
انجمن فرهنگي اسرائيلي اتريش، چه پيامي را بهواسطه تاريخ 20 جولاي براي ما ميفرستد؟ ظاهراً آريل موزيکنت با انتخاب اين روز تاريخي [روز سوءقصد به جان هيتلر] قصد داشته که بر پيروزي خود بر فعالان حقوق بشر که جرات مخالفت با دروغهاي لابي صهيونيست را داشتهاند، تأکيد کند.
بار ديگر، کيفرخواست بطور قابل توجهي با معيارهايي از عدالت که بايستي در مجموعهاي از قوانين وجود داشته باشد، تناقض داشت. دستاويز متزلزلي که براي آخرين "محاکمه 3g " هانسيک ارائه شده بود، دو کتاب زير بودند: "ويزنثال، شيطان و جنايتکار " (WIEZENTHAL, SCHELM UND SCHEUSAL) و "آيا نژادپرستي قانوني است؟ امپراتوري رايش سوم يهودي " (RASSISMUS LEGAL? DER JUDEN DRITTES REICH). "محاکمه 3g " آن محاکمههايي هستند که طبق بخش 3g قانون ممنوعيت (VERBOTSGESETZ) سال 1947 اتريش برپا ميشود، اين قانون تجديد حيات احساسات ناسيونال سوسياليستي را بهشدت سرکوب ميکند.
در ادامه اين مقاله آمده است: کتابي که در مورد "ويزنثال " بود، بر اساس منابع رسمي بوده و دروغها و جنايات ويزنثال را به طرزي غيرقابل انکار ثابت ميکرد. اين کتاب طبق قانون اساسي قابل تعقيب نيست، چراکه برمبناي منابع رسمي است؛ کتاب "آيا نژادپرستي قانوني است؟ " نيز همينطور است. دستگاه حاکم بهخاطر مستندات غير قابلبحث اين دو کتاب، تصميم گرفت که کيفرخواست را بر مبناي "بند سحرآميز " 3g قانون ممنوعيت سال 1947 تنظيم کند، که توسط دشمنان پيروز آلمان و اتريش تحميل شده است. يک اعلام جرم 3g، متهمين را از اين حق محروم ميکند که با استفاده از سند و مدرک از خود دفاع کنند و اين به روشني نقض شاخصهاي بينالمللي حقوق بشر است.
مسئله بدتر اينکه در "محاکمههاي 3g " هرگونه تلاش براي دفاع منجر به محکوميتي ديگر ميشود، اين مسئله در کيفرخواستهاي تنظيم شده براساس "بند 130 " جمهوري فدرال آلمان نيز وجود دارد. در اتريش، محکوميت بر اساس بخش 3g، شامل تا بيست سال زندان ميشود؛ که از مجازات قتل نيز شديدتر است! در نظر داشته باشيد که اين قوانين سخت و شديد صرفاً به خاطر اظهارنظر و اشاره به حقايق غيرقابلبحث تاريخي، اعمال ميشوند.
• اين رفتار استبدادي، حتي از محاکمههاي نمايشي بدنام استاليني نيز فراتر است
کل ماجرا از اين قرار است که، وقتي حقايقي در مورد جنايات و فريبکاريهاي يهود، افشا شود، حقيقت محکوم به حبس ابد ميشود و متهم تحت تعقيب قرار ميگيرد بدون اينکه حق داشته باشد با استفاده از شواهد مستند و دادگاهي، بيگناهي خود را ثابت کند. به عقيده ناظران بينالمللي محاکمههاي سياسي، اين رفتار استبدادي آلمان و اتريش، حتي از محاکمههاي نمايشي بدنام استاليني نيز فراتر است؛ يک ناظر نروژي ميگويد: "وجود چنين مقرراتي مستلزم اعلام جنگ از سوي سازمان ملل است. من هرگز تحقير اينچنيني عدالت را نديده بودم. "
نويسنده مقاله در ادامه ميافزايد: وقتي ملاحظه کنيم که اين دو کتاب قبلاً در کيفرخواست محاکمه سابق هانسيک (در آوريل 2009) نيز بوده است، کاملاً بهتزده خواهيم شد. در سال 2009 قاضي "آندرس بوهم " ميدانست که براي هيئت منصفه سخت خواهد بود که هانسيک را به بيش از 5 سال حبس محکوم کنند چراکه او مرتکب هيچ جرم واقعي نشده بود. او ميدانست که مجازات 7 تا 10 سال زندان باعث ميشود اندک اعتقاد به اصول حرفهاي و وجدان باقيمانده در اعضاي هيئت منصفه به جوش آمده و با حکم مخالفت کنند.
