کد خبر 1089966
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۱
صدام حسین

«مهدی ژاله‌رو» از رزمندگان دوران دفاع مقدس با بیان خاطره‌ای از آزادسازی شهر مهران، به تلاش یک تیربارچی بعثی برای خوش‌خدمتی حداکثری به ارتش بعثی صدام پرداخت.

به گزارش مشرق، «مهدی ژاله‌رو» از رزمندگان گردان حضرت علی اصغر (ع) لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) به نقل خاطره‌ای از عملیات کربلای یک که نهم تیر سال ۱۳۶۵ صورت گرفت و منجر به آزادی شهر مهران از چنگال رژیم بعث عراق شد، پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

«مسیر کار گروهان مطهری از گردان حضرت علی اصغر (ع) سمت چپ جاده آسفالته دهلران به مهران بود و تقریبا از جاده کمتر از هزار متر فاصله داشت.

شب عملیات از خاکریز خودمان که راه افتادیم، بعد از حدود ۱۰۰ متر به میدان موانع اول رسیدیم. ابتدا سیم خاردار چادری و بعد هم مین‌هایی با فاصله، امّا منظم برخورد کردیم. شاید ۱۰۰ متری عمق این میدان مین بود و بچه‌های تخریب مشغول زدن معبر شدند.

معبر از بین دو سنگر کمین عبور می‌کرد. بی سر و صدا به خواست خدا سنگرهای کمین حفره روباه را پشت سر گذاشتیم. با فاصله‌ای چند ده متری دوباره به میدان مین و موانع دیگری رسیدیم.

بچه‌های تخریب مجددا جلو افتادند و معبری باز شد. پای سنگرهای کمین که رسیدیم مجبور بودیم تا مساعد شدن اوضاع، قدری تامل کنیم. معبر از مقابل سنگر کمین‌ها سر در می‌آورد. ستون بی صدا زمین‌گیر بود.

نیروهای آزاد گروهان قرار گذاشته بودند که بین دسته‌ها تقسیم شوند. تقریبا به هر دسته چهار پنج نفر اضافه شدیم، عده‌ای اول دسته و عده‌ای هم آخر دسته کمک می‌کردند. «تورج خزایی» و «حسین فرهمند» اول دسته و دو نفر هم آخر دسته کمک می‌کردند.

چند تا بعثی ناخواسته روبروی معبر نشسته بودند و حرف می‌زدند، نگران بودیم نیروهایی که حالا اجبارا زمین‌گیر شده‌اند از خستگی و اضطراب بخوابند.

به خواست خدا عراقی‌ها از جلوی معبر دور شدند و داخل سنگرهای کمین که بصورت حفره روباه درست کرده بودند، رفتند.

ظرف چند دقیقه شهید خزایی ستون را حرکت داد. یادم هست که با چوب دستی‌اش بچه‌ها را به هوش کرد و بقیه هم نیم‌خیز راه افتادند، همین که از کنار سنگرهای کمین عبور کردیم درگیری شروع شد. پاکسازی به سمت چپ و راست شدت گرفت. خلاصه همه چیز رو شد و عملیات در محور سمت راست جاده دهلران ـ مهران علنی شد.

شاید کمتر از یک ساعت بعد تورج خزایی و حسین فرهمند مجروح شدند. هجوم به سمت طرفین و جلو ادامه داشت. تا رودخانه فصلی موسوم به «گاوی» و پل شکسته، کمین‌های دشمن را سرکوب کردیم. همزمان دستگاه‌های مهندسی جلو می‌آمدند و مشغول زدن خاکریز می‌شدند.

هوا داشت روشن می‌شد که معلوم شد کنار رودخانه جان‌پناهی وجود ندارد لذا لودرها و بلدوزرها برای ایجاد خاکریز آمدند. بچه‌ها موظف شده بودند که تا ایجاد جان‌پناه، برای خودشان سنگر انفرادی درست کنند. هوا که روشن شد متوجه شدیم سنگر «بهمن نجفی» و «منصور کوچک‌محسنی» مورد اصابت قرار گرفته و آقا بهمن درجا شهید و حاج منصور هم به شدت مجروح شده و منتقل شدند به عقب.

گام اول عملیات کربلای یک برای گردان حضرت علی‌اصغر (ع) شکستن خط و رسیدن به کناره رودخانه‌ی بدون آب «گاوی» بود و بعد عبور از پل شکسته. دقیقا آنطرف پل شکسته بتونی یک سنگر دوشکا بود که سخت مقاومت می‌کرد. همه سنگرهای دور و برمان خاموش شده بودند، اما این یکی تا نزدیکی‌های ساعت ۱۰ صبح ایجاد زحمت کرد. سقف و دیواره‌های سنگرش بتونی بود و فقط از یک دریچه کوچک تیر تراش می‌زد.

