به گزارش مشرق ، سیامک صفری تنها بازیگر تئاتر کشور است که بسیاری تنها برای دیدن او به تالار میآیند و پای نمایش مینشینند؛ هنرمندی که در بسیاری از کارها، نامش بیش از کارگردان در یاد علاقمندان میماند.
از خوششانسی تئاتر، سینما و تلویزیون ایران در تمام این سالها نتوانست نقش و قالب مناسبی برای او بیافریند و جذبش سازد. چند تجربه اندک تصویری صفری، نتوانستند او را به چهره فیلم یا سریال تبدیل کنند و برای همین این بازیگر بر صحنه نمایش پر کار ماند و ستاره این هنر شد.
صفری که 47 سالگی را پشت سر گذاشته، دانش آموخته کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشکده هنر است که در کارنامه خود بازیهایی موفق در دهها نمایش را دارد. او بازیگری پر کار به شمار میآید که تنها در سال 1390، در پنج نمایش ایفای نقش کرده است.
«آقای اشمیت کیه»، «جن گیر»، «عشق و عالیجناب»، «رمولوس کبیر»، «شکار روباه»، «هتل پلازا»، «اهل قبور»، «آنتیگونه در نیویورک»، «در مصر برف نمیبارد»، «مکبث»، «عروسی خون» و «شبهای آوینیون» تنها گوشهای از کارنامه پربار او در عرصه تئاتر است.
«گزارش یک جشن»، «ماهیها عاشق میشوند»، «اشکان و انگشتر متبرک»، «مختارنامه»، «گاوصندوق» و «خسیس» نیز تنها تجربههای سیامک صفری در عرصه سینما و تلویزیون هستند.

گفتگوی خبرآنلاین را با این هنرمند در زیر می خوانید:
سال پر کاری را پشت سر گذاشتهاید. اینکه در تمام طول سال روی صحنه باشید و حتی هم زمان در دو نمایش بازی کنید، شما را خسته و فرسوده نمیکند؟
مگر میشود خسته نشوم. با این فشار کاری، آدم یه هو میافتد.
یعنی برایتان پیش آمده که از پا بیفتید؟
چند بار این اتفاق رخ داده است. وقتی مدام روی صحنه باشی، یک جایی کم میآوری و میافتی. مواقعی بوده که مرا به بیمارستان برده و زیر سرم خواباندهاند تا کمی روبراه شوم. البته در تمام این موارد نگذاشتهام کسی بفهمد یا بر کارم تاثیر منفی بگذارد.
خب پس چرا این قدر کار میکنید؟
این سئوال را با یک پرسش پاسخ میدهم؛ خود شما زیادتر از معمول کار نمیکنید؟ این مبتلابه همه ماست. اما خب در بعضی از مشاغل مثل بازیگری، فشار بیشتری به فرد وارد میشود. ما یک اجباری و فشاری داریم که بیش از اندازه از خودمان کار میکشیم و برای همین زود هم فرسوده میشویم.

در عرصه بازیگری تئاتر، یک معیار و استاندارد کاری وجود ندارد؟
چرا دارد. برای مثال در فرانسه، بازیگر 45 شب روی صحنه میرود و در طول سال اگر دیگر بازی نکند، حقوق کاملش را از بیمه میگیرد. در بسیاری از کشورها، حمایت از هنرمند وجود دارد که متاسفانه اینجا ازش خبری نیست.
یک بازیگر تئاتر، دو یا سه ماه باید تمرین کند و 30 تا 50 شب روی صحنه بازی کند. با این حساب شما در طول سال ممکن است حتی هم زمان در حال بازی و تمرین در سه نمایش باشید که وقتتان را از صبح تا شب پرمی کند. درست است؟
بله بسیار پیش میآید.
اما در بین مردمی که تئاتر رو نیستند و با این هنر آشنایی ندارند، کمتر کسی با سختیهای بازیگری آشناست.
این بر میگردد به اینکه شغل بازیگری به درستی در ایران فهمیده نشده است.

چرا نشده؟
فکر میکنم چون سینما و البته بیشتر تلویزیون کشور ما معیار بازیگری را پایین آوردهاند. هر کسی به راحتی بازیگر میشود و چه بسا به معروفیت و شهرت نیز برسد.
مردم با دیدن بازیگران سریالهای تلویزیونی فکر میکنند که بازیگر شدن در همه عرصهها همین قدر ساده و سهل است و نیاز به توان و هنر چندانی هم ندارد. در واقع تلویزیون، تعریفی دروغین از بازیگری را به مردم ارائه کرده است.
در مقابل تلویزیون، بازیگری در تئاتر سخت و ترسناک است و نمیتوان به راحتی در آن موفق شد. با این حال چون مخاطب نمایش کم است، مردم کمتر با معنای واقعی بازیگری آشنا میشوند.
شما از آن دست بازیگران تئاتر هستید که در بسیاری از مواقع خودتان را به نمایش، نقش و کارگردان تحمیل میکنید. به عبارت دیگر تاثیر گذاریتان در شکل گیری شخصیت بسیار زیاد است. قبول دارید؟
اول از همه اعتقاد دارم وقتی بازیگر نقشی را ایفاء میکند، نقطه نظر خودش را وارد شخصیت میکند و این برای همه یکسان است.
با این حال من به عنوان بازیگری که درس این کار را خواندهام و 20 سال تجربه دارم، شاید در بعضی کارها بیش از حد در شکل گیری نقش دخالت داشتهام که به نظرم در بیشتر جاها ضروری بوده است. با این حال بیشتر به مشورت و بده بستانهای هنری با کارگردان اعتقاد دارم تا تک روی.
یعنی با همه کارگردانها میتوان این ارتباط هنری را برقرار کرد؟
نه همه. ما در تئاتر ایران، کارگردانهای زیادی که کاملاً به ابزار کارشان مسلط باشند، نداریم. در واقع این گونه نیست که همیشه شاهد وقوع اتفاقات مهم تئاتری باشیم. این شرایط ایدهآل برای یک بازیگر نیست.