به همين دليل او به دادستان "استفان آپوستول " دستور داد که اين کتابها را از کيفرخواست حذف کند تا آنها را براي محاکمه بعدي و حکمي ديگر نگه دارد: به عقيده دادستان، کتابهاي جرمآميز "امپراتوري رايش سوم يهودي " (DER JUDEN DRITTES REICH) و "شيطان و جنايتکار " (SCHEUSA SCHELM UND) به وضوح داراي مولفههايي بودند که در بخش 3g قانون ممنوعيت بيان شده است. اين کتابها در محاکمه قبلي در کيفر خواست وجود داشتند اما به اين دليل در آن زمان حذف شدند که رسيدگيهاي قضايي به تعويق نيافتد. " (DIEPRESSE.AT, 9 JULY 2010)
اين ترفند در دادگاه تفتيشگرانه بوهم به خوبي جواب داد. هيئت منصفه، هانسيک را که مرتکب هيچ جرمي نشده بود، "فقط " به پنج سال حبس محکوم کرد. اين حکم پس از يک محکوميت 18 ماهه بود که او بهخاطر مشهورترين کتابش به نام "تبرئه هيتلر " (FREISPRUCH FUR HITLER) متحمل شده بود. در اينجا به روشني ديده ميشود که آپوستول به دنبال يک حکم کلي شديدتر براي همان اتهام و در يک محاکمه جديد، است. در محاکمه 20 جولاي اعلام جرم در مورد اين کتابها بطور جداگانه و توسط يک هيئت منصفه جديد انجام شد تا حکم زندان بيشتري صادر شد.
نويسنده مقاله با اشاره به محاکمه 20 جولاي ميافزايد: با اين حال در محاکمه 20 جولاي شاهد يک واقعه غيرمنتظره بوديم. از آنجائيکه هانسيک چيزي براي از دست دادن نداشت، مستقيماً به اين دادگاه تفتيشگرانه حمله کرد. او در ابتداي جلسه اظهار داشت: "دروغگوي بزرگ و مونخهاوزن امروزي من نيستم. بلکه سايمون ويزنثال است. هر فرد آگاهي ميداند که حتي يک اتاق گاز هم در خاک آلمان يا اتريش نبوده است. دروغ 65 ساله در مورد اتاقهاي کشتار با گاز در ماتهاوزن و داخائو به پايان خود رسيده است، حال آنکه شما ميخواهيد شواهد کشتار 6 ميليون آلماني را سرپوش گذاشته و مرا به عنوان دروغگوي بزرگ معرفي کنيد. "
• ويزنثال، بزرگ دروغگوي هولوکاست
ويزنثال، بزرگ دروغگوي هولوکاست، "فرانز زيريس "، فرمانده اردوگاه ماتهاوزن که به طرز وحشيانهاي کشته شده بود را برهنه به دار آويخته و بر روي بدن او شعار نوشته است. او در کتاب ادعا ميکند که وقتي اين فرمانده در حال مرگ بود، در نزد او اعتراف کرده است که چهار ميليون نفر در ماتهاوزن با گاز کشته شدهاند: "من با توجه به اينکه فايلهاي موجود در بايگاني را بازرسي کرده بودم، برآورد ميکنم که حدود چهار ميليون نفر (در هارثيم/ماتهاوزن) در طول يک سال و نيم به وسيله گاز منوکسيد کربن کشته شدهاند. "
ما بطور ضمني متوجه ميشويم که به اصطلاح آزاديبخشهاي آمريکايي سه بار در شکم زيريس شليک کرده و او را رها کردهاند تا به آهستگي و با رنج فراوان بميرد. او التماس ميکرده که از روي ترحم کشته شود، ولي آنها نميپذيرفتند. حتي خون او را به خودش تزريق ميکردند تا جانکندنش طولانيتر شود. تنها زماني که اعتراف کرد 4 ميليون نفر در ماتهاوزن با گاز کشته شدهاند، آنها به او اجازه دادند که بميرد.
سپس بدن برهنه او به حصارهاي اردوگاه آويزان شد و بر روي بدنش شعار نوشته شد و همان جا رها شد تا بپوسد، و ويزنثال با افتخار آن را تشريح ميکند.
در چهارم فوريه 2006، ?STERREICHISCHE NACHRICHTEN در صفحه 3 گزارش داد: "در پايان آوريل 1945، بيش از چهار هزار نفر در ماتهاوزن کشته شده بودند. " بايد به اهميت استفاده از واژه "کشتن " به جاي واژه "کشتار با گاز " توجه نمود. واضح است که مونخهاوزن هولوکاستي ما بدون هيچ دغدغه خاطري، 3 ميليون و 996 هزار نفر به کل قربانيان زيريس افزوده است، و به روشني اشاره ادعايي به گاز منوکسيد کربن را نيز ناديده گرفته است.
در اين مقاله در بيان افسانههاي هولوکاست آمده است: يکي ديگر از موضوعاتي که ساخته ويزنثال است، افسانه "صابون يهودي " است. [ "دروغ صابون " در اصل بازسازي تبليغات ضدآلمان در دوران جنگ جهاني اول است با اين تفاوت که در نسخه اوليه، آلمانها نوزادان بلژيکي را در بشکههايي از صابون جوشان ميانداختند.] تمامي اين تبليغات دروغين و مضحک هنوز در اتريش به عنوان حقايقي موثق بيان ميشوند، در اتريش مأموران فاسد تفتيش عقايدي مثل استفان آپوستول که پيوندهاي نزديکي با جامعه فرهنگي اسرائيل دارند، دانشمندان، نويسندگان و محققاني مثل گرد هانسيک را همچون جانيان خطرناک مورد تعقيب قرار ميدهند.
هانسيک مقايسهاي نامتناسب ميکند و تعقيب خود را با تعقيب "نلسون ماندلا " قياس ميکند؛ او به دادگاه گفت: "من همانند نلسون ماندلا 25 سال تحت تعقيب بودم. " ماندلا در هر صورت يک قاتل و خرابکار بود و مانند هانسيک بطور غيرعادلانه تحت تعقيب قرار نگرفت. در 20 آوريل 1964، ماندلا در دادگاه آفريقاي جنوبي اظهار داشت که او و دوستانش سخت تلاش ميکردند که دولت آفريقاي جنوبي را از طريق خشونت و خرابکاري و قتلهاي بيشمار، سرنگون کنند. همانطور که ماندلا در جايگاه متهمان در دادگاه اظهار داشت، مقاومت غيرخشن منجر به تسليم کنگره ملي آفريقا شده است. برخلاف ماندلا، هانسيک مرد گفتگو است نه خشونت.
منابع رسمي نيز همانند ديدگاههاي هانسيک نسبت به اتاقهاي گاز، سالها پيش تصديق کردهاند که هيچ اتاق گازي در داخائو يا ماتهاوزن وجود نداشته است. بنابراين توضيحات هانسيک براي دادگاه جديد نبوده است. چنين پيگردهاي قانوني که عليرغم تأييدات رسمي صورت ميگيرد در ديگر کشورها بسيار قابلتوجه است اما در اتريش که به اصطلاح آزادترين شرايط را در طول تاريخ دارد، اينگونه نيست. در اينجا تبليغات دروغين متفقين در مورد کشتار دستهجمعي به وسيله گاز، هنوز هم به عنوان يک حقيقت رسمي مورد قبول است. در نتيجه محاکمه سال قبل هانسيک، او بهخاطر افشاي علني و رد کردن اين دروغهاي رسمي، محکوميتي 5 ساله را متحمل شد.