خلاصه به هر ترتیبی بود آن هم از کار افتاد. اولین نفراتی که رفتند بالای سرش نقل می‌کردند: سربازبعثی پایش را با طناب به سه پایه دوشکا بسته بود که فرار نکند و ساعت‌ها همه را معطل کند.

حالا دیگر شهر ویران شده مهران روبروی ما بود و سمت چپ هم بنایی از امامزاده سید حسن (ع).»

منبع: دفاع پرس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 23
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 7
  • ناشناس IR ۱۰:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    18 0
    بعد فیلم می سازن با یک رگبار صدتا بعثی هلاک میشن. جنگ این قدرها هم ساده نیست.
    • قدیر IR ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
      7 0
      درسته اگر اینجوری بود ما اواخر جنگ اینقدر زمین گیر نمی‌شدیم جنگ تقریبا متل بازی فوتبال هیچ کس از قبل بازنده نیست همه برای باورهایشان میجنگند مگر لینکه توازن نیرو اختلافش بسیار فاحش باشد
    • احمد IR ۱۹:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
      2 0
      اون فیلمها رو آمریکاییها می سازن، نه ما.
  • IR ۱۱:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    11 8
    لعنت براین سک کثیف تکریتی، مزدورامریکا،عراقوویرانکرد جنایتکار جانی وکثیف
    • IR ۱۹:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
      0 2
      اون تیربارچی هم سرباز وطنش بود. اگر دو طرف همدیگر رو به عنوان سرباز وطنشون قبول نداشتن دلیل نداشت از هم اسیر بگیرن بلکه پس از دستگیری محاکمه می کردن و بعدش اعدام.
  • دبیر تاریخ،رزمنده،، برادر شهید IR ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    2 0
    برای بررسی وتحلیل ،واقعیت حوادث جنگ ها ،گذشته زملن ودور شدن از لحظات خونبار و ویرانگر جنگ ،وایجاد شرایط ،غرور انگیز،همراه با حس میهن پرستی که البته لازمه دقاع ملی است ،لازم است،،،حالت شکست ناپذیری ،واستوره گرایی در دفاع ملی هر کشور لازم است،،امامردم مظلوم ایران،با دست خالی ،وبا جانفشانی وخون جوانان این دیار در برابر تهاجم ۲۰۰۰ تانک روسی وصدها هواپیمایی وارتش مدرن وکاردیده عراق ایستاد،ودست ما خالی بود،،،،شاید با کمی اانعطاف در در طول جنگ میشد،،جلو خسارت ها را کم کرد،،،مراقب باشیم،،در آینده،،،دیده گسترده،،،تعمق،،،،وانعطاف پذیری ،،داشته باشیم............................خلنواده شهدا را دریابیم،بصورت ضربتی بنام خدای همه عاشقانت قسم،،،، وطن ،،،که در راه تو مرگ هم زندگیست
  • NL ۱۲:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    10 8
    تا وقتی صدام بود عراق امنیت داشت ،وقتی رفت عراق عراقی نشد ،
    • Ahmad alboshuke IR ۱۸:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
      2 0
      کی تا صدام بود عراق امنیت داشت. اینکه کرد کشی می‌کرد یعنی امنیت یا اینکه به مقدسات دیگران احترام قاعل نبود یعنی امنیت. قبرستانای تاریخی و حرم ها رو بسته بود.در صورتی اینکه 80 درصد عراق شیعه آن و اقلیت سنی. هشت سال سربازی امنیته؟
  • IR ۱۲:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    15 1
    من عرب اهوازم اینها را کاملا شناخت دارم به اینها ناصبی می گویند دشمن شیعه و اهل بیت هستند و معتقد هستند هرکس 1 شیعه را بکشد به بهشت میرود خدا همشونو لعنت کند
  • ناشناس IR ۱۲:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    0 4
    ارتش عراق ارتشی شکست ناپذیر بود ولی چون اکثر عراقی ها شیعه بودند. تحت تاثیر شعارهای جمهوری اسلامی و مرجعیت قرار گرفتند و به وطن و تربت خود خیانت کردند. معمولا عراقی ها اگر چه جسور و جنگجو هستند ولی خیانتکارن البته بعضی هاشون حتی به امام علی و امام حسن خیانت کردند وگرنه ارتش عراق ارتشی کم نظیر بود. در جنگ کویت با 30 کشور مبارزه کرد و پیروز شد.
  • IR ۱۴:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    14 8