بازیگری تئاتر را در ذات خود سخت میدانید، به گفته شما مورد حمایت مسئولان هم قرار نمیگیرد و حتی از نظر سطح هنری هم آن را ارضاء کننده نمییابید. با این احوال چگونه هنوز در این عرصه این قدر فعال هستید؟
بازیگر تئاتر زمانی که از نظر مالی تامین و از نظر هنری راضی باشد، میتواند کارش را با امید و نشاط پیش ببرد که برای من این طور نیست. من بازی در تئاتر را برای خودم به یک عادت تبدیل کردهام و دیگر هیجان آنچنانی برایم ندارد.
چرا شما که یکی از موفقترین چهرههای تئاتری هستید، به این نقطه رسیدهاید؟
چون شرایط را برای تئاتر سخت کردهاند. جمعیت تئاتر آنقدر بزرگ نیست که نتوان مشکلات آن را حل کرد. واقعاً نمیدانم چرا این وضعیت را به وجود آوردهاند. برای مثال سه ماه در یک کار تمرین میکنیم و آن وقت تازه میگویند شرایط اجرای عمومی آن نمایش آماده نیست. یعنی وقت و هنر ما این قدر در نزد آقایان بیارزش است؟ این شرایط متاسفانه به هیچ وجه برای یک بازیگر تئاتر دلگرم کننده و نشاط بخش نیست.
از خوششانسی تئاتر، سینما و تلویزیون ایران در تمام این سالها نتوانست نقش و قالب مناسبی برای او بیافریند و جذبش سازد. چند تجربه اندک تصویری صفری، نتوانستند او را به چهره فیلم یا سریال تبدیل کنند و برای همین این بازیگر بر صحنه نمایش پر کار ماند و ستاره این هنر شد.
صفری که 47 سالگی را پشت سر گذاشته، دانش آموخته کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشکده هنر است که در کارنامه خود بازیهایی موفق در دهها نمایش را دارد. او بازیگری پر کار به شمار میآید که تنها در سال 1390، در پنج نمایش ایفای نقش کرده است.
«آقای اشمیت کیه»، «جن گیر»، «عشق و عالیجناب»، «رمولوس کبیر»، «شکار روباه»، «هتل پلازا»، «اهل قبور»، «آنتیگونه در نیویورک»، «در مصر برف نمیبارد»، «مکبث»، «عروسی خون» و «شبهای آوینیون» تنها گوشهای از کارنامه پربار او در عرصه تئاتر است.
«گزارش یک جشن»، «ماهیها عاشق میشوند»، «اشکان و انگشتر متبرک»، «مختارنامه»، «گاوصندوق» و «خسیس» نیز تنها تجربههای سیامک صفری در عرصه سینما و تلویزیون هستند.

سیامک صفری در نمایش «منهای دو» با کارگردانی داود رشیدی (1389)
گفتگوی خبرآنلاین را با این هنرمند در زیر می خوانید:
سال پر کاری را پشت سر گذاشتهاید. اینکه در تمام طول سال روی صحنه باشید و حتی هم زمان در دو نمایش بازی کنید، شما را خسته و فرسوده نمیکند؟
مگر میشود خسته نشوم. با این فشار کاری، آدم یه هو میافتد.
یعنی برایتان پیش آمده که از پا بیفتید؟
چند بار این اتفاق رخ داده است. وقتی مدام روی صحنه باشی، یک جایی کم میآوری و میافتی. مواقعی بوده که مرا به بیمارستان برده و زیر سرم خواباندهاند تا کمی روبراه شوم. البته در تمام این موارد نگذاشتهام کسی بفهمد یا بر کارم تاثیر منفی بگذارد.
خب پس چرا این قدر کار میکنید؟
این سئوال را با یک پرسش پاسخ میدهم؛ خود شما زیادتر از معمول کار نمیکنید؟ این مبتلابه همه ماست. اما خب در بعضی از مشاغل مثل بازیگری، فشار بیشتری به فرد وارد میشود. ما یک اجباری و فشاری داریم که بیش از اندازه از خودمان کار میکشیم و برای همین زود هم فرسوده میشویم.

با چهره ای متفاوت در نقش آغا محمد خان قاجار – «شکار روباه» با کارگردانی علی رفیعی (1387) نمایشی تراژیک بود
در عرصه بازیگری تئاتر، یک معیار و استاندارد کاری وجود ندارد؟
چرا دارد. برای مثال در فرانسه، بازیگر 45 شب روی صحنه میرود و در طول سال اگر دیگر بازی نکند، حقوق کاملش را از بیمه میگیرد. در بسیاری از کشورها، حمایت از هنرمند وجود دارد که متاسفانه اینجا ازش خبری نیست.
یک بازیگر تئاتر، دو یا سه ماه باید تمرین کند و 30 تا 50 شب روی صحنه بازی کند. با این حساب شما در طول سال ممکن است حتی هم زمان در حال بازی و تمرین در سه نمایش باشید که وقتتان را از صبح تا شب پرمی کند. درست است؟
بله بسیار پیش میآید.
اما در بین مردمی که تئاتر رو نیستند و با این هنر آشنایی ندارند، کمتر کسی با سختیهای بازیگری آشناست.
این بر میگردد به اینکه شغل بازیگری به درستی در ایران فهمیده نشده است.

در نقش آخرین امپراتور روم که شخصیتی چند وجهی و پیچیده داشت – نمایش «رمولوس» با کارگردانی نادر برهانی مرند(1388)
چرا نشده؟
فکر میکنم چون سینما و البته بیشتر تلویزیون کشور ما معیار بازیگری را پایین آوردهاند. هر کسی به راحتی بازیگر میشود و چه بسا به معروفیت و شهرت نیز برسد.
مردم با دیدن بازیگران سریالهای تلویزیونی فکر میکنند که بازیگر شدن در همه عرصهها همین قدر ساده و سهل است و نیاز به توان و هنر چندانی هم ندارد. در واقع تلویزیون، تعریفی دروغین از بازیگری را به مردم ارائه کرده است.
در مقابل تلویزیون، بازیگری در تئاتر سخت و ترسناک است و نمیتوان به راحتی در آن موفق شد. با این حال چون مخاطب نمایش کم است، مردم کمتر با معنای واقعی بازیگری آشنا میشوند.
شما از آن دست بازیگران تئاتر هستید که در بسیاری از مواقع خودتان را به نمایش، نقش و کارگردان تحمیل میکنید. به عبارت دیگر تاثیر گذاریتان در شکل گیری شخصیت بسیار زیاد است. قبول دارید؟
اول از همه اعتقاد دارم وقتی بازیگر نقشی را ایفاء میکند، نقطه نظر خودش را وارد شخصیت میکند و این برای همه یکسان است.
با این حال من به عنوان بازیگری که درس این کار را خواندهام و 20 سال تجربه دارم، شاید در بعضی کارها بیش از حد در شکل گیری نقش دخالت داشتهام که به نظرم در بیشتر جاها ضروری بوده است. با این حال بیشتر به مشورت و بده بستانهای هنری با کارگردان اعتقاد دارم تا تک روی.
یعنی با همه کارگردانها میتوان این ارتباط هنری را برقرار کرد؟
نه همه. ما در تئاتر ایران، کارگردانهای زیادی که کاملاً به ابزار کارشان مسلط باشند، نداریم. در واقع این گونه نیست که همیشه شاهد وقوع اتفاقات مهم تئاتری باشیم. این شرایط ایدهآل برای یک بازیگر نیست.

تازه ترین نقش آفرینی سیامک صفری در نمایش «عشق و عالیجناب» با کارگردانی حسین پاکدل(1390)
بازیگری تئاتر را در ذات خود سخت میدانید، به گفته شما مورد حمایت مسئولان هم قرار نمیگیرد و حتی از نظر سطح هنری هم آن را ارضاء کننده نمییابید. با این احوال چگونه هنوز در این عرصه این قدر فعال هستید؟
بازیگر تئاتر زمانی که از نظر مالی تامین و از نظر هنری راضی باشد، میتواند کارش را با امید و نشاط پیش ببرد که برای من این طور نیست. من بازی در تئاتر را برای خودم به یک عادت تبدیل کردهام و دیگر هیجان آنچنانی برایم ندارد.
چرا شما که یکی از موفقترین چهرههای تئاتری هستید، به این نقطه رسیدهاید؟
چون شرایط را برای تئاتر سخت کردهاند. جمعیت تئاتر آنقدر بزرگ نیست که نتوان مشکلات آن را حل کرد. واقعاً نمیدانم چرا این وضعیت را به وجود آوردهاند. برای مثال سه ماه در یک کار تمرین میکنیم و آن وقت تازه میگویند شرایط اجرای عمومی آن نمایش آماده نیست. یعنی وقت و هنر ما این قدر در نزد آقایان بیارزش است؟ این شرایط متاسفانه به هیچ وجه برای یک بازیگر تئاتر دلگرم کننده و نشاط بخش نیست.