همانطور که انتظار ميرفت، رسانههاي دروغگوي اتريش همگي مقالاتي با اين عنوان را منتشر کردند: "هانسيک در دادگاه وجود اتاقهاي گاز را منکر شد. " البته هانسيک وجود تمامي اتاقهاي گاز را منکر نشده بود، او بطور ويژه به دروغهاي رسمي در مورد اتاقهاي گاز داخائو و ماتهاوزن اشاره کرده بود. مدتها قبل بطور رسمي تأييد شده بود که چنين تأسيساتي وجو نداشته است: "در پاسخ به استفسار شما بايد اطلاع دهم که (کشتار دستهجمعي) بهوسيله گاز در اردوگاه کار اجباري داخائو رخ نداده است. "
هانسيک از شيوه سردبير سابق اشپيگل، "فريتوف مِيِر " استفاده کرده و وجود اتاقهاي گاز در دو کلبه روستايي در محوطه بيرکناو اردوگاه آشويتس را تصديق کرده است. هيچ مدرک فيزيکي براي وجود اين کلبههاي مجهز به اتاق گاز وجود نداشته است، و اين مسئله در گزارش تخصصي شرکت تحقيقات هوايي هانسا-لوفتبيلد آلمان که در اواخر دهه 1990 انجام گرفته، به اثبات رسيده است. بهخاطر تأييد قضايي اتاقهاي گاز کلبه روستايي، قاضي آندرس بوهم و بازپرس بخش قضايي، استفان آپوستول، براي وارد کردن اتهام "انکار وجود تمامي اتاقهاي گاز به هانسيک "، با مشکل روبرو بودند! با اين حال روزنامهنگاراني که در خدمت منافع لابي صهيونيست هستند در جهت اطاعت از اربابان خود سخنان نفرتانگيز ديگري را عليه اين شاعر ميهنپرست بيان کرده و به دروغ نوشتند: "هانسيک وجود اتاقهاي گاز را منکر شده است! "
• شستشوي مغزي کودکان در رابطه با افسانه هولوکاست
حقيقت اين است که هيچ اتاق گازي در داخائو و ماتهاوزن وجود نداشته است. بنابراين هانسيک نميتوانسته اين موارد ساختگي را انکار کرده باشد و صرفاً آن را به بحث کشيده است! [توجه داشته باشيد که فعل آلماني LEUGNEN (که از LUGEN به معناي دروغ گفتن گرفته شده است) معناي متفاوتي با انکار يا به چالش کشيدن دارد، اين فعل يعني چيزي که صحيح بودن آن آشکار است، تکذيب گردد.]
عليرغم وجود حقايق مسلمي که بطور علمي ثابت شده و نيز وجود شواهد تجربي، کلاسهاي مدارس هنوز هم پر از دروغهايي در مورد داخائو و ماتهاوزن است و با توضيحاتي مبهم، اين باور به کودکان القا ميشود که زندانيان در آنجا با گاز کشته ميشدند. اخيراً دولت، کودکان مدرسهاي مسلمان را مجبور کرده است که در معرض اين دروغگوييها و شستشوي مغزي که به روح آنها آسيب رسانده و آن را مسموم ميکند، قرار بگيرند.
متأسفانه از آنجايي که نميتوان به رسانههاي تحت سلطه لابي [يهود] اعتماد داشت، نميدانيم هانسيک دقيقاً چه چيزي در دادگاه گفته است. تمامي روزنامههاي وابسته به حکومت اينگونه از هانسيک نقل قول کردند: "من جنايات ارتکابي آشکاري که توسط دولت (امپراتوري رايش سوم) تأييد رسمي نشده است را تکذيب ميکنم. "
نويسنده مقاله ميافزايد: واضح است که اين نيز يک سرهمبندي ديگر است که در هر صورت هيچ معنايي ندارد، چراکه هانسيک هرگز از واژه LEUGNEN استفاده نکرده؛ اين واژه از LUGEN مشتق شده و به معناي دروغ گفتن است. هانسيک باهوش، آگاه و فصيح است. او گفته است ICH WIDERLEGE (من ... به بحث ميکشم) نه اينکه بگويد: ICH LEUGNE. [بسيار بعيد است که او از عبارتهاي "جنايات ارتکابي آشکار " يا "تأييد شده از سوي دولت " استفاده نکرده باشد.] بار ديگر رسانههاي وابسته به لابي تعمداً گفتههاي گرد هانسيک را به اشتباه بازگويي کردهاند.