    بنظر بنده ایشان مزدور نبودند بلکه در نوع خودشان وطن پرست بی همتایی بوده اند .
    • حسن IR ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۲
      1 0
      ببخشید اشتباه مثبت دادم
  • IR ۱۵:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    1 0
    همه شون به درک واصل شدن شکر خدا
  • NL ۱۵:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    0 2
    حالا خودت حساب کن بببن اعمال شیعه بهتره یا سنی . از حساب پاک ،از حرف منطقی از چشم پاک . منم خودم شیعه هستم ولی ادم حق نباید زیر پا بزاره
  • علی IR ۱۶:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    1 1
    اونم به نوبه خودش داشته از وطنش دفاع میکرده درسته دشمن بوده ولی دمش گرم شجاع بوده
  • حسین IR ۱۸:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    16 0
    زنده باد نام جوانهایی که سردادند اما یه وجب خاک این مملکت دست اجانب نیفتاد
  • من IR ۱۸:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    0 1
    اماانصافا شجاع بودکه این کارراکرده بود. ولیکن متاسفانه نه باشناخت ازهیئت حاکم برعراق
  • IR ۱۹:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    0 1
    البته معنی مزدوری یک معنی دیگه میده، این خودش به خاطر هر اعتقادی، وطن پرستیش،، پای خودش بسته و البته شجاعت تا آخرین قطره خون، چ خودشیرینی داره و برای کی، و آون دوستی ک گفت اینها ناصبی هستن اصلا آن موقع همچین تفکراتی نبوده، و اکثرا هم شیعه مذهب بودن، زمان صدام امنیتشان عالی بود و احتکار ،گرانی و کسی جرات دزدی و اختلاس نداشت، ولی لعنت کنه ک جنگ شروع کرد و باعث ویرانی و کشتار شد ،، یا علی مدد
  • مصطفی IR ۲۲:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    2 0
    این ترفند تیربارچی نبوده،این اجبار هست که اونو با طناب می بندند که فرار نکنه و اگر عقب نشینی بکنه کشته میشه،اون بنده خدا مجبور بوده چون صدام همه رو مجبور به جنگ میکرد،و هرکس سرپیچی کنه به طرز فجیعی کشته میشه،این رو از عراقیها شنیدم توی سفر کربلا،
  • امین الله کریمی IR ۲۲:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    1 0
    سلام ، تو عملیات کربلای سنگرهای روی زمین ساخته بودن تو محور لشکر ۴۱ ثارالله گردان ۴۱۹گروهان کربلا ساعت هشت صبح بود پشت خطوط اول اماده پیشروی بودیم که متوجه شدیم به طرف ما تیر اندازی شد خوب دقت نمودم متوجه شدم از درون یکی از سنگرها در صد متری ما هست یکی از بچه ها بنام محمود افشاری دبیر قران از جیرفت بود بچه تیز و زرنگی بود فرستادمش گفتم سنگر دور بزن و بیا بالای سنگر نارنجک بنداز درون آن سپس یک رگباری هم خالی کن ؟ طولی نکشید صدای انفجار و متعاقبا آن رگبار امد وقتی امد گفته چهار نفر منتظر بودن ما از طرف سه ورودی کوچک با انها بجنگیم ؟ روز دهم تیر ماه شصت پنج ، راوی امین الله
  • مسلم IR ۲۲:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
    2 0
    درود بر عربهای خوزستان و همه ایرانیها که مردانه در مقابل این بعثیها و ناصبیهای خونخوار و جرار ایستادند و هر کدام لاله شهیدی شدند در این سرزمین پاک.راهشان پر رهرو باد.
  • IR ۱۱:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۲
    1 0
    عکس این سک زا نشان ندهید،،قاتل جولنلن وطن
  • حمید IR ۱۳:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۳
    0 0
    من سال ۶۷ در شلمچه تو تک عراق اسیر شدم. وقتی عراقیها حمله میکردن، گروه گروه درو میشدن و جلو ما پربود از جنازه. تانکهاشون که میومدن وقتی آرپی جی براشون شلیک میشد رو جنازه ها و مجروحها میرفتن، ولی هیچکدام از عراقیها عقب نشینی نمیکرد. من از اینکه اینقد راحت قتل عام میشن تعجب بودم. بعد تو عراق بطور مخفیانه بهم گفتن عراقیها پشت سرشون یه جوخه اعدام دارن که کاری به ایرانیا ندارن ولی هر عراقی که برگرده خلاصش میکنن

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس