاب فوريه 1979 در ايران معرفي كرده است.
گفتني است اخيراً برخي گروههاي اپوزيسيون از سروش پرسيده اند با توجه به مبالغ هنگفتي كه براي مبارزه با جمهوري اسلامي دريافت كرده اي كه كمك 6 ميليون دلاري پنتاگون و كمك هاي كلان ملك عبدالله سعودي و اميرقطر فقط بخشي از مبالغ اعلام شده آن است، چه كاري از دستت ساخته بوده است؟! در پي اين اعتراض كه بازتاب گسترده اي در ميان اپوزيسيون داشت، سايت جرس ترتيب مصاحبه اي با وي را داده و از او خواسته است فعاليت هاي چند سال اخير خود را شرح دهد!
از سوي ديگر، يكي از نزديكان سروش (م-ك) مي گويد؛ خدشه آفريني سروش عليه مباني اسلامي و مخصوصا شيعي هنگامي عصبانيت مسئولان رژيم را برمي انگيخت كه وي به عنوان «استاد دانشگاه» و يا «عضو شوراي انقلاب فرهنگي» درون نظام بود ولي اكنون كه در موضع اپوزيسيون قرار دارد، اظهارنظرهايش فقط تائيد طرد وي از سوي رژيم است و ديدگاههايي بارها سنگين تر از ديدگاه او عليه شيعه از سوي مجامع و محافل ديگر مطرح نظير سلفي ها و يا كاريكاتوريست هاي دانماركي مطرح مي شود كه اظهارات سروش در اين ميان فقط يكي از هزاران ديدگاه ضدشيعي است و در جايگاهي نيست كه رژيم اسلامي براي آن اهميتي قائل باشد.