قاضي به وضوح در ارعاب اين خوانده ناتوان بود. قاضي بوهم به شدت آشفته شده بود و بارها به هانسيک هشدار داد: "شما در موقعيت خطرناکي قرار گرفتهايد. با اين حال هانسيک هشدارها را ناديده گرفت و به حملات خود عليه سايمون ويزنثال ادامه داد. "
اين واقعيت که قاضي عصبي مانع اين شد که وکلاي هانسيک وظيفه خود در دفاع از موکلشان را انجام دهند به خوبي نشان ميدهد که طرزکار دادگاه به اصطلاح دموکراتيک اتريش چگونه است. قاضي تلاش ميکرد، بر دکتر شالر غلبه کرده و او را مجبور به پاسخي کند که نشان دهنده يافتههاي علمي در مورد اتاقهاي گاز ادعايي باشد: وکيل مدافع همواره از پاسخ به سوالات مکرر قاضي مبني بر اينکه آيا او خود تأييد ميکند که هيچ اتاق گازي وجود نداشته، طفره ميرفت.
اين نمونهاي عالي از حس عدالت سيستم هولوکاستي ما است. روشن است که وکيلمدافع ميتواند به واقعيات انکارناپذير و يافتههاي حاصل از تحقيق علمي آزاد اعتقاد داشته باشد. به همين صورت روشن است که او بايد اجازه داشته باشد اعتقادات خود را همانند موکلش در پيشگاه دادگاه بيان کند. اگر دکتر شالر با استفاده از واقعيات بطور علمي اثبات شده، پاسخ قاضي را ميداد، در دادگاه بازداشت ميشد. اين نوکران بيشرم حتي در اين شرايط نيز در مورد دموکراسي و قانون لاف ميزنند.
هانسيک قادر بود جريان اندکي عليه اين سيستم ايجاد کند که رهايي از آن براي سيستم راحت نباشد. او 65 مدرک مستند که همگي اسناد رسمي دولتي بودند ارائه کرد که در تناقض با دروغهاي رايج در مورد اتاقهاي گاز داخائو و ماتهاوزن بودند. اين مدارک شامل عباراتي از کتابهاي ويزنثال و ديگر نوشتجاتي که در کتابش در مورد ويزنثال، از آن استفاده کرده بود نيز ميشد که به عنوان شاهدي براي افشاگري خود ارائه شده بودند. همچنين از آنجايي که هانسيک اتاقهاي گاز کلبه روستايي بيرکناو را تأييد کرده بود، امکان نداشت که او را طبق بند 3g متهم به انکار کنند.
نويسنده در انتها ميافزايد: اگر در نتيجه مدارک مستند هانسيک، دروغهاي تبليغاتي در مورد اتاقهاي گاز داخائو و ماتهاوزن فرو بريزد، حکم 5 ساله محاکمه سال 2009 او نيز لغو خواهد شد. زيرا اين حکم بطور ويژه بهخاطر بيانات به لحاظ تاريخي درست و به لحاظ سياسي غلط او در مورد اين اتاقهاي گاز جعلي بوده است. اگر اين حکم لغو شود جرياني مرگبار عليه دروغهاي هولوکاست ايجاد خواهد شد. و اگر يکي از ديوارهاي هولوکاست فروبريزد، ديگر ديوارهاي تمام اين معبد اکاذيب نيز ناگزير فرو خواهد ريخت.
بسيار تعجبآور است که قاضي بوهم، همانند سال 2009 تمامي 65 مدرک مستند هانسيک را بطور خلاصه بررسي و رد نکرد. در عوض فقط بهخاطر اين مدارک، محاکمه را تا 9 سپتامبر به تعويق انداخت. اما ديوار اکاذيب دولت تا کي ميتواند پابرجا بماند، حال آنکه مديران موزههاي ماتهاوزن و داخائو هر دو بطور روشن از بحثهاي هانسيک حمايت ميکنند؟
اين ديوار زمان زيادي دوام نخواهد داشت. اميدواريم اين دروغهاي رسمي که تهديدي براي تمام بشريت هستند، نفسهاي آخر خود را بکشند.